سنگرساز بی سنگر شهید «حسین هدایت جعفر آباد»
نوید شاهد: حسین هدایت جعفرآباد فرزند «محمدخان» و «سیده شهربانو» در سیزدهم مرداد ماه 1331 در روستای جعفرآباد از شهرستان قوچان متولد شد.
حسین دوران کودکی را در کنار مادر و دو برادرش گذراند. او به همت پدرش، نزد روحانی روستا به نام حاج محمد، قبل از رفتن به مدرسه آموزش دید و زمانی که به سن مدرسه رسید، تحصیل را در مدرسه روستای خود آغاز کرد. دوران تحصیل حسین در روستا گذشت و با وجود تنگ دستی خانواده اش، تحصیلات ابتدایی او تا پایان ادامه یافت. برای ادامه تحصیل به شهر قوچان رفت و در این شهر سه سال دیگر ادامه تحصیل داد. او برای تأمین مخارج زندگی و کمک به خانواده اش، روزهای تعطیلی تابستان کار می کرد. کار او سیم کشی برق خانه ها و کارهای الکتریکی بود.
حسین در دوران جوانی به تهران مهاجرت کرد و در این شهر به کار خود ادامه داد. او در این مدت در خانه برادرش زندگی می کرد تا این که به سربازی رفت و دو سال خدمت کرد و گواهی پایان خدمت را درتاریخ اول خرداد سال 1351 دریافت کرد.
حسین پس از پایان خدمت، در رشته برق کاری ساختمان کارش را ادامه داد تا این که در شرکت الکترو پارس استخدام شد. محل کار او در این شرکت، در فرودگاه مهر آباد بود. او پس از تأمین شرایط اولیه زندگی و به دست آوردن کار مناسب، خانواده اش را نیز به تهران آورد و در خیابان آذری، در محله امامزاده حسن ساکن شدند.
زندگی حسین با کار و تلاش می گذشت تا روزی که انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. او در روزهای تظاهرات و راهپیمایی های مردمی، مشتاقانه در مبارزه علیه رژیم پهلوی شرکت داشت و از این که انقلاب اسلامی ایران بر پایه اهداف دینی و برای تحقق عدالت و آزادی از بند رژیم سلطنتی پهلوی به پیروزی رسیده بود، بسیار خوشحال بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی در روز 22 بهمن ماه سال 1357، دوران سازندگی کشور آغاز شد. چهارماه بعد از این روز، حضرت امام خمینی (ره) در روز 27 خرداد سال 1358 با صدور فرمان تأسیس جهاد سازندگی، از همه مردم خواستند که برای ساختن ویرانی های به جا مانده از رژیم پهلوی و رسیدگی به محرومان و روستاییان در فعالیت های جهاد سازندگی شرکت کنند. بدین ترتیب نهاد انقلابی جهاد سازندگی با مشارکت نیروهای داوطلب مردمی تشکیل شد و کار خود را در حوزه های مختلف سازندگی شروع کرد.
حسین نیز در همان آغاز فعالیت جهاد سازندگی به همکاری با این نهاد انقلابی پیوست. او با شرکتی که در آن کار می کرد، تسویه حساب کرد و در واحد برق دفتر مرکزی جهاد سازندگی مشغول خدمت شد. او پس از مدتی از تاریخ 11/ 9/ 1360 به عنوان مسئول واحد پشتیبانی جهاد سازندگی استان زنجان، کارش را در دفتر مرکزی جهاد سازندگی ادامه داد.
سال 1359 بود که جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. در این جنگ نا برابر که دشمن از سوی قدرت های خارجی نیز حمایت می شد، مردم در حالی که مشغول سازندگی کشور بودند، در گیر جنگی شدند که انتظار آن را نداشتند، اما با فرمان حضرت امام خمینی (ره) مردم دفاعی مقدس را در جبهه های غرب و جنوب غربی کشور شکل بخشیدند که دشمن تصور آن را هم نداشت.
حسین از روزهای اول جنگ در صدد حضور در جبهه های نبرد بود. او اولین بار در عملیات محرم و فتح المبین شرکت کرد و پس از حضور در منطقه عین خوش، جهاد با دشمن را ادامه داد. او با انجام فعالیت های تدارکاتی و پشتیبانی، کمک بزرگی به پیشبرد اهداف جهاد سازندگی مستقر در منطقه می کرد. او برای سه ماه در جبهه خدمت کرد و نقش ارزنده خود را ایفا نمود.
حسین بار آخری که به جبهه رفت، روز هشتم آبان ماه سال 1361 بود. او با تجربه ای که داشت،می توانست کمک بزرگی برای پیشبرد مأموریت های جهاد سازندگی در مناطق عملیاتی باشد. آن روز پنجشنبه بود که حسین عازم منطقه عملیاتی عین خوش شد.
آن روزها با پیروزی رزمندگان اسلام صحنه جنگ دگرگون شده بود. عملیات تهاجمی رزمندگان اسلام دشمن را از هر سو غافلگیر می ساخت. حسین در روزهای نبرد در عملیات محرم، با تمام وجود در میدان جنگ به جهاد پرداخت و لحظه ای از انجام مأموریت های محوله غفلت نمی کرد.
منطقه عملیاتی عین خوش در آن روزها صحنه نبرد دلاورانه رزمندگان اسلام و سنگر سازان بی سنگر جهاد سازندگی با دشمن بود دلاورانی که با شجاعت و از خود گذشتگی عرصه را بر دشمن متجاوز، هر روز تنگ و تنگ تر می ساختند.
یک هفته از حضور حسین در منطقه عملیاتی گذشته بود. آن روز که برابر با پانزدهم آبان ماه سال 1361 بود، حسین مانند روزهای دیگر در حال انجام مأموریت و جهاد با دشمن بود. آتش بی امان دشمن نیز بر منطقه مأموریت حسین می بارید اما سنگر سازان جهاد سازندگی که پیشقراول جهاد با دشمن برای ایجاد خاکریز و ساخت سنگر و جان پناه برای رزمندگان اسلام بودند، با دلاوری جان خود را بر کف اخلاص نهاده و در حالی که دشمن آنها را زیر آتش خود داشت، به جهاد خویش ادامه می دادند.
حسین مانند دیگر همکاران و هم رزمان جهاد سازندگی فقط به انجام وظیفه فکر می کرد و صدای انفجار هایی که در اطراف او شنیده می شد چیزی از اراده اش برای ادامه نبرد نمی کاست، تا این که بر اثر انفجار، ترکش بزرگی به قسمت ران او برخورد کرد و جراحت شدیدی در بدنش به وجود آورد.
خون ریزی حسین شدید بود. همرزمانش کوشیدند تا برای وی کاری انجام دهند، اما او چشم بر دنیای فانی بسته و به آرزوی شهادت رسیده بود.
روز هفدهم آبان ماه سال 1361، پیکر گلگون حسین با حضور انبوه مردم و همکاران جهاد سازندگی در کنار همرزمانش تشییع و در قطعه 28 شهدای بهشت زهرا، به خاک سپرده شد.
« شهید حسین هدایت جعفر آباد» که مادر عزیزش کام او را با تربت حضرت امام حسین (ع) برداشته بود، در راه آن حضرت به شهادت رسید و در کنار یاران و همراهان آن حضرت، با اولیاء خدا همنشین شد و نام و یادش در تاریخ دفاع مقدس و در دفتر ایثار و شهادت سنگر سازان بی سنگر جهاد سازندگی جاودانه ماند.