دوشنبه, ۰۵ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۰:۰۰
بازخواني بخشي از خاطرات ناخدايكم هوشنگ صمدي فرمانده گردان تكاروان نيروي دريايي خرمشهر درباره سوم خرداد

«تكاوران نيروي دريايي در خرمشهر» جديدترين اثر منتشر شده سوره مهر با موضوع خرمشهر است كه به روايت خاطرات يكي از فرماندهان آن دوران در خرمشهر گذشته مي پردازد. ناخدايكم هوشنگ صمدي، راوي اين كتاب به عنوان فرمانده گردان تكاوران نيروي دريايي خرمشهر و گردان تحت فرمانش، نقش مهمي در مقاومت اين شهر تا اشغال توسط ارتش عراق و همچنين حوادث بعد از آن كه منجر به باز پس گيري دوباره آن در سوم خرداد 1361 مي شود، داشته است.

ناخدا هوشنگ صمدي يكي از قهرمانان ملي ارتش جمهوري اسلامي ايران در دوران مقاومت 34 روزه خرمشهر است؛ افسري شجاع، دلير، با كفايت و بسيار ايران‏دوست كه به فرماندهي او، تكاوران، نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران با ايثار خون و جان خود موفق شدند ارتش تا بُن دندان مسلح عراق را هفته‏ ها در خرمشهر زمين‏ گير كنند و ضربات و تلفات سنگيني بر تجهيزات و نفرات متجاوزان به آب و خاك ايران زمين وارد كنند.

با هم بخش پاياني اين كتاب كه اختصاص به آزادسازي خرمشهر دارد را از زبان ناخدا صمدي مي خوانيم.

تا اينكه اين شهر نيروهاي عراقي در عمليات شكست حصر آبادان به سماجت و قدرت عمليات ذوالفقاري نبودند. كاملاً روحيه‏ شان را باخته بودند. به همين دليل فرماندهان عالي رتبه جنگ تصميم گرفتند به پيشروي‏ خود ادامه بدهند. بعد از شكست حصر آبادان تا خرداد 1361 در مجموع سه عمليات ديگر هم به فاصله‏ هاي كوتاهي از يكديگر انجام شد كه در نخستين عمليات پس از ثامن الائمه، شهر مرزي بستان در ناحيه دشت آزادگان، كه از روزهاي اول جنگ به اشغال عراقي‏ ها درآمده بود، آزاد شد. من در اين عمليات (طريق ‏القدس) و عمليات بعدي (فتح‏ المبين) شركت نداشتم.

گردان تكاورهاي نيروي دريايي در عمليات بيت‏ المقدس حضور پررنگ تري داشت كه منجر به آزادسازي خرمشهر شد. ما با استعداد كامل و هفت گردان در اين عمليات تاريخي و غرورآفرين شركت كرديم. در مقر لشكر92 زرهي اهواز يك قرارگاه تشكيل شد. سه گردان شناور هجومي ما و همچنين300 فروند قايق در سه گردان قايقران براي عبور نيروها از رودخانه كارون و شركت در عمليات تصرف سرپل ساحل دشمن هم حضور داشتند. هر گردان قايقران به يكي از قرارگاه‏هاي عمل كننده فتح، نصر و قدس پيوست. من به منجيل بيسيم زدم و تعدادي زيادي قايق تقاضا كردم. يك گردان تقويت شده تكاور، يك گردان تقويت شده تفنگدار و يك گردان تفنگدار ديگر به اضافه يك گروهان از عمليات ويژه اس بي اس ما همچنين 45 تكاور غواص هم در عمليات بيت‏ المقدس شركت داشتند. سه هاوركرافت و سه هلي‏كوپتر هم از ما بود. يكي از گردان‏ هاي تفنگدار تكاور ما به عنوان احتياط در آبادان ماند و گردان‏ هاي ديگر تكاوران در عمليات آزادسازي خرمشهر شركت كردند.

عراقي‏ ها از روز دوم خرداد در محاصره كامل نيروهاي عمل كننده ايراني بودند. بچه ‏هاي تكاور در همين روز به داخل شهر نفوذ كرده و مواضع و استحكامات و نيروهاي عراقي را به طور كامل شناسايي كردند.

تكاوران نيروي دريايي نخستين رزمندگاني بودند كه همان اول صبح روز سوم خرداد ماه 1361 با قايق و حتي برخي با شنا وارد خرمشهر شدند و دشمن را پس از حدود 19 ماه مجبور به عقب نشيني كردند و انتقام آن همه خوني را كه در اين شهر ريخته شده بود گرفتند. همه حال عجيبي داشتند. تكاوران وقتي پا به ساحل مي‏ گذاشتند، خم مي‏ شدند و زمين و خاك خونين خرمشهر را مي‏ بوسيدند. و اغلب از شوق گريه مي‏كردند. صداي تيراندازي از همه جا به گوش مي ‏رسيد. شمار زيادي از نيروهاي نظامي عراقي كشته و مجروح و شمار زيادي اسير نيروهاي ايراني شدند.

من در ساحل شرقي كارون همه چيز را با چشمان اشكبار مي‏ ديدم. كساني كه هنوز در ساحل شرقي بودند، از شوق گريه مي‏ كردند. براي ورود به شهري كه گردان من در آن پرپر شده بود، لحظه شماري مي ‏كردم. پل خرمشهر شكسته و غير قابل عبور بود و ناچار بايد از عرض رودخانه عبور مي‏ كرديم. ساعت حدود ده صبح من و ناخدا ابوطالب ضرب عليان سوار قايق شديم و از رودخانه كارون گذشتيم. همان مسير عقب‏ نشيني را برعكس طي كرديم. من ياد شب نكبت‏بار و شوم چهارم آبان 1359 و آن عقب‏ نشيني تحميلي افتادم. جاي همه تكاوران و پاسداران و نيروهاي مردمي شهيد كه در آن 34 روز مقاومت تاريخي خالي بود. گريه امانم نمي‏داد. هر دو گريه مي‏ كرديم. اما اين بار اشك شوق و شادي بود.

آن روز شيرين ترين روز زندگي ام بود.
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده