چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۴:۱۵
نوید شاهد: عمليات والفجر 10 بود. يكي از گردان ها تيپ ظفر بود كه 80 درصداين تيپ را برادران عراقي تشكيل داده بودند. اين تيپ مقدم در 15 كيلومتري نزديك شهركركوك عراق بودند.
عمليات والفجر 10 بود. يكي از گردان ها تيپ ظفر بود كه 80 درصداين تيپ را برادران عراقي تشكيل داده بودند. اين تيپ مقدم در 15 كيلومتري نزديك شهركركوك عراق بودند.
بچه ها چند روز بود كه در آنجا بودند، شهيد رسول حيدري باچندين نفر ديگر از برادران وارد شدند. آنجا آمده بودند كه بروند داخل عراق جهت گرفتن اطلاعات. اين بزرگوار درآن موقع مسئول تيپ ظفر بود. رسول كه به اسمش نيز مي آمد، نه تنها بچه هاي بسيجي بلكه مجاهدان عراقي هم مشتاق ديدار او بودند.
اذان ظهر درمورخه 10/11/66 بود كه براي گرفتن  وضو به سرچشمه رفته بوديم. من و از جمله اين بزرگوار بسيجي كه از استان فارس، شهر شيراز اعزام به جبهه شده بود و اين بزرگوار در عمليات ولفجر 10 بود كه به شهادت نايل گرديد. شهيد حسين عشق دوست خيلي دلش مي خواست شهيد حيدري را ببيند. وقتي كه شنيد اين بزرگوار حيدري به آنجا آمده در دلش خيلي خوشحال شد. وقتي كه شهيد حيدري وضو  مي گرفت، شهيد حسين حق دوست پرسيد: مي گويند حيدري مسئول رئيس آمده است.
اواين جواب را به حق دوست داد: مگر دلت خيلي مي خواهد حيدري را ببيني؟ فرمود بله ايشان مسئول تيپ هستند و انسان بسيار مخلصي هستند. شهيد حيدري فرمود: نخير اين ها كه شما مي گوييد نيست. شما بچه بسيجيان خيلي پيش خدا بالاتر هستيد. مجدداً فرمود نخير آقا نگوييد. ايشان بسيار انسان والا مقامي است هم در اين دنيا و هم در پيش خدا.
شهيد حيدري مجدداً فرمود باور كن حرفي كه زدم همان حرف درست است. حالا زودباش وضو بگير تا من هم وضو ام را بگيرم و با هم  به نماز جماعت برويم. هر دو وضو گرفتند و نماز جماعت با امامت يكي از برادران روحاني كه از قم اعزام شده بود اقامه شد.
راوي:خانواده شهيد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده