انعكاس حماسه فتح خرمشهر در آيينه شعر ؛ خرم آن شهر كه در كشور دل جا دارد
يکشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۷ ساعت ۰۹:۲۸
حماسه خرمشهرحماسه اي شگفت، ژرف و تكان دهنده است. حماسه اي كه همچون نگيني تابناك بر تارك مقاومت مردم اين مرز و بوم مي درخشد و قلبها را از شور و ايمان سرشار مي سازد. اين حماسه در قلمرو سحرانگيز شعر و ادبيات پايداري هم از جايگاه رفيع و ويژه اي برخوردار است.آثاري كه در اين مورد خلق شده با رويكرد اجتماعي افزون تري روبرو شده، تا جايي كه برخي از اين آثار در
شمار شاهكارهاي ادب معاصر مرتبه اي ممتاز يافته اند وهمين منزلت موجب شده تا بر سر زبانها جاري شوند.
حماسه خرمشهرحماسه اي شگفت، ژرف و تكان دهنده است. حماسه اي كه همچون نگيني تابناك بر تارك مقاومت مردم اين مرز و بوم مي درخشد و قلبها را از شور و ايمان سرشار مي سازد. اين حماسه در قلمرو سحرانگيز شعر و ادبيات پايداري هم از جايگاه رفيع و ويژه اي برخوردار است.آثاري كه در اين مورد خلق شده با رويكرد اجتماعي افزون تري روبرو شده، تا جايي كه برخي از اين آثار در
شمار شاهكارهاي ادب معاصر مرتبه اي ممتاز يافته اند وهمين منزلت موجب شده تا بر سر زبانها جاري شوند.
روانشاد دكتر سيد حسن حسيني در شرح غزل "غريبانه" در كتاب گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، چنين نوشته است: "گرفتن يا گل كردن و به تعبير اهل فرنگ"هيت" شدن يك شعر يا ترانه در گرو شرايط پيدا و پنهاني است كه به سختي تن به همنشيني با هم مي دهند. بايد در غم از دست رفتن خرمشهر سوخته باشي تا براي هميشه اين غزل پرويز بيگي با صداي حزن آور نوحه خوانان جنگ در دهليز جانت طبل عزا و حماسه را به صدا درآورد. بيگي حبيب آبادي را بايد با اين غزل شناخت."
در بررسي جلوه هاي حماسي خرمشهر مي توان گفت كه نخستين طيف از اشعار مربوط به حماسه خرمشهر، اشعاري است كه مربوط به ايام غم انگيز سقوط اين شهر مي باشد. در اين گونه اشعار، شاعر با بيان ستمي كه به اين شهر و ساكنان آن روا شده است لزوم جهاد تا پيروزي، يا همان شعار معروف دوران جنگ را يادآور مي شود كه: "جنگ جنگ تا پيروزي."
همچنين بسياري از شعرهاي مربوط به حماسه خرمشهر سروده شاعراني است كه خود در ميدانهاي نبرد حاضر بوده اند. حضور بسياري از شاعران در صحنه حماسه خرمشهر موجب شد تا جغرافياي اين منطقه در شعرها حضوري پررنگ داشته باشد و مخاطب بتواند فضا را با تمام عظمت فاجعه يا حماسه يا هنگام سقوط يا فتح خرمشهر احساس كند. در اكثر آثار شاعران واژگاني كه داراي حس گرم جنوبي است، مورد استفاده قرار گرفته است؛ همانند: شط نخل، خورشيد، خرما، كارون، زخم، اروند، شقايق، كربلا، مرغان مهاجر، بلم، تشنه، ساحل، سوخته و...
بخش قابل توجهي از اشعار حماسه خرمشهر مربوط به ستايش پايمردي، شجاعت و ايستادگي خستگي ناپذير آنان است، در اين آثار به شهيد محمد جهان آرا و شهيد محمد حسين فهميده به عنوان نماد ايستادگي نگريسته شده و اين شخصيتها مورد تحسين قرار گرفته اند.
از حيث قالب هم مي توان گفت كه اغلب قالبها، قالبهاي متداول شعر همچون غزل، مثنوي، رباعي، دوبيتي و آزاد به استقبال اين مفهوم شتافته اند. آن چه در پي مي آيد يادي و نگاهي است به سروده هايي كه هر يك سندي ارزنده و ماندگار از حماسه اي سرخ و باشكوه است و البته ذكر آثار تمامي شاعران كه در اين عرصه رسالت خويش را به انجام رسانيده اند، ميسر نمي باشد كه جاي پوزش بسيار دارد.
٭ حسين اسرافيلي:
باز خونين شهر ما، خرم شود
باز هر گلدسته اي پرچم شود
٭ محمود اكرامي:
شهري كه مي گويند شهر خورشيد باشد، همين جاست
شهري كه يوسف در آن جا ترس از برادر ندارد
٭ قيصر امين پور
تو همچون غنچه هاي چيده بودي
كه در پرپر شدن خنديده بودي
مگر راه حيات جاودان را
تو از فهميده ها، فهميده بودي
٭ آرش بارانپور:
آه اين كشف جاودان خونين شهر را/ با كدام زبان بايد سرود؟/ بگذار جهان بداند/ بر اين قوم قهرمان چه گذشته است/ بر خرمشهر/ كه درود عشق، هزاران بار/ بر خاك مقدس و پاكش باد...
٭ نادر بختياري:
با اين كه هزار بار ويران شده اي
در خاطر ما هنوز خرمشهري
٭ پرويز بيگي حبيب آبادي:
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
٭ تيمور ترنج:
هنوز هم از بندرگاه/بوي عرق تن كارگران مي آيد/باز گشته ايم/تا اين زخمي را/كه بر گرده خونين خاكمان نشانده اند/التيام دهيم
٭ كاظم جيرودي:
خرم آن شهر كه در كشور دل جا دارد
كوچه اي پر زگل لاله حمرا دارد
٭ احمد زارعي:
شهيدم! محمد! برادر! منم
كه در شهر خونين قدم مي زنم
٭ مجيد زماني اصل:
خرمشهر!/هرگز از خاطر نخواهيم برد/صميميت سيال تو را/ بوي نخلي كتفهايت را و شرجي ات را...
٭ حميد سبزواري:
به شهر آتش و خون و حماسه، خرمشهر
به پاي صبر زراهي دراز آمده ايم
٭ محمود شاهرخي:
الا شهرخرم، الا شهر خون
كه شد از ستم خاك تو لاله گون
٭ بهمن صالحي:
غم عظيم دل ما به دور شد زين فتح
كه جان مام وطن باد از شما مسرور
٭ محمدرضا عبدالملكيان:
مژده فتح خرمشهر/در ساعت چهار بعد از ظهر/در خيابان آزادي/غريو شادي در طوفان حنجره ها/ و اشك زلال شوق/در سپيده چشمان شهر...
٭ علي عدالتي:
الا شهر حماسه، شهر خرم
تو را دست خدا آزاد كرده است
٭ همايون عليدوستي:
اي چشمهايت تا ابد بيدار، خرمشهر
وي كوه عزمت همچنان ستوار، خرمشهر
٭ ناصر فيض:
خانه ام روزي در اين جا بود و نيست
آن طرف همسايه ما بود و نيست
٭ مشفق كاشاني:
نيست در ديباچه ياد تو جز تصوير فتح
آنچه در پيكار، شيران دلاور ديده اند
٭ سپيده كاشاني:
اي شهر خرم شهر، اي خاك گهرخيز
اي سينه، پر آذرت از غصه لبريز
٭ شيرينعلي گلمرادي:
به شهر سوخته سرفراز مي گويم
كه ايستاده چنين در فراز مي گويم
٭ يدا.. گودرزي:
اي شهر هميشه سبز و خرم
از خاطره ها نمي شوي گم
٭ محمدعلي محمدي:
خرمشهر/دستان اهتمام پر از خالي/چشمان انتظار نمكسود/دلهاي داغدار/شگفتا/اميدوار مثل اوان جنگ/اين جا هنوز جنگ به پايان نمي رسد...
٭ اميد مسعودي:
... شهري كه درآمد و شد كهكشاني از ستاره هاي خون آلود/پيروزي را معنا كرد/و استقامت را تفسير/هنوز هم ميل بودن دارد/خرمشهر
٭ علي موسوي گرمارودي:
بلند آستان، شهر خونين ما
ز تو خرم، آيين ما، دين ما
٭ سيميندخت وحيدي:
آه خونين شهر من، اي شهر من
دشمنت كي مي رهد از قهر من
٭ محمدرضا ياسري(چمن):
گر چه كارون باشد از ما تشنه تر بر آب عشق
همچو خرمشهر جاري آب دارد تاب عشق؟
٭ و...
٭ كامران شرفشاهي
نظر شما