پرواز با فرق خونین در کربلای 8
«جعفر محمدی»در اول آذر 1337 در خانوادهای متدین و مذهبی در روستای ميشن از توابع شهرستان ملاير متولد شد.
پس از تحصيلات ابتدايي، با خانواده به تهران مهاجرت كرد و تحصيلاتش را در تهران ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم شد. در سال 1356 به همراه خانوادهاش به شهرستان كرج آمد و در همان سال به خدمت سربازي در سپاه ترويج دانش همدان اعزام شد. با شروع انقلاب اسلامي، به مبارزين عليه رژيم منحوس پهلوي پیوست و در راهپيماييها و تظاهراتها حضور چشمگیری داشت.
در 12 آبان 1358 به عضويت سپاه پاسداران كرج درآمد و پس از گذراندن آموزش عمومی پاسداری در پادگان امام حسين(ع) تهران، در مدارس به آموزش نيروهاي بسيجي و دانشآموزي پرداخت. با شروع غائله كردستان، در 2 شهريور 1359 به همراه گروهي از نيروهاي پاسدار و بسيجي به فرماندهي شهيد يدالله كلهر به كردستان اعزام شد و در مقابله با گروهک های ضد انقلاب نقش بسزايي داشت.
در سال 1359 زندگی مشترک خود را با خانم مولود خدابنده لو آغازکرد. ثمره ازدواجش دو فرزند به نام های محمد و مهدیه بود.
در نيمه دوم 1359 مسئول آموزش نظامي بسيج بود و در اردیبهشت 1360 به شهر گیلانغرب در کرمانشاه اعزام شد و به مدت چهار ماه فرماندهی نیروهای کرج را در جبهه «تپه كرجيها» برعهده داشت. در11شهریور 1360 در عمليات شهيدان رجايي و باهنر در منطقه سرپل ذهاب به عنوان جانشين گردان حضور داشت و در این عملیات از ناحیه کتف به شدت مجروح شد، طوری که توان ایستادن نداشت، اما حاضر به ترک جبهه نبود. پس از بهبودی نسبی، در سال 1361 به فرماندهي سپاه پاسداران شهر هشتگرد منصوب شد.
در عمليات والفجر مقدماتي، فرماندهی گردان یاسر از تيپ سلمان فارسي لشکر27محمدرسول الله(ص) را بر عهده داشت. در این عملیات نیز از ناحیه شکم به سختی مجروح شد.
در سال 1362 به مدت چند ماه فرماندهی سپاه پاسداران شهریار را عهده دار بود و پس از آن مجددا به عنوان فرمانده سپاه شهرهشتگرد معرفی شد. در زمستان همان سال در مانور آزادي قدس در کرج، فرماندهی محور را برعهده داشت. در عملیات خیبر به عنوان مسنول واحد عمليات تيپ حبيب بن مظاهر انتخاب شد. در این عمليات از ناحيه گوش دچار آسيب شد.
در سال 1363 به عنوان فرمانده گردان حضرت علیاکبر(ع) در تیپ 10 سیدالشهدا (ع) انتخاب شد و آماده انجام عملیات بدر بود، اما تیپ وارد عمل نشد. در عمليات عاشورا 3، والفجر 8، سیدالشهدا و كربلاي1 به عنوان مسئول محور لشكر 10 سيدالشهدا (ع) حضور فعال داشت.
در سال 1365 به عنوان مسئول اطلاعات سپاه کرج منصوب شد و پس از شهادت سردار «سید حسین میررضی» در عمليات تکمیلی كربلای5، مسئولیت طرح و عملیات لشکر10 سیدالشهدا(ع) به وی واگذار شد.
در عمليات ها چند بار به درجه رفیع جانبازی نائل شد، با این حال هرگز جبهه را ترک نکرد و سرانجام حین عمليات كربلای 8 در24 فروردین 1366، در قرارگاه تاكتيكي سردار شهيد كلهر (در منطقه پنج ضلعي شلمچه) در حال وضو گرفتن بود که با فرود چند گلوله توپ، تركشي به فرق سرش اصابت کرد و همچون مولايش حضرت علي بن ابيطالب (ع) با فرق شكافته و خونين به ديدار حق شتافت. وی پس از تشییع با شکوه در قطعه سرداران امامزاده محمد (ع) کرج آرام گرفت.
از ویژگیهای اخلاقی شهید، به فروتنی، صبر و شکیبایی وی در تحمل سختی ها میتوان اشاره کرد. کم حرف و بسیار اهل مطالعه بود. خود را به زحمت و سختی می انداخت تا نیروهای تحت امرش در آسایش باشند.
به روایت همرزمانش در عملیات والفجر مقدماتی از ناحیه زیر شکم مجروح شد. برای این که کسی متوجه مجروحیتش نشود و نیروها روحیه خود را از دست ندهند، در چاله ای پشت خاکریز نشست و روی لباسش خاک میریخت تا لباس خونیاش از دید بقیه پنهان بماند و علی رغم مجروحیتی که داشت حاضر به ترک جبهه نبود.
در قسمتی از وصیتنامه سردار شهید «جعفر محمدی» چنین آمده است:
با تمام وجود راه خود را آگاهانه انتخاب نمودم و هیچ گونه ترس و خوف و تحمیلی در این انتخاب نبوده است. با اعتقاد کامل به غیب، راه خود را پیدا نموده و از خدا می خواهم پس از این هدایت قلب مرا نلغزاند و ایمان مرا در مقابل لغزشهای نفس قوی گرداند.
باید به تکلیف عمل کنیم. اگر پیروز شدیم؛ البته خوشایند است. در غیر این هم رضای خدا در نظر است. خون شهدا تضمینکننده پیروزی جنگ تحمیلی است و تا پیروزی نهایی زمانی نمانده است.
منبع: خبرگزاری دفاع مقدس