دلدادگان آزادی(دفتر پنجم)؛ آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی
تاریخ و محل تولد: 1312، رفسنجان
تاریخ دستگیری: به تناوب در سال ها 1337، 1343، 1344، 1346، 1350، 1351، 1354
مدت محکومیت: 4 ماه، 5 روز، 3 ماه، 8 ماه، 45 روز، 3 سال
تاریخ آزادی: نهایی 4/8/1357
زندان های دوران محکومیت: بازداشتگاه های همدان، اصفهان و کرمان، کمیته مشترک، اوین، قزل قلعه، عشرت آباد، قصر
اکبر هاشمی رفسنجانی در سوم شهریور 1313 در روستای بهرمان جلگه نوق رفسنجان تولد یافت. دوران کودکی را در همان روستا سپری کرد و در 5 سالگی شروع به آموختن در مکتب خانه روستا کرد. در پاییز 1327 برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و در حوزه علمیه قم دروس مختلف را در محضر استادانی بزرگوار چون آیات عظام بروجردی، امام خمینی(ره)، داماد، گلپایگانی، شریعتمداری، حایری یزدی، نجفی مرعشی، علامه طباطبایی، زاهدی و منتظری آموخت.
وی پس از سه سال تحصیل در حوزه علمیه، در سال 1330 برای تبلیغ دینی به روستای خود- نوق رفسنجان- برگشت و ماه رمضان در مسجد روستا برای مردم سخنرانی کرد. در برگشت از زادگاه، در کلاس های مدرسه علوی که برای تربیت مبلغان خارج از کشور برگزار می شد شرکت کرد. در طول سال های 1330 تا 1337 با سخنرانی در محافل و مساجد نقاط مختلف کشور از کمره گرفته تا فسا، کرمان، قم و تهران به ترویج احکام اسلامی پرداخت.
هاشمی در محرم 1337 به همدان رفت و پس از سخنرانی در روزهای تاسوعا و عاشورا به بهانه ایراد سخنرانی تحریک آمیز توسط ساواک بازداشت شد و شهربانی همدان در حکم آزادی او در تاریخ 11/5/37 اعلام کرد. «چون تا اندازه ای خردسال است، آزاد شد و از او تعهد گرفتیم که از همدان خارج شود.»
ایشان در برگشت به قم با عده ای از طلاب مشغول انتشار فصلنامه و سالنامه مکتب تشیع شد که اولین شماره آن در اردیبهشت سال 1338 چاپ و منتشر شد که با شبکه وسیعی که برای پیش فروش و توزیع در سراسر کشور داشت. یک حرکت پیشتاز برای کارهای مطبوعاتی، سیاسی و اجتماعی در حوزه علمیه به حساب می آمد. پس از فاجعه حمله به مدرسه فیضیه که هاشمی خود شاهد بود چگونه چتربازها عربده می کشیدند و طلبه ها را به باد کتک می گرفتند. رژیم پهلوی برای مبارزه با روحانیت، طلبه ها را علی رغم مصوبات قانونی برای خدمت سربازی به پادگان ها برد که وی نیز در تاریخ 21 فروردین 1342 در قم دستگیر و به پادگان باغ شاه (حر) اعزام شد.
هاشمی رفسنجانی درباره فضای پادگان می گوید: «طلبه ها در
جای جای پادگان برای سربازان روضه می خواندند و این حالت برای فرماندهان ناخوشایند
بود و روضه خوانین را ممنوع کردند.»
وی درباره خاطره ای دیگر از پادگان می گوید: «روزی در کلاس آموزشی اسلحه شناسی، سروانی ضمن آموزش به سربازان، توصیه می کرد که در حفظ تجهیزات نظامی کوشا باشید. چون اعلیحضرت برای تامین تجهیزات زحمت می کشند. موقع پس دادن آموزش، داوطلبانه جلورفتم و پس از جواب دادن به مسائل آموزشی، گفتم جناب سروان می گویند اعلیحضرت برای تامین تجهیزات زحمت می کشند، راست می گویند. پول این تجهیزات از مالیات حتی دگمه های پیراهن ما، درآمدهای پدران ما که در روستاها و شهرها کار می کنند، تامین می شود.»
پس از فاجعه 15 خرداد و کشتار مردم در خیابان ها، فضای پادگان برای روحیه طلبه های مبارز، دلگیرتر از زندان بود. او در تاریخ 2/3/43 به بهانه مریضی فلج اطفال یکی از بچه هایش مرخصی روزانه گرفت و از زندان گریخت. در زمان متواری بودن در روستایش کتاب القضیه الفلسطینه، اثر اکرم زعیتر را ترجمه کرد. از تاریخ 3/12/42 زیر نظر مجدد ساواک قرار گرفت و در تاریخ 19/12/43 دستگیر و در تاریخ 14/4/42 زیر نظر مجدد ساواک قرار گرفت و در تاریخ 19/12/43 دستگیر و در تاریخ 14/4/44 با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد.
هاشمی رفسنجانی در ادامه ترویج احکام اسلام و اندیشه های مبارزاتی امام خمینی (ره) کتاب امیرکبیر را نوشت که مقدمه هر دو کتاب دعوت از مردم به مبارزه با استکبار و استبداد و بیشترین سوال ها در بازجویی ها بود.
وی در زمستان 44 به استان اصفهان رفت و در تاریخ 9/10/44 در مسجد جامع نجف آباد سخنرانی کرد و بعد از سخنرانی دستگیر و در تاریخ 12/10/44 آزاد و از اصفهان اخراج شد. در برگشت به قم نیز به مبارزه ادامه داد و در تاریخ 21/8/46 به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی مملکت! به زندان محکوم و در تاریخ 16/11/46 آزاد شد. در طول سال های 46 تا 47 به بهانه های شرکت در جلسات هیات انصارالحسین، ارتباط با سازمان های دانشجویی خارج از کشور، سخنرانی در حسینیه ارشاد و مسجد هدایت و بحث و تفسیر قرآن تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و ممنوع المنبر شد.
در تاریخ 14/7/50 بار دیگر بازداشت و در تاریخ 5/2/51 آزاد شد و در تاریخ 23/2/51 با احتمال اقدام علیه مصالح کشور و ایجاد بلوا و آشوب! دوباره تحت تعقیب و ساواک قرار گرفت و متواری شد و در تاریخ 6/6/51 به بهانه پارک نامناسب ماشین! در رفسنجان دستگیر و به تهران منتقل شد و پس از 45 روز حبس در قزل قلعه در تاریخ 19/7/51 با التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران و پنجاه هزار ریال جریمه وجه نقد آزاد شد.
هاشمی در طول سال های 51 تا 54 ضمن کمک های مادی و معنوی به مبارزین، دو بار به مکه مکرمه مشرف شد و یک بار با گذرنامه جعلی به ترکیه و از آنجا به بلژیک، انگلیس، آلمان، کشورهای اسکاندیناوی، سوریه و لبنان رفت و پس از دوماه به ایران برگشت. در دومین سفر خارج از کشور با استفاده از دعوت نامه ای که برای شهید دکتر باهنر جهت حضور در یک کنفرانس اخلاقی در ژاپن فرستاده شده بود، به همراه ایشان به این کشور رفت و از آنجا به بلژیک، ترکیه، سوریه، لبنان، عراق، اروپا و امریکا رفت. در تاریخ 19/8/54 عوامل ساواک از طریق شنود تلفنی پی بردند که او در وان ترکیه به سر می برد و قرار است در تاریخ 21/8/54 به تهران بیاید که در تاریخ 1/9/54 دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد.
وی در این باره می گوید: «طولانی بودن مدت حبس فرصت مناسبی برای پیاده کردن طرحی درباره قرآن بود که از مدتها قبل به آن فکر می کردم، در زندان به فکر نوشتن کلید قرآن افتاد و با استفاده از حافظه خویش که قرآن را از حفظ داشت شروع به فیش برداری از روی کاغذهای مختلف از جمله پاکت سیگار زندانیان کرد و در فرصت های مختلف به وسیله همسرش به بیرون زندان می فرستاد.»
هاشمی رفسنجانی سرانجام ده روز مانده به اتمام دوره محکومیت سه ساله اش، از عفو برخوردار و در تاریخ 4/8/1357 از زندان آزاد شد و به اقیانوس قیام مردمی ایران پیوست.
وی در سال 1337 با خانم عفت مرعشی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دو دختر (فاطمه و فائزه) و سه پسر (محسن، مهدی، یاسر) می باشد.
هاشمی رفسنجانی پس از پیروزی انقلاب از گردانندگان اصلی کشور و صاحب مناصب کلیدی از جمله عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور و در زمان انتخاب اولین رئیس جمهور، رئیس مجلس شورای اسلامی، فرمانده 8 سال دفاع یعنی عالی ترین شورای مشورتی مقام معظم رهبری می باشد.
منبع: دلدادگان آزادی/ به اهتمام کانون زندانیان سیاسی مسلمان (قبل از انقلاب)/ جلیل امجدی- محسن علی نژاد قمی/ 1383