ادبيات جنگ براي كودكان و نو جوانان آري يا نه؟
دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۳۱
ادبيات جنگ به عنوان ژانري شناخته شده در جهان از پرطرفدارترين انواع ادبي است كه بسياري از شاهكارهاي جهان مانند« جنگ و صلح » تولستوي،« درانتهاي شب » فرديناند ، سيلن و ... نمونه هاي آن محسوب مي شوند. اما ادبيات جنگ براي كودكان و نوجوانان به علت ممنوعيت ورود كودكان و نوجوانان به جنگ در كنوانسيون هاي حقوق بشر
ادبيات جنگ به عنوان ژانري شناخته شده در جهان از پرطرفدارترين انواع ادبي است كه بسياري از شاهكارهاي جهان مانند« جنگ و صلح » تولستوي،« درانتهاي شب » فرديناند ، سيلن و ... نمونه هاي آن محسوب مي شوند. اما ادبيات جنگ براي كودكان و نوجوانان به علت ممنوعيت ورود كودكان و نوجوانان به جنگ در كنوانسيون هاي حقوق بشر
و عدم توانايي درك صحيح جنگ از سوي كودكان و آفات مخرب خشونت، كشتار،ويراني و ... در روحيه كودكان و نوجوانان از سوي كارشناسان و نويسندگان كودك و نوجوان محل ترديد و بحث بوده است. با اين حال، ادبيات كودك و نوجوان جهان شاهد آثار ارزشمنديمانند« كودك، سرباز و دريا » درباره جنگ بوده است.
در كشور ما نيز، پس از آغاز جنگ و دوران دفاع مقدس آثار بسياري از سوي نويسندگان ادبيات كودك و نوجوان با موضوع جنگ منتشر شده، اما همواره بحث بر ضرورت وچگونگي پرداختن به مسأله جنگ براي كودكان در ميان كارشناسان وجود داشته است. فصلنامه شاهد انديشه براي جمع نظرات متفاوت، اقتراحي را با پرسش «ادبيات جنگ براي كودكان و نوجوانان، آري يا نه؟ چرا؟»با بيست و دو نويسنده، منتقد،كارشناس
و مدرسان دانشگاهي مطرح كرده است كه مي تواند ورود فصلنامه شاهد ويژه ادبيات« جنگ كودك و نوجوان و فرهنگ ايثار و شهادت »باشد. زيرا، ادبيات جنگ يكي از بهترين محمل هاي انتقال مفاهيمي چون ايثار و شهادت است كه جزو محورهاي مباحث مربوط به فصلنامه شاهد انديشه محسوب مي شود. اين نظر خواهي رامهناز باقري انجام داده است.
محمد ميركياني
نويسنده، مدير گروه كودك و نوجوان شبكه يك صدا و سيما
با توجه به اينكه جنگ بخشي از زندگي كودكان اين مرز و بوم است بايد ادبيات (درباره جنگ) را كه بيشتر به وقايع پشت جبهه مي پردازد، براي كودكان نوشت.
« ادبيات براي جنگ » و « ادبيات درباره جنگ » ادبيات جنگ به دو دسته تقسيم مي شود، ادبيات براي جنگ به ادبياتي گفته مي شود كه به طور مستقيم به عرصه هاي نبرد و فضاهايي كه رزمندگان درآن حضورداشته اند مي پردازد و به طور ريشه اي جنگ را تحليل مي كند. در حالي كه ادبيات درباره جنگ ادبياتي است كه بيشتر به بازتاب حضور مردم و حوادث پشت جبهه مي پردازد.به نظر من نوشتن ادبيات درباره جنگ براي كودكان ضروري است. چرا كه اين گروه سني هم به نوعي در جنگ حضور داشته اند و حق دارند در ابيات آن سهيم باشند.بنابراين از طريق خلق ادبيات درباره جنگ كه به حوادث پشت جبهه و جنبه هاي عاطفي رزمندگان و كمك هاي مردمي به رزمندگان و غيره مي پردازد، مي توان كودكان را با
مفاهيمي همچون مقاومت، ايثار، شهادت، همدلي و پايداري آشنا كرد.
محمدرضا سرشار
نويسنده، منتقد و پژوهشگر، سردبيرماهنامه ادبيات داستاني
از آنجا كه ادبيات جنگ مالامال از ماجرا، هيجان و حوادث فوق عادي است، طرح آن براي كودكان جذاب خواهد بود. ادبيات جنگ از گذشته تا به امروز چه در بعد حماسي،چه در بعد تراژيك از آثار پرخواننده براي همه مقاطع سني حتي كودكان و نوجوانان بوده است. مگر شاهنامه كه ما اين قدر از آن تعريف مي كنيم قسمت اعظم آن به غير ازداستان جنگ هاست؟ اما براي كودكان و نوجوانان نحوه مطرح كردن موضوع و اينكه از
چه زاويه اي به مساله نگاه كرد، مهم است. چون جنگ به هر حال پر از خشونت است و نمايش برخي از صحنه هاي خشن با روحيات لطيف كودكان و نوجوانان سازگارنيست، پس مي توان به جنگ از زوايايي نگاه كرد كه ضمن برخورداري از بعد هيجاني،حماسي، ايثارگري خيلي به ابعاد خشن آن دامن نزده باشد.با وجود اين، فكر مي كنم براي بچه هايي كه خود در مقطعي از تاريخ كشور زندگي مي كنند كه مستقيماً با جنگ سروكار دارند مي توان و بايد همه ابعاد جنگ را مطرح كرد تا به اين طريق آنها خود را بيشتر با شرايط دشوار جنگ آماده كنند. بنابراين من خيلي موافق اين نيستم كه داستان جنگ براي بچه ها خشن است و معتقدم اين ديدگاه در مورد بچه هاي كشورهاي امن وآرام و مطمئن به آينده صادق است. اما در كشورهايي كه پيوسته در معرض تهاجم هستند، چطور مي توان بچه ها را از بخشي از واقعيت هاي پيرامونشان در ادبيات دور نگه داشت.
مصطفي رحماندوست
نويسنده و شاعر كودكان و نوجوانان
براي بچه ها از همه چيز حتي از جنگ مي توان نوشت. ولي آنچه مسلم است، نوع نگاه ما به جنگ در زمان جنگ با نوع نگاه مان پس از جنگ متفاوت است.در زمان جنگ، ما به جنگ به عنوان يك واقعيت اجتماعي و در زمان پس از جنگ به عنوان يك پديده تاريخي نگاه مي كنيم و اين نوع نگاه ها در زاويه ديد نويسنده تاثيرمي گذارد، اما مي توان در نگاه به جنگ و ادبيات آن به عناصر حاشيه اي جنگ كه پراز مسائل عاطفي است توجه كرد وآنهارا براي بچه ها نوشت؛ كما اينكه مي توان از رادمردي و شجاعت فرماندهان آن صحبت كرد.
فريدون عموزاده خليلي
نويسنده، سردبير هفته نامه چلچراغ
بهتر است به جاي ادبيات جنگ، ادبيات دفاع و مقاومت براي كودكان مطرح شود،اين مختص جامعه اي ما نيست، بلكه در سطح جهاني نيز ادبيات مقاومت براي كودكان كاربرد دارد نه ادبيات جنگ. مفهوم جنگ ممكن است برخاسته از اين نگاه تلقي شودكه پشت اين مفهوم يك نگاه جنگ طلبانه نهفته است. پس بهتر است از واژه ادبيات مقاومت استفاده كنيم نه جنگ.اين واژه مي تواند در تقويت حس نوع دوستي، انسان دوستي، ملاطفت و مهرباني كودكان تاثير بيشتري داشته باشد. بنابراين شاهديم كه در ادبيات دنيا وقتي صحبت از ادبيات مقاومت در ميان است، باز از يك زاويه انسان دوستانه به اين موضوع نگاه مي شود.در نگاه ملي و اسطوره اي، آرش اسطوره اي است كه تأكيد بر حل مساله و دفاع از سرزمين و آيين بدون ورود به جنگ و پيامدهاي آن را دارد و تلاش مي كند ادبيات مقاومت را بدون تأكيد بر خشونت مطرح كند. كما اينكه در نگاه ديني و تعليم و تربيتي ما، همين روش ترويج مي شود يعني ما هيچ وقت نبايد در جنگ پيش قدم شويم. به نظرمن اگر واژه مقاومت را جايگزين ادبيات جنگ كنيم، مي توان براي بچه ها از مقاومت در اين « كودك،سرباز، دريا » گفت و ادبيات مقاومت داشت. كما اينكه ما مي بينيم كتاب زمينه به موضوع مقاومت فرانسه در مقابل اشغالگري نازي ها مي پردازد و نمونه رمان قوي در حوزه ادبيات مقاومت است.همه جاي دنيا ادبيات مقاومت براي كودكان و نوجوانان شكل گرفته و مي گيرد. امادر همه اين ها، در نهايت نقطه فرجام، نقطه مثبت است يعني گزاره نهايي اين است كه حتي اگر مقاومت هم است، براي رسيدن صلح و آرامش است. بنابراين از اين زوايه مي توان ادبيات مقاومت را براي بچه ها مطرح كرد و اساساً اين ادبيات براي بچه هاضروري است.
جواد محقق
نويسنده، شاعرو روزنامه نگار
بايد درباره ادبيات جنگ يا مقاومت براي بچه ها نوشت تا آنها را براي آينده وخطراتي كه ممكن است در آينده مملكت را تهديد كند، آماده كرد. آنان حق دارند وبايد بدانند كه در مواقع دفاعي چه بايد بكنند و چه نبايد انجام دهند. در مورد ادبيات جنگ دو ديدگاه وجود دارد؛ برخي هر نوع گفتگو درباره جنگ را با بچه ها و براي بچه ها چه به صورت ادبيات و چه غير از آن را نفي مي كنند و معتقدند بچه ظرفيت شنيدن يا خواندن چنين ادبياتي را ندارند، اما نظريه ديگري هم هست كه معتقد است بچه ها خودشان به دليل زندگي در خانواده هايي كه درگير جنگند و از تبعات جنگ
صدمه مي بينند و تاثير مي پذيرند و شاهد بمباران شهادت و مجروح شدن پدران، برادران و خانواده ها هستند، ما چه بخواهيم و چه نخواهيم بچه ها درگير خواهند شد. كمااينكه در اكثر جنگ ها اتفاقاً بيشترين گروهي كه صدمه مي بيند همين بچه ها هستند. در نتيجه،وقتي گريزي از تاثير پذيري بچه ها از جنگ ها وجود ندارد، دادن اطلاعاتي در موردجنگ ها به بچه ها بلا اشكال است. البته مشروط بر اينكه انتقال اطلاعات با ظرافت روانشناسانه توأم باشد.در مورد جنگ هاي دفاعي مثل جنگ ايران با عراق، دليل محكمتري براي ارائه مفاهيمي همچون ايثار و مقاومت به بچه ها وجود دارد و آنها بايد دلايل اين ايثار و مقاومت را بفهمند و بتوانند وقتي به سن بلوغ مي رسند خودشان نيز اين مقاومت را داشته باشند.
امير حسين فردي
نويسنده و سردبير كيهان بچه ها
ما در زمان جنگ و بعد از آن كتاب هاي زيادي را با موضوع جنگ خلق كرده ايم و بسياري از اين كتاب ها در حيطه ادبيات كودك و بزرگسال جوايز ادبي را از آن خودكرده اند، پس چطور مي توانيم امروز ادعا كنيم كه موضوع جنگ موضوع خشني براي بچه هاست. وقتي جنگ به سراغ كشوري مي آيد كوچك و بزرگ با آن درگير مي شوندو جنگ به واقعيت زندگي بدل مي شود، در نتيجه بايد در ادبيات هم جايگاه خاص خودرا داشته باشد. اين مسأله كه ادبيات جنگ چون ناگزير از پرداختن به برخي صحنه هاي خشن است، پس نبايد براي بچه ها مطرح شود. جنگ واقعيتي از جامعه است كه بايد آن را به صورت مناسبي به بچه ها منتقل كرد. كما اينكه در گذشته نيز اين واقعيت بخشي از ادبيات جهان را تشكيل داده است و بايد در آينده هم اين طور باشد.البته دليلي ندارد وقتي از ادبيات جنگ صحبت مي شود، حتماً از صحنه هاي دلخراش ووحشتناك آن را براي بچه ها توصيف كرد، بلكه مي توان در ادبيات كودك فضاهاي خشن ادبيات جنگ را تلطيف كرد يا به مسائل پشت جبهه و مسائل خانواده ها، مدرسه ها و شهرها در زمان جنگ پرداخت. مهم انتقال روح مقاومت، ايثار، ايستادگي، دوست داشتن و فداكاري وطن است كه بايد در هر زمان و مكان در قالب ادبيات به بچه ها منتقل شود.
حسن احمدي
نويسنده، سردبير مجله باران
انتقال ادبيات جنگ يا دفاع به كودكان بايد توأم با نقل صحنه هاي جذاب و بعضاً خنده دار آن باشد. اگر چه جنگ همراه خشونت است و در آن صحنه هاي خون و خونريزي زيادي ديده مي شود، اما بعضي از جنگ ها مثل جنگ دفاعي ما، صرفاً در اين صحنه ها خلاصه نشده و نمي شود ما در جنگ تحميلي شاهد صحنه هاي مفرح و شادي بخشي هم بوده ايم كه مي توان آنها را در قالب ادبيات به بچه ها منتقل كرد.من به هيچ وجه موافق ترسيم صحنه هاي خشن جنگ براي بچه ها نيستم و فكرمي كنم طرح اين صحنه ها، دل هاي نازك آنها را آزار مي دهد. مي توان به جنگ اززواياي مختلفي نگاه كرد. يعني هيچ اجباري در ترسيم فضاي خشن جنگ به بچه ها نيست. ما در طي جنگ تحميلي فرماندهان بسيار خوبي داشتيم كه ويژگي هاي روحي آنان، گذشتها و مهرباني و فداكاري آنان مي تواند سرلوحه و دستمايه خلق ادبيات جنگ براي كودكان باشند پس مي بينيم كه وظيفه ادبيات انتقال گزارش صحنه ها نيست، بلكه هنرمندانه پروراندن آنها، اصل اساسي در خلق ادبيات است.
طاهره ايبد
نويسنده كودكان و نوجوانان
كساني كه معتقدند نبايد از جنگ براي بچه ها نوشت، به ادبيات كودك واقف نيستند. كساني كه مدعي كار ادبي براي كودكان هستند بايد بدانند از چه زاويه اي بايد وارد اين مقوله شد تا ضمن دوري از تاثيرات منفي جنگ، پيام صلح و دوستي را به بهترين شكل به مخاطب كودك منتقل كرد. جنگ برگي از تاريخ زندگي اين ملت است پس هيچ نويسنده فهيمي نمي تواند و نبايد نسبت به آن و عواقب مثبت و يا حتي منفي آن
بي تفاوت باشد. پس، جا دارد در ادبيات اعم از ادبيات بزرگسالان و كودكان و نوجوانان به اين مسأله پرداخته شود. اگر چه اين پرداخت ممكن است با توجه به ديدگاه هاي خاص هر نويسنده متفاوت باشد.
اگر ما حتي از بعد عرق ملي هم به جنگ نگاه كنيم، نمي توانيم نسبت به بسياري از بلايا و سختي هايي كه بر تاريخ اين ملت گذشت، بي تفاوت باشيم. با اين وجود بايد توجه داشته باشيم كه در همه جاي دنيا آنچه در ادبيات كودك مهم است، بعد تعليمي وتربيتي آن است. پس شاهديم كه حتي كساني كه مدعي شعار هنر براي هنرند، در ادبيات كودكان زياد بر ديدگاه خود تاكيد نمي كنند.از همين رو، متوجه مي شويم كه زاويه ديد و نوع نگاه ما در خلق ادبيات جنگ براي كودكان و نوجوانان با آنچه در مورد ادبيات بزرگسالان رخ داده و مي دهد، بايدمتفاوت باشد. بنابراين بجاست كه ما به عنوان نويسندگان كودك مفاهيمي همچون صلح طلبي، نوع دوستي، آرامش خواهي، انسانيت گرايي را در لابه لاي ادبيات جنگ به بچه ها منتقل كنيم.
هيچ ضرورتي وجود ندارد كه وقتي صحبت از ادبيات جنگ براي كودكان مي شود، نويسنده براي انتقال مفاهيمي همچون ايثار و فداكاري به ترسيم صحنه هاي خشن جنگ بپردازد بلكه او مي تواند اين پيام را بدون اينكه هيچ اشاره به جنگ داشته باشد با اهداي عروسك كودكي به كودك ديگر با مثالي از اين دست منتقل كند و اين ممكن نيست مگر آنكه
نويسنده كودك بيش از هر چيز جايگاه و مخاطب خود را به خوبي بشناسد.
حميدرضا شاه آبادي
نويسنده، مدير انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان
ادبيات وتاريخ جنگ براي كودكان و نوجوانان قطعاً قابل ارائه است و اين موضوعي است كه تجربه ساير كشورها در نگارش كتابهاي ارزشمند همچون« كودك وسرباز دريا »براي كودكان و نوجوانان نشان داده است. نگارش ادبيات جنگ براي كودكان ضروري است، چرا كه بچه ها بايد بدانند براي حفظ آب و خاك شان چه تلاش هايي شده است و آنچه امروز در دست دارند، براحتي به دست نيامده است، پس بايد تلاش كنند تاهرگز آن را از دست ندهند. انتقال مضاميني مثل شهادت، ايثار و فداكاري كه بخش غالب ادبيات جنگ است،نيازمند ظرافت كاري هاي زيادي است. يعني اگرچه براي بچه ها درك موضوعي مثل شهادت طلبي و اين كه يك نفر برا حتي مي شود كشته شود، به سادگي قابل پذيرش نيست و آنها در ذهن خود اين را از بين مي برند، با اين وجود نوشتن ادبيات جنگ براي بچه ها ضروري است، البته اين كه چگونه قهرمان داستان جنگي كودكان راضي مي شود، جان خود را از دست بدهند و در واقع يك شبه قالب ذهن كودك را بشكند، نيازمند ظرافت هايي است كه نويسنده بايد به آن توجه كند.اين نويسنده بايد با اتكاء به ظرافت هاي بسيار به نوعي آن را براي بچه ها مطرح كند كه اين موضوع براي كودكان قابل درك باشد. ارائه مفاهيم و تاريخ جنگ براي كودكان و نوجوانان كاملاً شدني و ضروري است. اما اين كار بايد توسط كساني صورت بگيردكه شناخت بسيار مناسبي از مخاطبان كودك و نوجوان دارند. اگر چه مفاهيمي مثل ايثار و فداكاري از جمله نمونه هايي است كه بعضاً مي تواند از طريق ادبياتي به غير ازادبيات جنگ كودكان شود، اما معني اين جمله نفي ادبيات جنگ براي كودكان نيست وما بايد بخشي از ادبيات اين گروه سني را به ادبيات جنگ البته با ويژگي هاي ذكر شده اختصاص دهيم.
حسين بكايي
نويسنده ، منتقد
ادبيات جنگ را بايد به گونه اي به بچه ها منتقل كرد كه جنبه دفاعي آن برساير جنبه ها ارجحيت داشته باشد چرا كه كودكان از لحظه اي كه حس اجتماعي در آنان شكل مي گيرد و مي توانند خود را عضوي از اجتماع امت بدانند، مي توانند مفهوم جنگ را هم بفهمند، اما اين كه نويسندگان ايراني چقدر مهارت در نگارش چنين موضوعي را دارند، موضوعي است كه بايد در مورد آن بحث كرد. به نظر من نويسندگان ما گره هايي را در گذشته در زمينه نگارش اين نوع ادبيات براي خود ايجاد كرده اند كه امروز حتي با دندان هم نمي توان آن گره ها را باز كرد.البته تنها در دوره اي جنگ است كه بايد با نظم و انظباط خاصي به مقوله ي جنگ نگاه كرد كه چرا كه در آن دوره شرايط آساني در جامعه حاكم نيست و نويسندگان بايد به مدد اين نظم جامعه را براي پذيرش شرايط سخت آماده كنند اما وقتي كه شرايط جنگي تمام مي شود مقوله ي جنگ به مقولات معمولي، تاريخي و اجتماعي مي پيوندند پس بايد ما بتوانيم اين جنگ را با هر جنگ ديگري در دنيا قياس كنيم.
ادبيات جنگ يا مقاومت و ايثار ژانر خاصي از ادبيات است كه از قضاي روزگار بازبان فارسي قرابت ديرينه اي دارد. يعني وقتي ما به تاريخ نگاه مي كنيم، مي بينيم زبان فارسي امروز ما، از زماني شكل گرفت كه اولين نوشته هاي فارسي يعني « خداي نامه ها »يا« شاهنامه ها » شكل گرفته است كه ماهيت آنها تماماً حماسي و ملي است، سپس مي توان اين ادبيات را هم براي كودكان مطرح كرد مشروط براينكه جنبه حماسي آن وجهه قالب شود، همان گونه كه در ادبيات جنگ بايد بحث دفاعي آن براي كودكان ارجحيت داشته باشد.
محمدجواد جزيني
نويسنده ، منتقد
خلاصه كردن پرداخت مفاهيمي همچون ايثار و فداكاري به ادبيات جنگ ظلم درحق اين مفاهيم است. چرا كه تمام شئون زندگي ما، جلوه هايي از فداكاري و گذشت است. من معتقدم جنگ فقط يكي از جلوه هايي است كه مي تواند بخشي از جنبه هاي ايثار و فداكاري را در آن نشان داد و بخش عمده اي از موقعيت هاي زندگي اعم از زندگي شهري و روستايي در اين زمينه مغفول مانده است. گروهي معتقدند جنگ و حوادث پيرامون آن چنان خشن و آزاردهنده است كه شنيدن واگويي آن براي كودكان درست نيست و بعضاً جنبه هاي منفي در پي خواهد داشت.اين گروه بر اين باورند كه جنگ، مساله بچه ها نيست و جايي هم در ادبيات كودكان نمي تواند داشته باشند. بنابراين، به نويسندگان توصيه مي كنند از ترسيم چهره هاي خشن زندگي مثل جنگ، در ادبيات كودك خودداري كند.در كنار اين گروه، گروه ديگري از نويسندگان كه معتقدند اين درست است كه جنگ در ذهن مخاطب كودك و نوجوان تاثير نامناسبي مي گذارد، اما از آنجا كه جنگ و حوادث تلخ آن پيرامون بچه ها وجود دارد، پس بهتر است بچه ها از طريق ادبيات جنگ بدانند كه چه اتفاقي افتاده است . البته اين دسته از نويسندگان هم اعتقاد دارند كه در مورد توصيف جنگ و فضاهاي خشن آن نبايد افراط كرد و بايد خيلي با احتياط اين داستان ها را براي بچه ها نوشت.
حميد محمدي
روزنامه نگار و فعال عرصه ادبيات كودك و نوجوان
متناسب سازي ادبيات جنگ براي كودكان نيازمند گنجاندن علامت هايي از جنگ است در نجات انسان ها « دهقان فداكار » كه بر اين گروه سني قابل فهم باشد. همچنان كه فداكاري براي آنان قابل فهم است. اما وقتي مي گوييم دشمن، لازم است پيشتر اين واژه ها را براي بچه ها معني كنيم. در ادبيات جنگ لازم است وقتي كلمه دشمن براي بچه ها بكار برده مي شود،به آنان گفته شود كه دشمن به چه دلايلي مقابل ماست و قرار است به ما صدمه بزند. اگربتوانيم واژه هاي اين چنيني را براي بچه ها تعريف كنيم آن وقت مي توانيم داستان كوتاهي مثل دهقان فداكار را خلق كنيم. ما بسياري از صحنه هاي دفاع مقدس را نتوانسته ايم به بچه ها منتقل كنيم. چون ادبيات دفاع مقدس هم به نوعي همان ادبيات جنگ است و هر جنگي در دل خود يك سري خشونت ها در دل خود دارد كه اين خشونت ها قابل انتقال به بچه ها نيست ضمن اينكه نرم افزار روحي و رواني بچه ها تناسبي با اين خشونت ها ندارد. براي همين اگر مي خواهيم فداكاري را به بچه ها منتقل كنيم، بايد از ظرفيت هاي ادبيات جنگ در تلفيق با ادبيات كهن مان استفاده كنيم.
عليرضا حافظي
نويسنده، منتقد ،پژوهشگر ادبي
بايد از آنان كه معتقدند بكار بردن ادبيات جنگ با روحيات كودكان سازگاري ندارد پس نبايد براي بچه ها درباره جنگ نوشت، پرسيد آيا بچه ها در معرض جنگ نيستند؟
طبيعي است كه وقتي جنگي اتفاق مي افتد كودكان نيز در تاثير آن و آثار و عواقب آن قرار مي گيرند. كودكان از آثار جنگ مصون نيستند. بنابراين طبيعي است كه اگر براي آنان ادبياتي به نام ادبيات كودك را اختصاص داده ايم، بايد بخشي از اين ادبيات را به جنگ اختصاص دهيم. منتها در مورد اين موضوع خاص، همان طور در مورد همه موضوعات مربوط حوزه كودكان بايد ضوابط و ملاك هايي را رعايت كنيم، به حكم همان قاعده كلي در مورد اين موضوع خاص هم ناگزير از رعايت همان قواعد و ضوابط
يعني رعايت اصول تربيتي كودك هستيم. بديهي است كه تمام وجوه زواياي جنگ را نمي توان براي كودك مطرح كرد. همان طور كه همه وجوه هر موضوع ديگري رانمي توان براي بچه ها مطرح كرد. پس به نظر من طرح موضوع جنگ در ادبيات كودك ممكن است اما نحو بيان و طرح اين موضوع مشروط به اهداف ادبيات كودك است.
يعني موضوع جنگ نيز تابعي از اهداف ادبيات كودك است و اين با توجه به غالب بودن وجه تربيتي ادبيات كودك است پس اگر موضوع جنگ در اين حوزه مطرح مي شود به منظور ارزش نهادن بر صلح، دوستي و مهر و محبت است نه اشاعه خشونت و ادبيات جنگ براي كودكان بايد در اين چار چوب باشد.
ناهيد معتمدي
استاد دانشگاه ، پژوهشگر ادبيات كودكان و نوجوانان
ادبيات جنگ اگرحالت گزارش گونه نداشته باشد و فارغ از خون و خونريزي باشد و به صورت هنري نوشته شود، قابليت اين را دارد كه بخشي از ادبيات كودكان باشد. هنر لطيف است هر چند كه در جنگ مسائلي مثل خون و خونريزي مطرح است. اما زماني كه حرف هنر پيش مي آيد، اين مسائل رقيق تر مي شوند، پس اگر ادبيات در نگاه جنگ به بخش شكوه و هيبت جنگ و رادمردي رزمندگان بپردازد و لطمه اي را متوجه روح و روان كودك نكند، اين ادبيات را نيز مي توان براي كودكان مطرح كرد.
ولي اگر كتاب ها به صورت گزارش مطرح شود و تلخي هاي جنگ بدون آميخته شدن با هنر و ادبيات ناب به كودكان منتقل شود، جز تاثير گذاري منفي بر كودكان عايدي نخواهد داشت.ادبيات جنگ بايد به معني اخص كلمه در درجه اول ادبيات ناب باشد نه گزارش صحنه هاي جنگ و در اين حالت است كه ادبيات جنگ توانايي اين را پيدا مي كند كه ساليان سال به عنوان ادبيات پايدار باقي بماند.
عباس جهانگيريان
نويسنده ، فعال عرصه تئاتر و سينما كودكان و نوجوانان
نوشتن براي كودكان در زمينه ادبيات جنگ در صورتي معقول و منطقي است كه با توجه به ظرايف و لطايف روحي كودكان باشد از اين رو بايد در پرداختن به اين موضوع به مسائل پشت جبهه كه در ارتباط با جنگ رخ داده است، نگاه شود. اگرچه در حوزه نوجواني و ادبيات نوجوان مي توان بسياري از واقعيات جامعه را به او منتقل كرد و از آنجا كه وي ناگزير از مواجهه با بسياري از واقعيت هاست، طرح مسائلي چون سقوط موشك بر سر نوجوانان كمتر اشكال دارد. با وجود اين مي بينيم كه حتي درادبيات نوجوانان هم بايد طرح اين مسائل به گونه اي باشد كه نظام فكري و روحي آنان را مختل نكند.
مضاميني مثل ايثار، جنگ و دفاع مقدس، مضاميني هستند كه اگر چه طرح آنها در دنياي بزرگسالان به سادگي ممكن است اما در دنياي كودكان نمي توان نسبت به فرهنگ ايثار و شهادت و كودك و نوجوان
طرح آنها بي گدار عمل كرد. پس بهتر است ما بين كودكي و نوجواني پيوسته مرزي را قائل شويم. چرا كه كودك براي رشد طبيعي خود نيازمند يك فضاي روحي امن را در قالب هاي ديگري به غير از « ايثار » است. با اين وجود مي توان مفاهيمي مثل ادبيات جنگ به بچه ها منتقل كرد و اين موضوعي است كه خوشبختانه اخيراً « توسط بنياد شهيد »پذيرفته شده است. پس ما بايد در نگارش ادبيات جنگ براي كودكان صرفاً به جنبه هاي سايه اي و نه اصلي جنگ بپردازيم. چرا كه متاسفانه بسياري از جنبه هاي جنگ مثل جوانمردي، گذشت، ايثار در حال كم رنگ شدن است و
وظيفه ادبيات به عنوان وسيله اي براي اهداء خوراك فكري به بچه ها اين است كه به اين مسائل هم بپردازد.
عرفان نظرآهاري
استاد دانشگاه، شاعر و نويسنده
كودك امروز بسيار فرهيخته تر از اين حرف هاست كه ما بتوانيم بخشي از حقايق را با توجيه خشن بودن از آنها پنهان كنيم. كودك امروز در متن زندگي با بخش هاي مختلف خوشايند و ناخوشايند زندگي عملاً درگير است. او از طريق رسانه هاي مختلف و زندگي عملي خود، زندگي را با تمام تلخي ها و شيريني هاي تجربه مي كند. بنابراين با كودك امروز مي توان بسياري از موضوعات را مطرح كرد. موضوعاتي كه ما شايد قبلاً فكر مي كرديم مطرح كردن آنها ممكن است براي بچه ها زود باشد و بهتر است آن رابه زمان ديگري موكول كنيم. اما امروز نبايد اين طور فكر كنيم.
فراموش نكنيم مسأله جنگ مساله متناسب جهان امروز است و بسياري از كودكان قربانيان اصلي جنگ بوده و هستند. چطور مي شود اين مساله را متعلق به كودكان ندانست. هر چند كه آنها هرگز باعث و باني هيچ جنگي در جهان نيستند اما تبعات منفي و ناخوشايند آن هميشه آنها را مورد لطمه قرار داده و به زندگي معصومانه و ساده شان لطمه زده است. بنابراين لازم است كه كودك از جنگ هم بداند و از نوشتن هاي آن باخبر شود و در عين حال بداند كه هر جنگي دلايل و ابعاد مختلفي دارد.
آموختن فضايل اخلاقي و كرامت هاي انساني مثل ايثار، فداكاري، گذشت به كودكان لازم است و نيازمند ساختن فضا و اتمسفر خاص است. گاهي اوقات اين اتمسفر مي تواند همين جنگ و دفاع باشد. آنچه مسلم است وقتي وارد فضاي ادبيات مي شويم،بايد زبان ما، زبان غير مستقيم باشد، چرا كه اگر زبان مستقيم باشد، خبري است. پيش شرط ادبيات غير مستقيم گويي است و اين است كه زبان در معناي ثانويه خود به كاررود، و نه فقط جملات بلكه تك تك كلمات در معني غير قاموسي خود به كاربرده مي شوند بنابراين چه بسا اصلاً هيچ واژه ناخوشايندي در خلق ادبيات جنگ به كار برده نشود و اصلاً از توپ و تانك حرفي زده نشود، اما پيام، پيامي باشد كه در جنگ آموخته مي شود اگرچه ادبيات جنگ ابعاد خيلي مختلفي مثل حوادث و پيشامدهاي پيش از جنگ و بعد از جنگ
دارد كه هر كدام مي تواند دستمايه ادبيات باشد ولي من فكر مي كنم هر آنچه غير مستقيم گفته شود تاثير ماندگارتر و پنهان تري دارد و به حيطه ادبيات وفادارتر است.
فضل السادات حسيني
استاد دانشگاه ، سردبير مجله رشد كودك
حتي اگر معتقد به لزوم انتقال ادبيات جنگ به بچه ها باشيم، بايد بپذيريم كه نمي توان به گونه اي همه جانبه به آن پرداخت. بلكه بايد در رويكرد به جنگ با لطافت به جنبه هاي حق خواهي و حق طلبي آن اشاره كرد. ايثار و فداكاري، از خودگذشتي مفاهيم عامي هستند و نمي توانند و نبايد در ادبيات جنگ خلاصه شوند. به ويژه كه همه جنگ ها مثل جنگ ايران و عراق جنبه ي دفاعي ندارند كه بتواند مفاهيمي اين چنيني را منتقل كنند. از سوي ديگر امروز بسياري از بازي هاي رايانه اي خيلي خشن هستند، پس بچه ها از همان دوران كودكي با اين خشونت ها آشنا هستند و شايد ما در اين زمينه زياد احتياط مي كنيم.
منتهي اگر ما بخواهيم كار احساسي مي كنيم، نبايد از خون وخونريزي و امثال اين ها براي بچه ها صحبت كنيم. بلكه بايد به موضوعات لطيف تر در بطن يا حواشي جنگ پرداخت. كمااينكه در واقعه عاشورا، اگرچه اين حادثه از سويي به جنگ نظر داشت با اين وجود داراي جنبه هاي بسيار لطيف و زيبا بود كه بعضاً به قلم كشيده شد، ما نيز در نگاه به جنگ براي
كودكان بايد از همين منظر به ادبيات جنگ نگاه كنيم.
منوچهر اكبرلو
استاد دانشگاه، نويسنده
در نگارش ادبيات جنگ يا دفاع براي كودكان بايد زاويه نگاه كودكانه به موضوع حفظ شود. چرا كه نگاه آنان به مقوله به مفاهيمي همچون تهاجم با نگاه بزرگسالان كه از پيشينه فرهنگي، جهاني و اعتقادي برخوردارند، متفاوت است. كودكان با نگاه ساده خود به مقولات پيچيده اي همچون جنگ ،دشمن، كشته شدن نزديكان نگاه مي كنند. اما اينكه چگونه مي شود براي اين مخاطب، اين مفاهيم را ارائه كرد يكسري بايد و نبايدها دارد كه بايد رعايت شود.
هديه شريفي
استاد دانشگاه، پژوهشگر ادبيات كودكان
كاربرد ادبيات جنگ يا مقاومت براي كودكان و نوجوانان بدون اشكال است چرا كه متاسفانه از قرن 18 اين تحفه به تمام كودكان دنيا به ارث رسيده است. اما اينكه آيا مي توان عناصر شكل دهنده حيطه جنگ يا مقاومت رابراي بچه ها تعيين كرد و آنها را در پوسته هاي معنايي زيرين تر براي بچه ها نقل كرد، اين نيازمند پژوهش و انديشه عميق است. به نظرمن مقولاتي مثل ايثار، فداكاري و امثال اينها به جنگ تعلق ندارد بلكه مفاهيمي كاملاً انساني هستند كه قابليت طرح در اكثر قالب هاي ادبي را دارند يعني كساني كه با مفاهيمي ايثار، فداكاري از طريق خانواده ها آشنا نشده باشند، زماني كه بحث دفاع و مقاومت پيش مي آيد،چون با اين مفاهيم آشنا نيستند نمي تواند آنها را بكار گيرند.بهتر است ما با خود رو راست باشيم و بگوييم مقصود ما از جنگ، جنگ مدافعانه، حقطلبانه، سياسي و عقيدتي است آن وقت مي گوييم: با اين راهي كه شما مي رويد مخالفيم.چون شما به بچه ها اجازه نمي دهيد كه هر آنچه در اطرافش مي بيند، انتخاب كند. شمابچه را يك سرباز مبارز در جهت اهداف خود فرض كرده ايد و به اين ترتيب مي خواهيدسربازهايي براي خود پرورش دهيد و من فكر كنم اين رفتار درست نباشد چون بچه ها نه سرباز ما هستند نه جزو احزاب سياسي. بحث دفاع از ميهن هنوز در ذهن بچه ها شكل نگرفته است. بچه ها فرق بين شهر خود و شهرهاي ديگر را به سختي مي فهمند. براي كودكان خانه و محيط خانه و بعد مدرسه مقولات مهمي است و اگر كسي قرار باشد به اين حيطه ها داده شود، بچه ها به خوبي از حريم خود دفاع مي كنند اما انتقال مباحث ملي و وطن خواهي به بچه ها نيازمند بحث آموزشي، زير بناي متكي بر مباحث تاريخي و فرهنگي است كه متاسفانه هنوز اغلب نويسندگان ما فاقد چنين ديدگاههاي عميق و همه سويه اي هستند.
افشين اعلاء
شاعر و سردبير هفته نامه دوست
پرهيز از خشونت به معني نفي بخشي از واقعيات در ادبيات كودك نيست. اگرچه مادر زندگي واقعيتي خشن تر از جنگ نداريم، اما حتي با اين توجيه هم نمي توان جنگ را از ادبيات كودك حذف كرد. متاسفانه امروزه جنگ يكي از واقعيات بشري است و موضوع به اين مهمي را كه با سرنوشت جوامع بشري در ارتباط است، نمي توان ازبچه ها پنهان كرد. مهم اين است كه ما از چه زاويه اي به جنگ نگاه كنيم. ما مي توانيم
روحيه دفاع و اهميت آن را در قالب ادبيات جنگ به بچه ها منتقل كنيم. اين دفاع مي تواند شامل دفاع از خاك، ناموس، اعتقادات باشد. فراموش نكنيم كه اين مهم براي بچه هايي كه به نوعي با اين مساله (جنگ) درگير بوده و هستند، حائز اهميت است. امروز بچه هاي ما شاهد حضور جانبازان و مزار شهدا و مشكلات خانواده هاي آنان هستند. پس گذشتن از اين موضوع سهل انگاري و اشتباه بزرگي است و ما به عنوان نويسنده ملزم هستيم پيرامون ريشه ها و عظمت اين حوادث، چگونگي و چرايي آن و علت دفاع قهرمانانه با بچه ها صحبت كنيم. ضمناً، روحيه فداكاري و سلحشوري در ادبيات كشورهاي مختلف وجود داشته و دارد. تا جايي كه حتي كشورهايي كه درگير جنگ نبود و نيستند، به روش ديگري تلاش مي كنند اين روحيه را در بچه هاي خود ايجاد كنند، مثلاً پطروس فداكار، صرفاً اشاره به ترويج روحيه فداكاري و سلحشوري، از خودگذشتگي دارد. پس همه ملت ها و كودكان به اين موضوعات احتياج دارند، منتهي در جامعه ما كه يك جامعه ديني و اعتقادي است وتاريخ آن مالامال از جنگ هاي دفاعي است همچنان كه هنوز هم مورد تهديد است، بايدكودكان مان به نوعي ظرافتمندانه و هنرمندانه با ضرورت اين چنين موضوعاتي آشنا شوند.اگرچه ممكن است اين اهميت براي كشورهايي كه كمتر در معرض خطرند و اهميت چنداني در نقشه جغرافيايي جهان ندارند، به اندازه ما حائز اهميت نباشد. ايران كشوري تعيين كننده در عرصه جهاني است و سرنوشت امروز ما تنها متعلق به اين نسل نيست و نسل هاي آينده نيز سرنوشت شان به تصميم و روحيات نسل ما پيوند خورده است، بنابراين بايد روحيه دفاع را در بچه هاي اين نسل و نسل هاي آتي در قالب هاي مختلف ادبي از جمله ادبيات جنگ تقويت كرد.
سيّد علي محمد رفيعي
فوق ليسانس الهيات، پژوهشگر، نويسنده ومنتقد ادبيات و هنر ديني كودك و نوجوان
درباره چرايي و چگونگي طرح پديدها ي به نام جنگ براي كودكان، از چند جنبه مي توان بحث كرد:
نخست، از جنبه طرح واقعيت است. اگر بپذيريم كه واقعيت را بايد به كودكان گفت و كودكان بايد واقعيتها را بدانند، و بپذيريم كه جنگ هم يك واقعيت است، خواهيم پذيرفت كه ادبيات جنگ، نگارشهايي درباره جنگ و تصويرگري با موضوع جنگ و ديگر فعاليتهاي ديداري، شنيداري و نوشتاري در اين موضوع براي كودكان، نه تنها مناسب كه ضروري است.
دوم، از جنبه تاريخي است. اگر بپذيريم كه تاريخ يك واقعيت غير قابل انكار است و آگاهي از تاريخ فوايدي بسيار براي امروز ما و نسلهاي آينده دارد، و بپذيريم كه جنگ بخشي از تاريخ و يكي از واقعيتهاي تاريخي است، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه پرداختن به توليدات فرهنگي آگاهيب خش با موضوع جنگ در قالبهاي مناسب كودكان كاري بسيار مفيد خواهد بود.
سوم، از جنبه هاي اقتصادي و سياسي است. جنگ پيامدها و تأثيرهايي مثبت و منفي بر اقتصاد و سياست مي گذارد. جنگ همواره با پيروزي قرين نيست. اگر همواره بدترين گزينه نباشد، همواره ناخوشايندترين و زشتترين گزينه است. پيروزي از راه جنگ، پرهزينه ترين پيروزي است. اينها را بايد نسل حال و آينده بداند و حس كند.
چهارم، از جنبه اجتماعي است. در جنگ، با پديده هايي چون خشونت، شكنجه كردن وشكنجه شدن، كشتن و كشته شدن، معلوليت، آوارگي، تجاوز، خرابي، بي خانماني، آوارگي،دوري از خانواده، از دست دادن عزيزان و دهها پديده زشت ديگر روبه رو خواهيم بود.
كودكان،ناآگاهترين شاهدان،بي تقصيرترين آسيب بينندگان وتأثيرگذارترين بازماندگان جنگ در آينده كشورشان هستند. آنها پيش از ديدن جنگ بايد بدانند كه جنگ چيست، چگونه بايد از بروز آن جلوگيري كرد و در مواجهه با آن چه كارهايي بايد كرد. تصوري واقعي از جنگ و راههاي مواجهه با آن، نه تنها از آسيبهاي روحي و جسمي آنان خواهد كاست بلكه آنهارا از عنصري منفعل و سربار و دست و پاگير به انسانهايي مفيد و نقش آفرين در رخدادهاي ناخواسته بدل خواهد كرد.
پنجم، از جنبه آرماني است. اين واقعيت را هم نمي شود انكار كرد كه جنگ گاه يك چهره نهفته زيبا نيز دارد. بسياري از جنگها براي كشت و كشتار و كشورگشايي نبوده و نيست؛ براي دفاع از سرزمين، ناموس، وطن، آرمان و خوشبختي و تن ندادن به خواري، تحقير، بردگي و بندگي است؛ براي به دست آوردن آزادي و استقلال و تضمين آينده اي روشن است. چهره زيباي جنگ، پيروزي آرمانها، جلوگيري از پيشرفت پليديها، پشتيباني و دفاع از خوبيها و خوشبختيها و غلبه بر ناراستيها و نادرستيهاست. شما در پشت چهره زشت و كمابيش گذراي برخي از جنگها، آيندها ي زيبا و ماندگار را مي بينيد. از اين منظر نيز پرداختن به كار فرهنگي و آموزشي درباره جنگ براي كودكان امري ضروري است. در هر حال، جنگ يك واقعيت است. يك واقعيت چندوجهي كه در هر وجه به عنوان زيرمجموعه اي از واقعيتي بزرگتر قابل بررسي است. فرزندان يك كشور نيز بايد آگاهي كافي و ديد باز نسبت به واقعيات گذشته و حال جهان و كشورشان و نقش خود در تحولات آينده داشته باشند وگرنه آن كشور با مشكلات گوناگون مواجه خواهد شد و به ورطه گسست فرهنگي و تكرار تاريخ خواهد افتاد. رسالت ادبيات، هنر و ديگر توليدات فرهنگي با موضوع جنگ، پاسخ به اين نياز اجتناب ناپذير و دادن آگاهي و ديد درست درباره اين واقعيت به مخاطب است.
حجت الاسلام مظفر سالاري
نويسنده و روزنامه نگار كودكان
واقعيتي مثل جنگ همواره مثل زلزله، سيل، سلطه بيگانه، تبعيض، بيماري واگيردار وخطرناك، فقر و قحطي و ديگر حوادث تلخ و غير مترقبه اجتماعي زندگي انسان را در طول تاريخ تحت تأثيرات شديدي قرار داده است. از جنگ هاي قديم گزارش هاي دقيق زيادي نداريم، جنگ هاي سده اخير به مدد تصوير برداري و فراواني رسانه هاي مكتوب و حضور بيگانگان وسيع تر و كامل تر گزارش شده است. جنگ داراي دو چهره دفاع و حمله است. يكي حمله مي كند و ديگري دفاع. وقتي دشمن وارد خاك كشوري مي شود، مردم در حد توان و بضاعت و در ارتباط با فرهنگ و نوع رابطه شان با حكومت و دولت در كنار سربازان به دفاع بر مي خيزند. تصرف شهرها و روستاها، بمباران، خرابي، آواراگي، مهاجرت، بيكاري، قحطي، بيماري، بدرفتاري، عدم امنيت، بزهكاري، بازگشت به زندگي
بدوي، وضعيت اضطراري پس لرزه هاي جنگ كه تا سال ها عوارض خود را به رخ مي كشد بخشي از موج تخريب و تغييراتي است كه جنگ با خودش به همراه مي آورد. حضور مردان در كنار خانواده كمرنگ و بار فشار و وحشت روي دوش زنان و بچه ها آوار مي شود. تغييرات و تحولاتي كه جنگ با خودش مي آورد، گاه ناگهان خانواده و يا شهر و روستايي راوارد نقطه عطف هايي شديد و عميق مي كند. تغيير و تحول شديد و ناگهاني معمولا انسان را از نظر روحي و رواني در هم مي ريزد و نقطه ثقل و تعادل و حفظ خود اتكايي و اعتماد به نفس او را از بين مي برد. در اين ميان كودكان و نوجوانان بيش از ديگران صدمه مي بينند به هم مي ريزند و ديرتر بهبود مي يابند، بخشي از پژوهش ها و يا آفرينش هاي ادبي و هنري مربوط به آثار و عوارض جنگ به حوزه كودك و نوجوان ربط پيدا مي كند كه مخاطبان بزرگترها هستند. هنرمنداني هم هستند كه با خلق آثاري درباره جنگ براي كودكان و نوجوان سعي مي كنند به كودكان و نوجوانان جنگ زده بينش و تحليل درستي از جنگ ارائه دهند تا آنها بتوانند براي پشت سر گذاشتن دوره سخت جنگ و رسيدن به صلح و امنيت دوباره اميد خود را از دست ندهند. اين آثار مثبت انديشي، همكاري، مقاومت، بهداشت، استفاده حداكثري از حداقل امكانات، به فعليت رساندن توانايي هاي دروني، احترام به قانون، تقديس مدافعان ميهن و همراهي با شرايط ويژه در وضعيت جنگي به مخاطبان خود مي آموزند. زبده ترين آثار هنري درباره جنگ كه براي كودكان و نوجوانان پديد مي آيد و از لطافت و خميره هنري بهتري برخوردارند. اين شانس را مي يابند كه به ماندگاري برسند و در دسترس كودكان و نوجوانان در سراسر جهان قرار گيرد. بچه هايي از اين آثار برخوردار مي شوند كه شايد خود هيچ گاه جنگي را تجربه نكنند، اما اين توانايي را پيدا مي كنندكه واقعيت و پديده اي به نام آتش جنگ را كه همواره در نقاطي از زمين فروزان است و انسان هايي را به خاكستر مي نشاند بهتر درك كنند و با قربانيان آن احساس نزديكي بيشتري كنند. بعد حماسي زندگي سربازان و رزمندگان و ياسرداران و يا پهلوانان مي تواند در پرورش حس ميهن دوستي و احساس افتخار و سربلندي كودكان و نوجوانان و قدرداني از سرزمين و تاريخ فرهنگي كه فردا ميراث داران و نگهبانان وآن خواهند بود نقش به سزايي داشته باشند. البته به شرط آنكه چنين آثاري مخملين و حرير گونه توليد شود كه مناسب با ظرفيت و تجربه كودكان و نوجوانان باشد و از جمله خشونت باري، ترسناكي، سياه نمايي، چرك نگاري، حوادث تلخ و آنچه روحيه اين قشر از مخاطبان را دچار انقباض بي مورد مي كند، پرهيز شود. جنگ تحميلي عليه ايران براي مردم ما تداعي كننده، جنگ ميان حق و باطل بود. بسيج مردمي كه به صورتي گسترده و بي مانند به مقاومت و دفاع در مقابل دشمني پرداخت كه نزديك به 50 كشور جهان به او كمك مي كردند، ريشه در باورهاي حسيني و عاشورايي و نهضت هاي شهادت طلبانه داشت. بي ترديد بدون چنين پيش زمينه ها و پشتوانه هاي ديني و فرهنگي نه مقاومتي تعيين كننده شكل مي گرفت و نه قبل از آن انقلابي به وقوع مي پيوست. پيروزي جوانان حزب الله لبنان در مقابل سپاه مغرور و شيطاني اسراييل نيز همين گونه است. اين فرهنگ كه يكي از تجلي هاي آن پايداري در برابر متجاوز و استكبار است و دفاع مقدس را معنا مي دهد بايد در غالب آثار هنري به مردم جهان شناسانده شود و از جمله كساني كه بايد از آن بهره ببرند جوانان، كودكان و نوجوانان و كودكان هستند. پايداري كنوني دولت مردان ما در برابر سلطه استكبار جهاني به پشتوانه حضور مردم در صحنه است و حضور مردم به پشتوانه فرهنگ و آيين پايداري آنهاست. اين ارزش بي مانندبايد مرتب در حال رشد و زايش باشد و يكي از مهم ترين راه ها ادبيات و هنر در تمامي اشكال و براي تمامي مخاطبان است.
نظر شما