سيد مصطفي خميني از زبان مادر
اول
آبان سالگرد شهادت سيد مصطفي خميني است. مسير پرتلاطم سياسي و منش مبارزاتي آيت
الله سيد مصطفي خميني علاقه مندان تاريخ انقلاب را از پرداختن به جنبه هاي عاطفي،
علمي و اجتماعي زندگي آن مرحوم بازداشته است. متن ذيل گفت و شنودي ميان خانم دكتر
زهرا مصطفوي دختر امام راحل با مادر گرامي شان خانم خديجه ثقفي است كه طي آن همسر
محترم امام گوشه هايي از حيات فرزند شهيدش را بيان مي كند
چطور
اسم مصطفي را {براي فرزندتان} انتخاب كرديد؟
من
خيلي دوست داشتم كه نامش مصطفي باشد و نمي دانم آقا چه دوست داشتند، ولي من ايشان
را راضي كردم و گفتم كه چون نام پدرتان مصطفي بوده است، بسيار مناسب است و آقا هم
راضي شدند و اسمش را محمد گذاشتيم، لقبش را مصطفي و كنيه اش را ابوالحسن گذاشتيم،
ابوالقاسم نگذاشتيم كه هر سه مشابه حضرت رسول (ص ) نشود.
تولد او در چه تاريخ و در كجا بود؟
21رجب سال 1309 هجري شمسي قم در محله اي
نزديك عشق علي كه حالا خراب شده است و به آن الونديه مي گفتند. دومين خانه اي كه اجاره كرديم همين
خانه بود. اولين خانه را آقاي حاج سيد احمد زنجاني پيدا كرده بود كه شش ماه در آن
بوديم ، ولي به جهاتي كه نمي دانم صاحبخانه نمي خواست يا كرايه اش سنگين بود،
بيرون آمديم
.
درباره تحصيل او و مدرسه رفتن او توضيح دهيد.
مصطفي
خيلي دير زبان باز كرد و تا چهار سالگي فقط چند كلمه مي گفت. وقتي شش ساله بود او
را به يك مكتب در نزديكي منزل گذاشتيم كه خيلي در حرف زدنش تاثير داشت . هفت سالگي
به مدرسه موحدي رفت
. كسي هم به
درس خواندن او توجهي نداشت. اوايل، يعني تا كلاس سوم، گاهي من او را نگه مي داشتم
تا درس بخواند ولي بعد كه بزرگتر شد، اصلا نمي آمد تا درس بخواند فقط به دنبال
بازي بود و شبها مي آمد و مقداري نان و پنير و چاي مي خورد و مي خوابيد.
از شروع دوران طلبگي بفرماييد.
بعد
از آنكه شش كلاس درس خواند، ديگر به مدرسه نرفت، زيرا در آن زمان مرسوم اهل علم
نبود كه بچه ها را به دبيرستان بفرستند. به همين دليل مشغول تحصيل علوم طلبگي شد.
در هفده سالگي، آقا پيشنهاد كرد كه عمامه بر سر بگذارد و لباس روحاني بپوشد، البته
، او در اول خيلي رضايت نداشت . ولي آقا چند نفر از دوستان خود را دعوت كرد و در
مراسمي او را براي اين كار آماده كرد.
ظاهراً بعد از آن وقتي از منزل خارج
شده بود و دوستانش او را ديده بودند، به او تبريك گفته بودند و تشويقش كرده بودند. به اين ترتيب او هم بسيار به تحصيل
علاقه مند شد و در طلبگي به سرعت رشد كرد، به طوري كه معروف بود كه خوب درس مي
خواند و طلبه فاضلي شده است، تا كم كم كه بيشتر رشد كرد و خودش هم به مقامات علمي
رسيد، حوزه درس تشكيل داد و مدرس شد.
حالا
مقداري هم درباره ازدواج ايشان بفرماييد.
ازدواج مصطفي در 22 سالگي بود، يك وقت شايع شد كه ما با آقا
مرتضي حائري وصلت كرده ايم، به طوري كه مصطفي مي گفت: وقتي آقاي حائري از صحن حرم
بيرون مي آيد، رفقا مي گويند كه پدرزنت آمد. اين شايعه به گوش آقا رسيده بود و يك
شب آقا از من پرسيد كه دختر آقاي حائري را ديده اي ؟ من هم كمي توضيح دادم . آقا
گفت: چطور است اين دروغ را راست كنيم؟ گفتم كه هر طوري صلاح مي دانيد. فردا صبح هم آقا پيغام فرستاده بود و
ظهر آنها جواب داده بودند و باز آقا پيغام داده بود كه همان شب بروند براي صحبت .
بعد به ما خبر دادند كه مردها رفته اند و ما زنها هم بعداً رفتيم و قرار عقد
گذاشته شد.
اما در مورد فرزندان ؛ اولين فرزند آنها محبوبه بود كه مننژيت
گرفت و مرحوم شد، دومين فرزند حسين است كه معمم و جوان خوبي است و سومين فرزند
مريم كه دكتر شده است . چهارمين فرزند در جريان دستگيري هاي انقلاب سقط شد.
انتهاي
پيام / پورتال امام خميني(ره)