بازتاب شخصیت «شهدای دولت» در نقاشی
چهارشنبه, ۰۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۹
پرتره، نقاشی یا عکس از یک شخص است. اولین پرترهها در نقاشی به شکل نیمرخِ تمام بود. اما ساندرو بوتیچلی، نقاش ایتالیایی دوره رنسانس با خلق پرتره «مرد جوان» در سال 1480 به شکل سه رخ (یا سه چهارم) نقطه عطفی در تاریخ پرتره ایجاد کرد. از آن به بعد، تاریخ پرتره به مرور تکوین پیدا کرد و ...
مینو خانی
پرتره، نقاشی یا عکس از یک شخص است. اولین پرترهها در نقاشی به شکل نیمرخِ تمام بود. اما ساندرو بوتیچلی، نقاش ایتالیایی دوره رنسانس با خلق پرتره «مرد جوان» در سال 1480 به شکل سه رخ (یا سه چهارم) نقطه عطفی در تاریخ پرتره ایجاد کرد. از آن به بعد، تاریخ پرتره به مرور تکوین پیدا کرد و هنرمندان از بازنمایی محض چهره شخص به بازنمایی حالات روحی و روانی شخصیت و موقعیت اجتماعی او در اثر پرداختند. تاریخ نقاشی غرب از سده شانزدهم تا قبل از اختراع دوربین عکاسی در سده هجدهم پر از پرتره اشرافزادگان و نجبایی است که در لباسهای فاخر و فضاهای رویایی به تصویر کشیده شدهاند تا بلندمرتبگی زمان زندگیشان برای نسلهای بعد به یادگار بماند.
در ایران سنت پرترهسازی ابتدا برای جدا شدن از ادبیات و کتابآرایی و وابستگی به دربار به صورت تک برگ و با تکنیک نگارگری ایجاد میشد که اصولا به شکل تک چهره بود. باز شدن دروازههای بازرگانی و اقتصادی و روابط سیاسی به روی کشورهای خارجی و مخصوصاً اروپایی و آشنایی با هنر آنان، باعث شد پرترهسازی در ایران نیز رنگ و بوی اروپایی بگیرد. این سنت در اواخر صفویه به صورت هنری درباری مورد حمایت قرار گرفت و شاهان و شاهزادگان مخصوصاً در دوره زندیه و قاجار پرترههایی از خود به جای گذاردند.
اما یکی از مهمترین اهداف خلق پرتره، ماندگار کردن شخص بوده و هست؛ هدفی که همزمان با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در تاریخ نقاشی معاصر ایران نقطه عطفی ایجاد کرد. فعالیت در این زمینه، از آنجا شروع شد که غلامعلی طاهری، هنرمند نقاش که تجربه خلق پرتره با گواش را داشت، سال 1359 به بنیاد شهید انقلاب اسلامی مراجعه کرده و به آنها پیشنهاد خلق پرتره شهدای انقلاب را داد تا آنها را در هنر نقاشی ماندگار کند. استقبال مسئولان بنیاد شهید از این ایده، سنت پرترهسازی را از همان سالهای بعد از انقلاب قوت بخشید. طاهری پرترهسازی از شهدای معروف و گمنامی را شروع کرد که خانوادههایشان با عکسی در دست به بنیاد مراجعه میکردند و میخواستند چهره فرزندشان نقاشی شود. برای همین بعد از مدتی حجم کار تا اندازای زیاد شد که چند کارآموز در خلق این پرترهها به وی کمک میکردند. این جریان تا سال 1368، یعنی تا یک سال پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه داشت. طاهری میگوید: «شاید بیش از هزار چهره شهید را نقاشی کردهام. گاهی که به قطعه شهدای بهشت زهرا میروم، احساس میکنم تمام چهرهها برایم آشنا هستند. طی این سالها میدیدم که برای خانوادهها خیلی ارزش داشت که تصویری نقاشی شده از فرزندانشان داشته باشند که هم در مراسم تشییع آنها استفاده شود و هم در منزل نگهداری شود.»
این سنت ارزنده در سال 1385 و با برگزاری نمایشگاه «روزنهای به باغ بهشت» که هدف از آن، خلق پرتره شهدای ایران در طول تاریخ بود، به بلوغ رسید. در این پرترهها که در انواع مخلتف تمام قد، نیم تنه، سه چهارم یا تکی، دوتایی و گروهی خلق شدهاند، هنرمندان نقاش تلاش کردهاند با بازنمایی حالات چهره و فضایی که شخص در آن قرار گرفته، حالات روحی و شخصیتی و موقعیت اجتماعی و خانوادگی سوژه را بازتاب دهند. «شهید رجایی» اثر عبدالحمید قدیریان و «شهید باهنر» اثر کاظم چلیپا نمونههایی از این پرترهها هستند.
در اثر «شهید رجایی»، دومین رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران با همان سبک لباس پوشیدن معروفِ سادهاش زیر درخت سبزی دو زانو نشسته است. قدیریان وی را با سری به زیر انداخته و دستهایی که به نشانه ادب روی پا گذاشته، ترسیم کرده و به خوبی تواضع و فروتنی او را که مقابل یک روحانی نشسته، به مخاطب نمایانده است. در مقابل او، روحانیای با عبا و عمامه سبز رنگ و چهرهای که در هالهای از نور پوشیده شده، روی یک زانو نشسته است. اطراف سر روحانی خطوط باریک قرمز رنگ، تصویری از سرشاخههای درخت سرو و نماد شهید و شهادت ایجاد شده است. در میان چمن سبزی که این دو بر آن نشستهاند، گلهای سبز رنگ خودنمایی میکنند. بر دیوار پشت سر، قرمزی چند گل، زمینه تک رنگ دیوار را میشکند.
سبز و کرم دو رنگ غالب اثر هستند، دو رنگی که در ترکیب لباس شهید رجایی، پیراهن کرم و شلوار سبز، وجود دارد. دیوار پسزمینه و تنه درخت کرم رنگ و بقیه تابلو، لباس روحانی و زمینی که بر آن نشستهاند، سبز است. رنگ کرم از ترکیب دو رنگ زرد و صورتی (که خود ترکیبی از قرمز و سفید است) به دست میآید و آرامش و اطمینان را منتقل میکند. رنگ سبز نیز از ترکیب دو رنگ گرم زرد و سرد آبی به دست میآید و تعادل دارد. برای همین رنگ سبز از آرامترین رنگهاست و نشانی از شادی یا غم و اندوه ندارد. اما از آنجا که به رنگ رشد گیاه است، زندگی جدید و بهار معنی میدهد و البته در تفکر شیعه، رنگ سلاله پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) است. برای همین به نظر میرسد هدف نقاش در استفاده از حجم زیاد رنگ سبز، انتقال این مفهوم است که شهید رجایی که کمتر از یک ماه بعد از انتصاب به ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال 1360 به شهادت رسید، زندگی جدیدی در جوار ائمه اطهار(ع) و شخصیتی از سلاله پیامبر(ص) شروع کرده است. به عبارتی، هنرمند با ترسیم پرتره کامل شهید رجایی در کنار یکی از ائمه(ع) که به توجه به سرشاخههای سرو که نماد شهید و شهادت است، باید حضرت سیدالشهدا(ع) باشد، بر پاکی و بزرگی مرتبه وی و همنشینی او با ائمه(ع) تاکید کرده و سادگی روحی و شخصیتی او را با حالت متواضع و لباس سادهاش ترسیم کرده است. به نظر میرسد قدیریان توانسته این کارکرد پرتره تمام قد را که مشخص کردن اهمیت اجتماعی و خصوصیت شخص است، بازتاب دهد.
اما پرتره «شهید باهنر»، اثر کاظم چلیپا، هنرمند پیشکسوت انقلاب و دفاع مقدس، یک پرتره گروهی است. در این پرتره که در پسزمینه آن یک هواپیمای ایران ایر دیده میشود، شهید باهنر با دستهای دستبند زده شده توسط دو مرد محاصره شده است. چهره این دو مرد که کت و شلوار به تن دارند و کراوات زدهاند، خشن با بینیهای بزرگ و ابروهای درهم کشیده است. یکی از آنها بیسیم به دست دارد. پسزمینه تیره اثر با تاشهای قرمز و آبی رنگین کمانی، تداعیگر سیاهی یک شب بارانی است.
شهید حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر، نخست وزیر دولت شهید رجایی، در سال 1341 همکاری خود را با نهضت اسلامی و سیاسی روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) آغاز کرد. در اسفند سال بعد، پس از ایراد سخنرانیهایی در مساجد هدایت، الجواد(ع) و حسینیه ارشاد به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر شد. پس از آن بارها به زندانهای کوتاه مدت محکوم و از سال 1350 ممنوعالمنبر شد از این به بعد در جلساتی که به عنوان کلاس درس بر پا میشد، سخنرانی و به بیان نقطه نظرات اسلامی و انقلابی خود میپرداخت.
در خاطرات شهید باهنر آمده است: «در سال 56 و 57 سه دفعه دستگیر شدم. یکبار در شیراز، موقعی که حکومت نظامی و سخنرانیها ممنوع بود و ما برای سخنرانی در دانشگاه شرکت کردیم، روز بعد هم سخنرانی انجام شد، هنگام بازگشت راهها را بستند که با لباس مبدل به نحوی وارد دانشگاه شدم و در اجتماع عده زیادی از دانشجویان و اساتید که شرکت داشتند، صحبت کردم. هنگام بازگشت در هواپیما بازداشت شدم و بعد از چند روز مرا به تهران منتقل کردند. مجدداً در همان حوادث، دوباره دستگیر شدم.»
به نظر میرسد چلیپا با شناخت و آگاهی از زندگی سیاسی شهید باهنر، وی را زمانی که توسط مأموران ساواک در هواپیما دستگیر شده، بازنمایی کرده است. لباس غیرروحانی او، آن هم در زمانی که سالها از ملبس شدن وی به لباس روحانیت میگذشت، تاکیدی بر خاطرات و مبارزات سیاسی اوست که با لباس مبدل در سخنرانیها شرکت میکرده است. ضمن اینکه به نظر میرسد چلیپا با ایجاد فضای سیاه شب، قصد داشته سیاهی و تلخی روزگار انقلابیون در دهه 1350 را یادآور شود. چنانکه گفته شد، پرتره تمام قد باعث میشود سوژه مورد توجه خاص قرار گیرد و خصوصا در مورد مردان، این نوع پرتره زمانی استفاده میشود که هدف نمایش خصلت یا شخصیت خاص آن مرد باشد و چلیپا در این اثر شخصیت انقلابی و مبارز حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر را به تصویر کشیده است.
پرتره، نقاشی یا عکس از یک شخص است. اولین پرترهها در نقاشی به شکل نیمرخِ تمام بود. اما ساندرو بوتیچلی، نقاش ایتالیایی دوره رنسانس با خلق پرتره «مرد جوان» در سال 1480 به شکل سه رخ (یا سه چهارم) نقطه عطفی در تاریخ پرتره ایجاد کرد. از آن به بعد، تاریخ پرتره به مرور تکوین پیدا کرد و هنرمندان از بازنمایی محض چهره شخص به بازنمایی حالات روحی و روانی شخصیت و موقعیت اجتماعی او در اثر پرداختند. تاریخ نقاشی غرب از سده شانزدهم تا قبل از اختراع دوربین عکاسی در سده هجدهم پر از پرتره اشرافزادگان و نجبایی است که در لباسهای فاخر و فضاهای رویایی به تصویر کشیده شدهاند تا بلندمرتبگی زمان زندگیشان برای نسلهای بعد به یادگار بماند.
در ایران سنت پرترهسازی ابتدا برای جدا شدن از ادبیات و کتابآرایی و وابستگی به دربار به صورت تک برگ و با تکنیک نگارگری ایجاد میشد که اصولا به شکل تک چهره بود. باز شدن دروازههای بازرگانی و اقتصادی و روابط سیاسی به روی کشورهای خارجی و مخصوصاً اروپایی و آشنایی با هنر آنان، باعث شد پرترهسازی در ایران نیز رنگ و بوی اروپایی بگیرد. این سنت در اواخر صفویه به صورت هنری درباری مورد حمایت قرار گرفت و شاهان و شاهزادگان مخصوصاً در دوره زندیه و قاجار پرترههایی از خود به جای گذاردند.
اما یکی از مهمترین اهداف خلق پرتره، ماندگار کردن شخص بوده و هست؛ هدفی که همزمان با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در تاریخ نقاشی معاصر ایران نقطه عطفی ایجاد کرد. فعالیت در این زمینه، از آنجا شروع شد که غلامعلی طاهری، هنرمند نقاش که تجربه خلق پرتره با گواش را داشت، سال 1359 به بنیاد شهید انقلاب اسلامی مراجعه کرده و به آنها پیشنهاد خلق پرتره شهدای انقلاب را داد تا آنها را در هنر نقاشی ماندگار کند. استقبال مسئولان بنیاد شهید از این ایده، سنت پرترهسازی را از همان سالهای بعد از انقلاب قوت بخشید. طاهری پرترهسازی از شهدای معروف و گمنامی را شروع کرد که خانوادههایشان با عکسی در دست به بنیاد مراجعه میکردند و میخواستند چهره فرزندشان نقاشی شود. برای همین بعد از مدتی حجم کار تا اندازای زیاد شد که چند کارآموز در خلق این پرترهها به وی کمک میکردند. این جریان تا سال 1368، یعنی تا یک سال پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه داشت. طاهری میگوید: «شاید بیش از هزار چهره شهید را نقاشی کردهام. گاهی که به قطعه شهدای بهشت زهرا میروم، احساس میکنم تمام چهرهها برایم آشنا هستند. طی این سالها میدیدم که برای خانوادهها خیلی ارزش داشت که تصویری نقاشی شده از فرزندانشان داشته باشند که هم در مراسم تشییع آنها استفاده شود و هم در منزل نگهداری شود.»
این سنت ارزنده در سال 1385 و با برگزاری نمایشگاه «روزنهای به باغ بهشت» که هدف از آن، خلق پرتره شهدای ایران در طول تاریخ بود، به بلوغ رسید. در این پرترهها که در انواع مخلتف تمام قد، نیم تنه، سه چهارم یا تکی، دوتایی و گروهی خلق شدهاند، هنرمندان نقاش تلاش کردهاند با بازنمایی حالات چهره و فضایی که شخص در آن قرار گرفته، حالات روحی و شخصیتی و موقعیت اجتماعی و خانوادگی سوژه را بازتاب دهند. «شهید رجایی» اثر عبدالحمید قدیریان و «شهید باهنر» اثر کاظم چلیپا نمونههایی از این پرترهها هستند.
در اثر «شهید رجایی»، دومین رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران با همان سبک لباس پوشیدن معروفِ سادهاش زیر درخت سبزی دو زانو نشسته است. قدیریان وی را با سری به زیر انداخته و دستهایی که به نشانه ادب روی پا گذاشته، ترسیم کرده و به خوبی تواضع و فروتنی او را که مقابل یک روحانی نشسته، به مخاطب نمایانده است. در مقابل او، روحانیای با عبا و عمامه سبز رنگ و چهرهای که در هالهای از نور پوشیده شده، روی یک زانو نشسته است. اطراف سر روحانی خطوط باریک قرمز رنگ، تصویری از سرشاخههای درخت سرو و نماد شهید و شهادت ایجاد شده است. در میان چمن سبزی که این دو بر آن نشستهاند، گلهای سبز رنگ خودنمایی میکنند. بر دیوار پشت سر، قرمزی چند گل، زمینه تک رنگ دیوار را میشکند.
سبز و کرم دو رنگ غالب اثر هستند، دو رنگی که در ترکیب لباس شهید رجایی، پیراهن کرم و شلوار سبز، وجود دارد. دیوار پسزمینه و تنه درخت کرم رنگ و بقیه تابلو، لباس روحانی و زمینی که بر آن نشستهاند، سبز است. رنگ کرم از ترکیب دو رنگ زرد و صورتی (که خود ترکیبی از قرمز و سفید است) به دست میآید و آرامش و اطمینان را منتقل میکند. رنگ سبز نیز از ترکیب دو رنگ گرم زرد و سرد آبی به دست میآید و تعادل دارد. برای همین رنگ سبز از آرامترین رنگهاست و نشانی از شادی یا غم و اندوه ندارد. اما از آنجا که به رنگ رشد گیاه است، زندگی جدید و بهار معنی میدهد و البته در تفکر شیعه، رنگ سلاله پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) است. برای همین به نظر میرسد هدف نقاش در استفاده از حجم زیاد رنگ سبز، انتقال این مفهوم است که شهید رجایی که کمتر از یک ماه بعد از انتصاب به ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال 1360 به شهادت رسید، زندگی جدیدی در جوار ائمه اطهار(ع) و شخصیتی از سلاله پیامبر(ص) شروع کرده است. به عبارتی، هنرمند با ترسیم پرتره کامل شهید رجایی در کنار یکی از ائمه(ع) که به توجه به سرشاخههای سرو که نماد شهید و شهادت است، باید حضرت سیدالشهدا(ع) باشد، بر پاکی و بزرگی مرتبه وی و همنشینی او با ائمه(ع) تاکید کرده و سادگی روحی و شخصیتی او را با حالت متواضع و لباس سادهاش ترسیم کرده است. به نظر میرسد قدیریان توانسته این کارکرد پرتره تمام قد را که مشخص کردن اهمیت اجتماعی و خصوصیت شخص است، بازتاب دهد.
اما پرتره «شهید باهنر»، اثر کاظم چلیپا، هنرمند پیشکسوت انقلاب و دفاع مقدس، یک پرتره گروهی است. در این پرتره که در پسزمینه آن یک هواپیمای ایران ایر دیده میشود، شهید باهنر با دستهای دستبند زده شده توسط دو مرد محاصره شده است. چهره این دو مرد که کت و شلوار به تن دارند و کراوات زدهاند، خشن با بینیهای بزرگ و ابروهای درهم کشیده است. یکی از آنها بیسیم به دست دارد. پسزمینه تیره اثر با تاشهای قرمز و آبی رنگین کمانی، تداعیگر سیاهی یک شب بارانی است.
شهید حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر، نخست وزیر دولت شهید رجایی، در سال 1341 همکاری خود را با نهضت اسلامی و سیاسی روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) آغاز کرد. در اسفند سال بعد، پس از ایراد سخنرانیهایی در مساجد هدایت، الجواد(ع) و حسینیه ارشاد به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر شد. پس از آن بارها به زندانهای کوتاه مدت محکوم و از سال 1350 ممنوعالمنبر شد از این به بعد در جلساتی که به عنوان کلاس درس بر پا میشد، سخنرانی و به بیان نقطه نظرات اسلامی و انقلابی خود میپرداخت.
در خاطرات شهید باهنر آمده است: «در سال 56 و 57 سه دفعه دستگیر شدم. یکبار در شیراز، موقعی که حکومت نظامی و سخنرانیها ممنوع بود و ما برای سخنرانی در دانشگاه شرکت کردیم، روز بعد هم سخنرانی انجام شد، هنگام بازگشت راهها را بستند که با لباس مبدل به نحوی وارد دانشگاه شدم و در اجتماع عده زیادی از دانشجویان و اساتید که شرکت داشتند، صحبت کردم. هنگام بازگشت در هواپیما بازداشت شدم و بعد از چند روز مرا به تهران منتقل کردند. مجدداً در همان حوادث، دوباره دستگیر شدم.»
به نظر میرسد چلیپا با شناخت و آگاهی از زندگی سیاسی شهید باهنر، وی را زمانی که توسط مأموران ساواک در هواپیما دستگیر شده، بازنمایی کرده است. لباس غیرروحانی او، آن هم در زمانی که سالها از ملبس شدن وی به لباس روحانیت میگذشت، تاکیدی بر خاطرات و مبارزات سیاسی اوست که با لباس مبدل در سخنرانیها شرکت میکرده است. ضمن اینکه به نظر میرسد چلیپا با ایجاد فضای سیاه شب، قصد داشته سیاهی و تلخی روزگار انقلابیون در دهه 1350 را یادآور شود. چنانکه گفته شد، پرتره تمام قد باعث میشود سوژه مورد توجه خاص قرار گیرد و خصوصا در مورد مردان، این نوع پرتره زمانی استفاده میشود که هدف نمایش خصلت یا شخصیت خاص آن مرد باشد و چلیپا در این اثر شخصیت انقلابی و مبارز حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر را به تصویر کشیده است.
نظر شما