خاطره ناب ادبی رهبر معظم انقلاب از شهید حداد عادل
چهارشنبه, ۰۲ تير ۱۳۹۵ ساعت ۰۲:۴۴
دیدار دیشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب در شب میلاد امام حسن مجتبی(ع) با حاشیه های جالبی همراه بود از جمله روایت خاطره ای ناب از شهید حداد عادل درباره سروده های انقلابی بود
به گزارش نوید شاهد به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، دیدار دیشب جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب در شب میلاد امام حسن مجتبی(ع) با حاشیه های جالبی همراه بود از جمله روایت خاطره ای ناب از شهید حداد عادل درباره سروده های انقلابی بود.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: خدا رحمت کند شهید مجید حدّاد عادل را -برادر آقای دکتر حدّاد عادل خودمان- که در اوایل سال ۶۰ این را به من میگفت؛ میگفت وقتی در سال ۵۹، سنندج از دست ضدّ انقلاب آزاد شد -دست ضدّ انقلاب بود، مسلّط بودند؛ نیروهای ما فقط در پادگان محصور و محدود بودند- مردم خوشحال شدند و به خیابانها آمده بودند؛ سنندج قبل از اینکه آزاد بشود، خیابانها محصور بود، تهدید بود، دائم صدای گلوله از آنجا میآمد، بعد که ضدّ انقلاب را از آنجا بیرون کردند، سنندج شد یک شهر عادی. خب، سنندج شهر قشنگ و مطلوبی هم هست؛ آنهایی که دیدهاند، میدانند؛ شهر خواستنی و زیبایی است. ایشان میگفت که دیدم یکی از این آبمیوهگیریها یک بساط آبمیوهگیری کنار خیابان راه انداخته؛ این جوانها هم آمدند ایستادند و منتظر نوبتند که او آبمیوه بگیرد و بدهد به اینها. او همینطور که هویج را میگذارد در ماشین آبمیوهگیری و دسته را فشار میدهد، این را دارد میخواند: «این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد»؛ این را تازه حمید گفته بود؛ شاید مثلاً فرض کنید یک ماه بود، دو ماه بود یا شاید هم کمتر که این شعر گفته شده بود؛ حالا در سنندج یک نفری دارد آبهویج میگیرد، کسی هم به او نگفته بخوان، به قول آقای فیض(۳) طرفدار نظام هم نبوده(۴) که به او گفته باشند این شعر را بخوان؛ نه، همینطور خودش بهطور طبیعی [میخواند]. ببینید، سرود این است؛ یعنی سرود مثل هوای تازه، مثل هوای بهاری نفوذ میکند؛ هیچ لازم نیست وادار بشوند کسانی که آن را ترویج کنند، تقریظ بنویسند، شعر بگویند؛ نه، خود سرود وقتی که خوب تنظیم شد [اثر میکند]. ما این را امروز کم داریم؛ امروز به نظر میرسد که ما به این احتیاج داریم و مرحوم حمید سبزواری (رضواناللهعلیه) در این زمینه بهترین بود.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: خدا رحمت کند شهید مجید حدّاد عادل را -برادر آقای دکتر حدّاد عادل خودمان- که در اوایل سال ۶۰ این را به من میگفت؛ میگفت وقتی در سال ۵۹، سنندج از دست ضدّ انقلاب آزاد شد -دست ضدّ انقلاب بود، مسلّط بودند؛ نیروهای ما فقط در پادگان محصور و محدود بودند- مردم خوشحال شدند و به خیابانها آمده بودند؛ سنندج قبل از اینکه آزاد بشود، خیابانها محصور بود، تهدید بود، دائم صدای گلوله از آنجا میآمد، بعد که ضدّ انقلاب را از آنجا بیرون کردند، سنندج شد یک شهر عادی. خب، سنندج شهر قشنگ و مطلوبی هم هست؛ آنهایی که دیدهاند، میدانند؛ شهر خواستنی و زیبایی است. ایشان میگفت که دیدم یکی از این آبمیوهگیریها یک بساط آبمیوهگیری کنار خیابان راه انداخته؛ این جوانها هم آمدند ایستادند و منتظر نوبتند که او آبمیوه بگیرد و بدهد به اینها. او همینطور که هویج را میگذارد در ماشین آبمیوهگیری و دسته را فشار میدهد، این را دارد میخواند: «این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد»؛ این را تازه حمید گفته بود؛ شاید مثلاً فرض کنید یک ماه بود، دو ماه بود یا شاید هم کمتر که این شعر گفته شده بود؛ حالا در سنندج یک نفری دارد آبهویج میگیرد، کسی هم به او نگفته بخوان، به قول آقای فیض(۳) طرفدار نظام هم نبوده(۴) که به او گفته باشند این شعر را بخوان؛ نه، همینطور خودش بهطور طبیعی [میخواند]. ببینید، سرود این است؛ یعنی سرود مثل هوای تازه، مثل هوای بهاری نفوذ میکند؛ هیچ لازم نیست وادار بشوند کسانی که آن را ترویج کنند، تقریظ بنویسند، شعر بگویند؛ نه، خود سرود وقتی که خوب تنظیم شد [اثر میکند]. ما این را امروز کم داریم؛ امروز به نظر میرسد که ما به این احتیاج داریم و مرحوم حمید سبزواری (رضواناللهعلیه) در این زمینه بهترین بود.
نظر شما