وصیت نامه شهید مدافع حرم (15)؛ شهید ستار محمودی نورآبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای متعال را شاکرم که توفیق وجودم را در زمانی قرار داد که انقلات شکوهمند اسلامی توسط بزرگ مرد تاریخ حضرت امام خمینی (ره) به وقوع پیوست و بزرگ شدمان را زیر سایه ولایت در مکتب انسان ساز و تعالی بخش اسلام شاهد باشیم.
امروز که انقلاب اسلامی اقصی نقاط دنیا را در نوردیده، استکبار با تمام توان برای حفظ موجودیت خود، برای شکست انقلاب تلاش می کند و از هیچ جنایتی و اقدامی فروگذار نمی ماند.
بنابراین از آن جا که اعتقاد داریم پرچم جمهوری اسلامی توسط ولی و مولایمان به دست حضرت صاحب العصر و الزمان امام مهدی (عج) می رسد، باید هر آن چه در توان داریم به میدان بیاوریم تا خدای ناکرده اسلام در این برهه از زمان توسط نسل ما سیلی نخورد.
ای کاش هزار بار می توانستم جان ناقابلم را فدا کنم زیرا معتقدم همه عزت و شرف ما از اسلام و ولایت است و برای حفظ عزت و شرف باید هزینه کرد. هزینه ای که ارزشش به آن چیزی که برایش فدا می شویم، می ارزد.
امروز که این وصیت نامه را می نویسم، راهی جبهه های نبرد علیه دست آموزان و نوکران آمریکا و رژیم منحوس صهیونیستی هستم و با پشتوانه ی فرهنگ عاشورایی، به امید روزگار رهایی از این همه جنایت و ظلیم که همانا ظهور حضرت حجت (عج) باشد، پا به صحنه ی جهاد می گذارم و آن قدر از این توفیق حاصل شده خوشحالم که در پوست خود نمی گنجم.
از پدر و مادرم تشکر ویژه ای دارم که از کودکی با ذکر یا علی و نذر و نیاز به ساحت مقدس امام حسین (ص) مرا بزرگ کردند و حب اهل بیت (ص) را از لحظه ورودمان به دنیا در دلمان نهادینه کردند.
امروز که در این راه قدم برمی دارم، اجر آن دلدادگی به امام حسین (ص) را با راهی کردن فرزندتان در میدان مبارزه آن هم جهت دفاع از حرم اهل بیت پیامبر (ص) می گیرید و چه اجر بزرگی است این کار زیبایتان. از شما حلالیت می طلبم و باز تشکر می کنم.
از همسرم که همیشه همراه من در خط جهاد و ولایت بوده، تشکر می کنم و حلالیت می طلبم. توصیه می کنم زهرا و ابوالفضل را در راه ولایت و مسیر اهل بیت (ص) بزرگ کرده و وقتی که بزرگ شدند، به آنها بگو که پدرتان عاشق امام خامنه ای عزیز بود و بگو که سخنرانی های آن بزرگوار را از اول تا آخر گوش می کرد و می گفت که صدایش آرام بخش جان من است.
به آن ها بگو اگر آبرو و عزت و سربلندی می خواهند، راهش راه ولایت و تبعیت محض از اوست.
به آنها بگو که چقدر دوستشان داشتم. ولی برای مولایم و رهبرم آن قدر ارزش قایلم که جانم را فدایش می کنم.
الله الله از حجاب که شما را همیشه به رعایت آن توصیه می کردم و توصیه می کنم که لحظه ای از آن غافل نشوید. دشمن هزینه های سنگینی را متحمل می شود که آن را از سرتان بیاندازد. امیدوارم که مثل همیشه دشمن را مایوس کنید.
از خواهرانم که همیشه باعث افتخار برای من بودند، تشکر می کنم و حلالیت می طلبم. همین نکته را در خطاب به شما کافی می دانم که فقط برای شما و ناموسمان اگر جان نثار کنیم، باز هم کم است.
از برادرانم که همیشه در خط ولایت بودید و به من هم انرژی می دادید، تشکر می کنم.
معتقدم از روزی که برادر بزرگمان در دفاع مقدس شهید شد، یک لحظه برادرانش را رها نکرده و دستمان را گرفته و در راه ولایت تا به این جا کشانده است. شماها هم همیشه به این موضوع واقف بودید. بنابراین، راه ما راه اوست و از خدا می خواهیم که مثل او بهترین مرگ را که همان شهادت در راه خدا می باشد، نصیبمان کند.
عزیزانم، ابزارها و شیوه های انحراف بیش از حد تصور است. مبادا لحظه ای از خط امام و مولایمان منحرف شده یا پایتان بلرزد. تنها توصیه ام به شما همین است. زیرا همین مورد، همه ی مسائل دیگر را حل خواهد کرد.
از همکارانم که همیشه ی اوقات به این حقیر بیشترین لطف را داشتند، تشکر می کنم و معتقدم که از شماها یاد گرفتم خوبی و ایثار و محبت را.
از همه ی شما حلالیت طلبیده و استقامت در راه پرافتخار پاسداری از انقلاب را خواهانم. از خدای متعال توفیق روز افزونتان را مسئلت می نمایم.
از فرماندهان خوب و دلسوزم که همیشه الگوی من بودند، تشکر می کنم. امیدوارم کم کاری های مرا ببخشید و حلالم کنند.
از همه ی دوستان خوبم، آشنایان و نزدیکان، به خاطر همه ی خوبی ها و محبت هایشان تشکر می کنم و حلالیت می طلبم.
تا آنجا که ذهنم یاری می دهد، بدهکار کسی نیستم و چنان چه کسی ادعایی در این زمینه داشت، از همسرم می خواهم که در پرداخت آن کوتاهی نکند.
منبع: لبیک یا زینب/وصیت نامه پنجاه شهید
مدافع حرم/عباس مرعشی/1395