اساس نظريه ي هندو ها را درباره ي سرنوشت اعمال آدمی قانون«كارما » تعيين می كند . به موجب اين قانون حيات آينده ی هر انسان بر حسب كردار يا گفتار و پنداری است كه در اين زندگی داشته باشد و مجموع كارها و گفته ها و افكار هر فرد در روح او اثر ثابت ايجاد میكند و آن را طوری می سازد كه در حالت تناسخ (اينكرنيشن يا به زبان هندوان : سام سارا) يعنی در زندگی نوين شکلی متناسب با آن پيدا میكند و به همان تناسب، جسد و پيكری نوين پيدا خواهد كرد. بودا مخصوصاً توضيح می داد كه...

زندگی بازپسين در اديان مختلف


نوید شاهد، آنچنان كه از مدارك دينی اسلام بر می آيد، تمام اديان آسمانی در دو اصل مبدأ و معاد )خدا و روز قيامت( مشترك بوده اند و همه ي پيامبران، مردم را به خدای يگانه و اعتقاد به روز حساب و پاداش می خوانده اند. اما چنانكه قبلاً تذكر داده ايم، نظر آن است كه درباره ي مذاهب بزرگ موجود بحث كنيم، خواه آسمانی باشند يا بشری و از طرفی اديان آسمانی را نيز از روی اسناد و مدارك موجود پيروان آن مورد بحث قرار دهيم و يا برخی عقايد و اصول در دست پيروان هر دين را كه در طول تاريخ آنان تغيير كرده است،گوش زد نماييم و در هر بخش مطالب اسلامی آن را از روی منابع اصيل، يعنی قرآن و سنت مورد توجه و بررسي قرار می دهيم :

در هندوئيسم

اساس نظريه ي هندو ها را درباره ي سرنوشت اعمال آدمی قانون«كارما » تعيين می كند . به موجب اين قانون حيات آينده ی هر انسان بر حسب كردار يا گفتار و پنداری است كه در اين زندگی داشته باشد و مجموع كارها و گفته ها و افكار هر فرد در روح او اثر ثابت ايجاد میكند و آن را طوری می سازد كه در حالت تناسخ )اينكرنيشن يا به زبان هندوان : سام سارا ( يعنی در زندگی نوين شکلی متناسب با آن پيدا میكند و به همان تناسب، جسد و پيكری نوين پيدا خواهد كرد. بودا مخصوصاً توضيح می داد كه چون قانون«كارما » يكی از قوانين عمومی و ثابت است، بنابراين قضاوت الهی يا توبه و شفاعت وجود ندارد و خود به خود عكس العمل كا رها و افكار در زندگی بعدی ظاهر می شود. پس در هندوئيسم به عقيده ي تناسخ می رسيم كه آنان معتقدند تجديد حيات آدمی در همين جهان است و آن هم گاهی به صورت متوالی و بی انتها به طوري که ممكن است يك روح هزاران بار در پيكر انسانی ديگر از طبقاتی غير از طبقه ي پيشين و يا در پيكر حيوانی پست همچون سگ و مار و حشرات درآيد و در اين پيكر و اين زندگی نتيجه ي اعمال گذشته خود را بازيابد.

تنها در موارد بسيار استثنايی است كه روح ممكن است در مقامی جاويدان در اعلی علّيّين با«برهما » وحدت پيدا كند و در آن فانی شود و يا بر عكس در پست ترين مقام ها برای ابد سرنگون گردد. اما برای عموم مردم هميشه تناسخ و تجديد زندگی در پيكرهای ديگر، سرنوشت اعمال آنان را تعيين میكند. در هندوئيسم تذكر اين نكته لازم است كه اصولاً تلاش برای رسيدن به«نيروانا » وجود دارد كه آن را گاهی می توان به مقام فنا يا آرامش و خاموشی مطلق و يا رستن كامل از بند های اسارت بار هوس و زندگی معرفی كرد.

بودا در اين زمينه اصرار فراوان دارد كه فرد در اثر فضائل كامل اخلاقی به «نيروانا » برسد و آن در صورت احتياجی به نوزادگی یا تناسخ ندارد. بنابراين اگر آدمی به مقام وارستگی كامل رسيد به حقيقت مطلق می پيوندد و روح در فنای مطلق و ابدی غرق می شود وگرنه بايد پيوسته به صورتی ديگر بدين جهان آيد و رنج زندگی را تحمل كند.

در دين زرتشت

از آثاری كه از زرتشتيان به دست آمده است و احتمالاً بعضی از آنها مانند كتاب «بند هشن » بعد از ظهور اسلام نوشته شده است، اعتقاد به معاد به خوبی تشريح شده كه خلاصه ی آن چنين است : روح آدمی پس از آنكه از بدن بيرون رفت، مدت سه شبانه روز برگرد پيكر خود می چرخد و بر رفتار گذشته ي خود می انديشد و پس از سه روز او را كشان كشان به جانب پل«چينوان» می برند كه آنجا گذرگاه مردگان است و اين پل به صورت های گوناگونی توصيف شده است. پس از آن در برابر خدای«ميترا » و همکارانش )سروش داشنو ( برای داوری اعمال گذشته قرار می گيرد . در دست «داشنو » ترازويی است كه اعمال خوب و بد را می سنجد .

سپس روی پل قرار مي گيرد اگر بدكار باشد به دوزخ سرازير می شود و اگر نيكوكار باشد، به راحتی می گذرد و به زندگی پر از نعمتی خواهد رسيد.

برای دوزخ طبقاتی نقل كرده اند و همچنين برای مقام عالی نيكوكاران درجات و مراتبی دانسته اند . ظهور واپسين روز را در پايان دوره ي چهارم روزگار مي دانند و مي گويند زمان، چهار دوره دارد و هر دوره سه هزار سال است و زرتشت در ابتداي دوره ي چهارم آمده است.

بنابراين سه هزار سال پس از زرتشت روز نشو مردگان فرا مي رسد و در زمين و آسمان موجودي نمي ماند و انجمني بزرگ از داوران تشكيل مي شود و درباره ي هريك از ارواح گذشته فرمان يزداني صادر مي گردد . در آن روز سيلي از فلزات مذاب بر زمين جريان پيدا ميكند و به سوي دوزخ روان مي شود و بدي ها و پليدي ها را نابود مي كند. تمام آدميان در اين سيل روانند.

اما براي نيكوكاران همچون شير گرمي گوارا است اما بدكرداران و دروغگويان طعمه ي آن آتش خواهند شد. سپس نبرد اهورامزدا با اهرمن و لشكريانش در مي گيرد و اهريمن شكست كامل مي خورد و بدي ها همه نابود مي شوند و افرادي كه از اين آزمايش به سلامت بيرون آيند در جهان نو، زندگي راحت و خوش و ابدي خواهند داشت.

در دين يهود

چنانچه در پيش تذكر شد، در دين اصيل يهود كه بر حضرت موسي)ع( نازل شده است، عقيده به روز بازپسين وجود داشته و قرآن در چند مورد از حضرت موسي نقل ميكند كه مردم را به پرستش خدا و ايمان به آخرت دعوت كرده است . اما در تورات هاي موجود يهوديان، موضوع عقيده به قيامت به صورتهاي مبهمي ذكر شده است. قرآن درباره ي يهوديان زمان ظهور اسلام مي فرمايد : كه آنان مي پندارند بهشت مخصوص خود آنهاست و يا مي گويند هيچگاه پيروان دين يهود به جهنم نمي روند جز چند روزي و بدين ترتيب معلوم است كه عقيده به بهشت وجهنم در بين آنان بوده است. اما از آنچه كه از آثار خود آنان مي بينيم، به نظر مي رسد كه در ادوار باستاني عقيده ي ساده اي درباره ي قيامت داشته اند به اين صورت كه مردگان پس از اين زندگي در حفره اي فرو مي افتند و در آنجا وجودي مبهم و بي رنگ دارند و به آن حفره«شئول» مي گويند . در آن سرزمين احياناً شكل اولي هی خود را خواهند داشت و تحت تشكيلات خانواده در مي آيند و به همان صورت باقي مي مانند. چون قبلاً اشخاص خوب و بد پاداش و مجازات خود را ديده اند. در هرحال اين زندگي، بسيار مبهم و شبيه خواب و سستي ابدي است كه به نيستي و فنا نزديك است. در تورات، كمتر از قيامت ذكري به ميان آمده است و گاهي سخن از پاداش عمل است. يهوديان در مورد يهوه معتقد بودند كه نظارت و حمايت او برای زندگان است و در احترامات و آيين مردگان شركت ندارد و اشخاص خوب در همين زندگي پاداش خود را مي بينند و گاهي مي گفتند كه تا مدت محدودي پس از مرگ توجه يهوه به مردگان باقي مي ماند. رفته رفته آميزش قوم يهود با ديگران، و به تصور برخي تاريخ نويسان به خصوص زرتشتيان عقيده به قيامت با طول و تقصيل بيشتر در بين آنان پيدا شد و سخن از رستاخيز و قيام مردگان در روز بازپسين و زندگي جسماني و حساب اعمال مطرح گرديد.

اما در هر حال مسئله ي معاد در بين يهوديان عقيده ي راسخ و مهمي نمي باشد و شايد همان گرايش اين جهاني و علاقه به پول و مظاهر مادي آنان باعث بوده است كه حساب اعمال و مجازات قيامت را ناچيز انگارند تا به تصور خود بتوانند با حيله و تجاوز و زر اندوزي پيش تازند.

در دين مسيح

عقيده به روز بازپسين در مسيحيت وجود دارد و در تمام دوران تاريخ مسيحيت اين عقيده تكرار مي شده است و اكنون در كتا ب هاي ديني آنان مكرر از بهشت و دوزخ و برزخ و وارد شدن در ملكوت خدا، حكم به عدالت بين مردگان به وسيله ي خداي پدر و پسر )عيسي( توبه و امثال آن سخن به ميان آمده است. و اصول موضوع نجات كه يكي از هدف هاي حضرت عيسي است. نجات از بد بختي هاي اين جهان و نجات از عذاب دوزخ است. اما دو نكته لازم به تذكر است :

(1 در قرون وسطي رفته رفته آباء كليسا كليد بهشت و جهنم را در دست خود گرفتند و بهشت را به بهاي پولي كه ازمردم مي گرفتند مي فروختند و همچنين گناهان مردم را با پول مي خريدند و قيمت گناهان بر حسب اهميت آنها فرق ميكرد. اين موضوع بكلّي عقيده ي به قيامت را به صورت مبتذلي بازيچه ي سودجويي هاي ارباب كليسا ساخته بود.

2) احياناً موضوع تصليب حضرت عيسي)ع( را به جبران گناهان مسيحيان و پيروانش نشان دادند. بدين ترتيب گفتند كه حضرت عيسي)ع ( فداكاري كرد تا خود را فداي نجات دادن ديگران كند . اين در يك تصور، بدان معني است كه خطاها و بديهاي مردم قبلاً تلافي شده است و در نتيجه، اصالت محاسب هي اعمال و پاداش و مجازات كا رهاي مردم سست مي شد. اينگونه افكار گاهي در بعضي مسلمانان نسبت به فداكاري هاي پيشوايان ديني پيش مي آيد و اثر آن سستي و سلب مسئوليت است . با آنكه حقيقت آن است كه فداكاري آنان به خاطر حق خواهي و عدال تطلبي و مبارزه با مفاسد بوده است و ما بايد عمل آنان را سرمشق زندگي قرار دهيم.

اما در اسلام

عقيده به روز حساب از مهم ترين پايه هاي اعتقادي اسلام است و صدها آيه در اين باره بحث كرده است و براستي مي توان گفت تنها ديني كه به طور كامل و وسيع موضوع زندگي پس از مرگ را بيان نموده، اسلام است.

پس از آنكه آدمي از اين جهان چشم بپوشد، زندگي خود را به نحو ديگري در جهاني وسيع تر شروع ميكند. اين زندگي جديد همراه با آثار، خوي و رفتاري است كه آدمي در زندگي دنيايي خود داشته است و در حقيقت نمود و تجسّم اعمال و كار هاي اين دنيا است. آنان كه درزندگي به خوي واخلاق پست و خيانت و جنايت و حيله گري و ستمگري پرداخته بودند، روح آنان نيز با چنين خصلت هايي آميخته شده است و همين روحيه هاي پست و شرارت ها، شعله هاي عذاب و گرفتاري را براي آنان بر مي افروزد.

اما آنان كه با پاكدامني وصداقت واحسان و خدمت، روزگار گذرانيده اند، غرق در راحتي و عيش و سرورند و اين خوشي و لذت نتيجه و پديده ي خوي و خصلت و رفتار نيكوي آنان است. آري، مردم پس از مرگ با آنچه كه خود به وسيل هي روحيات و اخلاق خود براي خويش فراهم كرده اند، سروكار دارند تا قيامت برپا شود و مردگان بار ديگر به فرمان خدا زنده شوند و در بدن هاي پراكنده و پوسيده ي آنان دو مرتبه روح زندگي دميده شود و براي حساب و محاكمه ي نهايي اعمال خود حاضر گردند. در آنجا نتيجه ي همه ي كردا رهاي گذشته ی خود را خواهند ديد وبا عدالت كامل بين آنان حكم خواهد شد و بهشت و سعادت و يا جهنم و بدبختي را بدانگونه كه متناسب با رفتار آنان باشد، خواهند يافت.

 منبع: مجموعه آثار دانشمند شهید محمد جواد با هنر (جلد اول) دین شناسی تطبیقی، نشر شاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده