هداياي آسماني براي مادران بهشتي
چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۳
مادران ديروز و امروز اين سرزمين ثابت كردند هر جا كه باشد و هر زمان كه دست دهد پاي آرمانهاي انقلاب ايستادهاند، حتي اگر اين ايستادگي به قيمت جان دردانههايشان تمام شود...
به گزارش نوید شاهد، در آستانه ولادت بانوي دو عالم حضرت زهرا (س) و روز مادر به سراغ مادران
شهدا رفتيم. مادراني كه همه زندگيشان شد تعليم و تعلم فرزنداني كه شهادت
نصيبشان شد. اموهبها و امالبنينهايي كه از همه داراييشان گذشتند و
اين فرموده امام خميني(ره) را به منصه ظهور رساندند كه «از دامن زن، مرد به
معراج ميرود.» مادران ديروز و امروز اين سرزمين ثابت كردند هر جا كه باشد
و هر زمان كه دست دهد پاي آرمانهاي انقلاب ايستادهاند، حتي اگر اين
ايستادگي به قيمت جان دردانههايشان تمام شود. در اين مطلب سخنان مادر
شهيد محمدحسين حداديان شهيد امنيت، مادر شهيد مصطفي احمديروشن شهيد
هستهاي، مادر شهيد مهران اقرع شهيد مرزباني، مادر شهيد محسن كماليدهقان
شهيد مدافع حرم، مادر شهيدان محمدرضا و صفر سيفي از شهداي فاطميون و مادر
شهيد حشمت عليشاه از شهداي زينبيون را پيش رو داريد.
هديه روز مادر، شهادت محمدحسين بود
فاطمه تاجيك مادر شهيد محمدحسين حداديان در خصوص تربيت ديني و مكتبي فرزندانش ميگويد: تربيت مقوله وسيعي است كه شامل همه جوانب و نيازهاي يك انسان براي زندگي ميشود. من به عنوان يك مادر هميشه خودم تلاش ميكردم آنچه را ميخواستم به فرزندانم بگويم ابتدا خودم به آن عمل كنم. وقتي آدم چيزي را بگويد و خودش به آن عمل نكند قطعاً اثر نخواهد داشت. عامل بودن تأثير زيادي روي افراد دارد. به نظر من آدم بايد ابتدا خودش را تربيت كند تا بعد بتواند فرزندانش را تربيت كند.
فاطمه تاجيك ادامه ميدهد: نميتوانم بگويم من محمدحسين را تربيت كردهام، وقتي بچهها به دنيا آمدند من به امام زمان(عج) گفتم آقاجان من هيچ چيز نميدانم، من چيزي بلد نيستم، بچهها را به شما ميسپارم و از آن زمان به بعد هر شب به آقا صلوات هديه ميكردم و ميگفتم شما فرزندان من را تربيت كنيد، شما راهنمايي كنيد و شما بگوييد من به آنها چه بگويم. اينجا من مطرح نيستم، هر چه هست، خداست. محمدحسين من اگر راهش را پيدا كرد، عنايت اهل بيت بود، اگر به اين مقام رسيد به خاطر ارتباط خودش با ائمه و... بود. بعد از شهادت وقتي دستنوشتههايش را در گوشه و كنار اتاقش پيدا ميكنم، ميبينم روي كاغذ نوشته يا صاحبالزمان (عج) سحر ياد ما هم باش. اين نشان ميدهد كه او ارتباط خوبي با امام زمانش داشته است و خوشا به سعادت شهدا.
مادر شهيد به تربيت اسلامي مكتبي فرزندان اشاره ميكند و ميگويد: تربيت همه ما با اهل بيت است. وقتي ما مكتبي به نام اسلام داريم كه چراغ راه و راهنمايش معصومين هستند انشاءالله هرگز گم نميشويم، فقط شرطش وصل شدن است، شرطش ارتباط داشتن با اهل بيت است. آنهم از طريق نماز و دعا... محمدحسين اهل نماز بود. نمازهايش را قبل از اينكه به سن تكليف برسد ميخواند. به اعتقاد من در بحث حجاب و نماز اگر جبر باشد هرگز جواب نميدهد.
هديه روز مادر، شهادت محمدحسين بود
فاطمه تاجيك مادر شهيد محمدحسين حداديان در خصوص تربيت ديني و مكتبي فرزندانش ميگويد: تربيت مقوله وسيعي است كه شامل همه جوانب و نيازهاي يك انسان براي زندگي ميشود. من به عنوان يك مادر هميشه خودم تلاش ميكردم آنچه را ميخواستم به فرزندانم بگويم ابتدا خودم به آن عمل كنم. وقتي آدم چيزي را بگويد و خودش به آن عمل نكند قطعاً اثر نخواهد داشت. عامل بودن تأثير زيادي روي افراد دارد. به نظر من آدم بايد ابتدا خودش را تربيت كند تا بعد بتواند فرزندانش را تربيت كند.
فاطمه تاجيك ادامه ميدهد: نميتوانم بگويم من محمدحسين را تربيت كردهام، وقتي بچهها به دنيا آمدند من به امام زمان(عج) گفتم آقاجان من هيچ چيز نميدانم، من چيزي بلد نيستم، بچهها را به شما ميسپارم و از آن زمان به بعد هر شب به آقا صلوات هديه ميكردم و ميگفتم شما فرزندان من را تربيت كنيد، شما راهنمايي كنيد و شما بگوييد من به آنها چه بگويم. اينجا من مطرح نيستم، هر چه هست، خداست. محمدحسين من اگر راهش را پيدا كرد، عنايت اهل بيت بود، اگر به اين مقام رسيد به خاطر ارتباط خودش با ائمه و... بود. بعد از شهادت وقتي دستنوشتههايش را در گوشه و كنار اتاقش پيدا ميكنم، ميبينم روي كاغذ نوشته يا صاحبالزمان (عج) سحر ياد ما هم باش. اين نشان ميدهد كه او ارتباط خوبي با امام زمانش داشته است و خوشا به سعادت شهدا.
مادر شهيد به تربيت اسلامي مكتبي فرزندان اشاره ميكند و ميگويد: تربيت همه ما با اهل بيت است. وقتي ما مكتبي به نام اسلام داريم كه چراغ راه و راهنمايش معصومين هستند انشاءالله هرگز گم نميشويم، فقط شرطش وصل شدن است، شرطش ارتباط داشتن با اهل بيت است. آنهم از طريق نماز و دعا... محمدحسين اهل نماز بود. نمازهايش را قبل از اينكه به سن تكليف برسد ميخواند. به اعتقاد من در بحث حجاب و نماز اگر جبر باشد هرگز جواب نميدهد.
مادر شهيد محمدحسين حداديان در مورد
هديه روز مادري كه امسال فرزند شهيدش به او داد، ميگويد: براي هديه روز
مادر امسال محمدحسين با خواهر و برادرش قرار گذاشته بودند كه پولهايشان را
روي هم بگذارند و با هم يك هديه خوب تهيه كنند اما الان ميگويم چه
هديهاي باارزشتر و عاليتر از اين هديه كه محمدحسين به من داد. هديه
امسال روز مادر من، شهادت بود كه نصيبش شد. خدا را براي اين هديه الهي
شاكرم.
مهمتر از نقش مادر، رزق حلالي است كه پدر به خانه ميآورد
مادر شهيد مصطفي احمديروشن در خصوص نقش مادر در تربيت فرزندان ميگويد: مادر نقش مهمي در تربيت فرزندان دارد و مهمتر از نقش مادر، رزق و روزي حلالي است كه پدر به خانه ميآورد. اين دو مكمل هم هستند. يعني هر چه مادر سعي و تلاش كند و بخواهد بچه را درست تربيت كند، اگر آن ناني كه مرد به خانه ميآورد شبههناك باشد، تأثير منفي خود را در تربيت فرزندان ميگذارد.
اين مادر شهيد در ادامه ميگويد: مصطفي هم از طرف مادري و هم از طرف پدري خانواده مذهبي داشت. پدربزرگ من آيتالله مهدوي اردكاني و جد پدري مصطفي، ملامصطفي همداني بود. مصطفي در خانوادهاي مذهبي و انقلابي به دنيا آمد. دو سال داشت كه عمويش در دي ماه 1360 در جبهه نوسود به شهادت رسيد و هنوز هم جاويدالاثر است. از همان دوران كودكي، پدر مصطفي در هر مراسم، تشييع شهدا و هيئت شركت ميكرد و هر جا كه ميتوانست مصطفي را همراه خودش ميبرد. بعدها مصطفي ميگفت من هيچگاه آن تشييع شهدايي كه همراه پدر ميرفتم را از ياد نميبرم. همه آنها در ذهن مصطفي مانده بود. مصطفي با فرهنگ ايثار و شهادت بزرگ شد و رشد كرد.
زمان شهادت عمويش، مصطفي كوچك بود اما بعدها در مورد عمو تحقيق كرد و ايشان را الگوي عملي زندگي خود قرار داد و به شهادت عمو افتخار ميكرد. دوستان دانشگاهياش ميگفتند وقتي با مصطفي به بهشت زهرا ميرفتيم، مصطفي ميگفت براي ما خيلي دير شد. نگاه كنيد اينها در چه سن و سالي بودند كه شهيد شدند.
مادر شهيد مصطفي احمديروشن در خصوص تربيت و پرورش تنها يادگار شهيد، عليرضا احمديروشن ميگويد: به خانم مصطفي گفتم شما خيلي ولايتمدارتر از ما هستيد، ازدواج مصطفي و خانمش بر همين اساس بود. من تا آنجا كه بتوانم در كنار همسر مصطفي سعي ميكنم عليرضا را طوري تربيت كنم كه انشاءالله وقتي بزرگ شد به اينكه پسر شهيد مصطفي احمديروشن اينگونه تربيت شده است، افتخار كنيم.
مادر شهيد در پايان خاطرنشان كرد: همه اينها لطف خداست، يك نسل عموي مصطفي بود و يك نسل مصطفي و يك نسل هم عليرضا كه انشاءالله در ركاب آقا امام زمان(عج) خدمت كند.
تشييع پيكرش روز تولد حضرت زهرا (س) بود
مليحه خزائي مادر شهيد مهران اقرع با اشاره به ايام ولادت حضرت زهرا(س) ميگويد: گاهي اوقات مهران در ايام ولادت حضرت زهرا(س) در دانشگاه افسري بود. براي همين تلفني روز مادر را تبريك ميگفت، ابتدا به مادربزرگش، بعد به مادر من و بعد هم به من زنگ ميزد. مهران در آخرين مناسبت روز مادر به من پيام داد و برايم نوشت: چيست بهترين عيدي ما از زهرا /يك سحر وقت اذان صحن اباعبدالله (ع). پيشاپيش روز مادر را به شما تبريك ميگويم. ولادت خانم حضرت زهرا(س) مباركتان باشد.
بعد از شهادت مهران هر سال اين پيام روز مادر برايم مرور ميشود. يك سال قبل از شهادتش، مهران برايم تسبيحي خريده و در حرم حضرت معصومه (س)، مزار علما و شهدا تبرك كرده بود. تسبيح هديه روز مادر بود. آن را به من داد و گفت چون شما شبها ذكر ميگوييد اين تسبيح را تبرك كردم و اين را دست بگيريد.
من هم تسبيح را بوسيدم و گذاشتم روي چشمم. از آن شب به بعد تسبيح را از خودم جدا نكردم. روز تولد حضرت زهرا سالگرد شهادت مهران است. مهران روز تولد خانم زهرا (س) تشييع و به خاك سپرده شد. مادر شهيد در خصوص آخرين لحظه ديدار با فرزندش ميگويد: مهران ارادت خاصي به امام رضا (ع) داشت. ميدانم كه شهادتش را هم از آقا گرفت. مسئولان هنگام تشييع، پيكر مهران و دوستان شهيدش را در حرم آقا طواف دادند. هنگام تشييع جمعيت زيادي آمده بود. آنقدر كه ديگر جايي براي من نبود. وقتي مهران را به داخل حرم بردند من بيرون نشستم. پاهايم توان نداشت. تابوت مهران را كه از حرم بيرون آوردند از عكس و آدمهايي كه زير تابوتش را گرفته بودند، شناختم. تا چشمم به تابوتش افتاد با خودم گفتم مهرانجان الهي فدات بشوم، شما را كه به ما نشان ندادند، مادر بيا حداقل تابوتت را ببوسم. خدا شاهد است ديدم تابوت مهران با سرعت به سمت من ميآيد. يكباره آن جمعيت زير تابوت همه كنار رفتند وگفتند مادر شهيد ميخواهد فرزندش را ببوسد. من تابوت را در بغلم گرفتم. گفتم مادر من به شهادتت غبطه ميخورم انشاءالله مباركت باشد. انشاءالله كنار علياكبر(ع) باشي. بعد گفتم برو مادرجان هميشه فكر ميكردم كه ديرش شده است. همان شب بعد از تشييع و خاكسپاري دوستان مهران براي من هديهاي آوردند و در نبود مهران روز مادر را به من تبريك گفتند. نميخواستند جاي خالي مهران را حس كنم، من بوي مهران را از آنها استشمام ميكردم. برايم يك انگشتر شرفالشمس و يك سجاده گرفته بودند كه با همان نمازم را ميخوانم. فكر ميكنم آن هديه روز مادر از طرف مهران بود.
من از همه دوستان پسرم بهخاطر هديه روز مادر و مناسبتهاي ديگر که به يادم هستند تشکر ميکنم.
آخرين هديه محسن، صدايي است كه هنوز در گوشم طنينانداز ميشود
محبوبه كريمپور مادر محسن كماليدهقان اولين شهيد مدافع حرم كرج در مورد تربيت صحيح فرزندانش ميگويد: همسرم در زمان جنگ دائم در جبهه بود و تربيت بچهها به عهده من بود. تحمل دوري از ايشان و نگهداري و تربيت بچهها در آن شرايط سخت بود اما لطف خدا شامل حالم شد و توانستم آنطور كه شايسته است بچهها را تربيت كنم. ميدانم در كنار تربيت اسلامي و ديني رزق حلال تأثير بسزايي در تربيت بچهها دارد. رزق حلال بهانه عاقبت بهخيري محسن شد. محسن را به مجلس اباعبدالله ميبردم و شير ميدادم و تأثير همه آنها را در تربيتش ديدم.
مادر شهيد در مورد آخرين هديه روز مادري كه از شهيد به ياد گار دارد ميگويد: آخرين روز مادر، محسن در سوريه بود، با من تماس گرفت و روز مادر را تبريك گفت. آخرين هديهاش صدايي بود كه هنوز در گوشم طنينانداز ميشود. دو روز بعد هم شهيد شد. محسن هميشه دست پر بود، نگاه ميكرد آنچه را كه دوست دارم برايم تهيه ميكرد اصلاً مناسبتي هديه نميخريد. با خواهرش مشورت ميكرد و ميگرفت. بيبهانه و بيمناسبت كادو برايم ميخريد. من به عنوان يك مادر، شهادت را در وجود محسن و در رگ و ريشهاش ميديدم. ميديدم اين خاص بودن را. تربيت تأثير دارد، اما نگاه امام زمان (عج) هم بود.
نياز نبود به محسن بگويي نماز بخوان يا روزه بگير. وقتي من و پدرش را ميديد خودش حواسش را جمع ميكرد. راستش را بخواهيد محسن خودش پا كار بود، مادربزرگش ميگفت محسن روزههايت را به من ميفروشي؟ اين راهي هم كه در جبهه مقاومت در پيش گرفت راهي بود كه خودش انتخاب كرد چون پدرش را در جبهه مقاومت و در رزم با دشمن ديده بود. راهي كه در نهايت به شهادتش ختم شد.
فرزندان شهيدم بهترين هديه روز مادر هستند
گلچمن حسيني مادر شهيد محمدرضا و صفر سيفي از روز مادر و هديه بچهها برايمان ميگويد: محمدرضا متأهل بود و هميشه همراه با خانوادهاش برايم هديه ميخريد و ميآورد. چادرنماز، پارچه، كفش يا تكهاي طلا. هيچ وقت اين روز را فراموش نميكردند. ميآمدند و بعد از تبريك روز مادر هديهشان را ميدادند.
صفر مجرد بود. انتخاب هديه كمي برايش سخت بود. آخرين هديهاي كه صفر قبل از شهادتش برايم خريد انگشتر بود. آمد خانه و انگشتر را به من داد و گفت مادر اگر قابل ميدانيد اين هديه را از من قبول كنيد. گفتم خودت و وجودت براي من بهترين هديه است.
بهترين هديه اين روزها و در نبودنهايشان اين است كه در آن دنيا هواي من و پدرشان را داشته باشند. يك بار هم خواب صفر را ديدم كه از من ناراحت بود، گفت مادر من را با گريههايت ناراحت ميكني. از آن به بعد سعي كردم رفتاري نكنم كه دل شهداي خانهام بگيرد.
براي برگزاري مراسم حضرت زهرا(س) وسيله خانه فروختيم
مادر شهيد مصطفي احمديروشن در خصوص نقش مادر در تربيت فرزندان ميگويد: مادر نقش مهمي در تربيت فرزندان دارد و مهمتر از نقش مادر، رزق و روزي حلالي است كه پدر به خانه ميآورد. اين دو مكمل هم هستند. يعني هر چه مادر سعي و تلاش كند و بخواهد بچه را درست تربيت كند، اگر آن ناني كه مرد به خانه ميآورد شبههناك باشد، تأثير منفي خود را در تربيت فرزندان ميگذارد.
اين مادر شهيد در ادامه ميگويد: مصطفي هم از طرف مادري و هم از طرف پدري خانواده مذهبي داشت. پدربزرگ من آيتالله مهدوي اردكاني و جد پدري مصطفي، ملامصطفي همداني بود. مصطفي در خانوادهاي مذهبي و انقلابي به دنيا آمد. دو سال داشت كه عمويش در دي ماه 1360 در جبهه نوسود به شهادت رسيد و هنوز هم جاويدالاثر است. از همان دوران كودكي، پدر مصطفي در هر مراسم، تشييع شهدا و هيئت شركت ميكرد و هر جا كه ميتوانست مصطفي را همراه خودش ميبرد. بعدها مصطفي ميگفت من هيچگاه آن تشييع شهدايي كه همراه پدر ميرفتم را از ياد نميبرم. همه آنها در ذهن مصطفي مانده بود. مصطفي با فرهنگ ايثار و شهادت بزرگ شد و رشد كرد.
زمان شهادت عمويش، مصطفي كوچك بود اما بعدها در مورد عمو تحقيق كرد و ايشان را الگوي عملي زندگي خود قرار داد و به شهادت عمو افتخار ميكرد. دوستان دانشگاهياش ميگفتند وقتي با مصطفي به بهشت زهرا ميرفتيم، مصطفي ميگفت براي ما خيلي دير شد. نگاه كنيد اينها در چه سن و سالي بودند كه شهيد شدند.
مادر شهيد مصطفي احمديروشن در خصوص تربيت و پرورش تنها يادگار شهيد، عليرضا احمديروشن ميگويد: به خانم مصطفي گفتم شما خيلي ولايتمدارتر از ما هستيد، ازدواج مصطفي و خانمش بر همين اساس بود. من تا آنجا كه بتوانم در كنار همسر مصطفي سعي ميكنم عليرضا را طوري تربيت كنم كه انشاءالله وقتي بزرگ شد به اينكه پسر شهيد مصطفي احمديروشن اينگونه تربيت شده است، افتخار كنيم.
مادر شهيد در پايان خاطرنشان كرد: همه اينها لطف خداست، يك نسل عموي مصطفي بود و يك نسل مصطفي و يك نسل هم عليرضا كه انشاءالله در ركاب آقا امام زمان(عج) خدمت كند.
تشييع پيكرش روز تولد حضرت زهرا (س) بود
مليحه خزائي مادر شهيد مهران اقرع با اشاره به ايام ولادت حضرت زهرا(س) ميگويد: گاهي اوقات مهران در ايام ولادت حضرت زهرا(س) در دانشگاه افسري بود. براي همين تلفني روز مادر را تبريك ميگفت، ابتدا به مادربزرگش، بعد به مادر من و بعد هم به من زنگ ميزد. مهران در آخرين مناسبت روز مادر به من پيام داد و برايم نوشت: چيست بهترين عيدي ما از زهرا /يك سحر وقت اذان صحن اباعبدالله (ع). پيشاپيش روز مادر را به شما تبريك ميگويم. ولادت خانم حضرت زهرا(س) مباركتان باشد.
بعد از شهادت مهران هر سال اين پيام روز مادر برايم مرور ميشود. يك سال قبل از شهادتش، مهران برايم تسبيحي خريده و در حرم حضرت معصومه (س)، مزار علما و شهدا تبرك كرده بود. تسبيح هديه روز مادر بود. آن را به من داد و گفت چون شما شبها ذكر ميگوييد اين تسبيح را تبرك كردم و اين را دست بگيريد.
من هم تسبيح را بوسيدم و گذاشتم روي چشمم. از آن شب به بعد تسبيح را از خودم جدا نكردم. روز تولد حضرت زهرا سالگرد شهادت مهران است. مهران روز تولد خانم زهرا (س) تشييع و به خاك سپرده شد. مادر شهيد در خصوص آخرين لحظه ديدار با فرزندش ميگويد: مهران ارادت خاصي به امام رضا (ع) داشت. ميدانم كه شهادتش را هم از آقا گرفت. مسئولان هنگام تشييع، پيكر مهران و دوستان شهيدش را در حرم آقا طواف دادند. هنگام تشييع جمعيت زيادي آمده بود. آنقدر كه ديگر جايي براي من نبود. وقتي مهران را به داخل حرم بردند من بيرون نشستم. پاهايم توان نداشت. تابوت مهران را كه از حرم بيرون آوردند از عكس و آدمهايي كه زير تابوتش را گرفته بودند، شناختم. تا چشمم به تابوتش افتاد با خودم گفتم مهرانجان الهي فدات بشوم، شما را كه به ما نشان ندادند، مادر بيا حداقل تابوتت را ببوسم. خدا شاهد است ديدم تابوت مهران با سرعت به سمت من ميآيد. يكباره آن جمعيت زير تابوت همه كنار رفتند وگفتند مادر شهيد ميخواهد فرزندش را ببوسد. من تابوت را در بغلم گرفتم. گفتم مادر من به شهادتت غبطه ميخورم انشاءالله مباركت باشد. انشاءالله كنار علياكبر(ع) باشي. بعد گفتم برو مادرجان هميشه فكر ميكردم كه ديرش شده است. همان شب بعد از تشييع و خاكسپاري دوستان مهران براي من هديهاي آوردند و در نبود مهران روز مادر را به من تبريك گفتند. نميخواستند جاي خالي مهران را حس كنم، من بوي مهران را از آنها استشمام ميكردم. برايم يك انگشتر شرفالشمس و يك سجاده گرفته بودند كه با همان نمازم را ميخوانم. فكر ميكنم آن هديه روز مادر از طرف مهران بود.
من از همه دوستان پسرم بهخاطر هديه روز مادر و مناسبتهاي ديگر که به يادم هستند تشکر ميکنم.
آخرين هديه محسن، صدايي است كه هنوز در گوشم طنينانداز ميشود
محبوبه كريمپور مادر محسن كماليدهقان اولين شهيد مدافع حرم كرج در مورد تربيت صحيح فرزندانش ميگويد: همسرم در زمان جنگ دائم در جبهه بود و تربيت بچهها به عهده من بود. تحمل دوري از ايشان و نگهداري و تربيت بچهها در آن شرايط سخت بود اما لطف خدا شامل حالم شد و توانستم آنطور كه شايسته است بچهها را تربيت كنم. ميدانم در كنار تربيت اسلامي و ديني رزق حلال تأثير بسزايي در تربيت بچهها دارد. رزق حلال بهانه عاقبت بهخيري محسن شد. محسن را به مجلس اباعبدالله ميبردم و شير ميدادم و تأثير همه آنها را در تربيتش ديدم.
مادر شهيد در مورد آخرين هديه روز مادري كه از شهيد به ياد گار دارد ميگويد: آخرين روز مادر، محسن در سوريه بود، با من تماس گرفت و روز مادر را تبريك گفت. آخرين هديهاش صدايي بود كه هنوز در گوشم طنينانداز ميشود. دو روز بعد هم شهيد شد. محسن هميشه دست پر بود، نگاه ميكرد آنچه را كه دوست دارم برايم تهيه ميكرد اصلاً مناسبتي هديه نميخريد. با خواهرش مشورت ميكرد و ميگرفت. بيبهانه و بيمناسبت كادو برايم ميخريد. من به عنوان يك مادر، شهادت را در وجود محسن و در رگ و ريشهاش ميديدم. ميديدم اين خاص بودن را. تربيت تأثير دارد، اما نگاه امام زمان (عج) هم بود.
نياز نبود به محسن بگويي نماز بخوان يا روزه بگير. وقتي من و پدرش را ميديد خودش حواسش را جمع ميكرد. راستش را بخواهيد محسن خودش پا كار بود، مادربزرگش ميگفت محسن روزههايت را به من ميفروشي؟ اين راهي هم كه در جبهه مقاومت در پيش گرفت راهي بود كه خودش انتخاب كرد چون پدرش را در جبهه مقاومت و در رزم با دشمن ديده بود. راهي كه در نهايت به شهادتش ختم شد.
فرزندان شهيدم بهترين هديه روز مادر هستند
گلچمن حسيني مادر شهيد محمدرضا و صفر سيفي از روز مادر و هديه بچهها برايمان ميگويد: محمدرضا متأهل بود و هميشه همراه با خانوادهاش برايم هديه ميخريد و ميآورد. چادرنماز، پارچه، كفش يا تكهاي طلا. هيچ وقت اين روز را فراموش نميكردند. ميآمدند و بعد از تبريك روز مادر هديهشان را ميدادند.
صفر مجرد بود. انتخاب هديه كمي برايش سخت بود. آخرين هديهاي كه صفر قبل از شهادتش برايم خريد انگشتر بود. آمد خانه و انگشتر را به من داد و گفت مادر اگر قابل ميدانيد اين هديه را از من قبول كنيد. گفتم خودت و وجودت براي من بهترين هديه است.
بهترين هديه اين روزها و در نبودنهايشان اين است كه در آن دنيا هواي من و پدرشان را داشته باشند. يك بار هم خواب صفر را ديدم كه از من ناراحت بود، گفت مادر من را با گريههايت ناراحت ميكني. از آن به بعد سعي كردم رفتاري نكنم كه دل شهداي خانهام بگيرد.
براي برگزاري مراسم حضرت زهرا(س) وسيله خانه فروختيم
وقتي
از مادر شهيد سيدحشمت عليشاه در مورد روز مادر ميپرسم، ميگويد: ما در
پاكستان چيزي به عنوان روز مادر نداريم اما ولادت خانم زهرا (س) را با شكوه
هر چه تمامتر جشن ميگيريم. در مورد تربيت بچهها هم بايد بگويم من و پدر
بچهها اعتقادي به برنامههاي تلويزيون نداشتيم يعني اصلاً تلويزيون
نداريم چون در پاكستان برنامههاي اسلامي و مناسبتي پخش نميكنند. طوري
زندگي كرديم كه بچهها از ما الگو بردارند. آنقدر كه عاقبت به خير شوند.
شهادت حشمتعلي خود نشاندهنده اين عاقبت بهخيري است.
دو ساعت قبل از اذان صبح از خواب بيدار ميشويم و براي امام زمان، خانم زهرا و امام علي نماز ميخوانيم تا زمان اذان صبح. بعد نماز صبح هم كه هزار صلوات را ميخوانيم. بچهها هم هر كدام زودتر از خواب بيدار ميشدند و نماز صبح ميخواندند و از طرف ما هديه ميگرفتند. مثلاً حشمتعلي از همه زودتر كه بلند ميشد 2هزار تومان و برادرش كه از او ديرتر بلند ميشد هزار تومان جايزه ميگرفت. اين كار بچهها را تشويق ميكرد. بچهها در اين فضاها بزرگ شدهاند. وقت نماز از خوف خدا گريه ميكرديم تا خدا به ما لطف كرده و ما را مورد توجه و عنايت خود قرار دهد.
مادر شهيد در مورد نحوه برگزاري مراسم ولادت حضرت زهرا(س) ميگويد: ما ولادت خانم را با جشن باشكوهي برگزار ميكرديم. اگر هم از لحاظ مالي در مضيقه بوديم و پول نداشتيم چيزي از وسايل خانه را ميفروختيم تا برنامه مراسم ولادت حضرت زهرا(س) را برگزار كنيم. در ايام محرم هم همينطور بود. بسياري از داستانها و حكايات و روايات اسلامي و دروس ديني را خودم براي بچهها بازگو ميكردم. از دين مكتب عاشورا و ائمه صحبت ميكردم. ما از همان ابتدا خمس و زكات اموال خود را ميداديم. به نظر من مادر و پدر خيلي مؤثرند، اگر اين دو وظيفه خودشان را به خوبي انجام ندهند، فرزندان به بيراهه ميروند. نقش مادر خيلي مؤثر است. اگر مادري تكاليف الهي خود را انجام ندهد، دختر خانه هم انجام نميدهد. اين دختر فردا خودش مادر خواهد شد و تأثير خوبي روي تربيت بچههايش نخواهد داشت. از اين رو من نقش مادر را در زندگي بسيار مهمتر و پررنگتر ميبينم.
منبع: روزنامه جوان
دو ساعت قبل از اذان صبح از خواب بيدار ميشويم و براي امام زمان، خانم زهرا و امام علي نماز ميخوانيم تا زمان اذان صبح. بعد نماز صبح هم كه هزار صلوات را ميخوانيم. بچهها هم هر كدام زودتر از خواب بيدار ميشدند و نماز صبح ميخواندند و از طرف ما هديه ميگرفتند. مثلاً حشمتعلي از همه زودتر كه بلند ميشد 2هزار تومان و برادرش كه از او ديرتر بلند ميشد هزار تومان جايزه ميگرفت. اين كار بچهها را تشويق ميكرد. بچهها در اين فضاها بزرگ شدهاند. وقت نماز از خوف خدا گريه ميكرديم تا خدا به ما لطف كرده و ما را مورد توجه و عنايت خود قرار دهد.
مادر شهيد در مورد نحوه برگزاري مراسم ولادت حضرت زهرا(س) ميگويد: ما ولادت خانم را با جشن باشكوهي برگزار ميكرديم. اگر هم از لحاظ مالي در مضيقه بوديم و پول نداشتيم چيزي از وسايل خانه را ميفروختيم تا برنامه مراسم ولادت حضرت زهرا(س) را برگزار كنيم. در ايام محرم هم همينطور بود. بسياري از داستانها و حكايات و روايات اسلامي و دروس ديني را خودم براي بچهها بازگو ميكردم. از دين مكتب عاشورا و ائمه صحبت ميكردم. ما از همان ابتدا خمس و زكات اموال خود را ميداديم. به نظر من مادر و پدر خيلي مؤثرند، اگر اين دو وظيفه خودشان را به خوبي انجام ندهند، فرزندان به بيراهه ميروند. نقش مادر خيلي مؤثر است. اگر مادري تكاليف الهي خود را انجام ندهد، دختر خانه هم انجام نميدهد. اين دختر فردا خودش مادر خواهد شد و تأثير خوبي روي تربيت بچههايش نخواهد داشت. از اين رو من نقش مادر را در زندگي بسيار مهمتر و پررنگتر ميبينم.
منبع: روزنامه جوان
نظر شما