تجلي فرهنگ ايثار و شهادت در آيينه ي ادبيات شعر دفاع مقدس
سهشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۰۷:۲۵
ادبيات هر ملتي تجلي اعتقادات ديني وفرهنگي و مذهبي آن ملت محسوب مي شود وآيينه ي تمام نماي ادب وفرهنگ آن ملت است و آثار ادبي شاعران و نويسندگان بعد از انقلاب به ويژه دوران دفاع مقدس جلوه هاي بي نظير رشادت و شجاعت جوانان اين مرزوبوم را متجلي ساخت به طو ري كه ادبيات وآموزه هاي تربيتي آنان در اوراق تاريخ وتمدن ايرانيان ثبت شده وبه آيندگان منتقل خواهد شد.
ناهيد همتي( عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج)
چكيده
ادبيات هر ملتي تجلي اعتقادات ديني وفرهنگي و مذهبي آن ملت محسوب مي شود وآيينه ي تمام نماي ادب وفرهنگ آن ملت است و آثار ادبي شاعران و نويسندگان بعد از انقلاب به ويژه دوران دفاع مقدس جلوه هاي بي نظير رشادت و شجاعت جوانان اين مرزوبوم را متجلي ساخت به طو ري كه ادبيات وآموزه هاي تربيتي آنان در اوراق تاريخ وتمدن ايرانيان ثبت شده وبه آيندگان منتقل خواهد شد.
اين مقاله با هدف تأثير فرهنگ ايثار و شهادت در شعر فارسي ادبيات معاصر ايران زمين و تحول شگرف ادبيات (منظوم ومكتوب) در اين زمينه نوشته شده و كار به صورت تحقيق كتابخانه اي انجام گرفته كه در بخش نتيجه گيري به تأسي انقلاب اسلامي از قيام امام حسين(ع) و تعهد و رسالت اخلاقي شاعران و نويسندگان در اين دوره اشاره گرديده كه متضمن عزت سياسي و اجتماعي كشور اسلامي مي باشد و همچنين حمايت دستگاه هاي ذيربط ادبي و فرهنگي از نويسندگان و شاعران مي تواند راهگشاي آنان در پيشرفت هاي بيشتر باشد.
كليد واژه ها: ادبيات، فرهنگ، تعهد، رزمندگان، شهادت، ميهن، دفاع مقدس، انقلاب اسلامي
مقدمه
قدمت ديرينه ي « شهادت » و « شهيد« يعني همان كساني كه درراه عقيده ي خود به جهاد پرداخته ودرخونشان غلطيده اند ، بر هيچ كسي پوشيده نيست وبه عنوان فرهنگي اصيل وماندگار در ادبيات نيز ريشه اي عميق دارد.
شهادت درلغت به معني »گواهي دادن ، كشته شدن در راه خدا وشهيد گرديدن است « و »شهيد« يعني » حاضر و شاهد به علم غيب وكشته شده در راه خدا ودين« مي باشد.
(فرهنگ معين )
اما كتاب آسماني قرآن نيز در آيه شريفه» ولاَ تَحسبنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بلْ أَحياء عِند ربهِم يرْزقُونَ« (آل عمران ( 169 / از جهاد كنندگان در راه خدا تجليل نموده و آنان را زندگاني مي داند كه همواره در نزد پروردگارشان روزي مي خورند.شاعر معاصر حسيني، اين كلام را در اشعارش چنين آورده است:
روزي خورسفره ي عشق اند تا ابد
اي زندگان خاك، مگوييد مرده اند
(همصدا با حلق اسماعيل/ص 17 )
ترديدي نيست كه بن مايه ي ادب وفرهنگ وپايداري در كشوراسلامي ما ، متأثر ازتاريخ مذهبي مسلمانان ، علي الخصوص حماسه ي سرخ عاشورا است كه در اين حماسه، شهادت ، جوهره ي ارزشمند خود را يافته وجلوه هاي آن را مي توان در ادبيات مكتوب اين سرزمين نظاره گر بود.
اگر چه اهل قلم ونويسندگان وشاعران در هر دوره اي تلاش هايي را در راستاي زنده نگه داشتن فرهنگ وادبيات ملت انجام مي دهند وگاهي تحت تاثير حكومتها نيز بوده اند، اما ادبيات دوران بعد ازانقلاب اسلامي ما، با تأسي از كتاب آسماني واحاديث پيامبر اعظم (ص) واحساس وظيفه ومسئوليت بر مبناي فرموده خاتم النبيين (ص) رشد نموده وبا تعهد ورسالتي كه بر دوش خود « كلكم راع وكلكم مسئول عن رعيته» احساس نموده اند خدمات شايان وارزشمندي را با خلق آثار گرانبهايشان به ميهن و همنوعان خود را انجام داده اند .
انقلاب اسلامي افق هاي روش وتازه اي را به سوي اقليم ادب وسرزمين عشق ومعرفت گشوده وبستري مناسب را براي شكوه بيشتر شعر وادبيات ايراني فراهم نمو د. شعر وادبي كه از انديشه ي تواناي شاعران وانديشمندان اين مرزوبوم تبلوريافته است.
زبان ادبيات چون زيبا ودلنشين وگيرا است، مي تواند به عنوان بهترين پل ارتباطي بين مردمان يك ملت باشد؛ بويژه وقتي ادبيات، ادبيات معاصرباشدوعلاوه برآن بايد گفت كه ادبيات مكتوب ومعاصر ونمايشي نيز تأثيري زياد در عرصه ي ارزشهاي انساني دارد.
شاعران ونويسندگان ايران اسلامي، چون خود نيز از بطن اين مردم وميهن برخاسته وحوادث مختلف انقلاب را پشت سرگذاشته وجنگ وتوطئه هاي دشمنان را برعليه اين ملت با تمام وجودشان لمس نموده اند، بنابراين متخلق به اخلاق واوصاف حسنه ومعنويتي هستند كه با سرودن اشعارشان درهاي اعتلاء وتكامل روحي ومعنوي را به سوي هموطنان خود مي گشايند.
انقلاب اسلامي تحول خود را در تمامي شئون ومراتب اين ملت ، بويژه پژوهندگان وشاعران ونويسندگان نشان داد وهمين امر موجب گرديد كه آنها احساس تعهد در مقابل ملت وميهن را به باد فراموشي نسپارند، زيرا ادبيات رسالتي سنگين را به عهده دارد و توانايي هاي فراواني دارد. « سيمينون دوبووار » گفته است كه: « فقط به يك طريق مي توان چهره ي مرگ يا احساس درماندگي و وانهادگي يا لذت پيروزي ويا هيجاني كه تازه جواني از ديدن گلهاي ارغوان درمي يابد، به اوج رساند ؛ تنها ادبيات است كه مي تواند حق اين حضور مطلق لحظه ، حق اين ابديتي لحظه را ، كه براي هميشه جاويد خواهد ماند، ادا كند. ( وظيفه ادبيات، ص 168 )
واين ادبيات معاصر چيزي است كه توانست حق لحظه هاي با شكوه وناب تاريخ پرافتخار و زرين انقلاب اسلامي وجوانان وطن وشهادت وايثار وهشت سال دفاع مقدس و... را ادا نموده وبه تصوير قلم بكشد و حتي احياءكننده ي ادبيات فاخر گذشته نيز باشد كه:
كجاييد اي شهيدان خدايي؟
بلاي جويان دشت كربلايي؟
كجاييد اي سبك روحان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوايي
(كليات شمس تبريزي / غزل 2707 )
ادبيات در انقلاب اسلامي ، حماسه پيروزمندانه فرزندان ايران را جاودانگي بخشيد وبين شقاوت وحيوانيت وانسانيت وايثار ، خط سبز معنويت را حايل نمود وتوانست منطق شهادت واز خودگذشتگي و... را به همگان بياموزد وحسيني بودن وحسيني انديشيدن را به آحاد ملت آنگونه آموخت كه وجبي از خاك ايران ، ارزش نثار كردن تمامي وجود را دارد وبايد براي زندگي بخشيدن به همنوعان خون داد ودست از جان شست كه:
سلام اي جنگجويان دلاور/ نهنگاني به خاك و خون شناور
شهادت،برترين معراج عشق است/ گهش پروازي از جبرييل ،برتر
سلام،اي پاسداركعبة عشق / حريم عشق را چون حلقه بردر
(ديوان شهريار)
و اين مطلب مؤيد كلام شاعران بزرگي چون حافظ و سعدي مي باشد كه نيز به زيبايي تمام آن را چنين بيان نموده اند:
«بحري است بحرعشق كه هيچش كناره نيست
آن جا جزآنكه جان سپارند،چاره نيست »
(ديوان حافظ)
« مثال راكب درياست ، كشته ي عشق
به ترك بار گفتند وخويشتن رستند »
(غزليات سعدي)
ادبيات در ايران، جزيي ازفرهنگ نبود، بلكه فرهنگي ملي شد. بطوري كه از عمليات پيروزمندانه رزمندگان ودلاورمردان ميهن عاشورايي ديگر را بازسازي كرد وتاريخ را به تكرار واداشت.آنان كساني بودند كه:
با ذوالجناح نورتا معراج راندند/ تا وعده گاه عشق تا حلاج راندند
(همصدا باحلق اسماعيل /ص 37 )
بايد اذعان داشت كه ادبيات هر ملتي،تجلي اعتقادات ديني ومذهبي آن ملت محسوب مي شود وبه عبارتي ديگر آيينه ي تمام نماي ادب وفرهنگ آن ملت مي باشد ومي تواند گنجينه وميراثي ارزشمند براي مردم باشد.
انقلاب كه به معناي تحول و دگرگوني است، ركود و رخوت ومردگي را حتي از ادبيات نيز زدود و در دل نويسندگان وشاعران ايران زمين بذر عشق وايثار درعلم وعمل را كاشت ونويسنده وشاعران ما امروزبا تأسي از كلام نوراني وحي « ن والقلم وما يسطرون » (قلم/ 10 )را پاس مي دارند. وبه آن وفا دارند .
همان نويسندگان و شاعراني كه شهادت را لقاءالله مي دانند و شهيدان بر اي وصل ثانيه شماري مي كنند:
«اين بيشمار لاله رخان در هواي يار/ به روز وصل ،ثانيه ها را شمرده اند
جوشنده رودي پاك از سرچشمةخلق/ سوي لقاءالله جاري باشتابند »
(همصدا با حلق اسماعيل /ص 11 و 16 )
فراموش نكنيم كه باورهاي ديني، ركني اساسي را در فرهنگ مردم دارا مي باشند ودرهمه حال حق وباطل ونور وظلمت به عنوان دو جنس متضاد در مقابل هم قرار داشته ودارند ونهايتاً اين جدالها به پيروزي نور وحق ختم شده است «جاءالحق و زهق الباطل انا الباطل كان زهوقا » (17/81 ) ودر جدال بين حق و باطل عموماً رزمندگان وجويندگان حق با مبارزه جانفشانانه خود صهباي حكمت مولا علي(ع ) «من صارع الحق الحق صرعه »( حكمت 400 / ص 1277 ) را نوشيده وبه مفهوم واقعي اين كلام و حي يعني «نصرو من الله و فتح القريب » دست مي يابند( 61 / 13 )و با چنين اعتقاداتي ، شاعر ونويسنده متعهد ايراني ، عزت اسلام و استقلال كشورش را با هيچ بهايي معامله نمي كند وتا پاي جان از ارزشها واهداف والاي خود دفاع مي كند وبا استمداد از خرد وآگاهي وهوشياري كوله بار سنگين رسالت وآرمان خواهيش را به دوش كشيده وسرافرازي واستقلال وتسليم نشدن در مقابل خصم دروني وبيروني را در مقاومت و پايداري آگاهانه دانسته ودر سايه سار اين آگاهي وخردورزي، عزت سياسي واجتماعي كشورش را تضمين مي كند .
اي وطن!اي خاك پاكت توتياي چشم ما!
توتياي چشم ما در پرده از اغيار باد
اي جوانان غيور!اي پاسداران وطن
مژده فتح شما با مژدگاني يار باد
(ديوان اميري فيروز كوهي)
فرهنگ دوستان ايراني در راستاي تبيين وتوصيف مسائل ملي و ميهني، از هرچه رنگ وبوي تعلق وتملق داشته، دوري گزيده وبا آزاد انديشي وبلوغ كامل فكري به سرايش نظم وپردازش نثر فاخر پرداخته ومصداق معروف بيت خواجه شيراز هستند كه :
« غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
ز هرچه رنگ تعلق پذيرد آزادم »
(ديوان حافظ)
آنها كلام عشق و شرح پيروزي و ظفر دلاورمردان اسلام را پياله پياله با آثارشان به كام تشنگان معرفت ريخته وحلاوت هنر وفرهنگ وادب ايران را با مژده اين فتوحات تا ابد بر كام مردم ماندگار مي سازند:
مژده آزادي تو ،/ دلنواز خنده پيروزي تو،دلفريب/ فتح تو يك معجزه روشن است/ نصر من الله و فتح قريب
همه مي دانيم كه جنگ ، به عنوان پديده اي نامطبوع در فرهنگ مردمان شناخته شده است، اما آنجايي كه پاي دفاع از حقوق حقه ي ملت ودفع تجاوز بيگانه به ميان مي آيد، هر انسان آزاده اي ، دفاع و مبارزه را در عرصه هاي مختلف علمي، فرهنگي، اجتماعي، نظامي ، سياسي و ادبي بر خود لازم مي داند ورسالت انسان اهل قلم نيز در عرصه معرفي ارزشها وشعر پايداري ومقاومت نمود پيدا مي كند و آنها اشعار ومتوني هستند كه محصول همدلي ونوع دوستي در برابر هرگونه تجاوزبوده ومقاومت در هر عرصه اي نشانه اي از پيروزي بر دشمن محسوب مي شود.
با نگاهي به تاريخ هشت ساله جنگ تحميلي در مي يابيم كه از موثرترين عوامل در مقاومت وپيروزي هشت ساله ايران اسلامي وجود نيروهاي مشتاق وجوانان عاشق وشهادت طلبي بود كه براي دفاع از تماميت ارضي كشور وخاك مقدس ميهن از جان مايه گذاشته ومقاومت تحسين برانگيزشان در برابر دشمنان ، صحنه هاي بي نظيري از ايثار وشهادت وعشق را رقم زده كه باز هم ردپاي آشكار نويسندگان وشاعران واديبان درثبت حماسه ها واز خودگذشتگي ها ، در اين برهه كاملاً مشهود است واهتمام ورزيدن به اين امرضروري بوده و تساهل وتسامح و قصور دراين ضرورت خسراني بس عظيم را در برخواهد داشت.
دوباره عشق مگر خيمه جنون زده است
كه حجم دشت پر از بوي محمل ليلا است
به بوي سرخ شهيدان به هرزه پويه مكن
نشانشان به دل لاله هاي اين صحرا است
(گزيده ادبيات معاصر/ ص 11)
بار ديگ لاله ها از خاك روئيدن گرفت
غنچه پيراهن شكاف انداخت خنديدن گرفت
نغمه داوودي سر دادند مرغان چمن
عطر گل در كوچه هاي شهر پيچيدن گرفت
(شهيدان شاعر / ص 47)
اهل قلم عاشق ميهن، با كمك احساس وقلمش مي تواند ادبياتي زيبا وارزشمند را برآثار ادبي ايران زمين بيفزايد وباري ديگر چون حكيم ابوالقاسم فردوسي به مثنوي سرايي بپردازد وقهرمانانش شهيدان والا مقامي مي باشند كه جانشان را در طبق اخلاص نهاده وعشق نامه ايي را خلق كند كه تمامي واژه هاي آن منقش به خون شهيدان باشد كه تا ابد جاودان وماندگار بماند.
«شبي تا عشق كوچيدند با پرهاي بسياري
از آن فصل حنابندان كبوترهاي بسياري
تمام آسمان سرشار باران و تغزل بود
و خالي گشت از آيينه سنگرهاي بسياري»
(مجموعه اشعار به لهجه باران/ عليرضا قزوه)
او مي تواند از مناجات سحرگاهي رزمندگان وشهيدان گمنامي كه با راز ونيازشان، نماز عشق را بر روي سنگفرش لاله گون جبهه ها اقامه نموده اند، مناجات نامه ايي خلق كند كه اوراق زرينش تا ابد بر تارك تاريخ اين سرزمين بدرخشد. خلق اين آثار حماسي و ملي وديني رقم زنندهي گلستاني عظيم وارزشمند از تاريخ اين ملت است كه جهانيان را بر اعتراف پيروزي فرزندان اين ميهن وادار سازد.
«سحرگاه است و من تصميم دارم
تبسم در بساط دل بكارم
وضو سازم به شبنم هاي شب بو
بخوانم يك زيارتنامه، ياهو
بشويم صورت و دست و سرم را
غباره مانده بر بال و پرم را
بيايد پاي رفتن را بشويم
مدام الله و اكبر را بگويم
دلم همواره سرخ و آتشين است
سزاي عشق و مشتاقي همين است
وصال عاشق و معشوق زيباست
تجلي خانه احساس اينجاست»
(مجموعه اشعار به لهجه باران/سعيدكرامتي تولايي)
شاعران اديب وفرهيخته ي ايران زمين، مي توانند از شرح رشادتهاي تك سواران جبهه هاي ايثار بوستاني را بيارايند كه فهم ودرك انسان هاي زميني از وجود آسماني آنان عاجز ودرمانده باشد،هماناني كه درخشش معنوي وجودشان در تاريخ وافكار مردم متعالي وپايدار خواهد بود. همان هايي كه تبلور افكار خالصانه وصادقانه شان ، مظهر زيباترين جلوه ها خواهد بود.
«كاش مي شد آسماني مي شديم
چون شهيدان جاوداني مي شديم
كاش مي شد مثل دريا بيكران
مثل عطر گل، جهاني مي شديم»
(گزيده ادبيات معاصر / ص 13)
«بس لاله زخون شكفته داريم اي دوست
بس درد درون نهفته داريم اي دوست
در باب شهيد عشق گفتيم و هنوز
اسرار بسي نگفته داريم اي دوست»
(به لهجه باران/ص 162)
در فرهنگ ادبيات، دنياجويي ورفاه طلبي با پايداري ودفاع ومبارزه در راه حق وجهاد في سبيل الله سرسازگاري ندارد، زيرا عموم دلبستگان به فرهنگ وادب و وطن، از منظر كتاب آسماني قرآن كريم به دنيا نگاه مي كنند كه« و ما الْحياةُ الد نْيا إِلَّا متَاع الْغُرُو ر ») حديد/ 20 ) « دنيا جز متاع غرور وفريب چيز ديگري نيست »
وهمين تاثير وتأثر از آيات قرآن است كه وجود آنان را چون جويبارهاي جاري مي كند كه همواره به سوي سرچشمه هاي نور درحركتند.
»زخودگذشتي و سر در ره مراد نهادي/ كه عاشقانه درفش شرف به شانه گرفتي/
به بالِ همت وآزاد گي به اوج رسيدي/ تمام، او شدي و فَرجاودانه گرفتي/ تويي چون
نغمة گلرنگ و در كلام نگنجي/ كه سوزِ عشق شده ي، جاي در ترانه گرفتي
(بهار گل افشان سپيده كاشاني)
فرهنگ ابراهيم و مكتب انسان ساز پيامبر ( ص ) ونداي« هل من ناصرينصرني » قافله سالار عشق امام حسين (ع) درفضاي اشعار وكلمات اديبان ونويسندگان معاصرما متجلي است
«من آن سرباز جانباز حسينم
سرافرازم كه سربازحسينم
من آن قرباني راه خدايم
شهيدي از ديار كربلايم»
(شهيدان شاعر / ص 317)
روح من چون كبوتران حرم / بال وپر مي زند براي شما/ مرهم زخمهاي خورشيد است / بوسه بر خاك كربلاي شما
(مجموعه اشعار حسين اسرافيلي/ ص 42 )
اهل قلم ونويسنده وشاعر معاصر به خوبي دريافته است كه ادبيات منظوم مكتوب مي تواند آراينده ي علم او باشد، بنابراين با توجه به جدايي فتنه انگيز مباحث علمي از مباحث معنوي وميهني وادبي ، كوله بار رسالت سنگين وطن پرستي ونوعدوستي را به دوش مي كشد و با عنايت به كلام نورا ني حضرت رسول(ص)كه : «حب الوطن من الايمان »نقش شاعر واديب فرهنگ دوست، در زمان جنگ كمتر از رزمنده ي جان بركف نبوده، چراكه عاشقان حماسه آفرين كساني بودند كه عاشقانه درجبهه هاي نبرد حق عليه باطل حضورمي يافتند وبا الهام گرفتن از ميراث گرانبهاي اولياي الهي وائمه اين نماز وتهجد وشب زنده داري را در كنار نبرد با خصم از ياد نبرده ودر تنگاتنگ جدال با دشمن بيرون باخصم درون نيز پيش مي رفتند ودر انجام فريضه الهي نماز را با وضوي خون اقامه مي كردند ودر خون خود غلطيده مي شدند وبه شهادت رسيدن آنها، موجبات سرودن اشعار زيبايي را براي شاعران فراهم مي كنند كه بر شاعر متعهد است كه قدرت ، شجاعت وايثار وشهادت اين از جان گذشتگان را به عنوان آموزه ايي تربيتي رقم زده وبه مردم و آيندگان انتقال دهند.
«خاك را مي كاويد/ پوكه هاي فشنگ / قمقمه اي زنگ زده / استخوانهاي بي صدا/و دورتر/ پرچم سرخي را بيرون كشيد / از دل خاك / كهنه اي پو سيده و پاره / كه آرام آرام / با نسيم لرزيد و جان گرفت»
(از شعر خاكستري تا شعر سپيد/ ص 210)
سيمين بهبهاني عشق به وطن را به زيبايي در اشعارش بيان نموده كه :
دوباره مي سازمت وطن اگرچه با خشت جان خويش!
ستون سقف تو مي زنم، اگرچه با استخوان خويش،
دوباره مي بويم از تو گل،به ميل نسل جوان تو،
دوباره مي شويم از تو خون، به سيل اشك روان خويش
(گزيده اشعار سيمين بهبهاني/ص 217)
و م.امين پور كه شعر مقاومت با نامش گره خورده است با سراغ گرفتن از لاله هاي
پرپر و در خون تپيدن آنها،پرواز را به انسان عاشق مي آموزد:
بيا اي دل از اينجا پر بگيريم/ ره كاشانه ديگر بگيريم/ بيا گم كرده ديرين خود را /
سراغ از لاله پرپربگيريم
(گزيده اشعار قيصرامين پور/ص 164)
موجيم وصل ما، از خود بريدن است/ساحل بهانه اي است رفتن رسيدن است/...
ما مرغ بي پريم،از فوج ديگريم/پرواز بال ما در خون تپيدن است
(گزيده اشعار/ص 131 )
ره ما راه حسين است كه با تيشه خون / همه بتهاي زمين در شب روشن شكنيم
(خون نامه خاك /ص 83 )
اين دستاوردهاي عظيم وبي نظير كه شرح غيرت وشكوه وشورديني واخلاص وايثارجوانان ميهن در سالهاي جنگ است، به عنوان حاصل زحمات بي شائبه شاعران ونويسندگان متعهد ومعاصري است كه اگر چه امكان حضور درخطوط مقدم جبهه برايشان ميسر نشده، اما در عرصه فرهنگ وادب حضور جدي وفعال خود را تا ابد به ثبت رسانده اند. و اگر در ميان ما هم نباشند اما همراه با قافله نور و شهيدان همراهند و بذر بيداري را در دل همگان كاشتند:
ببين لاله هايي كه در باغ ماست/خموشند و فريادشان تا خداست...
(همصدا با حلق اسماعيل/ص 42 )
با ما بجز اسرار بيداري نگفتند/ بيدارمان كردند خود در خاك خفتند
(همصدا با حلق اسماعيل/ (38
اينان كساني هستند كه در صحنه هاي غيردفاعي انقلاب به مضاميني چون عدالتخواهي وعشق وعدم دلبستگي به تعلقات دنيوي ومادي وانتقاد از تجمل گرايي وقدرت پرستي واندوه بر جايگزيني ضدارزشها و... مي پردازند:
ادبيات ما امروز كربلا رابه عنوان سرخ ترين كلمه در قاموس عشق معني مي كند وارتباطي زيبا ومعنادار را در ميان حماسه سرخ امام حسين)ع( وحماسه هشت سال دفاع مقدس مي يابد واز خون پاك ومقدس شهيدان اين حماسه ي ملي مركّبي از عشق مي سازد وبهترين كلمات وارزنده ترين واژگان وترانه ها وغزلها را در توصيف حماسه ي تاريخي كربلا مي نگارد وآن خط سرخ را تا ابد سبز وجاودان نگه مي دارد.
«چون گل بشكفت خون اين شهيدان
به گرمي گفت خون اين شهيدان
كه تا چشم زمان بيدار باشد
نخواهد خفت خون اين شهيدان»
(در كوچه آفتاب / ص 96)
اين غزل سرايان ونويسندگان وهنرمندان انقلاب هنرمندانه، با بازسازي تاريخ عاشورا، با زبان شعر تاريخ پرافتخار ايران اسلامي را دنباله رو حركت قافله سالار شهيدان امام حسين (ع) دانسته وقلبشان مالامال ازعشق وايمان به ميهن وشهيد وشهادت بوده وآنها ارزشمندترين واژگاني وكلمات ادبي مي داندكه در تك تك آن انوار طلايي خورشيد موج مي زند واز چشمه سار جوشيده ونردباني براي فرشيان به عرش است:
«آن شاهدان عشق/ هرگز گمان مدار/ كه از ياد رفته اند/ يا چون گل بهار/ ...
بر باد رفته اند/ اين سرخ جامگان/ شفق گون / دشت خون / هر شب به بال خون/
در نشئة شهود/ به معراج مي روند»
(شاهدان عشق / ص 277)
شاعران انقلاب با قلم وآثارشان شور حماسه هاي گلهاي پرپرشده مام ميهن را به درازاي ابديت تاريخ معنا مي كنند ودر توصيف در خاك غلطيدن لاله هاي سرخ عشق چنين مي گويند:
«شهيدان را به نوري ناب شوييم
درون چشمه مهتاب شوييم
شهيدان همچو آب چشمه پاك اند
شگفتا آب را با آب شوييم؟»
(دركوچه آفتاب/ ص 99)
آنها ناله هاي شقايقهاي سوخته را همراهي كرده وبه لبخند سپيده هاي عشق تبسم مي كنند وبا فرياد فرح بخش نيلوفران مي خندند وبه خوشه هاي طلايي نور چشم مي دوزند وعشق را در قالب فرياد زمزمه مي كنند:
«بس لاله زخون شكفته داريم اي دوست
بس درد درون نهفته داريم اي دوست
درباب شهيدعشق گفتيم وهنوز
اسرار بسي نگفته داريم اي دوست»
(مجموعه اشعار به لهجه باران / از سهراب دولتخواه /ص 62)
«جنگ است بيا كه جانفشاني بكنيم
كاري چو حماسه جاوداني بكنيم
آن سان به تن دشمن خود زخم زنيم
كه از روزن زخم ديده باني بكنيم»
(در كوچه آفتاب / ص 63)
انقلاب خونين ايران ، با ادبيات وهنرش،پرورش دهنده بزرگاني چون سيدشهيدان اهل قلم« شهيد آويني » بود كه وقايع جنگ وجبهه وروايت فتح را با خون سرخ خود به قلم تصوير كشيد وبه امضاي حق تعالي رساند ويادش هيچگاه ازفكر وذهن مردمان نخواهد رفت:
»هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده ي عالم دوام ما »
(ديوان حافظ غزل 11)
به جاست كه بگوييم هنر با هنر شناخته مي شودوهنرمند را هنرمند توصيف مي كند كه نويسنده وشاعر مذهبي و معاصراست در وصف« عليرضا قزوه« به طو ري كه شهيد آويني چنين مي نويسد:
«اي يكه سوار شرف، اي مردتر از مرد!
بالايي من! روح تن در خاك چه مي كرد؟
اي دست و زبان شهدا، هيچ زباني
چون حنجره ات داغ مرا تازه نمي كرد»
(در شهادت مرتضي آويني / عليرضا قزوه)
اگر منصفانه وبا ديدي ژرف انديشي به تاثير انقلاب اسلامي در ساختار ادبيات معاصر وملي ومذهبي داشته باشيم در مي يابيم كه در اين عصر شعرونثروهنر نويسندگان وهنرمندان وشاعران سرشار ازمعنويت بوده ودر اكثر آنها خمير مايه ي مردمي وانقلابي وارزشي وجود دارد وفريادي عليه ظلم وستم استكبار وايادي آنهاست وتعهدي بسياراخلاقي در مقابل جامعه وخود احساس ميكنند وبر همه اهل هنر وفرهنگ وادب است كه آثار آنها را ارج نهاده زيرا كه آنان گنجينه هاي ادب فارسي معاصرهستند كه مملو از آثار ارزشمندي در راستاي تقديس وبزرگداشت ميهن وشهيد وجنگ تحميلي وشهادت مي باشند .
نتيجه
شهادت و ايثار ازمضامين بسيارمهم شعر در آثار شاعران معاصر به ويژه دوران دفاع مقدس است و با مطالعه و نگا هي ژرف در اشعار شاعران اين دوره درمي يابيم كه انقلاب اسلامي ايران را ادامه انقلاب سرخ امام حسين (ع) مي دانند وهنرمندانه توانسته اند با بياني زيبا و دلنشين آنگونه كه از ادبيات برمي آيد،بااحساس مسئوليت و تعهد خود درمقابل انقلاب وشهيدان و ميهن و ايثارگران، فره نگ شهادت وايثار را در غالب اشعار و كلمات شيوا و روشن به جامعه عرضه نمايند.
شاعران معاصر،راويان راستين و صادق حماسه هاي واقعي قهرمانان جبهه هاي جنگ هستند كه شرح رشادت و غرور جوانان انقلاب را با افتخار بيان مي كنند وبا تمسك به تعهد و رسالت اخلاقي و اجتماعي خود از اين افتخارات خالق آثاري ارزشمند هستند كه نه تنها سرشار از معنويت وآگاهي اند بلكه فرياد بلند لاله هاي خاموش شهيدان وطن را در قالب مختلف ادبي و شعري به گوش همگان رسانده كه آن فريادها احياء كننده ي حماسه سرخ عاشوراي حسين(ع) مي باشند وبه بلنداي تاريخ زنده و ماندگار خواهند ماند. ومتضمن حيات و عزت سياسي و اجتماعي كشورخواهند بود. آنها گاه از بيان هاي قاطع و روشن و گاه بيانات تمثيلي و نمادين و گاه هنرِشاعرانi خود را به كلام نور مي آرايند وتاريخ ايران زمين را بازسازي مي كنند.
وبا خلاقيت شاعرانه و مهارتهاي هنرمندانه خود در قالب هاي غزل و رباعي و مثنوي و... به بيان احساسات عاشقانه و مفا هيم مادي و پوچ دنيوي توجهي آن چنان ندارند، بلكه اصطلاحات جنگ را با مفا هيم حماسي و رزمي به كار مي برند و خالق اشعار حماسي زيبا با زبان مردمي و انديشه اي والا و اهدافي مقدس و بزرگند.
محتواي اشعارشان صهباي زلال عشق به خدا و ميهن است كه در اشعارشان متجلي مي شود.
در خاتمه بر تما مي دستگاههاي ذي ربط است كه با تجلي ل از مقام تمام هنرمندان و ادب دوستان ايراني آن را بيش از پيش در راستاي خلق آثار حماسي و ارزشمند ياري نموده و پاسدار اين گنجينه هاي ادبي باشند تا آنان نيز با دلگرمي بيشتري بتوانند به رسالت خود عمل نمايند و اميد است كه شاعران و فرهيختگان واهل قلم نيز بتوانند در بيان اين رشادتها بيش از پيش به خلق آثار ارزشمند وهنرمندانه خود بپردازند كه دين خود را به جامعه و قلم و ميهن و شهيدان ادا نمايند.زيرا قلم هنرمندان خالق حماسه است و به قول نظامي:
پرده خلوت را چو برانداختند
جلوت اول به سخن ساختند»
(مخزن الاسرار نظامي)
منابع
1- قرآن كريم
2- نهج البلاغه– سيد رضي– تهران– قيصرالسلام- 1379
3-اسرافيلي– حسين– گزيده ادبيات معاصر(مجموعه شعر)- نيستان- تهرا ن– چاپ دوم- 1387
4- اسماعيلي– رضا– گزيده ادبيات معاصر (مجموعه شعر)– نيستان- تهران –چاپ دوم- 1378
5- امين پو ر- قيصر –در كوچه آفتاب - حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي تهران- 1363
6- امين پور- قيصر – گزينه اشعار قيصر امين پور – مرواريد - تهران – 1381
7- بهبهاني – سيمين – گزينه اشعار سيمين بهبهاني – مرواريد - تهران - چاپ
پنجم – 1376
8- حميديان – سعيد – مخزن الاسرار – انتشارات قطره
9- خطيب رهبر- خليل- ديوان حافظ –انتشارات صفي عليشاه – تهران - چاپ
چهلم– 1385
10- داد – سيما فزهنگ اصطلاحات ادبي– تهران – مرواريد – چاپ دوم– 1375
11- رهنما– تورج– از شعر خاكستري تا شعر سپيد – تهران ققنوس– 1385
12- سيد حسيني– حسن همصدا با حلق اسماعيل – تهران – حوزه هنري– 1363
13- شمسيا – سيروس – نقد ادبي – تهران – فردوس– چاپ سوم – 1381
14-غزليات سعدي – انتشارات اقبال
15- فروزانفر- بديع الزما ن– كليات شمس تبريزي– تهران –انتشارات امير كبير-
1367 - چاپ 12
16-كاشاني- سپيده – بهار گل افشان
17-محقق– جواد– شكفتن در آتش– تهران– هنر رسانه ارديبهشت- 1387
18- مرداني – نصرالله زير نظر شهيدان شاعر– تهرا ن– مركز پژوهشهاي فرهنگي
بنياد شهيد– 1374
19-مرداني– نصرالله – خون نامه خاك– تهران– انتشارات كيهان– 1364
20- معين- محمد– فرهنگ فارسي معين- جلد دوم– چاپ هشتم– انتشارات امير
كبير– 1371
21- نجفي– ابو الحسن– وظيفه ادبيات – تهران
نظر شما