پیكر جواد را سه نوع مومیایی كرده بودند
دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۹
نوید شاهد: نام شهید «محمدجواد تندگویان» یادآور همراهی قدرت و خدمت صادقانه است. او فقط مدت كوتاهی مسوولیت وزارت نفت را عهدهدار بود اما در این دوران كوتاه هم لحظهای از خدمت غافل نشد.
نام شهید «محمدجواد تندگویان» یادآور همراهی قدرت و خدمت صادقانه است. او فقط مدت كوتاهی مسوولیت وزارت نفت را عهدهدار بود اما در این دوران كوتاه هم لحظهای از خدمت غافل نشد.
خبرگزاری ایسنا، گفتوگویی با همسر شهید تندگویان انجام داده است.
بتول برهان اشكوری همسر شهید محمد جواد تندگویان وزیر نفت دولت شهید رجایی در گفتوگو با ایسنا، اظهار داشت:
شهید تندگویان تكیه زیادی بر روی مطالعه كتابهای مرحوم دكتر شریعتی داشتند و حتی تلاشهای گستردهای در جهت ترجمه كتابهای ایشان داشتند. البته شهید تندگویان به مباحث استاد مطهری نیز واقف بودند و در كنار مطالعات جدی و عمیق مباحث دكتر شریعتی همواره از مباحث مرحوم مطهری استفاده میكردند.
او افزود: ایشان بعداز فارغالتحصیل شدن از دانشكده نفت، روحیه انقلابی دانشجویان را تقویت میكردند. صحبتها و فعالیتهای شهید تندگویان باعث شد دانشجویان در چند نوبت دست به اعتصاب بزنند كه همین امر موجب شد مسوولان دانشگاه به ساواك گزارش دهند و متعاقبا شهید تندگویان تحت پیگرد قرار گیرد.
برهان اشكوری در ادامه با اشاره به دستگیری شهید تندگویان توسط ساواك، یادآور شد: به خاطر دارم وقتی بعد از جریانات دانشكده نفت متوجه شدیم شهید تندگویان تحت پیگرد ساواك قرار دارد، تمام كتابهای دكتر شریعتی را كه در خانه بود به منزل پدربزرگ ایشان بردیم و شهید تندگویان كتابها را در سكوی حمام پنهان و بر روی آنها آجرچینی كرد. بعدها كه كتابها را بیرون آوردیم بعضی از آنها پوسیده شده بودند.
همسر شهید تندگویان اضافه كرد: البته سندها و كتابهای دیگری هم وجود داشت كه ممكن بود ما را دچار دردسر كند، اما نیروهای ساواك هیچ كدام از آنها را پیدا نكردند. به عنوان مثال مادر محمد جواد اعلامیهای از حضرت امام را بخاطر نگرانی از اینكه مبادا محمد جواد دچار مشكل شود، چند قسمت كرده بود و هر قسمت را در یك نقطه پنهان كرده بود؛ اما شهید تندگویان آنها را پیدا كرده بود و با چسب آنها را مرتب كرده و پس از تكثیر، آن را بین دوستان و فعالان انقلابی توزیع كرده بود.
وی با اشاره به فعالیتهای شهید تندگویان پیش از انقلاب، گفت: ایشان عضو حزب و گروه خاصی نبود و مانند بسیاری از نیروهای انقلابی با رهبری امام به فعالیتهای خویش ادامه میداد. در مجموع ایشان بعداز رهایی از زندان ساواك، اجازه حضور و استخدام در مشاغل دولتی را نداشتند. لذا مدتی بیكار بودند تا اینكه عدهای از دوستان و هم دورهایهای ایشان در دانشكده، كاری در بوتان گاز برای او مهیا كردند و ایشان نیز طرح و برنامهای تهیه كردند برای توسعه كار این كارخانه كه نتیجه كار نیز بسیار موفق بود.
برهان اشكوری ادامه داد: در این مدت ساواك مدام از فعالیتهای شهید تندگویان سوال و تحقیق میكرد و جویا میشد كه آیا مسافرت رفته است یا نه؟ وقتی ایشان این مزاحمتها را دیدند، ترجیح دادند به دعوت مهندس بوشهری كه از دوستان شهید تندگویان در دانشكده نفت بود، به رشت بروند و در كارخانه توشیبای سابق مشغول به كار شوند. در همین اثنا شهید تندگویان دوره فوق لیسانس را نیز طی میكرد.
همسر شهید تندگویان در ادامه به فعالیتهای همسر شهیدش بعد از انقلاب اسلامی اشاره كرد و گفت: بعد از انقلاب از تمام نیروهایی كه زندان رفته بودند و از شركتهای نفتی اخراج شده بودند دعوت شد مجددا بازگردند كه ایشان در این تاریخ مسوول راهاندازی پالایشگاه آبادان شدند. همچنین از طرف آیتالله اشراقی كه از سوی امام (ره) مسوول هیاتهای پاركسازی در كشور بودند، مسوول پاكسازی پالایشگاه آبادان شد.
وی درباره این هیاتهای پاكسازی گفت: بخش اصلی و اساسی كه در نهایت به اسارت شهید تندگویان منجر شد، از همین زمان آغاز میشود. متاسفانه آن ایام افرادی در كانونی به اسم شورای اسلامی فعالیتهایی داشتند كه همگی كارشكنانه بود. سردمداران این شورا جنبشیها و كمونیستها بودند و آقای تندگویان این افراد را شناسایی كرده بود و با مداركی مستدل به این نتیجه رسیده بود كه این دسته تحت عنوان شورای اسلامی جز ضربه زدن به صنعت نفت كاری دیگری نمیكنند. همین افراد آنقدر كارشكنی كردند كه شهید تندگویان كمیته پاكسازی پالایشگاه آبادان را منحل كرد.
برهان اشكوری در ادامه گفت: به عنوان مثال اگر قرار بود هیات پاكسازی با فردی برخورد كند، آنها زودتر متوجه میشدند و به شدت با او برخورد میكردند. در صورتی كه برخورد شهید تندگویان در امر پاكسازیها تا قبل از آنكه منحل شود بسیار منطقی و معقول بود. سعی ایشان استفاده از تجربه نیروهای قدیمی و متعهد بود تا در این فرصت نیروهای جوان به بازدهی لازم برسند.
همسر شهید تندگویان در ادامه به جریان انتخاب شهید تندگویان به عنوان وزیر نفت در دولت شهید رجایی اشاره كرد و افزود: ایشان آن زمان در اهواز مسوول مناطق نفتخیز بود. بعد از اینكه شهید رجایی مسوولیت وزارت نفت را به شهید تندگویان پیشنهاد كرد، ایشان مهندس بوشهری را پیشنهاد كرده بود اما با اصرار شهید رجایی مبنی بر اینكه شما سابقه زندان و فعالیت انقلابی دارید و هم جز خانوادههای محروم بودهاید و درد را بهتر میشناسید، این مسوولیت را پذیرفتند. همان زمان معروف شد كه شهید تندگویان مكتبیترین وزیر كابینه دولت شهید رجایی است.
وی در ادامه این گفتوگو خاطرنشان كرد: ایشان چه زمانی كه مسوول مناطق نفتخیز در اهواز بودند و چه هنگامی كه مسوولیت پالایشگاه آبادان و در نهایت وزارت نفت را برعهده داشتند شبانهروز كار میكردند و بی وقفه در جهت اعتلای این صنعت تلاش میكردند. البته هرگاه مشكلی پیش میآمد سعی میكرد گزارش دهد و مشكل را حل كند. به خاطر دارم یكبار زمانی كه مسول مناطق نفتخیز اهواز بودند به دیدار شهید بهشتی رفتند و مشكلات را با ایشان در میان گذاشتند. جالب است بعد از آنكه خانه آمدند تا مدتی مات و مبهوت بودند و گفتند تا پنجاه سال آینده شخصیت دكتر بهشتی برای ایران ناشناخته خواهد ماند. از مدیریت ایشان تعریف میكردند و میگفتند در آن واحد چندین كار را همزمان به بهترین وجه ممكن انجام میدهد.
همسر شهیدتندگویان در ادامه به نحوه به اسارت در آمدن شهید تندگویان پرداخت و افزود: ایشان اصرار داشت كه حتما به پالایشگاه آبدان سر بزند. میگفت مگر من چه فرقی با مهندسین و كارمندان آنجا دارم كه هر لحظه زیر آتش و در معرض بزرگترین خطرها كار میكنند؟ سه بار برای این سفر اقدام كردند كه ناموفق بودند، تا اهواز میرفتند و از آنجا به بعد آنها را باز میگرداند و میگفتند باید حكم ماموریت جنگی داشته باشید. بخاطر دارم یكبار كه بازگشته بودند سر راه از پالایشگاه تهران بازدید كرده بود. تا ساعت 12 شب در پالایشگاه بود و علیرغم سر درد و تب شدید، از مشكلات جویا شده بودند.
برهان اشكوری ادامه داد: چهارمین بار كه برای بازدید از پالایشگاه آبادان قصد عبور از مناطق جنگی را داشتند، از جاده دیگری عبور میكنند كه به تصرف نیروهای عراقی در آمده بود و آنها مطلع نبودند. به این دلیل كه اتومبیل شهید تندگویان جلوتر بود حركت كرده بود توسط نیروهای عراقی دستگیر میشوند. بعدها مهندس بوشهری تعریف میكرد وقتی ما را گرفتند شهید تندگویان سریع كارت شناسایی خود را در خاك پنهان كرد و به ما نیز اشاره كرد كارتهای خود را پنهان كنید.
همسر شهید تندگویان در ادامه به اقدامات شهید چمران برای نجات شهید تندگویان اشاره كرد و گفت: وقتی شهید چمران از این ماجرا مطلع شد سریع دستور داد گروهی از مبارزان چریكی به آن منطقه بروند كه اگر هنوز شهید تندگویان و همراهانشان از مرز خارج نشدهاند آنها را آزاد كنند كه متاسفانه اینچنین نشد. شهید تندگویان را به بصره و سپس به عراق منتقل كرده بودند.
وی در ادامه گفتگو با بیان اینكه تا سال 1367 گزارشهایی مبنی بر سلامت شهید تندگویان و زنده بودنش دریافت میكردیم، خاطرنشان كرد: آقای بوشهری میگفت پس از اسارت، شهید تندگویان را از ما جدا كردند و صدای ایشان را هنگام اذان یا قرائت قرآن میشنیدیم كه با صدای بلند قرآن تلاوت میكردند یا شبهای جمعه كه دعای كمیل میخواندند و ظاهرا هر بار نیز به دلیل این رفتارشان مورد شكنجه قرار میگرفتند به طوری كه آنجایی كه ایشان را شكنجه میكردند نزدیك سلولها و بندهای دیگران بوده است و صدای ایشان را میشنیدند كه در زیر شكنجه مدام یا شعار الله اكبر میداده است یا میگفته است خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم.
برهان اشكوری گفت: در مدت اسارت، تنها دو نامه از ایشان دریافت كردیم كه نامه اول بسیار مختصر بود و در آن نوشته بودند مایل نیستم با خانواده خود در ایران ارتباط برقرار كنم. ما حدس زدیم باید برای ایشان شرایطی گذاشته باشند كه طبیعتا شهید تندگویان هم كسی نبود كه بخواهد حتی به خاطر ارتباط با خانواده آن شرایط را بپذیرد. بعد از دریافت اولین نامه، مدتها با ایشان نامهنگاری میكردیم اما پاسخی دریافت نمیكردیم تا اینكه در سال 67 دومین نامه ایشان را دریافت كردیم كه به ما دلداری و روحیه داده بودند و گفته بودند سعی كنید تنها نباشید و با سایر خانوادههایی كه در این ماجرا اسیر شدهاند رفت و آمد كنید.
همسر شهید تندگویان گفت: در همان روزهای ابتدایی اسارت شهید تندگویان، شهید رجایی به خانه ما آمد و پس از احوالپرسی و جویا شدن حال بچهها گفتند كه عراقیها حاضرند شهید تندگویان را در قبال آزادی هشت تن از خلبانانشان آزاد كنند كه من گفتم اگر بنده هم این شرط را بپذیرم مطمئنم خود آقای تندگویان نمیپذیرد كه در قبال آزادیاش كسانی آزاد شوند كه مجددا پس از مراجعت به كشورشان میخواهند باز بر سر مردم بیگناه ما آتش بریزند و موشك بزنند.
او اضافه كرد: البته ما به همراه خانوادههای بوشهری، یحیوی و سادات از طریق نهادهای بینالمللی همچون صلیب سرخ جهانی، سازمان حقوق بشر مسأله را پیگیری میكردیم اما متأسفانه آنها نیز به غیر از همدردی زبانی كار دیگری انجام ندادند. حتی یك بار با سرپرست صلیب سرخ دیدار داشتیم و او پس از مشاهده دست خط شهید تندگویان و وضعیت خانوادهها، گریه كرد و قول همكاری داد كه متأسفانه باز هم موثر نبود.
همسر شهید تندگویان گفت: بعد از آنكه از زنده بودن آقای تندگویان ناامید شدیم، از رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای خواستیم كه قضیه را پیگیری كنند تا به نتیجه مشخص برسیم. همان زمان هیأتی تشكیل شد متشكل از نماینده وزارت خارجه، خانواده شهید تندگویان و یك نماینده از پزشكی قانونی. این هیأت به عراق رفته بودند و آنجا نیز ابتدا جسد دیگری را تحویل گرفته بودند كه متعلق به شهید تندگویان نبود. من هم كارت پایان خدمت شهید تندگویان كه حاوی تمامی مشخصات ظاهری ایشان بود را به برادرم داده بودم و هم اطلاعاتی كه ممكن بود به شناسایی ایشان كمك كند. به عنوان مثال مچ پای راست شهید تندگویان بر اثر شكنجههای ساواك نشانه خاصی داشت چراكه آن زمان با مته پای او را سوراخ كرده بودند و جالب است از روی همین نكته متوجه شده بودند جنازه اولی كه تحویل داده بودند مربوط به شهید تندگویان نیست. آنها نیز دولت عراق را تهدید كرده بودند اگر پیكر واقعی شهید تندگویان را تحویل ندهید ما بازمیگردیم ایران و اعلام میكنیم آقای تندگویان زنده است و دولت عراق نمیخواهد به ما تحویل دهد. همین تهدید كارگر شده بود و آنها پیكر واقعی شهید تندگویان را تحویل داده بودند و برادرم نیز همانجا دوربینی خریده بود و از تمام مراحل تحویل و تشییع جنازه در عراق فیلمبرداری كرده بود.
وی یادآور شد: زمانی كه رفته بودیم پیكر شهید تندگویان را به تهران بیاوریم، پیكر ایشان را سه نوع مومیایی كرده بودند كه وقتی علت را جویا شدم نماینده پزشكی قانونی گفت شاید به این دلیل باشد كه زمان شهادت را به راحتی تشخیص ندهیم. بر طبق گفتههای نماینده پزشكی قانونی تاریخ شهادت ایشان برمیگشت به این اواخر و ظاهرا آقای تندگویان تا سال 68 نیز زنده بودند اما همان زمان یك استخوانشناس نیز از صلیب سرخ آمده بود و قرار بود هم او و هم كارشناسان پزشكی قانونی بر روی پیكر شهید تندگویان تحقیقات لازم را انجام دهند. به همین منظور جلسهای در وزارت خارجه جهت ارائه گزارش درباه زمان شهادت شهید تندگویان برگزار شد كه متأسفانه ما نتیجه این جلسه را هیچگاه متوجه نشدیم. قرار بود در این جلسه نتیجه نهایی و گزارش مكتوب درباره تحقیقاتی كه درباره پیكر شهید تندگویان انجام شده است را اعلام كنند اما آن گزارش محرمانه اعلام شد. لذا ما هیچگاه زمان و تاریخ شهادت شهید تندگویان را متوجه نشدیم.
نظر شما