يکشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۳
شهادت في نفسه نزد پيامبر صلي الله عليه واله و ائمه عليهم السلام و اوليا خدا دوست داشتني است; يعني قطع نظر از اينكه كسي آرزوي شهادت بكند يا نكند و يا اينكه تحقق چنين امر مهمي فراهم آيد يا نيايد، اولياي خدا شهادت را محبوب خود مي دانسته اند...
نوید شاهد: شهادت في نفسه نزد پيامبر صلي الله عليه واله و ائمه عليهم السلام و اوليا خدا  دوست داشتني است; يعني قطع نظر از اينكه كسي آرزوي شهادت بكند يا نكند  و يا اينكه تحقق چنين امر مهمي فراهم آيد يا نيايد، اولياي خدا شهادت را محبوب خود مي دانسته اند، چرا كه شهادت نزد محبوب دوست داشتني است و  بر محب است كه هر چه محبوب دوست دارد، دوست داشته باشد و حب و  دوستي چيزي جز اين نيست. از همين روست كه پيامبر صلي الله  عليه وآله، ائمه عليهم السلام و همه اولياي خدا در سخنان خود به نحوي دوستي و شور و  اشتياق خود را به آن ابراز داشته اند. اين امر مختص به زمان جنگ هم نيست  بلكه دوست داشتن شهادت و علاقه به كشته شدن در راه خدا، همواره بايد يكي از مطلوب ها و گزينه هاي هر محبي باشد تا صداقت و دوستي خود با خدا را ثابت  كند. پيامبر اكرم صلي الله  عليه وآله بارها به اين مسأله اشاره كرده اند. ايشان  مي فرمايد:  كشته شدن در راه خدا برايم دوست داشتني تر از اين است كه تمام  دنيا مال من باشد.(1)

رسول خدا صلي الله  عليه وآله شهادت را به حدي دوست داشتني مي دانند كه  با اشتياق سوگند مي خورند كه حاضرند شهيد شوند، مجدداً چند بار زنده شوند  و به شهادت برسند لذا در كلام ديگري ميفرمايد: اگر دوري و فراق من برمومنان گران نمي آمد در همه جنگ ها  شركت مي كردم و هيچ سريه اي را بي حضور خود روانه نمي كردم و  سوگند به آنكه جانم در دست اوست دوست دارم كه در راه خدا به  شهادت برسم و دوباره زنده شوم و دوباره به شهادت برسم باز زنده  شوم و باز به شهادت برسم.(2) و در حديثي ديگر اشاره شده است كه دوست دارم اين عمل تا هفتاد بار تكرار شود اين بيان نشانگر اهميت و مطلوبيت شهادت نزد حضرت است.

حضور پيامبر صلي الله  عليه وآله در جنگهاي صدر اسلام، خود نشان از اشتياق پيامبر صلي الله  عليه وآله به شهادت در راه خداست و اين اشتياق به شهادت كه به عبارت  ديگر اشتياق ديدار يار و محبوب است در ميان همه ائمه عليهم السلام و اوليا خدا وجود شده است.

 حضرت علي عليه السلام بعد از آنكه در محراب عبادت بر  فرق مباركش ضربه وارد آمد و در بستر افتاد، فرمود: سوگند به خدا هرگز مرگ بر من غلبه نيافت و اين گونه نبود كه مرگ  به ناگهاني مرا بربايد بي آنكه من آماده باشم. اصلا مرگ براي من  امر مكروه و ناپسندي نبود كه ناخواسته مرا فرابگيرد بلكه من چون  تشنه اي بودم كه همواره منتظر مرگ و شهادت در راه خدا بودم. من  همواره جوياي مرگ و كشته شدن در راه خدا بودم كه اكنون به  مطلوب خودم رسيدم.(3)

حضرت علي عليه السلام در موارد زيادي به اين نكته اشاره كرده و شور و اشتياق خود را به ديدار محبوب نشان داده است. آن حضرت در يكي از سخنان  خود مي فرمايد:  همانا مرگ آخرين و بالاترين محبوب من براي رسيدن به محبوب واقعي است.(4)  و يا در جايي ديگر ضمن بيان حقانيت خود و حقانيت راهي كه برگرفته است، مي فرمايد:  سوگند به خدا راه من راه حق و حقيقت است و در اين راه من  دوستدار شهادت و كشته شدن در راه خدايم.(5) حضرت علي عليه السلام در فرازي ديگر از سخنان خود ضمن تصريح به  بي وفايي افراد زمان خود و شكوه از عدم حمايت و ياري آنها مي فرمايد:  سوگند به خدا كه اگر نبود كه مشتاق شهادتم و خودم را براي كشته  شدن در راه خدا آماده و مهيا كرده ام، راضي نمي شدم حتي يك روز  با اين افراد در يك مكان حضور داشته باشم و با آنها در يك اردوگاه باشم بلكه آنها را رها مي كردم.(6)

همين مضمون را حضرت در فراز ديگري به اين صورت بيان مي دارد كه:  سوگند به خدا اگر نه اين بود كه هر لحظه در آرزوي شهادت و كشته شدن در راه خدا به سر مي برم ـ و از خدا مي خواهم كه هر چه زودتر  به اين هدف و آرزوي خود نايل شوم ـ افسار شتر خود را مي گرفتم  و آنقدر از شما دور مي شدم كه فاصله ميان من و شما بعدالمشرقين  باشد و تا دنيا بر پا است سراغي از شما نمي گرفتم.(7)

بنابراين با توجه به اين اظهارات صريح مي توان گفت يكي از داعيه هاي  اساسي حضور امام علي عليه السلام و پيامبر صلي الله  عليه وآله در جنگ ها شور و  اشتياق به شهادت است. چراكه شهادت راهي مطمئن و كوتاه به سوي هدف و ديدار يار و لقا محبوب است . مسلماً راههاي زيادي براي رسيدن به اين هدف  وجود دارد كه هر يك لوازم خاص خود را مي طلبد دراين ميان راه شهادت  دستيابي به اين هدف مهم را در كوتاهترين فرصت، ممكن مي كند و تنها لازمه  آن داشتن نيت صادق و تنها فرايند آن معامله با پروردگار در يك رويارويي با  دشمنان خداست كه در آن انسان جان و مال خود رابه پروردگار تقديم كرده و از  وي حيات جاودان و ورود به بهشت برين را درخواست مي كند. حضرت در كلام ديگري مي فرمايد:  انسان مومن اگر بيدار و هوشيار باشد همواره منتظر احدي  الحسنيين (يكي از دو نيكويي يعني جهاد ياشهادت)است.(8)

مومن هميشه آماده است تا در راه خدا جهاد كند و در اين راه كشته شود يا  دشمنان خدا را بكشد. در همين جا بايد گفت كه شور و شوق پيامبر  صلي الله  عليه وآله و ائمه عليهم السلام به معناي اين نيست كه آنان صرف كشته  شدن و راحت شدن از دنيا را هدف خود در جنگها قرار داده بودند بلكه  همچنانكه حضرت علي عليه السلام مي فرمايد شهادت و پيروزي هر دو از  انتخاب ها و گزينه هاي نيكويي است كه مطلوب حق و اوليا خدا مي باشد و همچنان كه در فلسفه جهاد مطرح است جنگيدن با دشمنان خدا براي رفع  موانع و طرد مزاحم صورت مي گيرد. بنابراين اصل در جهاد بر اين است كه  دشمن را نابود ساخته و پيمودن مسير حق و حقيقت را براي بندگان خدا هموار  كرد. اما اگر كسي دراين مسير كشته شود، در حقيقت نوعي وصول به هدف و  مقصد است. پس همچنانكه كشتن و پيروزي از نيكويي ها و مطلوب ها است .

كشته شدن و شهادت نيز از مطلوب ها و يكي از دو نيكويي مرتبط با جنگ است. البته بايد توجه داشت كه حسن ها و خوبي ها محدود در اين دو مورد يعني شهادت و يا پيروزي نيست. بلكه اين دو مورد در ارتباط با جنگ معنا پيدامي كند و الا طريق پيمودن مسير حق فراوان بلكه به عدد انفس است. حضرت  علي عليه السلام در جايي ديگر، فلسفه دوستي و حب شهادت را نيز بيان  مي كند. از آن حضرت سوال شد كه چرا ديدار پروردگارت را دوست داري؟ حضرت فرمود:زيرا ديدم خداوند دين فرشتگان و پيامبران خود را به من ارزاني داشته است. فهميدم كه خدايي كه مرا تا اين حد كرامت و بزرگواري بخشيده، هرگز مرا فراموش نخواهد كرد. از اين رو بود كه مشتاق ديدار روي محبوب و لقاي پروردگارم شدم.(9)

اين سخن حضرت را مي توان اينگونه تفسير كرد كه لطف خداوند در حق  مومنان از طريق هدايت و در مسير حق قرار دادن آنها نوعي حيات و هستي  است. يعني كسي كه در طريق دين الهي و در مسير پيامبران و فرشتگان گام  برمي دارد در حقيقت به نوعي حيات جاودانه دست يافته است كه به دليل واقع  شدن در ظرف دنيا داراي محدوديت هاي خاص خود است و تنها كسي كه  مي تواند انسان را از اين محدوديت ها نجات دهد همان كسي است كه چنين  لطفي را در حق انسان كرده است و او را هدايت كرده تا در مسير اصلاح خود و جامعه گام بردارد .بنابراين ايمان آوردن وگام نهادن در مسير حق و هموار كردن  اين مسير براي ديگران نوعي حيات است . شايد آيه 24 سوره انفال دلالت بر همين داشته باشد. خداوند در اين آيه مي فرمايد:  اي كساني كه ايمان آورده ايد چون خدا و رسول خدا شما رابه امري دعوت كنند كه در آن امر حياتو هستي شماست، دعوت خدا و  پيامبرش را لبيك گوييد.(10)  

اين تنها خداوند است كه مي تواند به انسان رهايي و آزادي جاودانه عطا كند و  شرط رسيدن به چنين آزادي جاودانه اي رهايي از محدوديت هاي اين جهان  هستي است. رهايي از اين محدوديت ها يعني رسيدن به جهان نامحدود و جان  جهان يعني خداوند تبارك و تعالي و مسلماً يكي از باارزش ترين شيوه هاي  رهايي از اين محدوديت شهادت و كشته شدن در راهي است كه محبوب خدا و اولياي است.

انتهاي متن/ح

*** برگرفته از كتاب شهيد و شهادت در ادعيه و زيارات /علي اكبر عليخاني، مرتضي بحراني، نشرشاهد، 1380.
مآخذ:

-لأن اقتل في سبيل الله احبّ اليّ من ان يكون لي اهل الوبر و المدر . سنن نسايي،به شرح حافظ جلال الدين سيوطي(بيروت:داراحياءالتراث،1930)ج 6،ص 33
مكي قاسم البغدادي،پيشين،ج 1،ص 285.
- والذي نفسي بيده لوددت ان اقتل في سبيل الله ثم احياء، ثم اقتل، ثم احياء، ثم اقتل،ثم احياء، ثم اقتل. مكي قاسم البغدادي، پيشين، ج1، ص285;
جلال الدين سيوطي پيشين، ج6،ص32; ابوالحسن مسلم بن الحجاج بن مسلم القشيري، صحيح مسلم(بشرح نووي) (بيروت، داراحياء التراث العربي،1392)،ج 13،ص 20.
- اللهم... اسالك ان تصلي علي محمد وآل محمد وان تجعل اسمي في السعداء وروحي مع الشهداء واحساني في عليين واسائتي مغفورة. الصحيفه السجاديه الجامعه، ص 39وص 25وص 278 ;تقي الدين الكفعمي،البلدالامين،ص 283وص 314وص 325 ;تقي الدين الكفعمي،المصباح في الادعيه،ص 840 ;شيخ ابي جعفرطوسي،پيشين،ص 629; عبدالحسين طالعي،پيشين ،ص 208.
-نبيل شعبان،پيشين،ص 61 ;تقي الدين الكفعمي،المصباح في الادعية،ص 474(عن الرضاعليه السلام).
-اللهم...فان كان آخرشهر صمناه فاختم لنافيه بالسعادة والشهادة والبركة  والرحمة والقبول.الصحيفة السجادية الجامعة،ص303.
- والله ما فجاني من الموت وارد كرهته و لا طالع انكرته و ما كنت الا كقارب ورد و طالب وجد.عزالدين ابوحامدالمدائني (ابن ابي الحديد)پيشين،ج 17،ص 6.
- ان احب ما انا لاق اليه الموت.همان،ج 10،ص 66،خ 156.
- فوالله اني لعلي الحق و اني للشهادة لمحب.همان،ج 6،ص 99.
- فوالله لولا طمعي عند لقاء عدوي في الشهادة و تؤطيني نفسي عند ذلك لاحببت الا ابقي مع هؤلاء يوماً واحداً.همان،ج 6،ص 93.
- والله لولا رجايي الشهادة عند لقايي العدو ـ و لو حم لي لقاؤه ـ لقربت ركابي ثم شخصت عنكم فلا اطلبكم مااختلف جنوب و شمال.همان،ج 7،ص 285،خ
- المؤمن اليقظان ينتظر احدي الحسنيين.مكي قاسم البغدادي،پيشين ،ج 1،ص 35 و ص 288- سئل اميرالمؤمنين علي عليه السلام بماذا احببت لقاءالله؟ قال عليه السلام: رأيته قداختار لي دين ملائكته و رسله و پيامبرانئه، علمت ان الذي اكرمني بهذا، ليس ينساني فاحببت لقاءه. محمدباقرالمجلسي،پيشين،ج1،ص287 و ج 6،ص 127.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده