مرد
يکشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۹
سرهنگ خشن بعثی، یک به یک از اُسرا بازجویی می کند...
است از او بازجویی کند، یک رزمندۀ دلاور سپاه است. سرهنگ بعثی سؤالات
متعددی از او می پرسد، اما رزمنده سپاهی با شجاعت و بدون ترس، از دادن جواب
به سوال های او امتناع می کند. او چنان قدرت و شجاعتی از خودش نشان می دهد
که سرهنگ بعثی پیش می آید و سر او را می بوسد و در حالی که به شدت تحت
تأثیر شجاعت او قرار گرفته می گوید:«من اگر فقط هزار سرباز مثل تو داشتم،
دنیا را فتح می کردم، اما متاسفم که باید دستور اعدامت را بدهم» و بعد همان
ساعت او را تیر باران کرده و به شهادت می رسانند...
نظر شما