شهادتها و مرگها
دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۵۸
اين موضوع از دردآور ترين مسائل اسارت بود. غربت مظلوميت و غريب مرگ شدن برخي از اسرا ف ماتمكده ي اسارت را در هاله اي از غم و اندوه جانگاه فرو مي برد.
نزديكي بردران اسيرو صفاو صميميت آنها باعث شده بود كه با شهادت يا مرگ هر اسير فديگران احساس كنند عزيزترين كس خويش را از دست داده اند. فرد شهيد، ضمن اينكه غريب مرگ شده، در غربت نيز دفن مي شد. چند سرباز عراقي ، به همراه يك تن آشناي اسير شهيد شده مسئول و نماينده اسرا پيكر چاك خورده اسير را كه كالبد شكافي شده و جواز دفن برايش صادر شده بود در قبرستان عراقي ها در يك محدوده سيم خاردار كشيده شده ف دفن مي كردند.
اولين بار مدتضي افتتاحي از اردوگاه موصل چهار به شهادت رسيد. او از نيروهاي لشكر 41 ثارابه بود كه از ناراحتي يرقان رنج مي برد. بيماري يرقان و بي توجهي عراقيها باعث شهادت او شد و زمستان سال 1361 دنياي اسارت را سردتر و دل اسراي رنجيديده را داغدار كرد. فتح الله عزيزي دومين اسيري بود كه در غربت و پس از تحمل چند سال اسارت شهد شهادت نوشسد. غريبيو مظلوميت او از همه بيشتربود چرا كه برادرش « حسين عزيزي» نيز در چنگال خونين خصم به سر مي برد و از نزديك ، شهادت برادر و غسل و كفن و دفن او را مي ديدو مي سوخت و مي ساخت .
« علي عزتور» شهيدي ديگر از همين كاروان بود كه بر اثر شدت جراحات جنگي ، پس از ند سال اسارت اين راه را پيمود . او مسئول امور فرهنگي آسايشگاه يازده بود كه با شهادتش زلزله اي به پا كرد و همه را به واداشت.
« حسين الهي» يا « هوشنگ الهي» نيز از آخري حلقه هاي زنجيره ي شهادت در اردوگاه موصل چهار بود. غربت ايشان را جز خدا كسي درك نم كند. فشارهاي سخت اسارت و روح حساس و متفكر او را رواني كرده و از حالت تعادل خارج ساخته بود. مدتي ، بيماري رواني و ناراحتي هاي روحي او را زجر مي داد تا سرانجام طي يك سكته ف جان به جان آفرين تسليم كرد. او سي دقيقه و حتي بيشتر تنفس مصنوعي داده مي شدو زنده بود ولي جلادان عراقي در را باز نكردندو زماني در را گشودند كه روح بلند ان شهيد به ملكوت پر گشوده بود.
او قبل از اسارت معلم بود. در اسادت نيز وظيفه و رسالت خود را تعليم و تدريسو سواد آموزي تشخيص داده بود. فشارهاي روحي دشمن و برخي اختلاف سليقه هاي جزئي و تفاوت روشها، او را رنجيده خاطر كرد. مدتها سكوت كردو با كسي سخن نمي گفت . ادامه اين سكوت او را از حالت تعادل خارج كرد. در آن روزها همه غصه مو خوردند و در پي نجات او بودند ولي متأسفانه مؤثر نيفتاد.
نظر شما