علي در تاريخ 28 / 12 / 1340 به دنيا آمد. او دومين فرزند خانواده اي ساكن حوالي خيابان قزوين تهران بود؛ خانواد هاي متوسط از نظر مالي. بعد از گذراندن دوران كودكي وارد دبستان شد. در دبستان، يا شاگرد ممتازبود يا شاگرد اول.

شهيد علي قربان زاده قمصري

نام پدر: احمد

شمارة شناسنامه: 191

صادره: تهران

محل تولد: تهران

تاريخ تولد: 1340

سال ورود به دانشگاه: 1362

رشتة تحصيلي: معارف اسلامي و تبليغ

تاريخ و محل شهادت: 28 / 12 / 1364 فاو

عمليات: والفجر 8


علي در تاريخ 28 / 12 / 1340 به دنيا آمد. او دومين فرزند خانواده اي ساكن حوالي خيابان قزوين تهران بود؛ خانواد هاي متوسط از نظر مالي. بعد از گذراندن دوران كودكي وارد دبستان شد. در دبستان، يا شاگرد ممتاز بود يا شاگرد اول. در راهنمايي هم همي نطور؛ با اينكه هيچ كمكي در خانه نداشت. نمرة انضباط او هميشه 20 بود. بعد وارد «دبيرستان رهنما » در ميدان منيريه شد و در رشتة رياضي به تحصيل پرداخت. احتمالاً در دبيرستان بود كه با عقايد مختلف اعم از چپ و راست و اسلامي آشنا شد و چون روح حق جويي داشت به سمت اسلام گرايش پيدا كرد، تا اينكه در سال سوم دبيرستان با انقلاب آشنا شد؛ انقلابي كه ابتدا در درون او شكل گرفته بود و بعد در بيرون. در آن يكي دو سال اول پس از پيروزي انقلاب، به طور پيوسته در فعاليت هاي فرهنگي مسجد محل شركت داشت. 

در خرداد 1359 با معدل 16 ديپلم گرفت. در پاييز 1359 هم زمان با شروع جنگ تحميلي به جبهه هاي غرب رفت و بعدا ز مدتي بازگشت و در كميتة انقلاب اسلامي مشغول خدمت شد.

در سال 1361 درا ولين كنكور بعدا از نقلاب شركت كرد و در رشتة مهندسي شيمي صنايع پالايش «دانشگاه شريف » قبول شد. همزمان در «دانشگاه امام صادق (ع)» نيز قبول شد. او دانشگاه امام صادق)ع( را انتخاب كرد و در رشتة معارف اسلامي و تبليغ مشغول به تحصيل شد. هر هفته صبح شنبه مي رفت و چهارشنبه شب مي آمد. وقتي كه مي آمد، با سخنان پرمعناي خود خانواده را روشن مي كرد و تا صبح شنبة بعد مشغول مطالعه و درس خواندن بود. صبح هاي جمعه به زيارت شهدا در بهشت زهرا مي رفت و سپس به نماز جمعه. همة اينها جزو برنامة زندگي اش بود. معمولاً شب هاي جمعه به مسجد محل مي رفت و قبل يا بعد از نماز در پايگاه بسيج محل خدمت مي كرد.

در اواخر اسفند سال 1363 به جبهه جنوب اعزام شد و تعطيلات عيد را آنجا بود. وقتي كه آمد، خيلي ضعيف شده بود. بعدها فهميديم كه شيميايي شده، ولي بهمان گفته بود. در پي عمليات والفجر 8 باز هم مانند سال گذشته به جبهة جنوب اعزام شد. يكشنبه 25 اسفند 1364 شب هنگام از دانشگاه به خانه آمد و از مادرش رضايت گرفت و غسل كرد و خوابيد. صبح روز بعد به همراه ديگر همرزمانش با قطار به اهواز و سپس به خرمشهر اعزام و روز بعد در اردوگاه كوثر مستقر شدند. در اردوگاه تقسيم كار شد و او مسؤوليت بيان احكام براي دستة خود را به عهده گرفت. صبح چهارشنبه 28 اسفند حدود ساعت 5/ 8 بود كه قرار ملاقات فرا رسيد. اردوگاه در پي لو رفتن به وسيلة منافقان، به وسيلة هواپيماهاي عراقي بمباران شد وا و در حالي كه سنگر گرفته بود، از ناحية سر مورد اصابت تركش يكي از راكت ها قرار گرفت و به آرزويش رسيد.

وصيت نامة شهيد

شهادت مي دهم به وحدانيت خداوند و شهادت مي دهم به رسالت محمدبن عبدالله (ص) و شهادت مي دهم به ولايت علي بن ابي طالب(ع) و يازده اولاد پاكش و شهادت مي دهم كه امام خميني(ره) بر حق مي باشد و در غياب امام زمان(عج) او معرفي كنندة اصلي اسلام است و اطاعت از او به عنوان ولي فقيه واجب مي باشد. انسان ها روزي به دنيا مي آيند و روزي نيز بايد از دنيا بروند و اين سرنوشتي است كه براي همه مقرر است و فقط اعمال است كه براي انسان در دنيا و آخرت كارساز است و فقط آن اعمالي محسوب مي شوند و ناجي انسانند كه فقط و فقط براي خدا انجام شود.

دل بستن به اين دنيا غفلت است و اين دلبستگي به هر شكلي متجلي مي شود. يا از طريق مال دنيا و مقام دنيا يا از طريق فرزند يا از طرق ديگر. حال كه دلبستگي به اين دنيا باطل است، پس چه بايد كرد؟ آيا بيهوده آفريده شده ايم جواب آن است كه خير، ما آفريده نشده ايم كه فقط غذايي بخوريم و كاري بكنيم واز نعم دنيوي برخوردار شويم و بعد از دنيا برويم، بلكه آفريده شده ايم تا خليفة خدا روي زمين گرديم و از نعمت هاي الهي در حد مجاز آن بهره بجوييم. حال اين طريق، يك قانون هدايت كننده و شاخص هدايت مي خواهد و آن را هيچ كسي بهتر از خداوند عالم بر جهان، نمي تواند به طور كامل ارايه دهد و آن قانون كامل، چيزي به جز اسلام نيست و پيامبر و جانشينان او (ع ) شاخص اسلام مي باشند و در غياب آنان روحانيت متعهد به اسلام است كه هادي مردم و معرف اسلام مي باشد و اين است زندگي هدفدار؛ زندگي اي كه هيچ چيز جز رضايت الله رعايت نشود. در اين زندگي هدفدار بايد تمام موارد مقتضي هدف را رعايت كرد و در اين راه بايد همه چيز را فداي هدف كرد.

از كمترين ارز شها تا نهايت آنها كه جان انسان است و در اينجا بايد ارز شهاي ديگر را فداي ارزش واقعي كه اسلام است نمود و تشخيص اينكه اقتضاي حفظ هدف و در خط هدف بودن ، چه مي باشد با ولي فقيه و كسي كه مجسمة زندة اسلام است، مي باشد. الان حفظ اسلام اقتضا دارد كه از مملكت اسلامي كه مورد هجوم دشمن قرار گرفته، آن هم صرفاً بر اين ابودي اسلام، دفاع كنيم. اين دفاع به اشكال مختلف است. عده اي در ميدان جنگ، عده اي در ميدان آموزش علم و عده اي در ميدان اقتصادي و ميدانهاي ديگر و از طرفي تشخيص اينكه براي هر فرد كدام ميدان ضرور يتر است، نيز با ولي فقيه و نماينده هاي ايشان مي باشد.

هر كجا كه ولي فقيه ، حضور در آنجا را براي حفظ اسلام ضروري بداند، بر ما واجب است اطاعت كنيم و اين همان روح تعبد در برابر قوانين و دستورات الهي است. اينجانب با بينش كامل به جبهة اسلام آمدم. چون وجوب آن را احساس مي كردم. لذا اميدوارم ا نشاءالله در اين راه شهيد شوم، زيرا اَفضَلَ المُوتْ الشَّهادَه بالاترين و با سعادت ترين نوع مرگ، شهادت است. امروز اسلام و حفظ آن احتياج به حضور مسلمين در صحنه دارد و صداي امام حسين(ع) در حمايت از اسلام، از حلقوم فرزند پاكش امام خميني ما را به ياري مي خواند و اگر كوتاهي كنيم، در پيشگاه خداوند و خون شهدا مسؤول خواهيم بود و در آخرت جوابي نخواهيم داشت.

اما استادان دانشگاه و مسؤولان محترم دانشگاه مخصوصاً روحانيت كه حق بزرگي بر گردان اينجانب دارند، از همة آنها تشكر مي كنم و اميدوارم خداوند اجر آنان را متعالي بگرداند و دانشجويان عزيز دانشگاه كه از برخورد با عقايد پا ك و انسان ساز آنان خيلي بهره جستم، از همة آنان التماس دعا دارم. در آخر، از همة دوستان، آشنايان و از خانوادة عزيزم حلاليت مي طلبم وا ميدوارم براي سلامتي رهبر انقلاب اسلامي امام خميني، پيروزي رزمندگان اسلام و شفاي مريضهاي اسلام و آزادي اسرا و پيروزي حق در تمام دنيا، دعا كنيد و براي اين بندة حقير نيز دعا كنيد تا خداوند گناهانم را بيامرزد، زيرا امتحان الهي و عقاب او خيلي سخت است.

علي قربان زاده

منبع: نغمه های سرخ/ یادنامه شهدای دانشگاه امام صادق (ع)/ نشر شاهد/ 1392

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده