چهارشنبه, ۰۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۶
شاهرخ ضرغام فرزند صدرالدین در سال 1328 در تهران متولد شد. در همان روزهای ابتدایی جنگ به تاریخ هفدهم آذر ماه 1359 در آبادان به شهادت رسید. پیکر مطهر این حر انقلاب پیدا نشد و جسم او هم با روح او پرواز کرد. خاطره ای کوتاه از شهید برگرفته از کتاب«شاهرخ؛حر انقلاب اسلامی» را با هم می خوانیم.
خاطرات شهید شاهرخ ضرغام؛ دیدار یار

نوید شاهد: بيست و چهارم آبان بود. مقام معظم رهبري که در آن زمان امام جمعه تهران بود به آبادان آمدند. بعد هم به جمع نيروهاي فدائيان اسلام تشريف آوردند. مسئولين ديگر هم قبلاً براي بازديد آمده بودند. اما اين بار تفاوت داشت. شاهرخ همه بچه ها را جمع کرد و به ديدن آقا آمد. فيلم ديدار ايشان هنوز موجود است. همه گرد وجود ايشان حلقه زده بودند. صحبتهاي ايشان قوت قلبي براي تمام بچه ها بود.

٭٭٭

مدتي بعد آيت الله خلخالي که پشتيباني گروه را انجام مي داد به آبادان آمد. همان روز شاهرخ به حمام رفته بود.پس از مدتها بالاخره لباسهايش را شست! هيچ لباسي که به اندازه شاهرخ باشد نداشتيم. به ناچار لباس هايش را پهن کرد. فقط لباس زير پوشيد و يک پتو دور خودش گرفت. با عجله به محل سخنراني آقاي خلخالي آمد.

ايشان در گوشه اي روي يك سكو ايستاده بود و همه بچه ها در اطراف او بودند. وسط صحبتها، شاهرخ دوان دوان رسيد و از پشت جمعيت سرک مي کشيد. قد او يک سر و گردن از همه بلندتر بود. آقاي خلخالي صحبتهايش را قطع کرد و با تعجب گفت: ببينم، اين آقا کيه؟! بچه ها کنار رفتند. شاهرخ با آن پتوئي که دورش گرفته بود خنديد و جلو آمد.
آقاي خلخالي قد و هيکل او را برانداز کرد و گفت: باور كنيد من ديدم ايشان با اين هيبت از دور مي دود ترسيدم. ماشاءالله عجب قد و هيکلي! خدا شما رزمنده ها را حفظ كند.
شب، بچه ها اين ماجرا را براي هم تعريف مي کردند و مي گفتند: قاچاقچي هاي بزرگ از آقاي خلخالي مي ترسند. آقاي خلخالي هم از شاهرخ ترسيده!! بعد به شوخي مي گفتند: براي ترساندن آقاي خلخالي بايد چهره شاهرخ را نشانش بدهيم!
٭٭٭
شهيد رجائي نخست وزير محبوب، سيد احمد آقا فرزند حضرت امام، شهيدان مظلوم دکتر بهشتي و شهيد چمران نيز بازديدهائي را از گروه فدائيان اسلام داشتند. هر کدام به نوعي از زحمات بچه ها و شخص سيد مجتبي هاشمي تشكر كردند.

راوی: سیدمحمود صندوقچی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده