چهارشنبه, ۰۶ شهريور ۱۳۸۷ ساعت ۰۰:۰۰
انتخاب رجايي به رياست جمهوري (فصل جديد حيات جمهوري اسلامي) با بركناري بني صدر در سال 1360، يكي از مهم ترين اقدامات لازم ، برگزاري انتخابات جديد رياست جمهوري بود. طبعاً اين بار بايد كسي انتخاب مي شد كه با ساير ارگان ها هماهنگي داشته باشد وگرنه همان داستان ، مجدداً تكرار ميشد


دكتر باهنر در مورد خصوصيات رئيس جمهور مي گفت :
«رئيس جمهور كشور ما بايد مكتبي ، در خط امام ، هوادار براي اسلام ، طرفدار مستضعفين و از متن توده ها باشد. به علاوه اين كه قدرت طلب و خودكامه و خودرأي نشود و بتواند با نهادهاي جوشيده از متن انقلاب هماهنگ باشد و ضمناً هماهنگ كننده باشد نه اختلاف انداز.»
كسي هم كه از نظر حزب جمهوري اسلامي داراي اين خصوصيات به حساب مي آمد، محمدعلي رجايي بود كه از طرف حزب جمهوري اسلامي كانديدا شد. البته به گفتة شهيد باهنر از آن جايي كه احتمال وقوع حوادثي وجود داشت ، تعداد چهارتن از طرف حزب جمهوري اسلامي كانديدا شدند، تا صحنة انتخابات در صورت بروز حوادث غيرمترقبه از كانديداي مورد نظر حزب جمهوري اسلامي خالي نباشد. رجايي در ضمن ، مورد تأييد ساير گروه هاي همسو با حزب جمهوري اسلامي نيز بود و رقيب جدي نيز نداشت .
بدين ترتيب ، در 2 مرداد 1360 انتخابات دوم رياست جمهوري باحضور چهار كانديدا رجايي ، پرورش ، شيباني و عسگر اولادي برگزارشد.
همان طور كه انتظار مي رفت ، محمدعلي رجايي با اكثريت قاطع آراء به رياست جمهوري برگزيده و فصل تازه اي از تاريخ جمهوري اسلامي ايران آغاز شد.

انتخاب دكتر باهنر به سمت نخست وزير
يكي از دلائل منازعات در دورة رياست جمهوري بني صدر، اختلاف نظر بين رئيس جمهور و نخست وزير بود. بني صدر با رجايي همكاري نمي كرد، زيرا رجايي از طرف حزب جمهوري اسلامي كانديداشده بود. اختلاف رئيس جمهور و نخست وزير انعكاس عدم هماهنگي بين رئيس جمهور و مجلس بود. مجلسي كه اكثر كرسي هايش را افرادي ازحزب جمهوري اسلامي در اختيار گرفته بودند، در حالي كه دولت در اختيار جناح بني صدر قرار داشت .
رجايي با حمايت حزب جمهوري اسلامي به رياست جمهوري انتخاب شد و با انتخاب وي زمينه براي هماهنگي بين رئيس جمهور ونخست وزير فراهم آمد. به عبارت ديگر رئيس جمهور منتخب و مجلس مي توانستند با اشتراك نظر، يك فرد را به عنوان نخست وزير برگزينند.
به علاوه در شرايطي كه منازعات داخلي تشديد شده و كشور نيزدرگير جنگ تحميلي بود، حزب جمهوري اسلامي اميدوار بود با ايجادهماهنگي بين قوة مجريه و قوة مقننه از يك طرف و اركان قوة مجريه يعني رياست جمهوري و نخست وزيري از طرف ديگر، اوضاع راآرام كند يعني گزينه اي را بيابند كه با رجايي هماهنگ باشد.
به علاوه ، رجايي خود را مقلد امام مي دانست و با روحانيت ، روابط حسنه داشت ، لذا لازم بود شخصي را انتخاب كند كه ويژگي هاي موردنظر را داشته باشد.
رجايي دربارة ويژگي هاي نخست وزير گفته بود:
«نخست وزير بايد كسي باشد كه فرهنگ اين انقلاب را درك كرده باشد و بداند كه بار اصلي انقلاب را چه قشري از جامعه بر دوش دارند و چه آرمان هايي دارند و به دنبال چه مسائلي هستند.ويژگي ديگر نخست وزير بايد اين باشد كه در ميان مردم شناخته شده باشد و من سعي كرده ام كسي را انتخاب كنم كه در بين مردم باشد و مردم او را بشناسند و سابقة مبارزة او به سال هاي 1342 برگردد.»
اين شخص ، دكتر باهنر، دبير كل حزب جمهوري اسلامي بود. انتخاب وي به عنوان نخست وزير، نشان داد كه رئيس جمهور با حزب جمهوري اسلامي هماهنگي كامل دارد. بدين ترتيب شهيد رجايي يار ديرين خود، دكتر باهنر را در تاريخ 13/5/1360 به مجلس معرفي كرد.
در جلسه يكصد و نودم مجلس ، نامه رجايي به مجلس مبني برمعرفي باهنر به عنوان نخست وزير قرائت شد. متن نامة رئيس جمهوربدين شرح بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم
رياست محترم مجلس شوراي اسلامي
بر اساس اصل 124 قانون اساسي برادر مجاهد و دانشمندمتعهد محمدجواد باهنر را به عنوان نخست وزير معرفي مي نمايد. اميد است با شناختي كه اكثراً از ايشان داريم و باتوجه به كارايي هايي كه در انجام وظيفة محوله در سمت هايي از قبيل وزارت آموزش و پرورش از خود نشان داده اند مورد تأييد اكثريت قاطع نمايندگان محترم قرار گيرند.
رئيس جمهور ـ محمدعلي رجائي ـ 12/5/1360»
پس از خواندن نامة رئيس جمهور، رئيس مجلس گفت:
«آيين نامه ي داخلي صراحت دارد كه نامة رئيس جمهور درمجلس قرائت مي شود و بحثي روي آن انجام نخواهد گرفت وجلسة بعد كه فردا خواهد بود؛ بدون بحث ، با رأي مخفي نسبت به نخست وزير جديد رأي گيري به عمل خواهد آمد و در بين اين دو جلسه ، مجلس مي تواند براي مشورت هاي خصوصي نمايندگان ، يك جلسة غير رسمي غير علني نيزداشته باشد.»
رئيس مجلس افزود: «در دستور فردا فقط رأي گيري در مورداظهار تمايل مجلس نسبت به آقاي دكتر باهنر انجام خواهدشد.»
در جلسة يكصد و نود و يكم در تاريخ 14/5/1360 در موردنخست وزيري دكتر باهنر رأي گيري به عمل آمد كه از مجموع 168 رأي 130 رأي مثبت را به خود اختصاص داد. 14 نفر رأي مخالف و 24 نفررأي ممتنع دادند.
باهنر يك هفته بعد، در تاريخ 22 مرداد 1360 طي نامه اي وزراي خود را به مجلس معرفي كرد. متن نامه به اين شرح است :
«بسمه تعالي
رياست محترم مجلس شوراي اسلامي
در اجراي اصل 133 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ،بدين وسيله صورت اسامي وزراي دولت خود را كه به تصويب برادرمان محمدعلي رجايي رئيس جمهور اسلامي ايران رسيده است تقديم مي نمايد. اميدوارم اين هيأت ، كه نمونه اي از كل كابينة 36 ميليوني امت انقلابي ايران مي باشد، با كسب رأي اعتماد از آن مجلس محترم بتواند گام هاي مؤثري در جهت رضايت خدا و خواست امام و مصلحت امت بردارد.
محمدجواد باهنر ـ نخست وزير جمهوري اسلامي ايران .»
در معرفي اعضاي كابينه به رئيس جمهور، نامه اي است كه عين همان نامه به موافقت ايشان رسيده است كه به شرح زير مي خوانيم :
«بسم الله الرحمن الرحيم
برادر محمدعلي رجايي ، رئيس جمهوري اسلامي ايران
با توجه به بررسي هايي كه به عمل آمد، ضمن رعايت جوانب امر، برادران نامبردة ذيل به عنوان اعضاي هيأت دولت پيشنهاد مي شوند.
اميد است بر اساس صلاحيت و تعهد اسلامي و تجربه و كارآيي كه در آن ها سراغ داريم ، عناصري صالح براي تشكيل دولت مكتبي و پرتوان در حل مشكلات و سازندگي هاي ضروري درنظام مطلوب جمهوري اسلامي باشند.
1ـ برادر علي اكبر پرورش (وزير آموزش و پرورش)
2ـ حضرت حجت الاسلام مهدوي كني (وزير كشور)
3ـ دكتر محمد نجفي (وزير فرهنگ و آموزش عالي))
4ـ مهندس بهزاد نبوي (وزير مشاور در امور اجرايي)
5ـ مهندس محمد غرضي (وزير نفت)
6ـ دكتر حسين نمازي (وزير امور اقتصادي و دارايي)
7ـ سرهنگ سيد موسي نامجو (وزير دفاع)
8ـ مهندس محمدشهاب گنابادي (وزير مسكن و شهرسازي)
9ـ سيدمحمد اصغري (وزير دادگستري )
10ـ مهندس ميرحسين موسوي خامنه (وزير امور خارجه)
11ـ مهندس حسين موسويان (وزير مشاور و سرپرست صنايع فولاد)
12ـ برادر مهندس مصطفي هاشمي (وزير صنايع و معادن)
13ـ مهندس سيد حسين تاچگران (وزير راه و ترابري)
14ـ دكتر هادي منافي (وزير بهداشت )
15ـ عبدالمجيد معاديخواه (وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي )
16ـ مهندس منصور شهيدي (وزير نيرو)
17ـ مهندس مرتضي نبوي (وزير پست و تلگراف و تلفن)
18ـ دكتر محمود روحاني (وزير مشاور و رئيس سازمان بهزيستي)
19ـ حبيب الله عسگر اولادي مسلمان (وزير بازرگاني)
20ـ دكتر محمدتقي بانكي (وزير مشاور و رئيس سازمان برنامه و بودجه )
21ـ محمدسلامتي (وزير كشاورزي )
22ـ محمد ميرمحمد صادقي (وزير كار)
محمدجواد باهنر ـ نخست وزير جمهوري اسلامي ايران »
دكتر باهنر، بعد از معرفي كابينة خود، در مجلس سخنراني كرد وطي آن مواضع خود را در مورد مسائل مختلف بيان نمود. بخش هاي مهم سخنراني وي بدين قرار است :
«ما به حق ، دولت را برخاسته از بطن مردم و تبلور حاكميت جريان هايي مي دانيم كه توانسته اند قدرت و موقعيت بيش تري را در جريان انقلاب به دست آورند. امروز ما در شرايطي هستيم كه خطوط كاملاً مشخص شده ، كلية جناح ها، چهره ها،گروه ها، ماهيت خودشان ، وابستگي هاي خودشان و هويت خودشان را برملا كرده اند. تا آن زمان كه هنوز بستر انقلابي مان آميزه اي بود از طيفي گسترده كه در آن جناح هاي گوناگوني حضور داشتند، كساني كه خود را متولي انقلاب مي پنداشتند،فقط بدان دليلي كه در گرماگرم اوج انقلاب و درگيري توده هاي مسلمان به پاخاسته به رهبري امام امت ، اعلاميه اي داده بودند ياتلگراف تأييدي كرده بودند يا بعد از آن كه اعلام راهپيمايي ازطرف بطن انقلاب و بستر انقلاب صادر شده بود و آن ها هم براي اين كه از كاروان عقب نمانند، با دادن اطلاعيه اي خود را شريك اين قافله توفنده مي پنداشتند.
آن ها كه نمي توانستند بپذيرند كه اين چنين انقلابي و با اين چنين محتوايي و با اين چنين آهنگي مي تواند پيروز شود، اماپيروز شد و اين ها ناگهان سر در آوردند و همه خود را در طيف انقلاب شريك دانستند، از تصرف اماكن و گرفتن سلاح ها،انتشار روزنامه ها و بيانيه ها، حضور در كابينه و گرفتن سربندهاي قدرت و انواع و اقسام دخالت ها به عنوان متوليان ديرپايي كه گويي آن ها وارث حركت هستند.»
شهيد باهنر ابراز عقيده كرد:
«دادن پست ها و مهلت دادن به جناح هاي ليبرال و ملي گرا بهتربود تا چهرة آن ها بر ملا شود، زيرا اگر در حاشية قدرت ،مظلوم نمايي مي كردند يا اگر چنان چه تمام اين جناح ها از روزاول در انزوا بودند، آن ها با كوله باري از توقع و شعار، خودشان را به عنوان كساني كه خيلي بهتر و بيش تر مي توانند اين انقلاب را اداره كنند و راه را ادامه بدهند، با چهره هايي نيمه معصوم درپشت پرده ذخيره مي ماندند.»
شهيد باهنر گفت :
«با كمك مردم ، بتدريج گروهك ها كنار رفتند و انقلاب به متوليان آن رسيد.»
در جلسه 199 مجلس در مورخة 26/5/1360 مجلس به همة وزيران ، غير از يك نفر، رأي اعتماد داد.
شهيد باهنر به همراه وزراي كابينه با امام خميني ديدار كرد. سپس درگفت وگويي پيرامون مسائل مطرح شده در اين ديدار گفت :
«اين ديدار بسيار فرصت جالبي بود. ما بهرة فراوان از محضرامام برديم و ايشان از جنبة معنوي و روحاني ، رهنمودهايي ارائه فرمودند. امام فرمودند: من افرادي را مي بينم به عنوان اعضاي كابينه كه برخاسته از تودة مردم هستند و چهره هاي نوراني در برابر خودم مي بينم . كساني كه مورد اعتماد نمايندگان مردم در مجلس بودند و مردم انتظاراتي دارند و ما بايد واردعمل شويم و اكنون نوبت عمل و خدمت است و مخصوصاًبراي حمايت از مستضعفين . امام تأكيد فراوان داشتند كه فراموش نكنيد كه رسالت شما، رسالت اسلام و حمايت ازمستضعفين است . هرچند مردمي كه بيش از اندازه فداكاري كردند، خودشان اهل توقع نيستند، ولي اين وظيفة ماست كه بتوانيم دين خودمان را نسبت به آن ها ادا كنيم ...در هر حال ما ازاين جلسه توانستيم در آغاز كار هيأت دولت بهرة معنوي فراواني ببريم و در محضر امام ارشاد شديم و اين ديدار، توشة گران بهايي بود براي راهي كه در پيش داريم.»
برنامة دولت دكتر باهنر
عمر كابينة دكتر باهنر فقط 12 روز بود. اين كابينه در واقع فقط توانست يك جلسة كاري را برگزار كند و موفق به آغاز مديريت اجرايي كشور نشد؛ به همين جهت تنها اثر باقي مانده از او، برنامة دولت است .
دكتر باهنر در مقدمة برنامه خود، ضمن بيان آرمان عقيدتي ، ديني ومذهبي بر پيروي از ولايت فقيه و اطاعت از رهبري امام خميني وهم چنين بر ويژگي ضد استكباري خود تأكيد كرده بود.
اين اولين برنامة ارائه شده در زمينة فرهنگي بود و جنبة عقيدتي و فرهنگي كابينه را نيز نشان مي داد، اين كابينه همچنين بررويكرد جهادگرايانه و مبارزه طلبانة خود تأكيد ورزيده بود.
از طرف ديگر، در حالي كه بني صدر با نهادهاي انقلاب روابط خوبي نداشت ، دولت جديد هماهنگي با نهادها و بنيادهاي انقلابي را جزءبرنامه هاي خود اعلام كرد.
اين برنامه ضمن تأكيد بر حمايت از نهضت هاي آزادي بخش ، خود راموظف به تلاش براي تحقق پيروزي مستضعفين بر مستكبرين مي دانست و به عنوان نمونه در فروش نفت تأكيد داشت كه اولويت فروش به كشورهاي جهان سوم و ملل مستضعف است . اين دولت با تأكيد بر لقب«شيطان بزرگ » براي آمريكا، اين كشور را بزرگ ترين دشمن خود معرفي كرده بود.
متن كامل برنامه دولت شهيد باهنر، چنين بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم ـ برنامة دومين دولت جمهوري اسلامي ايران
فصل اول مقدمه :
اللهم انا نرغب اليك في دوله كريمه ، تعز بها الاسلام و اهله ، وتذل بها النفاق و اهله ، و تجعلنا فيها من الدعاه الي طاعتك ، والقاده الي سبيلك ، و ترزقنا بها كرامه الدنيا و الآخره
ترجمه : «خدايا، از تو حكمت پر ارج و كرامتي را آرزو مي كنم كه با آن اسلام و مسلمين را بلندمرتبه و متعالي و نفاق و منافقين رازبون و حقير گرداني ، ما را در چنان جامعه اي از كساني قرار دهي كه انسان ها را به سوي تو و اطاعت از تو و اجراي قوانين تومي خوانند و براي تلاش و جهاد در راه تو ايستاده اند و پيشروان راه هاي آينده اند. خدايا، از تو مي خواهم بدين گونه كرامت وعزت راستين دنيا و آخرت را به ما عطا فرمايي .» اينك كه وجدان بيدار ملت ما به پيروي از ولايت فقيه و رهبري مرجع عالي قدر تقليد، حضرت امام خميني ، استكبار جهاني آمريكا واذنابش را در هم شكسته است و مي رود كه با امام از مكتب حيات بخش و جاوداني اسلام با تلاشي پي گير و ثمربخش ،حاكميت مستضعفين را تحقق بخشد، دومين دولت جمهوري اسلامي ايران در آستانة تشكيل است . اين دولت در زماني تشكيل مي شود كه انقلاب عظيم ما با باروري از خون شهداءهمچنان در راه استقلال ، آزادي ، حكومت اسلامي به پيش مي رود و رهبري آگاهانة امام در مراحل حساس و خطيرباعث در هم كوبيدن تمام محاسبات و مناسبات امپرياليستي و صهيونيستي گرديده است كه رهبري امام و فداكاري امت ، خودسر فصل جديدي در تاريخ انقلابات جهان خواهد بود.
اين دولت ، با توجه به حكومت در اسلام كه برخاسته از موضع طبقاتي و سلطه گري فردي يا گروهي نيست ، بلكه تبلور آرمان امتي است كه به خود سازمان مي دهد تا در روند تحول فكري وعقيدتي ، راه خود را به سوي هدف نهايي (حركت به سوي الله)بگشايد، برنامه هاي كلي خود را به شرح زير اعلام مي دارد:

1ـ در زمينه هاي فرهنگي :
ملت ما در جريان تكامل انقلابي خود، از غبارها و زنگارهاي طاغوتي زدوده شده و از آميزه هاي فكر بيگانه ، خود را پاك نموده و به مواضع فكري و جهان بيني اصيل اسلامي بازگشت نموده است و اكنون بر آن است كه با موازين اسلامي ، جامعة نمونه خود را بنا كند، لذا بر چنين پايه اي رسالت دومين دولت جمهوري اسلامي اين است كه زمينه هاي اعتقادي نهضت راعينيت بخشد و شرايطي را به وجود آورد كه در آن انسان باارزش هاي والا و جهان شمول اسلامي پرورش يابد.
2ـ در زمينه هاي اقتصادي :
در تحكيم بنيادهاي اقتصادي ، اصل ، رفع نيازهاي انسان درجريان رشد و تكامل اوست ، نه همچون ديگر دولت هاي نظامي اقتصادي ، تمركز و تكاثر ثروت و سودجويي .
با اين ديدگاه ، برنامة اقتصادي دولت ، فراهم كردن زمينة مناسب براي بروز خلاقيت هاي امت به پاخاستة ايران درجهت رفع كامل وابستگي است .

3ـ در زمينه هاي خدماتي :
دولت سعي خواهد كرد كه زمينة لازم براي رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه در مسائل مربوط به خدمات رابراي همة مردم ، مخصوصاً طبقة مستضعف جامعه فراهم سازد.

4ـ در زمينه هاي سياسي :
اين دولت ، با رسالت مكتبي ، يعني جهاد در راه خدا و مبارزه درراه گسترش حاكميت قانون خدا را در جهان عهده دار خواهد بودو روابط داخلي و خارجي خود را بر اين اساس تنظيم خواهدنمود.
به طور خلاصه : برنامة دولت ، حركتي است براي پيروزي مستضعفين بر مستكبرين و تضمين گر نفي هر گونه استبدادفكري و اجتماعي و انحصار اقتصادي مي باشد و با نهادها وبنيادهاي انقلابي كه خود پاية تشكيل جامعه به مفهوم امت است ، بر اساس مكتب ، ارتباط مستمر و هماهنگ خواهد شد.
اين دولت با تكيه بر اصول فوق، با تمام توان تكيه خواهد كردكه خط امام در جامعه را بيش از پيش عينيت ببخشد و در نتيجه مستضعفين جهان اميدواري شان به تحقق نهايي آرمان شان بيش تر گردد.
در اين راه ، دولت از همة امكانات موجود استفاده خواهد كردو به ياري خداي بزرگ و كمك رهبر و مردم و مجلس ، ايمان كامل دارد و اميد است بتواند آن همه خواست و آرزوهاي برآورده نشده و به حق مستضعفين جهان را برآورده سازد وتكليف خود را در برابر پروردگار بزرگ و براي رضاي او كه تنهامعيار اساسي ارزش هاست ـ و در جهت خواست امام ومصلحت امت اسلامي به انجام رساند ـ ان شاءالله
من الله التوفيق و عليه التكلان »

در تاريخ 27 مرداد 1360 اولين جلسة كابينة دكتر باهنرتشكيل شد، اما عمر كابينه بيش از 12 روز طول نكشيد. درتاريخ 8 شهريور 1360 انفجار مهيبي در دفتر نخست وزيري روي داد كه بر اثر آن ، رئيس جمهور رجايي و نخست وزير دكترباهنر به شهادت رسيدند. بدين ترتيب مردي كه از سال 1342 تاسال 1360 نزديك به دو دهه مبارزة فرهنگي و سياسي راپشت سر گذاشته بود به دست منافقين كوردل به شهادت رسيد.
عامل اين انفجار، «مسعود كشميري » از اعضاي منافقين بود كه به درون دولت شهيد رجايي نفوذ كرده بود. وي پس از انفجار، ازكشور فرار كرد
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده