هدیه بابا
شنبه, ۰۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۵۷
هدیه بابا
خاکش پر از گل بود
گل های صحرایی
یک سرزمین از نور
یک جای رویایی
زد بوسه ای با اشک
مادر به روی خاک
چشمان زیبایش
شد بازهم نمناک
وقتی شدم خسته
گفتم بیا مادر
بک لحظه بنشینم
در سایه ی سنگر
مادر نشست آن وقت
آرم بر جایش
بگذاشتم با ناز
سر روی پاهایش
بر روی پاهایش
وقتی که خوابیدم
در عالم رویا
بابا تو را دیدم
دیدم که می خندی
خوشحالی و شادی
تسبیح زیبایی
آن شب به من دادی
حالا که دلتنگم
هستی تو پهلویم
عطر تو را دارد
تسبیح خوشبویم
منبع : کتاب بابا تفنگ دارد / نویسنده نوشین نوری
|
نظر شما