انقلاب شتاب مي گيرد...
چهارشنبه, ۱۷ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۸
آنانكه تاريخ انقلاب اسلامي ايران را مطالعه كرده و يا خود در پيدايش آن نقش داشته اند، به خوبي مي دانند كه روند رخداد اين محاسبه بزرگ در زمستان 56 به انتشار مقاله توهين آميز درباره حضرت امام (ره) تسريع شد.
نوید شاهد: آنانكه تاريخ انقلاب اسلامي ايران را مطالعه كرده و يا خود در پيدايش آن نقش داشته اند، به خوبي مي دانند كه روند رخداد اين محاسبه بزرگ در زمستان 56 به انتشار مقاله توهين آميز درباره حضرت امام (ره) تسريع شد. در مقاله ارتجاع سرخ و سياه ايران كه 17 دي ماه 1356در روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد علاوه بر توهين به حضرت امام (ره)، روحانيان ضد رژيم شاه را مرتجعين سياه خوانده و به همكاري پنهاني با كمونيست هاي بين المللي براي بي اثر كردن دستاوردهاي انقلاب سفيد متهم شدند. انتشار اين مقاله موج اعتراضات مردم و روحانيان را به دنبال داشت كه به شهادت جمعي از مردم منجر شد. بعد از اين رويداد و با برگزاري مراسم چهلم آن در شهرهاي مختلف كه هر كدام به شهادت جمعي ديگر از نيروهاي انقلاب توسط رژيم پهلوي انجاميد. روند انقلاب سرعت بيشتري گرفت. از اوايل تابستان 57 بار ديگر سرعت حوادث رو به كندي نهاد، تا اينكه در 28 مرداد 57 در بيست و پنجمين سالگرد كودتاي 28 مرداد، سينماركس آبادان به آتش كشيده شد و به دنبال آن حادثه 17 شهريور روي داد.
سال پاياني حكومت پهلوي در حالي آغاز شد كه علي رغم اوج گيري اعتراضات مردمي كمتر كسي باور مي كرد كه اين رژيم نتواند سال جاري را به پايان برساند. تابستان 1357 دوره پر التهابي بود كه به سقوط حكومت پهلوي انجاميد.
روز 16 شهريور به ويژه در تهران، اعتصاب سراسري اعلام شد و همچنين به دعوت روحانيان تهران در اين روز راهپيمايي بزرگي صورت گرفت. با اين كه روحانيان تهران براي روز 17 شهريور تظاهرات و راهپيمايي پيش بيني نكرده بودند، امام مردم قرار تجمع اين روز را در ميدان ژاله گذاشتند. فرماندار نظامي تهران هنگام وقوع فاجعه ارتشبد غلامعلي اويسي بود. اويسي حكم تلخ حكومت استبدادي را در ساعت 9 صبح به مردم حاضر در ميدان چشاند و با گشودن رگبار مسلسل به روي مردم بي گناه، تعداد قابل توجهي از مردم را به شهادت رساند و بسياري را زخمي كرد.
حادثه 17 شهريور تاثير عميقي بر روند نهضت مردم ايران گذاشت با اين كه ظاهراً سه هفته كشور را با آرامش نسبي رو به رو كرد ولي نه تنها توقفي در روند انقلاب ايجاد نشد بلكه كينه عمومي از حكومت شاهنشاهي افزايش يافت. مردم در سراسر كشور يك هفته دست به اعتصاب زدند، تمامي بازارها ، بيشتر اماكن كسب تا 25 شهريور در اعتراض به اين كشتار وحشيانه تعطيل بودند.
حماسه 17 شهريور، صداي در بغض خفته ي گلگون كفناني بود كه بعد از سال ها صبر و تحمل و ستيز و مبارزه با ديدن بزرگ مردي از صالحان و مجاهدان في سبيل الله يك دفعه تبديل به نعره و فرياد عدالتخواهي و آزادي و دفاع از ارزش هاي اسلامي گرديده و موج آن سرتاسر كشور را فراگرفته و لرزه به قصرهاي پوشالي طاغوتيان افكند.
دولت اطلاعيه اي صادر كرد و در آن وقايع پيش آمده 17 شهريور را بخشي از يك توطئه ضد مردمي دانست، كه خلاف تذكرات � آيات عظام و علماي اعلام� صورت گرفته بود، در اطلاعيه دولت آمده بود � به طوريكه ملاحظه گرديد كساني در جريان يك توطئه ضد مردمي عمل مي كنند علي رغم تذكراتي كه از جانب آيات عظام و علماي اعلام در جهت حفظ آرامش و خودداري از ايجاد بلوا و آشوب داده شده بود و همچنين با ناديده گرفتن مقررات اعلام شده در اطلاعيه دولت ، اقدام به برگزاري تظاهرات و آشوب گري وسيع نموده و با طرح زننده ترين شعارها كه دقيقاً با قانون اساسي كشور مغاير است، به قانون شكني و برهم زدن نظم عمومي پرداختند ... �
17 شهريور يا � جمعه سياه� به هر صورت كه روايت شود، يك حقيقت انكار ناپذير در خود نهفته داشت. � نابودي رژيم شاه از طريق يك انقلاب بنيادين تنها گزينه پيش رو بود. اگر در سال هاي گذشته اكثر تظاهر كنندگان روحانيان، دانشگاهيان و بازاريان بودند؛ از خرداد 57 رفته رفته طبقه كارگر و مزدبگيران شهري هم به صف مخالفان علني پيوستند . اين همدلي پيش از هر زمان ديگر در 17 شهريور نحوه عيني پيدا كرد. پيوند كارگران و اقشار متوسط جامعه نه تنها راهپيمايي ها را به اجتماعات ميليوني تبديل كرد، بلكه نبض حيات رژيم را دردست انقلابيان قرار داد. يك روز بعد از جمعه خونين يعني شنبه 18 شهريور ، 700 كارگر پالايشگاه تهران دست به اعتصاب زدند،اعتصابي كه در كمتر از 48 ساعت پالايشگاه هاي اصفهان ، شيراز تبريز، آبادان را نيز در نورديد. اين اعتصاب ها كه رفته رفته گسترش بيشتري مي يافت و بانك ها و معادن و كارخانه هاي صنعتي را هم در بر مي گرفت، اقتصاد رژيم پهلوي را فلج كرد و از سوي ديگر دامنه تظاهرات و راهپيمايي ها، شهرهاي كوچكتر را هم در بر گرفت.
شاه كه در برابر موج حوادث ياراي تصميم گيري و مقابله نداشت به تصميم گيريهاي ضد و نقيض پرداخت. او از يك سو شدت عمل به خرج داد و دستور داد كه در شهرها حكومت نظامي بر پا كند، دفاتر روزنامه هاي مهم را به اشغال درآوردند و بردولت عراق فشار آورد تا امام (ره) را اخراج كند از سوي ديگر شاخه زيتوني را به نشانه صلح بالا برد و دستور آزادي 1126 زنداني سياسي را صادر كرد كه ميان آنان عده اي از عمده ترين چهره هاي مخالف به چشم مي خوردند، تصميم گيري هاي ضد و نقيض شاه، نشان مي داد كه ديگر نمي توان به او اعتماد داشت، او بيش از هر زمان ديگر متزلزل شده بود . شايد 17 شهريور ،آغاز بي خوابي هاي آريا مهر ايران بود. بي خوابي هايي كه گذر از سرنوشت محتوم رژيم پهلوي را گريزناپذير نمود.
منابع
كتاب ايران بين دو انقلاب ، آبراهاميان ، چاپ پنجم 1379
روزنامه اطلاعات شهريور 1357
روزنامه كيهان شهريور 1357
سال پاياني حكومت پهلوي در حالي آغاز شد كه علي رغم اوج گيري اعتراضات مردمي كمتر كسي باور مي كرد كه اين رژيم نتواند سال جاري را به پايان برساند. تابستان 1357 دوره پر التهابي بود كه به سقوط حكومت پهلوي انجاميد.
روز 16 شهريور به ويژه در تهران، اعتصاب سراسري اعلام شد و همچنين به دعوت روحانيان تهران در اين روز راهپيمايي بزرگي صورت گرفت. با اين كه روحانيان تهران براي روز 17 شهريور تظاهرات و راهپيمايي پيش بيني نكرده بودند، امام مردم قرار تجمع اين روز را در ميدان ژاله گذاشتند. فرماندار نظامي تهران هنگام وقوع فاجعه ارتشبد غلامعلي اويسي بود. اويسي حكم تلخ حكومت استبدادي را در ساعت 9 صبح به مردم حاضر در ميدان چشاند و با گشودن رگبار مسلسل به روي مردم بي گناه، تعداد قابل توجهي از مردم را به شهادت رساند و بسياري را زخمي كرد.
حادثه 17 شهريور تاثير عميقي بر روند نهضت مردم ايران گذاشت با اين كه ظاهراً سه هفته كشور را با آرامش نسبي رو به رو كرد ولي نه تنها توقفي در روند انقلاب ايجاد نشد بلكه كينه عمومي از حكومت شاهنشاهي افزايش يافت. مردم در سراسر كشور يك هفته دست به اعتصاب زدند، تمامي بازارها ، بيشتر اماكن كسب تا 25 شهريور در اعتراض به اين كشتار وحشيانه تعطيل بودند.
حماسه 17 شهريور، صداي در بغض خفته ي گلگون كفناني بود كه بعد از سال ها صبر و تحمل و ستيز و مبارزه با ديدن بزرگ مردي از صالحان و مجاهدان في سبيل الله يك دفعه تبديل به نعره و فرياد عدالتخواهي و آزادي و دفاع از ارزش هاي اسلامي گرديده و موج آن سرتاسر كشور را فراگرفته و لرزه به قصرهاي پوشالي طاغوتيان افكند.
دولت اطلاعيه اي صادر كرد و در آن وقايع پيش آمده 17 شهريور را بخشي از يك توطئه ضد مردمي دانست، كه خلاف تذكرات � آيات عظام و علماي اعلام� صورت گرفته بود، در اطلاعيه دولت آمده بود � به طوريكه ملاحظه گرديد كساني در جريان يك توطئه ضد مردمي عمل مي كنند علي رغم تذكراتي كه از جانب آيات عظام و علماي اعلام در جهت حفظ آرامش و خودداري از ايجاد بلوا و آشوب داده شده بود و همچنين با ناديده گرفتن مقررات اعلام شده در اطلاعيه دولت ، اقدام به برگزاري تظاهرات و آشوب گري وسيع نموده و با طرح زننده ترين شعارها كه دقيقاً با قانون اساسي كشور مغاير است، به قانون شكني و برهم زدن نظم عمومي پرداختند ... �
17 شهريور يا � جمعه سياه� به هر صورت كه روايت شود، يك حقيقت انكار ناپذير در خود نهفته داشت. � نابودي رژيم شاه از طريق يك انقلاب بنيادين تنها گزينه پيش رو بود. اگر در سال هاي گذشته اكثر تظاهر كنندگان روحانيان، دانشگاهيان و بازاريان بودند؛ از خرداد 57 رفته رفته طبقه كارگر و مزدبگيران شهري هم به صف مخالفان علني پيوستند . اين همدلي پيش از هر زمان ديگر در 17 شهريور نحوه عيني پيدا كرد. پيوند كارگران و اقشار متوسط جامعه نه تنها راهپيمايي ها را به اجتماعات ميليوني تبديل كرد، بلكه نبض حيات رژيم را دردست انقلابيان قرار داد. يك روز بعد از جمعه خونين يعني شنبه 18 شهريور ، 700 كارگر پالايشگاه تهران دست به اعتصاب زدند،اعتصابي كه در كمتر از 48 ساعت پالايشگاه هاي اصفهان ، شيراز تبريز، آبادان را نيز در نورديد. اين اعتصاب ها كه رفته رفته گسترش بيشتري مي يافت و بانك ها و معادن و كارخانه هاي صنعتي را هم در بر مي گرفت، اقتصاد رژيم پهلوي را فلج كرد و از سوي ديگر دامنه تظاهرات و راهپيمايي ها، شهرهاي كوچكتر را هم در بر گرفت.
شاه كه در برابر موج حوادث ياراي تصميم گيري و مقابله نداشت به تصميم گيريهاي ضد و نقيض پرداخت. او از يك سو شدت عمل به خرج داد و دستور داد كه در شهرها حكومت نظامي بر پا كند، دفاتر روزنامه هاي مهم را به اشغال درآوردند و بردولت عراق فشار آورد تا امام (ره) را اخراج كند از سوي ديگر شاخه زيتوني را به نشانه صلح بالا برد و دستور آزادي 1126 زنداني سياسي را صادر كرد كه ميان آنان عده اي از عمده ترين چهره هاي مخالف به چشم مي خوردند، تصميم گيري هاي ضد و نقيض شاه، نشان مي داد كه ديگر نمي توان به او اعتماد داشت، او بيش از هر زمان ديگر متزلزل شده بود . شايد 17 شهريور ،آغاز بي خوابي هاي آريا مهر ايران بود. بي خوابي هايي كه گذر از سرنوشت محتوم رژيم پهلوي را گريزناپذير نمود.
منابع
كتاب ايران بين دو انقلاب ، آبراهاميان ، چاپ پنجم 1379
روزنامه اطلاعات شهريور 1357
روزنامه كيهان شهريور 1357
نظر شما