جلوه‌هاي ماندگار دعوت به حق
دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۲:۳۷
معلم اخلاق و مهذب نفوس، شهيد آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب (قدس سره‌الشريف) بيش و قبل از هر چيز در جامعه ديني ما مكانتي عرفاني دارد. او را به تقرب به خدا و دستگيري از بندگان او مي‌شناسند و آثار ماندگارش كه پس از سال‌ها هنوز مورد مراجعه مشتاقان عرفان اسلامي است، شاهدي بر اين مدعاست.

نوید شاهد: آنچه در پي مي‌آيد معرفي جامعي است از اين آثار ارجمند كه توسط فرزند گرانمايه‌اش حجت‌الاسلام و المسلمين سيد محمد هاشم دستغيب صورت گرفته است. 


صلوة الخاشعين

اين كتاب پر ارج نخستين اثر شهيد محراب آيت‌الله دستغيب است كه اولين چاپ آن به صورت چاپ سنگي در 45 سال قبل انجام گرفته است، در بحبوحه شور و شوق آن شهيد به معنويات نوشته شده و همان طور كه از نامش پيداست از آيه شريفه الهام گرفته كه در سوره مؤمنون مي‌فرمايد: «قد افلح المومنون ‌الذينهم في صلواتهم خاشعون» هر آينه اهل ايمان رستگار شدند آنان كه در نمازشان خاشع مي‌باشند. ساليان دراز اين كتاب ناياب بود و مشتاقان از دور و نزديك به سراغش مي‌آمدند، اما مقدر چنين بود كه پس از شهادتش اين كتاب كيميا اثر، در اختيار علاقمندان قرار گيرد.

اين كتاب از مقدمه و چهار مطلب و خاتمه تشكيل شده است. در مقدمه آن مختصري از اصول عقايد و بخشي از رواياتي كه درباره فضيلت نماز رسيده است سخن مي‌رود كه نماز مقبول موجب خاموش كردن آتش‌هاي افروخته شده است و از هر صدقه و حج و عمره‌اي برتر است.

در مطلب اول در باره دليل‌هاي لزوم حضور قلب و شرح معني خشوع و خضوع بحث مي‌كند و نماز را براي برپا داشتن ياد خدا مي‌داند و مي‌فهماند كه چگونه نمازگذار با پروردگارش مناجات‌كننده است و جز به مقدار حضور قلب از نماز پذيرفته نيست.

در مطلب دوم مقصود از حضور قلب و چگونگي تحصيل آن را تشريح مي‌نمايد و پيدا شدن حضور قلب را در ايجاد مقتضي و برطرف كردن موانع مي‌داند و مقتضيات آن را مهم دانستن نماز مي‌شمارد كه در نتيجه فهميدن فناء دنيا و بقاء آخرت و يقين به لذت‌هاي معنوي مي‌داند كه نماز وسيله تحصيل آنهاست و خلاصه اساس غفلت را در دنيادوستي مي‌داند كه به زينت‌هاي واهي آن دلبسته و از ياد خدا بي‌خبر مي‌سازد.

در مطلب سوم ماني افعال و اقوال نماز و مقدمات آن مورد بحث قرار مي‌گيرد و براي طهارت معنوي كه از مقدمات نماز مقبول است، پاكي از كبر و فخر و هوي حقد و حسد و عداوت ستم و متابعت و ميل به شهوات، حب دنيا و غفلت از ياد حق را شرط مي‌داند، لباس تقوا را براي پوشش در حقيقت نماز لازم مي‌داند و به جا آوردن نماز را در خانه محبوب مؤثرتر مي‌بيند. آنگاه در افعال نماز از قيام و ركوع و سجود و جلوس و اقوال نماز از حمد و سوره و ذكر ركوع و سجود و تسبيحات و تشهد و سلام، كلمات نغز و جملاتي پر معني را همراه با آيات و روايات بيان مي‌فرمايد.

در مطلب چهارم از شرائط و معاني باطني نماز و موانع قبولي آن سخن مي‌رود و براي تحصيل حضور قلب راهنمائي‌هائي از بزرگداشت حق و تنظيم او همراه با شناختن پستي نفس خود مي‌نمايد و لازمه اين دو معرفت را خشوع معرفي مي‌نمايد. از خوف و رجاء در نماز سخن مي‌گويد و از پيدا شدن عجب مي‌ترساند و در آخر در باره حديث مشهور معاذ براي پيشگيري از پيدا شدن موانع قبلي بحث مي‌نمايد.

خاتمه كتاب را بخشي از دستورات سير و سلوك الي‌الله تشكيل مي‌دهد كه چگونه فكر و انديشه را بايد كنترل نمود و اوقات شبانه روز را تقسيم كرد و در هر حال از توشه آخرت غفلت ننمود.


داستان‌هاي شگفت


رغبتي كه همگان به شنيدن سرگذشت ديگران دارند قابل انكار نيست، بخشي از سرگرمي‌هاي زندگي را همين موضوع تشكيل مي‌دهد و فرصت‌طلبان از اين احساس طبيعي نهايت بهره‌ را برده و با ذكر داستان‌هاي جعلي و سرگذشت‌هاي مهيج دروغين جيب خود را پر مي‌سازند. قرآن مجيد و ديگر كتاب‌هاي آسماني از اين احساس طبيعي بشر استفاده مثبت فرموده و با ذكر داستان‌هاي حقيقي و سرگذشت خوبان و بدان نكات متعددي را يادآوري مي‌فرمايند و بديهي است كه بيان حقايق در ضمن داستان رساتر و در دل بهتر جا مي‌گيرد. بزرگان دين نيز اين روش كتاب آسماني را پيروي كردند و حقائق و معارف را در ضمن داستان‌ها و مثل‌ها بيان كردند تا گيراتر و به فهم و قبول نزديك‌تر باشد.

در اين دوره نيز شهيد محراب حضرت آيت‌الله دستغيب بخشي از عمر پر بركت خود را به ثبت و نوشتن خاطراتي كه از بزرگان دين و صاحبان تقوي و يقين داشتند صرف كردند و حاصل اين رنج، كتاب پر ارج «داستان‌هاي شگفت» و به‌راستي و بدون اغراق كتابي است بي‌نظير كه از جنبه‌هاي متعدد براي اجتماع مفيد است. اين كتاب در چهارمين چاپ آن كه كامل‌ترين چاپ‌هايش مي‌باشد در 148 داستان تنظيم شده و با نتيجه‌گري‌هاي جالب آن، شهيد از هر داستاني حقايق را با قلم رسا ضميمه شيريني داستان نموده است كه براي هر پير و جوان، عالم و عامي علاوه بر اينكه سرگرم‌كننده است، دانشي بر معلوماتش مي‌افزايد و ايمانش را به غيب زيادتر و اميدش را به پروردگارش قوي‌تر مي‌سازد. من در اين مقام هرچه بخواهم درباره اين كتاب بنويسم بهتر از مقدمه مختصري كه خود آن شهيد در ابتداي اين كتاب نوشته نمي‌بينم. به گفته يكي از دوستان اين مقدمه به اندازه همه اين كتاب ارزش دارد، البته براي اهلش.

«اين ضعيف در مدت عمر خود داستان‌هائي از بندگان صالحين و صاحبان تقوي و يقين ديده و شنيده‌ام كه هر يك از آنها شاهد صدقي است بر الطاف الهيه از پيروزي كرامات و استجابت دعوات و نيل به درجات و سعادات و ديدن آثار توسل به قرآن مجيد و ائمه طاهرين صلوات‌الله عليهم اجمعين. در اين هنگام كه سنين عمرم رو به آخر و از پنجاه و پنج گذشته و قاصدهاي مرگ يعني ضعف قوا و هجوم امراض مرا به قرب رحيل در جوار رب جليل و ملاقات اجداد طاهرين و ساير مؤمنين بشارت مي‌دهد، خواستم آنچه از آن داستان‌ها به خاطر دارم در اين اوراق ثبت كنم به چند غرض:

1- هرچند از عباد صالحين نيستم، لكن ايشان را دوست دارم و آرزومندم كه از آنها بگويم و از آنها بنويسم و از آنها بشنوم و آنها را ببينم، «گر از ايشان نيستي مي‌گو از ايشان.»

2- چنانكه در حديث رسيده نزد ياد خوبان، رحمت خدا نازل مي‌شود. اميد است نويسنده و خوانندگان عزيز مشمول اين رحمت باشيم.

3- چون هر يك از اين داستان‌ها موجب تقويت ايمان به غيب و رغبت قلوب به عالم اعلي و توجه به حضرت آفريدگار است، آنها را ثبت كردم تا فرزندانم و ساير خوانندگان بهره‌مند شوند و خصوصا در شدائد و مشكلات دچار ياس نشوند و دل به پروردگار قوي دارند و بدانند كه دعا و توسل را آثاري است حتمي، چنانكه سعي در تحصيل مراتب تقوي و يقين را مقامات و درجاتي است كه از حد ادراك بشر افزون است.

4- شايد پس از من عزيزي از مطالعه آنها با پروردگار خويش اشنا شود و او را ياد كند و حال خوشي نصيبش گردد. خدا هم به فضل و رحمتش اين روسياه را ياد فرمايد».

گناهان كبيره


راه رسيدن به درجات عالي و پذيرفته شدن عبادت و شرط رستگاري، تقواست و خداوند پرهيزگاران را دوست مي‌دارد و بهشت جاويدان را برايشان آماده فرموده است، بلكه ارزش هر كس به اندازه تقواي او است. مرتبه نخستين تقوا انجام واجبات و ترك محرمات است و شخص مسلمان بايد واجبات و محرماتش را بشناسد تا با رعايت آنها از هلاكت ابدي برهد و به رستگاري هميشگي برسد.

عمده واجبات كه همان فروع دين باشد، در رساله‌هاي عملي موجود و مورد استفاده طالبين مي‌باشد، ولي جهت دوم تقوي كه پرهيز از گناه است، با اينكه به مراتب مهم‌تر و لازم‌تر است تا زمينه پذيرفته شدن واجبات فراهم گردد، آن طوري كه شايسته است به واسطه ندانستن و نشناختن گناهان رعايت نمي‌شود و متاسفانه براي جبران اين نقص بزرگ در اجتماع ديني ما قدم مثبت و شايان توجهي برداشته نشده است و تا چندي قبل كتاب به زبان فارسي در اين باره مشاهده نشده است، لذا براي برطرف كردن اين كمبود در سطح جامعه اسلامي، بزرگمرد عالم اسلام و افتخار جامعه روحانيت شهيد محراب حضرت آيت‌الله دستغيب چندين سال به تاليف و تدوين اين كتاب ارزنده همت گماشت و به‌حق شاهكار آثار خودش را تقديم اجتماع نمود و راستي اثري بي‌نظير و جامع را كه عالم و عامي هركس در هر حدي از معلومات است مي‌تواند از آن استفاده نمايد، از خود به جا گذاشت. به فرموده خودش كتاب «گناهان كبيره و قلب سليم» حاصل عمر من است با اينكه از نظر علمي بسيار غني است و از نظر مدرك چيزي فروگذار نشده است، در عين حال از پيچيدگي عبارت و غلاظت سخن خالي است و با بياني رسا و شيوا مطالب را مي‌رساند.

قلب سليم


مستفاد از آيات و اخبار، برنامه پيغمبران در تزكيه و تعليم خلاصه مي‌شود كه براي كمال انسانيت راه منحصر مي‌باشد، تزكيه يعني پاكسازي نيز قبل از تعليم لازم است. وظيفه انبياء پاك كردن مردم از رذائل اخلاقي و زشتي‌هاي نفس و به تعبير ديگر مساعد كردن زمينه براي بارور شدن اعمال و اعتقادات است، بديهي است اگر بهترين تخم‌ها را با آبياري مرتب ولي در زمين نامساعد بكارند نه تنها نفعي ندارد بلكه خود آن تخم را نيز از كف داده‌اند، اينست كه گفتيم برنامه پيغمبران پيش از تعليم تزكيه است يعني آمادگي نفس براي بارور شدن اعتقاد و عمل.

اگر بيماري‌هاي اندرون برطرف نگردد آنچه اسباب هدايت از جهت تعليمي است نتيجه عكس دارد همانطوري كه از آيات و اخبار بسياري استفاده مي‌گردد.

برنامه تزكيه انبياء نيز در دو مرحله بيرون و اندرون دنبال مي‌شود يعني براي پاك شدن نفس و بارور شدن اعتقاد و عمل لازم است موانع و خار و خاشاك برطرف گردد موانعي كه مربوط به اعضاء و قلب است يا به تعبير صريح از گناهان بدني و قلبي دور شود.

تزكيه نسبت به افعال همان ترك گناهان كبيره است و تا شخص از همه كبائر پرهيز نكند نبايد انتظار داشته باشد اعمالش سودمند شود همانطور كه در صريح قرآن است: «خداند تنها از پرهيزكاران مي‌پذيرد.»

تزكيه نفس و پاكي اندرون را نيز شرط هدايت و سعادت دانسته و مي‌فرمايد: «كساني كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستم نپوشاندند براي ايشانست امنيت و ايشانند راه يافتگان.» (سوره انعام 6 آيه 82)

اينجاست كه شهيد محراب آيت‌الله دستغيب پس از كتاب گناهان كبيره به فكر تكميل آن در مرتبه دوم تقوي افتاد و به تعبير خودش «قلب سليم» كلاس دوم اين راه است.

اين كتاب را در دو بخش عمده تنظيم كرده است، بخش اول در عقائد و بخش دوم در اخلاق، از آنچه بايد نفس انساني پاك باشد و به هرچه كه بايستي آراسته شود با بياني رسا و قلمي شيوا به رشته تحرير درآورده است.

قيام حسيني(ع)

قيام ابي‌عبدالله‌الحسين(ع) نقطه عطفي در تاريخ اسلام مي‌باشد كه چون كوكب درخشاني فصل جديدي در زندگي بشريت مي‌گشايد، انقلابي كه مبدأ و منشاء انقلابات ديگر و حركتي شگرف كه موجب تحرك بيشتر گروه‌ها و جنبشي فوق‌العاده كه سبب بيداري توده‌ها و پيدايش افكار جديد و آزاديخواهي‌هاي حقيقي كه در بندگي خدا خلاصه مي‌شود، گرديد.

با فرياد «مرگ با شرافت بهتر از زندگي ننگين است» و «اگر دين نداريد، در زندگي دنيايتان آزاد مرد باشيد» روح حميت و جوانمردي را در غافلان و بي‌خبران بيدار مي‌كند و با ناله «خدايا به خواست تو خشنودم و براي فرمانت فرمانبردار، جز تو معبودي ندارم» راه بندگي را در رضا و تسليم براي خدا مي‌نماياند و با مناجات «همه مردمان را به جملگي در راه دوستي تو رها نمودم و خانوده‌ام را براي ديدارت به اسارت دادم.

خداوندا اگر مرا در را دوستيت پاره پاره كني، دلم به غير تو مايل نمي‌گردد» راه عشق‌بازي و محبت‌ورزي حقيقي را نشان مي‌دهد.

زاده حسين و پيرو مكتبش كه خون حسيني(ع) در اعماق وجودش مي‌جوشيد، حضرت آيت‌الله شهيد عبدالحسين دستغيب در زمينه قيام جدش حسين عليه‌السلام سخنراني‌هاي جالب و آموزنده‌اي دارد كه تا اين تاريخ تنظيم نشده و اميد است بزودي اين اثر نفيس هم در اختيار علاقمندان گذاشته شود و شكي نيست كه چون ساير آثار معظم‌ له مورد استقبال همگان قرار مي‌گيرد.

سيدالشهداء

رواج مكتب اهل بيت و دوستي ايرانيان به اين خانواده‌ بحث‌هاي متعددي راجع به حضرت اباعبدالله‌الحسين(ع) را پيش آورد و مخصوصا درباره قضيه كربلا مطرح مي‌شود، آيا واقعه كربلا تقدير خدائي بود؟ و آيا مقدرات مستلزم جبر است؟ پس حسين(ع) و يارانش مزدي ندارند و قاتلينشان نيز عقابي نبايد داشته باشند چون جبر است؟ ديگر آنكه آيا حسين(ع) مي‌دانست در اين سفر كشته مي‌شود يا نمي‌دانست؟ اگر مي‌دانست چرا رفت و به دست خود، خودش را به هلاكت انداخت و اگر نمي‌دانست چگونه امام معصوم از چنين جريان مهمي بي‌اطلاع است و با علم امام و مقام امامت منافات دارد. از همه اينها گذشته هدف حسين(ع) از حركت به سوي كربلا چه بود؟ آيا براي رياست و تشكيل حكومت بود يا براي نهي از منكر و يا به قول عوام براي شفاعت كردن از گنهكاران امت، خودش را به كشتن داد؟ ديگر آنكه چرا زن‌ها و بچه‌ها را با خودش آورد؟ كسي كه مي‌داند كشته مي‌شود، چرا به خانواده‌اش زحمت سفر را تحميل مي‌كند؟ مصيبت و داغ مردان براي آنان كافي است، چرا مرارت اسارت به آن افزوده گردد؟

اينها و نظائرش بحث‌هائي است كه در ايام عاشورا توسط آيت‌الله شهيد دستغيب در ساليان پيش انجام گرفته و قسمت‌هائي از آن ثبت شده است. بيست مجلس از اين سخنراني‌ها به نام كتاب «سيدالشهداء» به چاپ رسيده است و با مطالعه اين كتاب كه به زباني بسيار ساده و قابل فهم براي عموم بيان شده است، از مطالعه بسياري از كتاب‌هائي كه در اين زمينه نوشته شده، خواننده بي‌نياز مي‌شود.

همچنين در اين كتاب شريف هدف عالي حسين(ع) را معرفي ايمان و حقيقت بندگي دانسته و شأن آقا را بالاتر از قيام به خاطر رياست دنيوي و تشكيل حكومت به جهت مادي آن مي‌داند.در اين كتاب ثابت مي‌كند كه حسين(ع) مي‌دانسته در سفر كربلا كشته مي‌شود و وظيفه خطيرش اقتضاء مي‌كرده حركت كند و دين اسلام را با كشته شدنش حفظ نمايد و بدون اينكه خود را به هلاكت بيندازد، هدف حاصل نمي‌شد و بلكه اگر به كربلا نمي‌رفت، خود را به دست خودش به هلاكت هميشگي افكنده بود. بردن زن‌ها و بچه‌ها نيز ضروري بود تا جلوي تبليغات سوء‌بعدي بني‌اميه را بگيرد و آنان را مفتضح نمايد و در حقيقت اسارت زن‌ها متمم قيام و شهادت ابي‌عبدالله(ع) بود تا نهالي را كه نشاند، آبياري كنند و بارور گرداند.

خطبه شعبانيه

در آخرين روزهاي ماه شعبان، رسول خدا(ص) در خطبه نماز جمعه مطالب لازم و عام‌النفعي راجع به برنامه اسلامي ماه مبارك رمضان تذكر فرمود. نخست بزرگي اين ماه عزيز را رساند كه بهترين ماه‌هاست، شب‌هايش بهترين شب‌ها و روزهايش بهترين روزهاست. در اين ماه شريف، خداوند بندگانش را به مهماني دعوت فرموده است و پذيرائي‌هاي مناسب مقامش از آنان مي‌فرمايد؛ نفس‌هايشان تسبيح و خوابشان عبادت و اعمالشان پذيرفته و دعايشان مستجاب است، لذا پيغمبر(ص) مسلمانان را به دعا و نيت راست و دل پاك تشويق مي‌فرمايد تا از خدا بخواهند به روزه و خواندن قرآن در اين ماه موفق گردند و مشمول رحمت‌‌هاي الهي گردند، مخصوصا در اوقات نمازهاي واجب دست به دعا بردارند كه بهترين ساعات است و خداوند در اين ساعات نظر لطف به بندگانش داشته، مناجاتشان را پاسخ و دعايشان را مستجاب مي‌فرمايد. سپس به رعايت زيردستان سفارش مي‌فرمايد و مخصوصا افطار دادن را به مقدار توانائي هركس تاكيد مي‌فرمايد.

استعاذه

بشر ضعيف آفريده شده و با اقتضائات مادي و شهواني كه در نهادش نهفته است و اسباب غفلت و دوري از ياد خدا و آخرت از درون و بيرون برايش آماده شده است و دشمن بزرگش شيطان مرتباً خود و فرزندان و يارانش در كمين او هستند، با اين ترتيب راستي كه بيچاره‌وار نياز به پناهندگي دارد تا با كمك نيروئي فوق ماده و طبيعت او را دستگيري نمايد و از دشمن خارجي‌اش شياطين انسي و جني حفظ كند و در مبارزه با نفس و دشمن داخلي نيز او را ياري نمايد. آن نيروي لايزال جز حول و قوه خدا چيست و آن ياور حقيقي جز حق كيست؟ لذا براي خدا‌پرستان و اهل تقوي جز پناهندگي به درگاه خدا از شر شيطان راهي نيست.

اين معني «استعاذه» است كه در جمله «اعوذبالله من الشيطان الرجيم» خلاصه مي‌شود، اما به زبان گفتن آسان ولي با حقيقت آنرا پياده كردن مشكل است. اينجاست كه شهيد محراب آيت‌الله دستغيب با آن احاطه كم‌نظيري كه به آيات و اخبار و كتاب‌هاي روائي داشت و با آن برداشت‌هاي صحيحي كه از آيات و اخبار مي‌كرد، در همين يك موضوع سي مجلس سخنراني فرمود و درباره حقيقت استعاذه، معني و اهميت آن، شرائط و اركان آن صدها مطلب جالب و خواندني و شنيدني آموخت. با عنوان كردن آيات قرآن و استشهاد به آنها اركان اساسي استعاذه را در پنج مطلب پرورانيد، تذكر، توكل، اخلاص و تضرع، حقايق را با زباني ساده و بياني رسا كه براي همه كس قابل درك باشد تذكر فرمود.

معاد

سخن از آخرت و مواقف آن بسيار رفته، اما سخني شيرين‌تر از گفتار مرد آخرت شهيد محراب آيت‌الله دستغيب در اين باره سراغ ندارم. يك ماه مبارك رمضان در اين باره سخن گفت و خلاصه آن به صورت كتابي جالب به نام «معاد» آن به دست علاقمندان رسيده و هنوز مكرر به چاپ مي‌رسد، حتي در سنگرهاي مبارزين ما در جبهه‌ها نقش عمده و به‌سزائي ايفا مي‌كند و به ياد لقاء حق آنان را در دفع دشمن بي‌باك مي‌نمايد. بحث‌هاي اين كتاب از نخستين منزل كه مرگ و حالت اختضار است شروع مي‌شود، از كيفيت فيض روح و آساني و سختي جان دادن، حضور اهل بيت هنگام نزع و از پرسش‌هاي قبر و فشار آن صحبت مي‌كند. در فصل دوم از برزخ و عالم مثالي و وادي‌السلام و وادي برهوت، مظهر بهشت و دوزخ برزخي و از حوض كوثر سخن مي‌رود و به پاره‌اي شبهات پاسخ مي‌دهد.

در فصل سوم قيامت را مطرح مي‌سازد و برپائي آن را لازمه عدل خدا مي‌داند و نمونه‌هائي از زنده كردن مرده‌ها را در اين عالم، شاهد توانائي خدا مي‌داند. آنگاه از فزع قيامت و كساني كه در امانند بحث مي‌كند، از نشانه‌هاي گناه بر چهره مجرمين و روز پنجاه هزار ساله و نامه اعمال سخن‌ها مي‌گويد. آنگاه از ميزان و سنجش اعمال، از حساب و تفكر و اخذ حقوق و سپس از صراط و عقبات هفتگانه آن و در آخر از شفاعت و اعراف بحث مي‌كند. سپس به سراغ بهشت مي‌رود و از خوردني‌ها و آشاميدني‌ها، كاخ‌ها و كرسي‌ها و فرش ها و ظرف‌ها و همسران بهشتي و گل‌ها و عطرها، نغمه‌ها و لذت‌هاي روحاني آن ياد مي‌كند. آنگاه از دوزخ و عذاب‌هاي مختلف آن، از خوردني‌ها و آشاميدني‌ها و لباس‌ها، روي سياه و غل و زنجير و موكلين جهتم و عذاب‌هاي روحي طاقت فرسايش خبر مي‌دهد و به اشكال‌هائي كه شده پاسخ كافي مي‌دهد كه خداي رحمان را با عذاب چه كار و عمر كوتاه چرا عذاب هميشگي به دنبال داشته باشد؟

خدايش او را غريق رحمت كند و با اجداد طاهرينش محشورش فرمايد.

توحيد

در آخرين ماه شعبان از عمر پربركت مرد خدا شهيد محراب آيت‌الله دستغيب به دعوت صدا و سيماي جمهوري اسلامي مركز شيراز سلسله بحث‌هاي عام‌المنفعه را شروع كردند و 34 جلسه آن به نام كتاب «توحيد» چاپ و در اختيار علاقمندان گذاشته شد.

شهيد عبارات نخستين خطبه نهج‌البلاغه را در معرفي خداوند مورد بحث قرار مي‌دهد و با بياني ساده مطالب مشكل را خيلي جالب پياده مي‌كند، خدا را همراه هر موجودي بدون حلول و اتحاد معرفي مي‌كند و براي آگاهي برداشتن حجاب را از چشم دل ضروري مي‌شمارد، حركات كمي و كيفي را نشانه محرك دانا و اصلا آفرينش را براي پي بردن به علم و قدرت بي‌پايان خداوند مي‌داند.

آيات خدا را تذكر مي‌دهد، نر و ماده و دوستي همسر و خواب و آثار شگفت و كرات آسماني با حركات منظم و ابرهائي كه مسخرند و بدن انسان و قدر تنهائي عجيبي را كه در آن به كار رفته است، يادآور مي‌شود. از تسبيح ملكوتي موجودات و نظر استقلالي و مرآتي و مراتب يقين سخن مي‌رود و امنيت را نتيجه ايمان مي‌داند، نه دانش تنها و ثابت مي‌كند كه اگر در بندگي خالص شويد، چشمه‌هاي رحمت از دل‌هايتان جاري مي‌شود.

در بحث توحيد ذاتي ثابت مي‌كند كه تعدد در واجب‌الوجود محال است و حلول و اتحاد كفر آنگاه وحدت خالق را از وحدت خلق و ربط و ارتباط بين آفريده‌ها و هدف از آفرينش آنها را نشانه يكتائي آفريدگارشان مي‌داند. از شرح صدر سخن مي‌گويد و نشانه‌هاي آن را برمي‌شمارد و از اينكه هستي مطلق قابل تعدد نيست پرده برمي‌دارد و براي معيت خدا به موجودات به معيت روح به بدن تشبيه مي‌كند و از احاطه نفس احاطه رب را مي‌فهماند و معيت قيوميه را همان رحمت رحمانيه و رحيميه خدا مي‌داند و از روايتي جالب منتهاي قرب بنده را به خدا به بركت ملازمت نوافل بيان مي‌كند. در بحث توحيد صفاتي، همه صفات را به علم و قدرت حق برمي‌گرداند و خدا را در صفات نيز بي‌مانند مي‌داند، آنگاه كمالات تكويني بلكه كسبي همه موجودات را نيز از خدا دانسته، لذا جز او را سزاوار حمد بالاستقلال نمي‌داند.

در بحث ديگر ولايت و اعتقاد به معاد را شرط توحيد دانسته، برهان رب را مرتبه‌اي از عصمت براي مخلصين معرفي مي‌كند و به مناسبت از مقام والاي بندگي و مراتب توبه و به‌خصوص توبه خاص‌الخاص كه از بسياري از اشكالات پاسخ مي‌دهد بحث مي‌كند. در جلسات آخر حديث عنوان بصري از حضرت صادق (ع) را مورد بحث قرار مي‌دهد و اندرزهاي حضرت را براي برطرف كردن مزاحم‌ها و موانع در راه خداشناسي و توحيد برمي‌شمارد و رياضت‌هاي شرعي را از زبان امامان(ع) بازگو مي‌نمايد.

همچنين فرمايش حضرت موسي‌بن جعفر(ع) را به هشام عنوان مي‌كند كه چگونه درازي آرزوها عقل را ضايع مي‌سازد و مانع تفكر در منع حق مي‌شود و از تعبير نهج‌البلاغه كه هولناك‌ترين چيزها را پيروي هوي و درازي آرزو مي‌داند كه از حق باز مي‌دارد و آخرت را به فراموشي مي‌اندازد، ياد مي‌كند و مضرات غفلت را برمي‌شمارد.

بهشت جاودان

شرح و تفسير سوره شريفه الرحمن

در 25 سال قبل بحث تفسير شهيد آيت‌الله دستغيب به سوره الرحمن رسيد و چندين ماه سخنان جالبي در شرح اين سوره مبارك عنوان فرمود كه به صورت كتاب زيبنده‌اي به نام فوق منتشر گرديد. از صفت رحمانيه خداوند شروع مي‌شود، رحمتي كه همه را فرا گرفته است، همان رحماني كه قرآن را ياد داد و انسان را آفريد و بيان را به او ياد داد. آنگاه از نعمت نظم خورشيد و ماه و جريان افلاك، آسمان برافراشته و زمين گسترده و ميوه‌ها و دانه‌ها و نعمت‌هايش سخن مي‌فرمايد و نزد ياد هر نعمتي جن و انس را مخاطب مي‌فرمايد كه به كداميك از نعمت‌هاي پروردگان تكذيب يا كافران مي‌نمائيد. از جمله نعمت‌هائي كه در اين سوره ياد فرموده است آفرينش انسان از خاك و آفرينش جن از آتش را برمي‌شمارد. از پروردگار دو مشرق و دو مغرب و از برخورد دو درياي شور و شيرين، با هم و از كشتي‌هاي كوه‌پيكر در درياها سخن مي‌رود. مردمان را آشنا مي‌سازد كه هر كس و هرچه بر زمين است از بين رفتن است و تنها وجه پروردگار پايدار مي‌ماند. همه به او نيازمندند و از او درخواست مي‌نمايند و اوست كه هميشه عطاكننده است.

مظالم

زندگي فردي براي بشر ميسر نيست و از وقتي كه متولد مي‌شود در كانون خانواده با پدر و مادر، برادر و خواهر و سپس بستگان ديگر آشنايي پيدا مي‌كند در مدرسه و سپس اجتماع با ديگر سر و كار دارد و خلاصه حق‌هائي بر ديگران پيدا مي‌كند و ديگران نيز نسبت به او حقوقي خواهند داشت، اثر شخصي حقوق ديگران، از پدر و مادر و بستگان و ساير افراد از همكلاسي‌ها، همسفري‌ها، هم‌صحبتي‌ها، همسايه‌ها، هم عقيده‌ها را بشناسد و از عهده اداء آن برآيند، تكليف مهم الهي را انجام داده و موانع پيشرفت معنوي خودش را از ميان برداشته است، ولي اگر نشناسد يا بشناسد، اما اعتناء ننمايد. هرچند ساير جهاتش خوب باشد، مثلا عباداتش كامل باشد او را سودمند نخواهد بود و تعبيري كه در همين كتاب مي‌خوانيد چون پرنده‌اي كه بال و پرش سالم است، ولي سنگ بزرگي به پايش بسته‌اند، مي‌شود و خلاصه حقوق مانع اصلي در پيشرفت معنوي و نجات از مواقف آخرتي است. اگر كسي آن را اداء كرد، اين مانع را از پيش پاي خودش برداشته است، وگرنه بايد از حسناتش به صاحبان حق بدهد يا اگر ندارد از گناهان آنها بردارد در آن روزي كه بيچاره آدمي نيازمند به حسنه است و محتاج به شفاعت تا از گناهانش كم شود و بر حسناتش افزوده گردد. كتابي‌كه به اين نام از شهيد محراب آيت‌الله مجاهد سيد عبدالحين دستغيب مي‌خوانيد بحث‌هاي جالبي در اين زمينه است كه با همان بيان شيوا و رسا در ضمن داستان‌ها و روايات شيرين پرورانيده است.

نفس مطمئنه

شكي نيست كه حقيقت و ذات آدمي عبارت از جان و نفس ناطقه اوست كه غير از بدنش مي‌باشد و اعجوبه آفرينش است كه هر كس آن را بشناسد، خداي خودش را نيز شناخته است و معرفة‌النفس همراه معرفةالرب بوده و در قرآن مجيد سيرالنفس را يكي از راه‌هاي خداشناسي چون سير آفاق دانسته است. براي تجرد نفس يعني از عالم ماده نبودن و جسم نبودنش استدلال‌هاي متعدد شده است و آثار عجيب نفوس و تاثير آن در عالم ماده را مورد بحث‌ها قرار داده‌اند.

پيشرفت حقيقي انساني در تزكيه نفس و سير كمالات آن مي‌باشد. اگر آن را رها كند، شخص را به بدي وا مي‌دارد و تعبير قرآن اماره، يعني بسيار وادارنده به بدي‌ها مي‌گردد، ولي اگر با موعظه و اندرز با با تفكر او را به بدي‌هايش آشنا سازند، خودش را ملامت مي‌كند و به اصطلاح قرآن مجيد لوامه مي‌گردد. همان نفسي كه ملهمه است خوبي و بدي‌هايش را پروردگارش به او الهام مي‌فرمايد، هرچند ثبات پيدا نكرده، گاهي رو به بدي مي‌رود، ولي با تذكر و تنبيه باز مي‌گردد تا وقتي كه ديگر يك طرفي گردد و ثبات و قرار بيابد و تعبير قرآن مجيد مطمئن شود، آن وقت است كه به سوي پروردگارش بازگشت مي‌نمايد، در حالي كه از خدا خوشنود است و خدا نيز از او خشنود مي‌باشد و در جوار بندگان خاص خداوند يعني محمد و آل محمد صلوات‌الله عليهم اجمعين در مي‌آيد و در بهشت خاص خداوندي داخل مي‌گردد. اينها بحث‌هاي جالبي است كه توسط شهيد محراب حضرت آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب رضوان‌الله عليه انجام گرفته و با بياني بسيار ساده اين قسم مطالب عالي را پياده مي‌نمايد.

از تشبيهاتي كه بين نفس و رب مي‌كند راه خداشناسي را مي‌آموزد و با مثال‌هاي جالبي كه مي‌آورد و در ضمن روايت و داستان و معجزه تجرد نفس را مي‌فهماند و به اصطلاح با يك تير چند نشان مي‌زند. مراتب نفس را از آمارگي تا لوامه بودن و مطمئنه شدن برمي‌شمارد و شرح مي‌دهد و آنگاه تشويق مي‌كند بكوشند تا به مقام اطمينان نفس برسند يا لااقل لوامه باشند و در امارگي نمانند.

بندگي: راز آفرينش

شرح خطبه فدكيه حضرت زهرا(س)

يكتاشناسي و يكتاپرستي كه بخش نخستين اين خطبه شريف را تشكيل مي‌دهد به معرفي كارهاي خدا اختصاص دارد جهان و جهانيان را بدون سابقه و ماده قبلي آفريد بي‌آنكه نيازي به آفرينش آنها داشته باشد تنها براي نمايش حكمت و نشاندادن قدرت بود تا بشر به طوع و رغبت به چنين خداي دانا و توانا، مهربان و سپاسگزار رو بياورد و دعوت فرستادگانش را پاسخ بگويد و از رحمت خودش بهشت و دوزخ را نيز معين فرمود بلكه مردمان مج نروند و به هلاكت نيفتند.

از آنجا كه غرض از آفرينش بندگي خداست همانطور كه صريح قرآن است كه هرچه در آسمان‌ها و زمين است به خاطر انسان است و انسان را به خاطر بندگي خودش آفريده است و بديهي است بندگي بايد پس از شناسائي باشد تا معبودش را نشناسد چ

ونه او را مي‌پرستد لذا، راز آفرينش در بندگي خدا خلاصه مي‌شود كه معرفت در ضمن آن افتاده است.

در اين خطبه شريف با عباراتي فصيح اين حقيقت را آشكار فرموده و با شرح جالب و بيان ساده براي عموم توسط شهيد محراب آيت‌الله دستغيب تفهيم گرديده است بنابراين عنواني بهتر از «بندگي راز آفرينش» براي اين كتاب سراغ نداريم.

ايمان

اگر دين برايمان به خدا استوار است و حقيقتش عقد قلبي و گروش دل مي‌باشد آثار عجيبي كه براي آنست عبارتست از صبر كه خود بر اقسام مختلف مي‌باشد صبر بر طاعت و معصيت و مصيبت.

و از آن جمله بيم و اميد به خدا است تنها از خدا بترسد و به او اميدوار باشد از آثار ايمان دوستي خداست كه خدا را از هرچه غير او است بيشتر مي‌خواهد تا كارش به آنجا مي‌‌رسد كه علاقه‌اي بغير خدا ندارد و هر كس و هرچه را هم كه دوست بدارد به خاطر خداست.

از آثار ايمان زهد است كه حقيقتش عبارت از بي‌ميلي به دنيا است و امر قبلي است.

از آثار ايمان خشوع براي حق و ياد او است و اين معني در دل نرم پيدا مي‌شود نه در دل‌هاي سخت.

بايد واضع شود كه اسلام غير از ايمانست ايمان خبردار شدن دل و باور داشتن آنچه زبان اقرار كرده است مي‌باشد.

در اين كتاب شريف اين قسم مطالب و صدها مطلب جالب ديگر را از كسي مي‌خوانيد كه مدارج ايمان را خودش طي كرده و اين اثر نفيس را از خودش به يادگار گذاشت.

عدل

ستم از كسي سر مي‌زند كه كمبود داشته باشد تجاوز به مال يا جان يا ناموس ديگري مي‌نمايد تا دفع شهوت نمايد يا خشم خودش را فرو نشاند يا بيش از حد انتقام بگيرد تا دلش خنك شود و در هر صورت كمبودي كه در خود احساس مي‌نمايد جبران نمايد.

اما همه اين اسباب در خداوند تبارك و تعالي محال است غني مطلقي كه به هيچوجه نيازي در او راه ندارد و همه كمبودها را بايد عطاي او جبران نمايد چگونه از او ظلم سر مي‌زند؟

بحث‌هاي متعددي در اين موضوع پيش مي‌آيد از آن جمله جبر و تفويض و تعيين مقدرات و به اصطلاح قضا و قدر- لوح محفوظ و نظائر اينها- مثلا چرا بعضي فقير و گروهي غني و بعضي مريض و فلج يا كور و كر و ناقص الخلقه و ديگران سالم باشند؟ از اين مواردي كه در سطح كوتاه و فكر ناقص منافات با عدل به نظر مي‌آيد.

آيت‌الله شهيد دستغيب با آن توقيف خدادادي كه با بيان ساده داشت اين بحث‌ها را عنوان كرده و پاسخ‌هاي كافي به هر يك از اين اشكالات داده است و راستي با مطالعه آثار ايشان در اين بحث‌ها رفع اشكالات شده و موجب استحكام عقيده نيز مي‌گويد و همانطور كه سبك آن شهيد است با ذكر داستان‌ها و مثال‌ها و شواهدي از روايات و آيات تنوع در مطالب را رعايت نموده بدون اينكه خواننده احساس خستگي كند به حقايق آشنا مي‌شود.

اخلاق اسلامي

شهيد محراب آيت‌الله دستغيب به تهذيب طلاب علوم ديني علاقه خاصي داشت و هر پنجشنبه درس اخلاق ويژه طلاب را ادامه مي‌داد و مي‌فرمود بايد علماء نمونه اخلاق اسلامي باشند تا اجتماع مهذب شود و بيش از گفته‌ها بايد با كردار و اخلاق مردم را هدايت كنند.

پس از تاكيد امام امت به وحدت دانشجو و روحاني، آن بزرگوار كه سخت به معنويات امام اهتمام داشت از جوانان دانشجو خواست در جلسات مزبور كه در مدرسه علميه قوام تشكيل مي‌شد شركت نمايند و انبوه جوانان نيز اين دعوت را پذيرفتند و سيزده مجلس از اين سخنراني‌ها ضبط گرديد و آن شهيد بنا داشت اين بحث‌ها ادامه پيدا كند كه دست جنايتكار منافقين او را پرپر كرد.

بحث‌هاي اين كتاب از خودشناسي و هدف از آفرينش شروع مي‌شود و به معرفي اخلاق انساني و حيواني مي‌پردازد تا بتوان از خوي‌هاي زشت پرهيز كرد و به خوي‌هاي انساني روي آورد. سپس درباره كبر و حرص و بخل و حب دنيا بحث‌ها مي‌كند و خشم رحماني و شيطاني را آشكار مي‌سازد و حد وسط ميان افراط و تفريط با بياني رسا و شيوا پياده مي‌كند.

آدابي از قرآن

شرح و تفسير سوره شريفه حجرات

لازمه ايمان به خدا و شناختن رسول، رعايت ادب و احترام كامل نسبت به نماينده خداوند يعني محمد(ص) مي‌باشد از اين گذشته حفظ شخصيت او اساس بقاء و سيادت اجتماع اسلامي خواهد بود. در بخش نخستين اين كتاب از آدابي كه در معاشرت با پيغمبر(ص) است سخن مي‌رود از پيشي گرفتن بر او و بلند كردن صدا و خواندن او مانند ديگران و غير آن بحث مي‌كند.

در بخش ديگر از پذيرفتن بدون تحقيق حرف فاسق منع مي‌فرمايد و راستي بسياري از فتنه‌ها و نزاع‌ها در نتيجه پذيرفتن دروغ اشخاص فتنه‌انگيز است كه از روي غرض‌هاي شخصي دو نفر يا بيشتر را به جان يكديگر مي‌اندازند.

در بخش ديگر از برادري ايماني ميان تابعين پيغمبر(ص) سخن مي‌رود كه همه را چون برگ‌هاي يك درخت و اعضاي يك بدن مي‌داند لذا در برابر ناراحتي يك فرد ساير افراد نمي‌توانند بي‌تفاوت باشند پس اگر با مدارا و نصيحت چاره‌ آشوبگر نشد بايد با زورگو به منطق زور معامله كرد و پيش از دامنگير شدن آشوب، آشوبگر را بر سر جايش نشانيد البته با رعايت عدالت و تقوي و جنبه خدائي و روحانيت در جنگ و صلح.

آنگاه براي نگهداري يگانگي در اجتماع مسلمين، بايد عوامل پراكندگي را جستجو كرد و از بين برد چيزهاي عمده‌اي كه دل‌ها را از يكديگر مي‌برد در گمان به بيكديگر بردن و در نتيجه تجسس و پي‌جوئي كردن، سپس مسخره نمودن و به لقب زشت و دشنام يكديگر را يادن تا برسد به غيبت كردن و به يكديگر فخر فروختن و نظائر آن يافت مي‌شود.

در اين سوره شريف براي پيشگيري از اين امور دستور فرموده يكديگر را مسخره نكنيد چه بسا آنرا كه مسخره مي‌كنيد از شما بهتر و كم‌عيب‌تر باشد و به لقب زشت يكديگر را ياد نكيند و از پي‌جوئي كار ديگران نهي و گمان بد را گناه و غيبت كردن را مردارخواري مي‌داند.

سراي ديگر

شرح و تفسير سوره شريفه واقعه

عمده اين كتاب گزارشات قيامت است كه از همان نخستين آيه از وقوع «واقعه» و قضيه بزرگ كه هيچگونه دروغي در آن نيست خبر مي‌دهد كه بالا برند و پائين آورنده است چه افتاده‌هائي را كه به درجات بالا و چه بزرگواراني را كه خوار مي‌كند و از زلزله كوه خوردكن خبر مي‌دهد.

در چنين روزي مردمان به چند دسته تقسيم مي‌شوند:‌ خوبان و بدان و مقربين. خوبان دوستان علي(ع) مي‌باشند، همان نيكوكاراني كه نيكي‌هايشان بر بدي‌هايشان فزوني دارد. آنگاه سخن از پذيرائي‌هاي بهشتي از اصحاب يمين و سابقين مي‌فرمايد، از شراب جالبي كه سردرد و بيهوشي ندارد، بلكه محبت و خواست مي‌افزايد و از ميوه‌ها و گوشت مرغ بهشتي و برخوردار از همسر مهربان و با وفا و زيبا بنام «حورالعين» سخن مي‌رود. در برابرشان براي اصحاب شمال، باد گرم و آب جوشان و آتش سياه و شراره‌هاي كوه‌پيكر است از نيش مارها و عقرب‌ها به آب آتشين پناه مي‌برند و از شدت تشنگي آن را چون شتر مبتلا به استقاء مي‌آشامند و شكم‌ها را از آن آب جوشان پر مي‌كنند.

در بخش ديگر استدلال‌هاي جالب و فطري براي مبداء و معاد مي‌آورد. از نطفه‌اي كه در رحم افكنده مي‌شود آفريدن انسان را يادآور مي‌گردد، آنگاه مي‌فرمايد شما كه آفرينش نخستين را ديديد بايد به معاد ايمان بياوريد آنگاه از زراعت و آب آشاميدني و باران و درخت آتشزا و مطالب ديگر براي مبداء و معاد بحث مي‌شود و در آخر از معارف قرآن سخن مي‌رود. از گرامي بودن قرآن و كرم آن به تفصيل سخن مي‌گويد. هر كس مي‌تواند از بخشش قرآن بهره‌مند شود، اگر طالب معارف است يا خواهان شفاي از بيماري جهل يا بدن يا روان با جواي ثوابت آخرت از اين خوان گسترده الهي مي‌تواند خواسته‌اش را بيابد.

اين كتاب شريف كه چون ديگر آثار شهيد آيت‌الله دستغيب همراه به امثال‌هاي و داستان‌ها، اخبار و احاديث است به مضمون «سخن كه از دل بر آيد لاجرم بر دل نشيند» يقين براي افراد جوياي حقيقت نافع است و جوانان سرخورده از مكتب‌هاي منحرف و كتاب‌هاي گمراه‌كننده را چراغ راه است.

82 پرسش

در سال 1334 شمسي عبد صالح مرحوم محمد خالص كه مردي وارسته و اهل مطالعه بود اشكالات متعددي كه در اصول عقائد و مسائل فقهي و متفرقه داشت به صورت جزوه‌اي خدمت شهيد آيت‌الله دستغيب تقديم كرد و از ايشان در خواست نمود پاسخ سوالات را بنويسد.

هرچند پاسخ‌هاي ايشان مختصر و فشرده بود ولي از بس براي آن مرحوم جالب توجه بود اجازه طبع آنرا از آيت‌الله شهيد گرفت و بنام كتاب 82 پرسش به چاپ رسيد و سخت مورد استقبال همگان گرديد به قسمتي كه به سرعت نسخه‌هاي آن ناياب گرديد و در چاپ‌هاي بعد تجديدنظرهائي شد و كامل‌‌ترين آن، چاپ هفتم است كه در سال آخر عمر شهيد تنظيم گرديد و با دو مسئله جديد يكي ظهور حضرت مهدي‌(ع) و ديگر فقيه تعلم آن شهيد پاسخ داده شده و مقالاتي درباره عبادات در قطبين و بردگي در اسلام منتشر شد.

بخش نخستين آن پرسش‌هائي درباره توحيد، نبوت امامت عدل معاد مي‌باشد شبهاتي كه در بعضي احاديث يا عبارات نهج‌البلاغه به نظر مي‌رسيد از قبيل تعبير بمكر خدا يا گمراه كردن خدا و همچنين عالم در؟؟ و قبول سعادت و شقاوت ارواج و مسئله بدا، زيادتي و كمي عمر با تاثيرش در عبادت و معصيت بدون اينكه اختياري باشد آيا با عدل منافات ندارد؟ و ...

معارفي از قرآن

شرح و تفسير و سوره شريفه حديد

روايتي از حضرت سجاد(ع) در همين كتاب نقل مي‌نمايد و مضمونش اين است كه خداوند مي‌دانست در آخر زمان عده‌اي مي‌آيند و شيفته خداشناسي هستند، لذا سوره توحيد و شش آيه نخستين سوره حديد را فرستاد.

در شش آيه نخستين اين سوره از تسبيح همه موجودات سفلي و علوي، ملكي و ملكوتي براي خداوند و همچنين از عزت و حكمت بي‌پايان و مالكيتش بر آسمان‌ها و زمين و زنده كردن و ميراندنش سخن مي‌رود و اينكه او بر هر چيزي بسيار توانا است.

از علة العلل و مبداء همه موجودات بودن و همچنين مرجع همه آنها بودن از آشكار و به نهان بودن خداوند و علم بي‌پايانش به همه موجودات بحث مي‌كند و به‌خوبي روشن مي‌نمايد. هيچ گونه ابهام و اشكالي در اول و آخر بودن و ظاهر و باطن بودن خداوند نيست، آنگاه اول و آخر نسبي و ظاهر نسبي به اسماء و افعال و صفات و باطن بودن نسبت به ذات را تشريح مي‌نمايند.

سپس از آفرينش آسمان‌ها و زمين در شش دوران و برخي از افعال خداوندي چون رويانيدن نباتات سخن مي‌گويد و آنگاه از معيت قيوميه حق و آگاهيش به آنچه مردمان مي‌كنند صحبت مي‌فرمايد. از كم كردن روز و داخل كردن در شب و برعكس و آگاهيش از گمان‌ها، خيال‌ها و اعتقادات بحث مي‌نمايد. سپس بحث وافري در موضوع اتفاق در راه خدا و ارزشي كه براي آن است و آثاري كه در دنيا و آخرت خواهد داشت و از ايمان به خدا و آيات قرآني كه به رسول گرامي‌اش فرو فرستاده تا ما را از تاريكي‌هاي جهل و بي‌ا‌يماني به روشنائي‌هاي دانش و ايمان بيرون آورد، مي‌نمايد. آنگاه از قيامت و گرفتاري‌هاي منافقين در آن روز و التماسشان به مومنين براي دستگيري صحبت مي‌كند. آنگاه از مومنين مي‌خواهد كه دلشان براي ياد خدا خاشع گردد و چون يهود نباشند كه در ازاي آرزوها آنان‌ را به قساوت قلب مبتلا ساخت و بيشترشان فاسق شدند.

پس از مطالب چندي از بي‌اعتباري دنيا و بازيچه و اسباب سرگرمي بودنش سخن مي‌رود و مثل‌هائي بر آن مي‌زند و به‌خوبي واضح مي‌نمايد كه چگونه دنيا متاع فريب است و سرابي بيش نيست، لذا سزاوار است كه انساني به آمرزش خداوندي پيشي بگيرد و دل به بهشت جاودان ببندد كه عرض آن همچون آسمان‌ها و زمين است.

رازگوئي و قرآن

شرح و تفسير سوره شريفه مجادله

بخش نخستين اين كتاب از مسئله ظهار شروع مي‌شود جمله‌اي كه به عنوان طلاق دائم در جاهليت مرسوم بوده و قرآن از آن نهي و اين كلام را مردود شمرده و برايش كفاره معين فرموده است به شرحي كه در اين كتاب مي‌خوانيد.

سپس از دشمنان خدا و سرنگوني آنها همچون پيشينيانشان و عاقبت بدشان بحث مي‌نمايد و در آخر نيز از كساني كه با آنان دوستي مي‌نمايند، ياد مي‌فرمايد و آنان‌ را سخت توبيخ فرموده از زشتي كارشان و بي‌نياز نكردن اموال و اولادشان و عذاب دردناكشان صحبت‌ها مي‌فرمايد.

در بخش ديگر اين كتاب موضوع «نجوي» يعني سخن به راز گفتن را عنوان مي‌كند و از احاطه علمي خداوند به سخنان پنهاني و حضور خداوند نزد «نجوي» سخن مي‌رود. به دنبال اين بحث از نجواهاي كفار و منافقين بر عليه پيغمبر(ص) و توطئه‌گري‌هايشان خبر مي‌دهد و بالاخره نجوي را از شيطان مي‌داند تا مؤمنين را اندوهناك سازد، ولي براي كساني كه به خدا تكيه دارند چه زياني مي‌تواند داشته باشد.

در بخش بعدي از حكمي كه براي امتحان مؤمنين آمده بود بحث مي‌كند كه هر كس بخواهد با پيغمبر سخن به راز گويد، بايد پيش از آن در راه خدا صدقه دهد و حسب تفسيرهاي معتبر تنها علي(ع) به اين حكم عمل كرد و سپس آيه نسخ شد. در آخرين بخش از پيروزي حق بر باطل و دشمن با دشمنان خدا صحبت مي‌كند و صريحا مي‌فرمايد كساني كه ايمان به خدا و روز جزا دارند، با دشمنان خدا دوستي نمي‌ورزند، هرچند از بستگان نزديكشان باشند.

قلب قرآن

شرح و تفسير سوره شريفه يس

نام اين كتاب از روايتي اقتباس شده كه مي‌فرمايد براي هر چيزي قلبي است و قلب قرآن سوره يس است. در دو ماه مبارك رمضان آيت‌الله شهيد دستغيب در شرح و تفسير اين سوره مطالب جالبي بيان داشتند كه خلاصه آن به اين عنوان منتشر گرديد.

نخست درباره رسالت خاتم‌الانبياء و قرآن مجيد كه بر اين انذار فرستاده شده، بحث مي‌كند و از سركشي كفار كه انذارهاي خداوند بر دل‌هايشان بي‌اثر است سخن مي‌گويد و ترسانيدن از خدا را تنها براي پيروان قرآن كه از خدا در نهان مي‌ترسند مي‌داند.

در بخش ديگر اين كتاب از آيات خداوند سخن مي‌رود كه چگونه زمين مرده را زنده كرده و از آن دانه‌ها و ميوه‌ها و چشمه‌ها و درختان انگور و خرما بيرون مي‌آورد تا مردمان بخورند و سپاس آفريننده‌شان را بنمايند. از آيات ديگر خداوند آفرينش جفت‌ها را از زمين و از خودشان دانسته از شب كه از روز مي‌كاهد سخن مي‌گويد از حركت آفتاب، از منزل‌هاي قمر و به‌طور كلي از همه ستارگان كه در فضاي بيكران پخش هستند و از كشتي‌هاي پربار در درياها بحث مي‌كند.

در بخش ديگر از برپائي ناگهاني قيامت صحبت مي‌كند كه مهلت وصيت هم به كسي داده نمي‌شود و حتي نمي‌توانند به خانه‌هايشان باز گردند. هنگامي كه در صور دميده مي‌شود مردگان زنده شده به سوي پروردگارشان به حركت مي‌آيند و از موقف دهشت و وحشت ياد مي‌كند. آنگاه از بهشتيان و سرگرمي‌هايشان كه با همسرانشان بر تخت‌ها تكيه زده‌اند و انواع نعمت‌هاي گوناگون برايشان صحبت مي‌كند. از مجرمين و شيطان‌پرست‌هائي كه برخلاف عهدي كه با خدا كرده بودند با دشمن خودشان شيطان سازش كردند و از صراط مستقيم بندگي خدا روي گرداندند و دوزخي كه به واسطه كفر به آن مبتلا شده‌اند، ياد مي‌نمايد و اينكه چگونه بر زبان‌هاي دوزخيان مهر زده مي‌شود و دست‌هايشان و پاهايشان به آنچه كرده‌اند گواهي مي‌دهند.

و بالاخره در بحث‌هاي آخر اين كتاب دوباره سخن از معاد مي‌رود كه چگونه استخوان‌هاي پوسيده را همان كس كه آن را آفريده است، مي‌آفرينند. همان خداوندي كه از درخت سبز آتش بيرون مي‌دهد و آسمان‌ها و زمين را آفريده است.

حقايقي از قرآن

شرح و تفسير سوره شريفه قمر

در اين كتاب بسيار شيرين صدها مطلب متنوع و جالب آمده كه معلومات ديني هر كس را زياد مي‌كند.

از نزديكي قيامت و مواعظ لازم در اين زمينه و مطالب كتاب شروع مي‌شود و نشانه نزديكي آن را شق‌القمر مي‌شمارد و به شبهاتي كه در اين باره شده به بهترين وجهي پاسخ مي‌دهد و دليل‌هاي نقضي و حلي مي‌آورد. از حكمت بودن قرآن سخن مي‌گويد و حكمت علمي و عملي و آثار آن را مورد بحث قرار مي‌دهد. از برپايي قيامت و برهنگي در آن و مردماني كه چون ملخ‌هاي پراكنده در اضطرابند، صحبت مي‌كند و نصيحت مي‌‌نمايد.

در نص ديگر سرگذشت اقوام پيشين را مشروق مورد بحث قرار مي‌دهد و از داستان نوح و سرگذشت قومش شروع مي‌نمايد، از شكنجه‌هاي طاقت فرسائي كه به او مي‌دادند و صبر عجيبي كه نوح مي‌كرد و از گزارش نواده نوح در جريان طوفان سخن مي‌گويد و به مناسبت از كشتي ولايت و نجات با اسرار آن بحث مي‌كند و كلمه نجات را لااله‌الاالله دانسته و از غرق شدن فرزند نوح تذكر به عبرت مي‌دهد، سپس به شبهاتي كه به داستان نوح شده و ايرادهائي كه گرفته شده اشاره مي‌كند و به بهترين وجه پاسخ مي‌دهد، آنگاه به سرگذشت عاد مي‌پردازد كه چگونه قوم عاد به واسطه سركشي از اطاعت پيغمبرشان هود، گرفتار بادها و رمل‌ها شده و زنده به گور شدند و اجسادشان پس از پنج‌هزار سال كشف گرديد.

سپس قضيه قوم ثمود و نافرماني از پيغمبرشان صالح را مورد بحث قرار مي‌دهد و داستان شيرين ناقه و بچه‌اش را با رفتار قوم با آنها يادآور مي‌گردد كه در اثر كشتن اين آيت خدائي به عذاب مبتلا شدند، پس از آن تكذيب قوم لوط را و كيفيت عذاب سخت آنها و نجات بستگان لوط را يادآور مي‌گردد. پس از يادآوري داستان فرعونيان و تكذيبشان به آيات الهي و غرق شدنشان، كفار قريش را مخاطب قرار مي‌دهد آيا شما از آنان برتري يا سند قطعي براي بركناري از عذاب ابدي داريد؟ و مقداري درباره عذاب آخرت و آتش دوزخ بحث مي‌فرمايد. آنگاه بحث‌هاي جالب قضا و قدر، مقدرات حتمي و معلق، عالم خلق‌وار، لوح محفوظ و نامه اعمال، جبر و تفويض و مطالب ديگري عنوان مي‌شود.

در ششمين فصل اين كتاب شريف از پرهيزگاران در بوستان‌هاي بهشت ياد مي‌كند كه در نزد خداوند توانا و مقام قرب جاي دارند و به اين مناسبت فرق ميان مكان و مكانت مورد بحث قرار مي‌دهد و به مناسبت «مقعد صدق» راستي در گفتار و نيت با خدا و خلق و همچنين صدق در مقامات از آن جمله يقين صادق و كاذب را مشروحا بيان مي‌نمايد.

معراج

شرح و تفسير سوره شريفه و النجم

اين كتاب در سه بخش تنظيم شده است: نخست درباره معراج جسماني پيغمبر اكرم اسلام است كه به‌طور اجمال و سربسته در ابتداي سوره اسراء تذكر فرموده است كه در شب معراج. حضرت محمد(ص) از مسجدالحرام به مسجد اقصي برده شد و از آنجا براي ديدن آيات خدا به آسمان‌ها رفت و در اين سوره مباركه جريان مشاهدات ملكوتي آن حضرت را بيان فرموده است. سخن از مقام قرب حضرتش مي‌رود و آنچه در آن مقام به او بدون واسطه وحي كرد از سدره‌المنتهي و جنةالماوي و آيات عظيمي كه مشاهده كرد كه از آن جمله بزرگ‌تر آيه خدا، علي(ع) را ديد.

در همين بخش از شب‌هائي كه درباره مسئله معراج كرده‌اند پاسخ‌هاي متين و جالبي مي‌دهد و از مشاهدات پيغمبر(ص) درباره ملكوت زنها به‌خصوص، شرح مي‌دهد و خلاصه براي كساني كه مايلند با اين مطلب ضروري قرآن اشنا شوند، مدرك معتبر و جالبي خواهد بود.

قيامت و قرآن

شرح و تفسير سوره شريفه طور

عمده گرفتاري‌هاي فردي و اجتماعي ناشي از بي‌‌ديني و ضعف اعتقاد به روز جزا مي‌باشد، چون از خدا بي‌خبريم، دل‌هايمان مركز شياطين شده و روزگارمان به سرگرمي‌هاي دنيا كه لهو لعب است مي‌گذرد، لذا بيماري‌هاي مهلكي كه نتيجه روي آوردن به دنيا و روي‌گرداني از آخرت است، در ما پيدا شده است. حرص، حسد، كينه و غيره از برخورد منافع، مادي پيش آمده، رقابت‌هاي منفي كار را به فتنه‌انگيزي تا برسد به جرح و قتل مي‌كشاند، لذا زندگي سخت مي‌شود.

سوره طور از سوره‌هائي است كه عمده آن مربوط به معاد و ثواب‌ها و عقاب‌ها، نعمت‌ها و نقمت‌ها، راحتي‌ها و شكنجه‌هاست با آن بيان لطيف و دلنشين كه از مرد خدا آيت‌الله شهيد دستغيب شرح و تفسير مي‌شود بر دل‌هاي پاك چه اثري خواهد داشت.

بخشي از اين كتاب مربوط به دعاست كه چه شيرين پرورانيده كه دعا گدائي است نه دستور و موجب ارتقاي درجه است، ولي شرطش دل بريدن از غير خداست. بايد به خدا حسن ظن داشت و در دعا جدي بود و ديگران را نيز در دعا شريك كرد، حاجت را به زبان آورد و پيش از ذكر حاجت حمد و ثناي خدا را ترك نكرد و همچنين بايد از موانع اجابت دعا پرهيز نمود كه از آن جمله خوردن مال حرام و آه مظلوم است.

در بخش ديگر اين كتاب به مناسبت دستور به صبر، در آيه شريفه صبر را عنوان مي‌فرمايد و اقسام آن را برمي‌شمرد و از صبركنندگان داستان‌هاي جالبي نقل مي‌كند كه موجب عبرت است. در آخرين قسمت از سحرخيزي و آثار نيك آن و بركات نماز شب در دنيا و آخرت بحث شده است به قسمي كه خواننده را بر سر شوق مي‌آورد كه سحرها رو به درگاه بي‌نياز آورد.

نبوت

در بحث نبوت كتابي جامع با بياني رسا و بسيار ساده از شهيد محراب آيت‌الله دستغيب، نخست از روي دليل عقل ثابت مي‌كند كه بشر چون مدني‌الطبع است و خواهي نخواهي اجتماعي است، نياز به مقرراتي دارد تا در موارد اصطكاك منافع طبق آن مقررات عمل شود و از حيث معنويت نيز هر فردي نياز به راهنما داشته تا بتواند به سعادت ابديش برسد؛ سپس با ذكر مثالي نتيجه مي‌گيرد كه قانونگذار بايد حتما محيط بر مصالح و مفاسد امور در همه دوره‌ها و براي همه جاها باشد. از اين گذشته بايد بي‌غرض بوده و قوه مجريه نيز داشته باشد و راستي در قانون الهي هر فرد معتقدي ملزم است در تنهايي يا جمع آن را اجراء نمايد. سپس لزوم عصمت را در انبياء يادآور مي‌شود، نه تنها عصمت از گناه بلكه از سهو و خطا و اشتباه، آنگاه برتري انبياء نسبت به زيردستانشان را يادآور مي‌شود.

ادعاي مدعي نبوت بايد با عقل سازگار باشد و از معجزات موقت و باقي سخن مي‌رود و علوم مختلف در قرآن مجيد را با ذكر نمونه‌هائي از طب و هيئت وفقه و اخلاق و خبرهاي غيبي آن، معجزه بودن قرآن را از جهات مختلف بيان مي‌نمايد. از سه سوره تبت و كوثر و روم و خبرهاي غيبي كه در آنهاست، از آب دهان پيغمبر و معجزات زبان محمد(ص) و استجابت دعاهايش سخن‌ها مي‌گويد و محمد(ص) را گواه بر علم و قدرت خداوندي و صفات كماليه‌اش را مظهر صفات خداوندي مي‌داند از عفوش داستان‌ها نقل مي‌كند.

در بخش ديگر از اين كتاب هدف از بعثت انبياء را بحث مي‌كند كه با استشهاد به آيات قرآن تكامل انسانيت و حيات حقيقي را منظور از بعثت مي‌شمارد، آنگاه با بياني شيرين اقسام حيات نباتي و حيواني و انساني را تشريح مي‌كند و حيات انساني را نتيجه نور معرفت مي‌داند و براي تنوع در مطالب از داستان‌هاي متعدد شاهد مي‌آورد.

در آخرين بحث، از نشانه‌هاي اقسام حيات سخن مي‌گويد و اهميت حيات انساني را يادآور مي‌شود و روشن مي‌كند كه موت حيواني مهم نيست، بلكه مرگ دل مهم است و قرآن مي‌فرمايد: تا زنده را بترساني نه مرده و تو نمي‌تواني به مرده بشنوائي و بالجمله خواننده را تحريك مي‌كند تا به دنبال سبب حيات انساني برآيد و آن را در ارتباط با آل محمد (ص) مي‌شناساند. از حقوق پدر روحاني يعني محمد و علي سخن مي‌گويد و آن را بيش از حقوق پدر جسماني مي‌داند و خواننده را تشويق مي‌كند در قلعه محكم ولايت در‌ايد و به نداي خواننده الهي پاسخ مثبت دهد.

امامت

در بحث‌هاي جالب مربوط به امامت شهيد محراب آيت‌الله دستغيب نكات متعددي را يادآور شده‌اند كه تنها به بعضي از آنها اشاره مي‌شود:

امامت را رياست الهي به جانشيني از پيغمبر در امر دين و دنيا مي‌داند و به حكم عقل تعيين وصي را براي پيغمبر واجب مي‌شمارد همان طوري كه موسي، هارون را در سفر چهل روزه خود و پيغمبر اسلام(ص) علي(ع) را در سفر تبوك به جاي خود معرفي كردند، پس براي بعد از مرگ خود نيز بايد وصي معين نمايند. از اين گذشته احكام شرع جوابگو لازم دارد و از توطئه منافقين داخلي و كفار خارجي بايد با نصب امام پس از خود پيشگيري نمايند.

در بخش ديگري مقام عصمت را در امام همچون پيغمبر شرط دانسته، لذا معرفي امام هم به دست خداست كه از سريره‌ها با اطلاع است و به‌طور كلي امام بايد نسخه دوم پيغمبر باشد از حيث علم و عمل و بايد آگاهي كامل به علوم قرآن داشته باشد. سپس درباره نصب خليفه به دست پيغمبر(ص) سخن مي‌گويد كه از همان دعوت نخستين پيغمبر(ص) به اسلام وصي خودش را معرفي فرمود و در موارد متعدد نيز او را معرفي كرد تا در اواخر عمرش در پايان حجةالوداع در غدير خم رسما و عينا معرفي كرد و برايش از حاضران بيعت گرفت.

در بخش ديگر كار خليفه را حفظ روحانيت اسلام مي‌داند و از آيه مباهله برتري علي(ع) را نسبت به انبياء اولوالعزم ثابت مي‌كند و به‌خصوص با ذكر روايت مفصلي و تطبيق فضائل پيغمبران با علي(ع) افضليت آن حضرت را بر انبيا اثبات مي‌نمايد و برخي از خدماتش را در پيشرفت اسلام برمي‌شمارد. با صدها مطلب جالب و خواندني ديگر كه معلومات ديني هر فردي را زيادتر مي‌كند و دوستي خاندان پيغمبر(ص) را در دل‌ها بيشتر مي‌نمايد.

فاطمه زهرا(ع)

در ايام فاطميه(ع) حضرت آيت‌الله شهيد دستغيب سخنراني‌هائي به مناسبت آن ايام درباره حضرت زهرا(ع) نمودند كه حاصل آنها به صورت كتاب مزبور همچنين بندگي را از آفرينش به چاپ كرد. در اين كتاب نخستين آياتي از قرآن مجيد كه درباره عظمت شأن حضرت زهرا(ع) است مورد بحث قرار مي‌گيرد.

نخست آيه مباهله و جريان تاريخي آن و همچنين نكاتي كه در آيه مباهله است از آن جمله تعبير به جمع كردن (نسائنا) و حال آنكه زهرا(ع) يك نفر بوده است.

سپس درباره سوره هل اتي و بيماري حسنين و نذر كردن علي و زهرا (ع) كه اگر خدا آنها را شفا دهد سه روز روزه بگيرند و هنگام افطار كردن هر سه شب يتيم و مسكين و اسير به در خانه‌شان مي‌آيند و نان خودشان را به آنها مي‌دهند و خداوند از اين اتفاق قدرداني فرموده سوره مزبور را در شأنشان مي‌فرستد. آنگاه آيه مودّت و لزوم دوستي اهل‌بيت را مطرح مي‌سازد و دوستي ايشان را ضروري دين و مغز عبارت دانسته، گفتار بسياري از بندگان را در اين آيه و مقصود از «ذي‌القربي» را شرح مي‌دهد و واضح مي‌سازد مودت اهل‌بيت كه اجر رسالت پيغمبر(ص) است به نفع خود مسلمانان مي‌باشد.

پس از آن آيه تطهير را عنوان مي‌كند كه شامل اصحاب كساء مي‌باشد و همسران پيغمبر از آن بيرون هستند و اشكال‌هائي كه بعضي ايراد كرده‌اند با پاسخ‌هاي كافي بيان نموده است. آنگاه به بحث روائي وارد مي‌شود و از خوارق عادات و استجابت دعوات فاطمه زهرا(س) سخن‌ها مي‌گويد. از نزول مائده آسماني در قضيه اعرابي و از رطب بهشتي هديه براي ايشان بحث مي‌كند از ترس و ارزش در محراب عبادت و از شفاعت كبري در قيامت براي او سخن مي‌گويد.

سپس از زندگاني‌اش از ابتداي انعقاد نطفه بهشتي او تا سخن گفتن در شكم مادر و اقرار به شهادتين پس از ولادت بحث مي‌كند و از حديث پيغمبر(ص) كه خوشنودي زهرا خوشنودي من و ناراحتي او ناراحتي من است و از رفتار پيغمبر با وي و دوستيش با او كه دوستي خدائي بود نه مادي بحث‌ها دارد. سپس بحث جالبي در تطبيق فضائل انبياء با فضائل فاطمه زهرا(ع) دارد از مقام اصطفاء آدم و كشتي نوح و خلت ابراهيم و مناجات موسي و سخن گفتن عيسي در گهواره سخن مي‌گويد و همه را با فضيلت‌هاي زهرا(ع) مي‌سنجد. چهار زني را كه به حد كمال رسيده‌اند عنوان مي‌كند: آسيه همسر فرعون و مريم مادر مسيح و خديجه همسر پيغمبر اسلام و فاطمه زهرا(ع) و شرح حال و سرگذشت و فضائل هر يك را مطرح مي‌سازد و نتيجه مي‌گيرد كه فاطمه(ع) به راستي سيده نساء عالميان است.

زينب كبري(س)

شهيد محراب آيت‌الله دستغيب درباره خطبه حضرت زينب (ع) در مجلس يزيد سخنراني فرموده و آن را شرح و توضيح داد.

نخست شخصيت حضرت زينب بانوي اسلام را معرفي و از دوران كودكي آن حضرت شمه‌اي بيان مي‌نمايد؛ آنگاه خطبه‌اش را در شام كرامت او دانسته و شرافت زينب را به علم و عمل مي‌رساند و از زهد زينب از سخاوت، حياء، مروت و غيرت و خلاصه از خصلت‌هاي دوازده‌گانه انبياء در او برمي‌شمارد، شجاعتش را مي‌ستايد و مجلس ابن زيادش را ميدان نبرد همچون كربلا برايش بازگو مي‌نمايد.

از مجلس يزيد دومين ميدان نبرد سخن مي‌رود و از مغالطه كاري‌هاي يزيد پليد در سخنانش پرده برمي‌دارد، احقاق حق و ابطال باطل مي‌كند، معني آيه‌اي را كه يزيد مغالطه كرد روشن مي‌سازد و انواع نعمت‌ها و امتحان‌هاي الهي را عنوان مي‌كند. اين كتاب شريف جداگانه و هم در ضمن كتاب زندگاني حضرت زهرا(ع) مكرر به‌چاپ رسيده است.

خطبه‌هاي جمعه

اهميت نماز جمعه و اثري كه در بقاي اسلام و حكومت اسلامي دارد، امروز بر كسي پوشيده نيست و در اين چند سال ديديم كه چگونه به بركت اقامه نماز جمعه، انقلاب دوام يافته و جمهوري اسلامي از آفات محفوظ مانده و يكپارچگي ملت در صفوف به هم فشرده تجلي مي‌كند. خطيب جمعه نقش حساسي در اين مراسم دارد و خطبه‌ها نيز بايد از شرايط خاصي برخوردار باشند. جهات معنوي از قبيل حمد و ثناي خدا و درود به روان پيشوايان ديني و تلاوت سوره با آيات چندي از قرآن مجيد و مخصوصا سفارش به تقوي و تذكر به اهميت آخرت، جهات معنوي اين مراسم را تامين مي‌كند. از جهت ديگر نيازهاي هفته و تذكرات لازمي كه براي اجتماع مسلمين ضروري و نافع است، بخش ديگري از خطبه‌ها را تشكيل مي‌دهد.

خطبه‌هاي شهيد آيت‌الله دستغيب در مراسم هفتگي نماز جمعه شيراز به تمام معني جامع هر دو جهت معنوي و صوري است، به‌قسمي كه علاوه بر رعايت فصاحت در سخن كه از شخصيتي سخنور برخاسته است، اهتمام به تهذيب اخلاق شنوندگان و توجه دادن آنان به معنويت و اصلاح نفوس، تذكرات ضروري اجتماعي نيز فراموش نشده است.

كتاب خطبه‌هاي جمعه علاوه بر مجموعه‌اي از معارف و مواعظ و اخلاقيات، تاريخچه‌اي از خاطرات و حوادث تاريخي دو سه ساله اول انقلاب است. تحكيم مباني جمهوري اسلامي و اصل ولايت فقيه، مبارزه با كفار و تقويت جبهه‌ها، كمك به آسيب‌ديدگان و جنگ‌زدگان و بازديد از مجروحين جنگي و بيماران- كشف لانه‌هاي تيمي منافقين و معرفي آنها و مطالب ديگري كه براي اجتماع ما هميشه نافع است، در اين خطبه‌ها چشمگير مي‌باشد.

(برگرفته از ماهنامه شاهد یاران، يادمان آيت الله شهيدعبدالحسين دستغيب شماره 54 - 53 )

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده