بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر كشور بحرين
شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۸۸ ساعت ۰۹:۳۸
هنگام پيروزي انقلاب اسلامي مقامات بحريني از آن استقبال كردند و مطبوعات به تجليل از رهبري آن پرداختند نماينده سازمان آزادي بخش بحرين طي يك مصاحبه پيرامون انقلاب اسلامي ايران اظهار داشت ملت مسلمان بحرين از اوايل نهضت عمليات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ايران ، عليه رژيم منحوس شاه را پيگيري ميكردند و هر لحظه در انتظار دريافت اخبار جديد از اوضاع داخلي ايران به سر مي بردند.
هنگام پيروزي انقلاب اسلامي مقامات بحريني از آن استقبال كردند و مطبوعات به تجليل از رهبري آن پرداختند نماينده سازمان آزادي بخش بحرين طي يك مصاحبه پيرامون انقلاب اسلامي ايران اظهار داشت ملت مسلمان بحرين از اوايل نهضت عمليات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ايران ، عليه رژيم منحوس شاه را پيگيري ميكردند و هر لحظه در انتظار دريافت اخبار جديد از اوضاع داخلي ايران به سر مي بردند.
● بحرين
آنچه امروز از لفظ بحرين گفته مي شود، همانا جزيره نسبتا وسيعي است كه در زاويه جنوب غربي قاره آسيا در منطقه خاورميانه در ناحيه خليج فارس قرار گرفته است. مجمع الجزاير بحرين متشكل از ۳۵ جزيره بزرگ و كوچك با وسعتي معادل ۶۹۵ كيلومتر مربع مي باشد كه بزرگ ترين جزيره اين كشور كه پايتخت آن هم مي باشد، منامه نام دارد. اين كشور با هيچ كشور ديگري مرز خاكي ندارد. از جنوب و غرب با عربستان سعودي ، از شرق و جنوب شرقي با قطر و از شمال با ايران همسايه است.
جمعيت بحرين بالغ بر ۶۹۰۰۰۰ نفر مي باشد كه حدود يك سوم آن را خارجيان تشكيل مي دهند ايرانيان درصدر اتباع خارجي قرار دارند. به علت كم شدن در آمد نفتي ، كشور بحرين با كاهش مهاجرين خارجي رو به روگشته است كه از اين كل جمعيت حدود ۸۳% جمعيت بحرين شهر نشين و مابقي روستاي مي باشند. بخش اعظم جمعيت بحرين را اعراب بومي تشكيل مي دهند.
زبان رسمي بحرين عربي است و مردم عموما به لهجه عربي خليج تكلم مي كنند. زبان انگليسي نيز در سطح وسيعي تكلم مي شود و در مدارس متوسطه به عنوان زبان دوم تدريس ميگردد.
بعد از ظهور اسلام ، بحرين اولين سرزمين در خارج از جزيره العرب بود كه اين دين را پذيرفت اين سرزمين در عين حال بعد از مدينه دومين جامعه اي بوده داوطلبانه و بدون جنگ به دين اسلام در آمد امروزه دين رسمي مردم بحرين اسلام است و بيش از ۹۸% سكنه اين كشور مسلمان و بيش از ۸۰% شيعه هستند. ظاهرا شيعيان بحرين از اخلاف نخستين ساكنان اين سرزمين هستند و بخش قابل ملاحظه اي از آنان ايراني الاصل هستند.
اهل تسنن اين سرزمين ، عمدتا مالكي و بعضا حنبلي اند و اكثرا در شهرهاي بزگر بحرين زندگي مي كنند. بخش قابل ملاحظه اي از اهل تسنن بحرين را اعراب و يا اعرابي كه زماني در سواحل جنوبي ايران مي زيسته اند تشكيل مي دهند در گذشته، بحرين همچون احساء از مراكز سنتي شيعه به حساب مي امد اما با تغييراتي كه به دلايل عديده تاريخي و جغرافيايي پيش آمد ، اين مركزيت از دست رفته است.
علي رغم اكثريت عددي شيعيان ، حكومت در دست خاندان سني آل خليفه مي باشد و به تبع فقر بالنسبه چشم گير ، شيعيان اين امارت در ساختار سياسي آن جايگاهي نداشتند. با پيروزي انقلاب اسلامي و اوج گيري مجدد شور و احساسات شيعي و مألا تجديد مطلع يافتن دعاوي ديرينه اكثريت شيعه به برخورداري از حق برابر در حاكميت و مجددا در سالهاي ۱۹۸۰ – ۱۹۷۹ از سر گرفته شد. اظهارات برخي از مقامات غير رسمي ايرن در زمينه طرح مجدد دعاوي حاكميت ايران بر بحرين و الحاق آن به ايران به نوبه خود باعث تشديد فشار خاندان آل خليفه بر شيعيان بحرين گرديد. متعاقب حمايت عملي حكومت بحرين از رژيم عراق در جنگ با ايران و تأييد تلويحي اعدام برخي از برجسته ترين رهبران شيعيان عراق از جانب حكومت آل خليفه برانگيخته بود، از جمله عوامل عمده تشديد ديگر باره منازعات در بحرين به حساب مي آيد. نيروهاي دولتي اين اميرنشين نيز ، بنا بر انگيزه هاي سياسي و عصبيت هاي مذهبي ، هرگونه تظاهرات از ناحيه شيعيان بحرين را سركوب كرده اند . برخوردهاي خشونت بار نيروهاي دولتي بحرين با شيعيان اين امارت كه به نوعي هم معلول حاكميت اقليت به حساب مي آمده و هم ازجمله علل سركوب تظاهرات شيعيان اين اميرنشين در آوريل ۱۹۸۰ بود كه در اعتراض به اعدام آيت الله سيد محمدباقر صدر توسط رژيم عراق بر پا شده بود به اوج خود رسيد.
به دلايل مختلف سياسي واقتصادي، انگليس در سال ۱۹۶۸ اعلام كرد كه تا پايان سال ۱۹۷۱ نيروهاي خود را از " شرق كانال سوئز " من جمله از خليج فارس خارج خواهد ساخت اين تصميم در موعد اعلام شده جامه عمل پوشيد در اين فاصله بحرين بنا به درخواست انگليس مذاكراتي به منظور تشكيل "فدراسيون امارت عربي" با قطر و امارات متصالح " امارات متحده عربي كنوني" آغاز كرد. بعد از سال ۱۹۶۸ بحرين به طور صوري عضو فدراسيون مزبور به حساب مي آمد ، اما به لحاظ داشتن جمعيت معادل نصف جمعيت فدراسيون مزبور و سطح بالاي رفاه اجتماعي و آموزشي كه طي بيش از ۴۰ سال بدان دست يافته بود، با امراي شيخ نشين هاي ثروتمند اما عقب مانده حاشيه جنبي خليج فارس بر سر قانون اساسي فدراسيون و نحوه تخصيص منابع مالي مشترك و نظاير آن به توافق نرسيد.
سيستم اداره و نوع حكومت بحرين به صورت مطلقه استبدادي و فردي بود و حكومت بحرين از قرن ۱۸ به اين سو در اختيار خاندان آل خليفه بوده است و از آن زمان تا كنون اعقاب او اين سرزمين را به طور موروثي در قبضه خود دارند اخيرا نيز عنوان اميرنشيني را به پادشاهي تغيير داده و حاكم بحرين نيز خود را پادشاه خوانده است . نمايندگان مجلس مستقيما و با رأي مخفي مردم و براي مدت ۴ سال ( طبق قانون اساسي ) انتخاب ميكردند طبق ماده ۶۵ قانون اساسي بحرين ف پادشاه ميتواند مجلس ملي را منحل نمايد. در اين صورت انتخابات مجلس بعد بايد در خلاف مدت يك ماه به عمل آيد و مجلس جديد تشكيل گردد. چنانچه در طي يك ماه به عمل آيد و مجلس جديد تشكيل گردد. چنانچه در طي يك ماه پس از انحلال مجلس ، انتخابات جديد به عمل نيايد، مجلس قبلي مي تواند مجددا تشكيل مشده و دوره خود را تا پايان ادامه دهد. مجلس ملي در سال ۱۹۷۵ به بهانه اخلال در امور كشور تعطيل گشت و در سال ۱۹۹۳ به جاي آن مجلس شوراي مشورتي با ۳۰ نفر عضو تشكيل شده است. اين شورا طرح ها و لوايح مختلف را به بحث مي گذارد و به دولت پيشنهاد ميدهد. اعضاي شورا هيچ گونه قدرتي براي وضع قانون ندارند و همه امور بسته به نظر شخص امير و نخست وزير بحرين است.
فعاليت احزاب و گروه بندي هاي سياسي در بحرين تا چند سال قبل ممنوع بوده و هيچ گونه فعاليت جزيي مستمر و پيوسته اي در اين كشور به چشم نمي خورد ولي احزابي بودند كه در خارج از كشور و يا به صورت زير زميني در بحرين فعال بودند.
اخيرا با آزادي هاي نسبي كه داده شده است، احزاب مختلفي در اين سرزمين شكل گرفته اند از جمله اين احزاب جبهه آزادي بخش اسلامي بحرين مي باشد كه شيعي مذهب بوده و در ۱۹۷۹ به رهبري شيخ عصفور و شيخ عسگري تشگيل گرديد . اهداف اصلي اين جبهه قطع ايادي بيگانه اخراج كليه كارگران و مستشاران خارجي است در بيانيه اي كه در ۱۵ ژانويه ۱۹۸۰ از سوي اين جبهه منتشر شد، جبهه آزادي بخش اسلامي بحرين با استقلال بحرين به عنوان يك كشور اسلامي موافقت كرد، ولي حكومت آل خليفه را به علت داشتن روابط نزديك با رژيم پهلوي و سپس به دليل اتخاذ مواضع مخالفت آميز در قبال جمهوري اسلامي ايران و رهبران آن مورد حمله قرار داد. در اين بيانيه به تعدادي از اقداماتي كه از سوي مقامات بحريني نسبت به حاميان انقلاب اسلامي صورت گرفته بود اشاره شده بود. به علاوه در اين بيانيه مقامات بحرين از اين كه به آمريكا اجازه استفاده از پايگاه براي فعاليت هاي نظامي آمريكا داده بودند مورد هجوم قرار گرفتند و از كليه مسلمانان جهان در خواست شده بود كه از مسلمانان بحريني در منازعه علي آمريكا و صهيونيسم حمايت كنند. در ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ كودتايي كه از سوي اعضاي اين جبهه علي رژيم بحرين برنامه ريزي شده بود خنثي و تعدادي از افراد آن دستگير و تعدادي نيز تبعيد شدند.
در ناآرامي هاي كه از دسامبر ۱۹۹۴ آغاز شد ، اين جبهه با انجام مصاحبه ها و صدور بيانيه هايي بر خواسته هاي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي مردم تأكيد كرده است. دبير كل اين جبهه شيخ عمد علي محفوظ است كه به استمرار قيام مردم تا موافقت دولت به برگزاري انتخابات پارلماني در كشور و تحقق دموكراسي به معناي پايان حكومت آل خليفه نيست
● جبهه آزادي بخش ملي بحرين
در اوايل دهه ۶۰ ميلادي جهت گيري هاي سياسي مردم بحرين دستخوش دگرگوني هايي شد و نفوذ انديشه هاي ناصريسم و بعثي رفته رفته در جنبش هاي سياسي بحريني هاخودنمايي كرد. بدين ترتيب تلاش هاي يك عنصر كمونيستي منجر به تشكيل جبهه آزادي بخش ملي بحرين گرديد. شوروي سابق اين جبهه را به رسميت شناخت . اكنون مقر آن در دمشق است و از قدرت سياسي چنداني برخوردار نيست.
● روابط ايران و بحرين قبل از پيروزي انقلاب
در سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۷) با مطرح شدن تصميم انگليس به خروج از خليج فارس تا پايان سال ۱۹۷۱ ( اواخر ۱۳۵۰) ، ايران ابتدا با استناد به دو قرن حاكميت بلا انقطاع و بلا منازعش بر بحرين طي قرون ۱۷ و ۱۸ و نيز استشهاد به برخي اسناد و مداك تاريخي ، مصرانه در پي اعاده حاكميت بر اين سرزمين بر آمد و حتي زماني آن را استان چهاردهم خود نيز به حساب مي آورد؛ اما در ۲۹ مارس ۱۹۷۰ به طرزي غير مترقبه و در واقع در هماهنگي با سياستهاي انگليس و آمريكا در منطقه از اين ادعاي ديرينه انصراف داد و طي توافقي كه با انگليس به عمل آمد ، ايران پذيرفت كه در ازاي اعاده حاكميتش بر سه جزيره ايراني تنگه هرمز ( يعني تنب كوچك ، تنب بزرگ و ابوموسي ) داوري در مورد مسأله بحرين را به سازمان ملل متحد و شخص دبيركل اين سازمان ارجاع كند و عملا بر استقلال بحرين گردن نهد.
پس از قبول استقلال بحرين از سوي ايران ، فصل جديدي در روابط فيمابين گشوده شد. در همان زمان ( ۱۳۴۹ شمسي ) يك هيأت حسن نيت از جانب ايران ، رهسپار بحرين شد، پس از بازگشت اين هيأت روابط ايران و بحرين به سرعت گسترش يافت . شيخ بن سلمان برادر امير بحرين و رئيس شوراي دولتي ( نخست وزير بحرين ) بنا به دعوت وزير خارجه ايران در تاريخ ۲۳/۵/۴۹ به تهران سفر كرد. يكي از اهداف اين سفر فراهم نمودن مقدمات سفر امير بحرين بود متعاقبا امير بحرين در تاريخ ۲۸/۸/۴۹ رسما از تهران ديدن كرد. از هنگام سفر هيأت حسن نيت ايران و بحرين (۱۳۴۹) گام هاي مؤثري در جهت گسترش و تحكيم مناسبات بين دو كشور برداشته شد. مي توان مهم ترين اقدامات را به شرح زير نام برد:
در خلال اين مدت روابط دو كشور بسيار نزديك و دوستانه شد. در پرتو شرايط جديدي كه در پي توافق هاي ۱۹۷۵ بين ايران و عراق و نيز نزديكي تهران و رياض در منطقه خليج فارس پديد آمد ، تفاهم عمومي براي حفظ امنيت و ثبات در سراسر منطقه را بيشتر ساخت و همزمان با آن با شكست شورش ظفار، موقعيت گروه هاي چپ گرا و راديكال به نابودي نزديك شده و تحركات و تلاش هاي عوامل كمونيست نيز به شدت محدود گشت. وقوع انقلاب اسلامي در ۱۹۷۵ و جنگ ايران و عراق و سپس بحران جنگ عراق با نيروهاي متحدين در قضيه اشغال كويت كه همگي از مهم ترين حوادث تعيين كننده در منطقه ژئوپلتيك خليج فارس به حساب مي آيند، جغرافيايي سياسي بحرين را تغيير و با تحول عمده اي مواجه ساخت.
● روابط ايران و بحرين بعد از پيروزي انقلاب
سقوط رژيم پهلوي در ايران ، مشخصا به لحاظ حسن روابط رژيم بحرين با آن في حد نفسه براي رژيم بحرين ناخوشايند و نگران كننده بود. اين نگراني بر اثر شور و شوق و تظاهرات مردم مسلمان و خصوصا شيعيان بحرين در پشتيباني و ابراز هم بستگي با انقلاب اسلام ايران و به خصوص متعاقب اظهارات برخي از مقامات غير رسمي ايران در مورد لزوم اعاده حاكميت ايران بر بحرين ، شدت يافت و روابط بحرين با جمهوري اسلامي ايران به نحو فزاينده اي به سردي گراييد رژيم بحرين به فشار بر ايرانيان مقيم آن كشور و نيز سخت گيري در مورد ورود ايرانيان به آن كشور افزود . تشديد نگراني رژيم بحرين از تحولات اوضاع جمهوري اسلامي ايران در سالهاي بعد اين كشور را به عدد يك پيمان امنيتي متقابل با سعودي كشانيد. پيمان دو جانبه مزبور كه به ابتكار و پيشنهاد عربستان سعودي منعقد گرديده بود، در مارس ۱۹۸۱ با عضويت كويت ، قطر ، عمان و امارات متحده عربي در آن ، به اعلام تشكيل " شوراي همكاري خليج " ( فارس ) انجاميد . حدود دو هفته قبل از روز ملي بحرين در آذر ماه سال ۱۳۶۰ ، نيروهاي امنيتي بحرين گروهي از مسلمانان بحريني را به اتهام حمل و نگهداري سلاح هاي متعدد و توطئه براي براندازي رژيم بحرين در روز ملي بحرين دستگير كردند. متعاقبا وزارت كشور بحرين طي بيانيه اي اعلام كرد كه گروه دستگير شده پس از آموزش در ايران جهت انجام عمليات خرابكاري به بحرين اعزام شده بوده اند. اگر چه مقامات جمهوري اسلامي ايران اتهام مزبور را تكذيب كردند، ولي حكومت بحرين خواهان فراخواندن كاردار ايران از منامه شد و روابط دو كشور به سردي گراييد. بحرين از آذرماه ۱۳۶۲ سفارت خود را در ايران تعطيل كرد و روابط رسمي و ديپلماتيك يك جانبه ايران با بحرين از خرداد ماه ۱۳۶۲ به اين سو به سطح كاردار تقليل يافت .
با بروز جنگ تحميلي و تجاوز عراق به خاك ايران بحرين به طور رسمي بي طرفي خود را اعلام كرد، ولي در عمل ، موضع گيري مثبت آن كشور و ساير كشورهاي خليج فارس نسبت به عراق آشكار بوده و مطبوعات آن كشور و ساير كشورهاي منطقه در جهت حمايت از عراق فعاليت مي كردند.
از آنجا كه عربستان سعودي همسايه نزديك بحرين است و كمكهاي مالي فراواني به بحرين نموده و مي نمايد، از اين رو عاملي مؤثر در تعيين خطا مشي سياسي اين كشور مي باشد، از سوي ديگر عدم برخورداري بحرين از يك سيستم دفاعي نيرومند و احساس ضعف در اين مورد دولت بحرين را متمايل و متكي به قدرت هاي ديگر ساخته است بدين جهت علاوه بر تكيه به پوشش دفاعي عربستان سعودي و ارتش كوچك خود ، به نيروهاي خارج از منطقه خليج فارس – به ويژه آمريكا و انگليس – نيز چشم دوخته است .
پس از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ از سوي جمهوري اسلامي ايران و ايجاد آتش بس در جبهه هاي جنگ ايران و عراق ، وضعيت رابط ميان دو كشور ايران و بحرين دچار تحول گرديد . روابط سياسي ايران با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس از جمله بحرين رو به بهبودي رفت و در جهت گسترش روابط سياسي و اقتصادي گام هاي مثبتي برداشته شد، با اين حال همواره اين بهبود روابط حالتي ناپايدار و سست داشت. پس از ملاقاتهاي مختلف ميان مسئولين دو كشور در سال ۱۳۶۹ روابط دو كشور به سطح سفير ارتقا يافت و اولين سفير جمهوري اسلامي ايران استوارنامه خود را به وليعهد و جانشين امير بحرين تقديم كرد. از اين رو در خلال ۱۳۶۹ روابط فيمابين قدري جدي تر و با اقدامات عملي تؤام گرديد. در اين سال مي توان به سفر قائم مقام وزارت امور خارجه براي تسليم پيام رياست جمهوري ايران به امير بحرين اشاره كرد. همچنين دكتر ولايتي وزير خارجه وقت در تاريخ هاي ۸/۲/۱۳۶۹ و ۲۶/۹/۱۳۶۹ از بحرين ديدار كرد
روابط سياسي ميان دو كشور از ماه هاي پاياني ۱۳۷۲ روندي معكوس و در جهت عدم تفاهم متقابل پيش رفت. در همان زمان ممانعت از صدور ويزا براي نفر دوم سفارت جمهوري اسلامي ايران در بحرين زمينه تيرگي روابط را مهيا و آماده كرد. در نيمه اول ۱۳۷۳ اين كدورت و تيرگي روابط آشكار شد و در نيمه دوم سال به دليل طرفداري بحرين از امارات در اختلافات ارضي بين ايران و امارات در سخنراني وزير امور خارجه اين كشور در سازمان ملل متحد ( مهر ماه ۱۳۷۳ ) روابط دو كشور مجددا رو به وخامت نهاد.
در واقع اين تيرگي روابط سرآغاز فصل جديدي از روابط ميان دو كشور گرديد. از آن به بعد روند روابط به زيان يك رابطه سالم و همه جانبه پيش رفت، در اين سال دولت بحرين اقدام به مراقبت پليسي از سفارت جمهوري اسلامي ايران و كنترل رفت و آمدها به داخل نمايندگي ايران كرد. مقامات بحريني بروز تحركات و اعتراض هاي مردمي در صحنه داخلي اين كشور را به ايران نسبت دادند يادداشت اعتراض آميزي نيز از سوي وزارت امور خارجه بحرين در خصوص انتشار اخبار آن در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به ايران ارسال كردند. به دنبال اين امر، سفير بحرين در تاريخ ۳/۱۰ / ۷۳ از تهران فراخوانده شد ولي پس از گذشت حدود ۸۵ روز از احضار به كشورش در اسفند ماه ۱۳۷۳ به تهران بازگشت.
در ۱۳۷۵ به دنبال كودتايي كه در ۱۴/۳/۱۳۷۵ در بحرين صورت گرفت ، دولت بحرين با خنثي نمودن اين كودتا و دستگيري ۴۴ تن از معارضين بحريني، اين كودتا را به ايران نسبت داد و تبليغات سياسي شديدي را عليه دولت ايران آغاز كرد روابط به شدت تيره شد، طرفين سفراي خود را فرا خواندند و سطح روابط به كاردار تنزل پيدا كرد.
دكتر ولايتي اتهام نسبت دادن اين كودتا به ايران را تكذيب كرد و اعلام داشت كه ايران حتي حاضر به ميانجي گري بين دولت بحرين و مخالفان آن ميباشد. فاروق الشرع وزير امور خارجه سوريه براي بهبود روابط ايران و بحرين وارد صحنه شد و به دنبال تلاش هاي وي ، طرفين ايراني و بحريني توافق كردند كه از حملات تبليغاتي عليه يكديگر در رسانه هاي رسمي خود جلوگيري نمايند.
در گذشته دولت بحرين در مجامع بين الملل نسبت به ايران حالتي ملايم داشت. در جلسات شوراي همكاري خليج فارس نيز به صورت ملايم نسبت به مسائل ايران برخورد مي كرد. ولي در ۱۳۷۴ يكي از طرفداران سرسخت در اين شورا براي صدور قطعنامه اي تند عليه ايران بود. در سال ۱۳۷۵ به دنبال نسبت دادن اتهام كودتا به ايران در كنفرانس اتحاديه عرب در قاهره عليه ايران موضع گرفت به طوري كه تلاش بحرين سبب شد تا اين كنفرانس طي بيانيه اي نسبت به دخالت ايران در امور بحرين هشدار دهد . در سالهاي اخير به ويژه پس از روي كار آمدن امير جديد و تحولات داخلي بحرين موضع اين دولت نسبت به ايران نرم تر شده است . از جمله در آخرين بيانيه صادره در ۱۹۹۶ از سوي سازمان ملل ، رأي بحرين ممتنع بوده است
در عين حال دولت ايران در راستاي مواضع كلي خود بر ضرورت اعتماد اطمينان بين كشورهاي منطقه دوستي و همكاري با آنان به عنوان تضمين صلح و ثبات و امنيت منطقه تأكيد كرده و بر تداوم آن مي كوشد.
● تأثيرات انقلاب اسلامي بر مردم و حركت هاي مردمي
بحرين ، چه قبل و چه بعد از انقلاب ايران ، كانون رستاخيز شيعي در كشورهاي خليج فارس بوده است. اين امر به طور مستقيم از وضع جمعيتي ، اجتماعي و اقتصادي جزيره ناشي مي شود. در مقايسه با حاكمه سني كه بر اين كشور مسلط هستند شيعيان از اكثريت جمعيتي برخوردار مي باشند. هم خانواده حاكم شيخ عيسي آل خليفه و هم بيشتر نخبگان سياسي به آيين سني متعلق هستند بيگانگي جامعه شيعه ( باحكومت ) بيشتر به علت اصليت ايراني بعضي اعضاي آن ، تقويت مي شود زيرا كه در ميان شيعيان بحرين هميشه احساساتي به طرفداري از ايران وجود داشته است به علاوه دعاوي طولاني ايران نسبت به جزيره بر شكاف ميان سني و شيعه افزوده است با يك چنين سابقه اي بنيادگرايي شيعه به دنبال انقلاب ايران به عنوان يك جنبش نيرومند در صحنه ظاهر شد.
تا قبل از قيام امام خميني (ره) شيعيان خليج فارس فاقد سابقه مقاومت ستيزجويانه در برابر حكومتهاي زورگو بودند. آنان در بسياري موارد احساس مي كردند كه در حاشيه قراردارند، ليكن هيچ گاه شكايات و نارضايتي هاي خود را به صورت قيام و طغيان بروز نداده و نيز نكوشيده بودند كه از طريق كودتا دولتي را سرنگون كنند برخي از آنان حداكثر از طريق تظاهرات و ناآرامي به نفوذهاي خارج از جامعه خود واكنش نشان مي دادند حتي در آن زمان نيز شيعيان به تنهايي عمل نمي كردند بلكه بيشتر به عنوان بخش از يك ائتلاف گسترده تر اپوزيسيون دست به عمل مي زدند طي دهه ۱۹۷۰ نارضايتي ها رو به فزوني نهاد تسريع تجدد و مدرنيزاسيون كه كشوراي عربي خليج فارس آن را تجربه كرده بود ، باعث بروز مسائل اجتماعي شد كه دامن گير شيعيان نيز گرديد. از جمله اين مسائل مي توان به ورود صدها هزار كارگر خارجي كه هم با كراگران محلي رقابت مي كردن و هم غالبا تأثيرات افراطي بر جاي ميگذاشتند اشاره كرد. شكاف اقتصادي اجتماعي نيز ميان سرمايه گذاران موفق جديد و كارگران و نيز شكاف فرهنگي رو به گسترش ميان افراد متخصص تازه تحصيل كرده و طبقات سنتي پديده گسترش شهرها زوال ارزش هاي اجتماعي سنتي و فساد ملازم اين روند بود. تحت اين شرايط شيعيان غير متمكن و غير متخص احساس مي كردند كه دچار نوعي نابسماني اجتماعي هستند. مصرف در حد افراط دولتمردان و بسياري از خانواده هاي ثروتمند سني نيز احتمالا باعث انزواي بيشتر شيعيان مي شد با اين حال تا هنگام انقلاب ايران چنين نارضايتي هايي كه در اثر ثروت نفتي پديد مي آمد امكان بروز سياسي نيافت.
هنگام پيروزي انقلاب اسلامي مقامات بحريني از آن استقبال كردند و مطبوعات به تجليل از رهبري آن پرداختند نماينده سازمان آزادي بخش بحرين طي يك مصاحبه پيرامون انقلاب اسلامي ايران اظهار داشت ملت مسلمان بحرين از اوايل نهضت عمليات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ايران ، عليه رژيم منحوس شاه را پي گيري ميكردند و هر لحظه در انتظار دريافت اخبار جديد از اوضاع داخلي ايران به سر مي بردند. وي كه از روابط عميق دو ملت مسلمان ايران و بحرين سخن مي گفت اضافه كرد: تنها آرزوي ملت بحرين پيروزي انقلاب در ايران بود و اهميت اخبار ايران به جايي رسيد كه در بحرين هر كسي فكر ميكرد اين اخبار در داخل بحرين جريان دارد و به خود مردم بحرين مربوط است.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، مردم بحرين با حمل پلاكارد تظاهرات عظميي به حمايت و همبستگي با انقلاب اسلامي ايران بر پا كردن همبستگي و اتحاد مردم مسلمان بحرين با مردم مسلمان و انقلابي ايران به حدي بود كه سازمان آزادي بخش بحرين به عنوان نماينده همين مردم قبل از پيروزي با رهبران انقلابي ايران ارتباط داشته و همكاري ميكرد.
در ماه اوت ۱۹۷۹ رسانه هاي همگاني ايران اعلام كردند هادي مدرسي از طرف امام خميني به عنوان نماينده شخصي او در بحرين منصوب شده است. در بحرين سخنراني مدرسي به دو تظاهرات علني منجر شد يكي از آنها با اجازه مقامات روز ۱۷ اوت مصادف يا روزي كه امام خميني آن را روز قدس ناميده بود، برگزار شد تظاهرات دوم روز ۱۹ اوت به دنبال بازداشت او سبب شد كه حدود ۵۰۰ نفر تظاهرات كرده و خواستار آزادي او شوند كه ۲۸ تن از آنان بازداشت شدند آنگاه مقامات بحريني روز ۳۱ اوت مدرسي را اخراج كردند اگر چه اين اقدامات سبب آرامش نسبي اوضاع گرديد با اين حال موج تظاهرات و ناآرامي ها شكل و محتواي خود را مرهون ابتكار و برنامه ريزي ايران بود بدين سان اعلاميه ها يا افرادي كه الهام بخش اين تظاهرات بودند، ضرورتا بر شكايات و نارضايي هاي جوامع شيعه متمركز نكرده بلكه بيشتر بازتاب خواسته هاي سياسي ايران بود.
به دنبال بازداشت مدرسي ، آيت الله منتظري ضمن ابراز حمايت معنوي خود از او اعلام كرد كه دولتهاي خليج فارس به جاي بازداشت نمايندگان اسلام بايد دعوت آنان را اجابت كنند مدرسي قصد و نيت ايران را ديدار بر صدور انقلاب به زبان آورد و خود را مبلغان تحقق بخشيدن انقلاب اسلامي و ترويج فرهنگ انقلابي ناميد نهايت اين كه رهبران مبارزه در واقع روحانيوني بودند كه تحصيلات مشترك آنان را به طبقه حاكمه روحاني ايران ارتباط مي داد
معهذا انقلاب ايران ، در بين شيعيان بومي كشورهاي خليج فارس پاسخ مساعدي يافته بود تظاهرات ۱۹ اوت ۱۹۷۹ در بحرين نمودار چيزي بيش از يك پاسخ ساده به تحريكات خارجي بود.
روز ۳۱ دسامبر ۱۹۸۱ مقامات بحرين اعلام كردند توطئه اي را كه عليه رژيم حاكم پي ريزي شده بود سركوب و ده ها تن را كه در اين توطئه مشاركت داشته اند بازداشت كرده اند. آنها اين توطئه را متوجه جبهه آزادي بخش اسلامي بحرين به رهبري مدرسي نمودند كه در آن هنگام پخش راديويي امور خليج شبكه راديويي ايران را رسما اداره ميكرد.
بنا به ادعاي دولت بحرين عده اي از ساكنان پيشين كشورهاي خليج فارس با كمك احتمالي مقامات ايران در كار با مواد منفجره و خرابكاري تعليم ديده و پنهاني وارد بحرين شده بودند. آنان قرار بود سلاحهايي را به كار برند كه توسط يك گروه محلي تحت كنترل ايران درچنين مخفيگاه نزديك منامه كار گذاشته شده بود آنگاه قرار بود كه آنها لباس افراد پليس را به تن كنند و مردم را به قيام همگاني فرا خوانند هدف نهايي عبارت از برپايي يك جمهوري اسلامي به رهبري مدرسي در بحرين بود . دولت ايران به دست داشتن در توطئه متهم و از جمله ادعا گرديد كه پنج هاوركرافت پر از افراد مسلح و تجهيزات آماده بود از بوشهر عزيمت و به اجراي شورش مزبور ياري رسانند. اين ادعا از طرف دولت ايران تكذيب گرديد.
مسلمانان بحرين با تأثير پذيري از انقلاب اسلامي و نيز حمايت انقلابيون ايراني حركات چندي بر عليه حكام خود انجام دادند . ايران مبارزه تبليغاتي شديدي در جهت صدور انقلاب در حوزه خليج فارس به راه انداخت و از طريق انتشار جزوه ها و پيامهاي راديويي " صداي انقلاب اسلامي " به زبان عربي و نوارها و سخنرانيها و توده هاي مسلمان عموما و شيعيان را خصوصا تحت تأثير قرار مي داد در روز ۲۴ آوريل ۱۹۸۰ و به دنبال بازداشت و اعدام آيت الله سيد محمد باقر صدر رهبر مذهبي شيعيان عراق شيعيان در منامه پايتخت بحرين دست به تظاهرات زدند. پليس جمعيت تظاهر كند گان را متفرق و عده اي از آنها را بازداشت شدگان چند روز بعد در گذشت و گفته شد كه مرگ او در اثر شكنجه به دست افراد پليس بوده است. اين واقعه به نوبه خود باعث بروز چندين تظاهرات ديگر در ماه مه گرديد.
برخلاف تظاهرات مردمي سالهاي ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ اعتراضات بعدي شيعيان ، تقريبا به طور تمام و كمال خشونت بار بوده است تشديد خشونت تا حد زيادي معلول شعله ور شدن جنگ ايران و عراق در سپتامبر ۱۹۸۰ و جهت گيري بعدي اين كشورها بوده است كشورهاي خليج فارس به عراق كمك مالي مي كردند و تسليحات و تجهيزات در اختيار آن كشور قرار مي دادند.
طي سال هاي ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ رژيم هايي كه مواجه به اعتراضات شديد و بعضا خشونت بار بودند توجه بي سابقه اي به تدوين فرمول سياسي در قبال سكنه شيعه خود مبذول داشتند اين هم بر تشويق مبتني بود و هم بر تنبيه في المثل در عربستان سعودي منابع مالي براي برق رساني در مقياس وسيعي پروژه هاي خشك كردن باتلاق ها احداث مدارس و بيمارستانه در قطيف و ساير شهرهاي شيعه نشين تخصيص يافت اعضاي طراز اول خاندان سلطنتي از اين منطقه ديدار مي كردند تا با بزرگان و مشاهير شيعه ملاقات كنند.
در ساير كشورهاي خليج فارس نيز برنامه هاي مشابهي به مورد اجرا گذاشته شد. در عين حال شيوه هاي توسل به زور نيز از نظر مقاات براي سركوب كردن شورش هاي شيعه دور نگه داشته نشد اخراج افرادي نظير مدرسي شيعيان انقلابي را از وجود رهبران شان محروم ساخت و همين امر به احتمال قوي ضربه اي جدي بر قيام هاي مردمي وارد آورد از اين گذشته شورش ها، بي رحمانه سركوب شده و بازداشتهايي صورت مي گرفت كه غالبا با شكنجه همراه بود.
رهبران جبهه آزادي بخش اسلاي بحرين به اين نتيجه رسيدند كه تظاهرات مردمي هرگز به سرنگوني رژيم منجر نمي شود ، بنابراين به روش هاي ستيزه جويانه متوسل شدند بنا به گفته رهبر جبهه ، تظاهرات آوريل و مه ۱۹۸۰ كه به "شهادت" برخي از شركت كندگان شيعه منجر شد، جبهه را بر آن داشت كه تكوين يك جنبش مردمي في نفسه كافي نيست و واكنش مناسب تر ، توسل به اقدامات مستقيم ضد حكومتي است. سازمانهاي انقلابي شيعه با در پيش گرفتن اقدامات تند عملي ، بهانه لازم را به حكومت براي تشديد اقدامات سركوبگرانه دادند.
اگر چه با كمك نمايندگان امام خميني ، هم آوازي و وحدت شيعيان خليج فارس با انقلاب ايران رو به رشد نهاد، اما در ۱۹۸۰ هنگامي كه اين ناآرامي به اوج خود رسيد، جوامع شيعه موفق نشدند خشم خود را در قالب يك نهضت سياسي سازمان دهند گروه هاي اپوزيسيون راديكال شيعه در خليج فارس كه از پشتيباني مردمي و رهبري پويا و اصيل محروم بودند تماما به حمايت خارجي متكي باقي ماند و ايران مطابق با ضروريات استراتژي منطقه اي خود از آنها حمايت مي كرد.
از آنجايي كه حكومتهاي اين كشورها ( كشورهاي خليج فارس ) هنوز مراحل گذار از بحران هاي هويت ، مشروعيت و مشاركت را طي نكرده بودند و از نظر سيستم سياسي بسيار عقب مانده و از نوع خانوادگي قبيله اي و سنتي هستند بنابراين در هر زماني مي توانند دچار يك شورش و بحران عمومي شوند، به خصوص كه در سالهاي اخير مردم اين كشورها از جمله نسل با سواد و متخصص خواستار مشاركت سياسي شده اند وعلي رغم اين كه حاكمان اين كشورها به طرق مختلف از جمله با استفاده از ثروت هاي به دست آمده از فروش نفت اين بحران را به تأخير انداختند ، وجود بعضي عوامل تحريك كننده مانند حضور نيروهاي دولت بيگانه باعث بروز بحرانهاي ديگر از جمله بحران مشروعيت و به دنبال آن مشاركت گرديد و بدني وسيله اغتشاش و ناآرامي را براي دولتهاي منطقه به ارمغان خواهد آورد. هر چند در دو دهه اخير عامل قدرت و مشروعيت آنها را در آمدهاي نفتي تشكيل داده است. آنان نيز با استفاده از اين درآمد و از طريق فراهم نمودن نيازهاي اقتصادي مردم يعني ايجاد رفاه ، مشروعيت اقتصادي براي حكومت هاي خود فراهم كرده اند اما عواملي مانند عدم افزايش درآمدهاي نفتي نوسانات قيمت و مقدار نفت صاد شده و تخصيص قانوني و غير قانوني بخش عظيمي از درآمدهاي نفتي به خانواده هاي حام اين نتيجه را در بر داشته اند كه افزايش در آمد نفتي ديگر امكان پذيرنيست ، از دست داده است از بعد ديگر كلا تحولات منطقه اي و در مواردي تحولات بين المللي ، مشروعيت حكومت هاي موجود را شديدا خدشه دار كرده است.
امير بحرين به اعتبار همين عوامل ، حركتهاي اصلاح گرايانه اي در چند سال اخير صورت داد به طوري كه آزادي هاي بيشتري به مردم بحرين داده شد ، امكان انتخاب نمايندگان شيعه در مجلس ملي اين كشور فراهم گرديد؛ زندانيان سياسي به طور عموم آزاد گرديده و تبعيديان به كشور بازگشتند تبلور اين تحولات رفرميستي را مي توان در تظاهرات ضد آمريكايي بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله آمريكا به افغانستان و عراق مشاهده كرد، معهذا در آينده در اين جزيره شواهدي دال بر ثبات اوضاع با توجه به فاصله حكومت و مردم وجود ندارد و آن كشور آبستن حوادث ديگري خواهد بود.
پژوهشگر: دكتر منوچهر محمدي
پي نوشت ها:
۱. وزارت امور خارجه كتاب سبز بحرين ، ص ۱۵
۲. همان ، ص ۲۰
۳. مرتضي اسدي، جهان اسلام، ج ۱ ، ص ۳۶۴
۴. همان، ص ۳۶۹
۵. وزارت امور خارجه ، كتاب سبز ، ص ۱۴۷
۶. همان ، ص ۳۶۹
۷. وزارت امورخارجه ، كتاب سبز ، صص ۱۶۰-۱۶۱
۸. همان ، ص ۱۶۱
۹. مرتضي اسدي ، جهان اسلام ، ج ۱ ، ص ۱۷۴
۱۰. همان ، ص ص ۳۷۶-۳۷۵
۱۱. همان ، ص ۱۷۷
۱۲. همان ، ص ص ۲۰۴-۲۰۳
۱۳. همان
۱۴. همان، ص ۲۰۵
۱۵. همان ، ص ۲۰۶
۱۶. هرايد دكمجيان ، جنبش هاي اسلامي معاصر درجهان عرب ، ص ۲۳۲
۱۷. بهروز اردلان راد حركتهاي اسلامي در بحرين ، ص ۱۵
۱۸. انقلاب اسلامي ايران از چشم انداز ديگران ، ص ۸۰
۱۹. تشيع مقاومت و انقلاب ، ص ۲۴۴
۲۰. همان، ص ۲۴۶
۲۱. همان ص ۲۴۵
۲۲. همان ص ۲۴۸
۲۳. همان ، ص ۲۵۰
۲۴. تشييع مقاومت و انقلاب ، ص ۲۵۴
برگرفته از كتاب " بازتاب جهاني انقلاب اسلامي " دكتر منوچهر محمدي، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
مركز اسناد انقلاب اسلامي
نظر شما