«شاهد نوجوان» رخت تابستانی به تن کرد
«فصل خوب مهربانی»، «یک روز شیرین»، «هر روز باغچه را آب میدهم»، «پهلوان یزدی»، «ملاقات»، «دهانت را ببند»، «تابستانی دور» ، «ترشی پیاز گندیده و چند خاطره شیرین دیگر»، «گذر از اقیانوس»، «کودک دلیر»، «هوا آلوده است، تنفس ممنوع!»، «داستان آن ضربه کاری»، «به تنهایی یک لشگر بود» و «کماندوهای هوابرد حساب بعثیها را رسیدند»، «مسجدی از چوب، شاهکار معماری» در این شماره خواندی شده است.
احمد عربلو، دبیری تحریریه و نویسندگی نشریه «شاهد نوجوان را با همکاری نادر فضلی ، حسین بیدار مغز، مریم ناطق شریف، سیاوش شایان، مهدخت چرخیان، کتایون کیایی، غلامعلی رجائی، محمود علیمرادی، مهدیه مسیبی و منیژه بیات، بر عهده دارد. مدیرمسئولی و سردبیری نشریه شاهد نوجوان بر عهده محبوب شهبازی است.
در بخشی از داستان «تابستانی دور» میخوانیم: «... با سرِافكنده از محل نيروي انتظامي آن روزگار بيرون آمديم و داشتيم راحت از جلوي مأمور نگهبان میگذشتيم كه با لحني شيطنت آميز پرسيد: «تصديق دوچرخ هات را گرفتي!؟ » تقويم روزهاي تابستاني را كه ميدانيد، چه طوري جلو ميرود؟ روزشماري من هم براي گذر يك ماه به پايان آمد و باز هم همان نوجوان جلوي مأمور مربوطه، قرار گرفت.
اما اینبار وضع متفاوت بود. مأمور گفت كه مكاتبهاش با مركز استان با موفقيت همراه بوده است و آنان علاوه بر موافقت با صدور تصديق دوچرخه، كارتهاي مربوطه را هم فرستادهاند... . چه بهتر از اين! اما بايد براي گرفتن تصديق دوچرخه، هم دو تومان پول تمبر ميدادم وهم امتحان. دو تومان را ميشد يكجوري از آقاجان گرفت، اما براي امتحان ناچار بودم بروم سراغ دوستم علي چرخپزشك! علي در تعميرگاه دوچرخة پدرش كار ميكرد و به همين علت، از سوي اين حقير به «چرخپزشك » معروف شده بود. دوست آن باشد كه گيرد دست دوست... پس دوست به چه درد ميخورد!؟ پس از شرح ماجرا براي علي، موافقت كرد كه روزي با دوچرخهاش به مأمور مراجعه كنم و امتحان مربوطه را هم بدهم....»
یکصد و چهل و هفتمین شماره از نشریه «شاهد نوجوان» در 52 صفحه، قطع رحلی و به بهای دوهزار و 500 تومان منتشر شد.