حرفي كه گران بود
سهشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۲
شهید علی اصغر حاجی غلامزاده سبزیکار معاون اطلاعات و عملیات تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) در تاریخ بیست و یکم بهمن سال 1364 در عملیات والفجر8 در اروند رود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. روایتی کوتاه از این شهید بزرگوار را بخوانید:
نوید شاهد: يك روز به اتفاق خاله و اصغر آقا رفتيم خواستگاري، خانواده ي محترم
و بسيار خوبي بودند، پسرشان تازه شهيد شده بود، یک دامادشان هم مجروح شده و از دوستان بسيار نزديك اصغرآقا بود، در واقع همان دوست اصغرآقا اين مورد را معرفي كرده بود. وقتي وارد منزل مورد نظر شديم، بعد از كلي صحبت، پدر عروس خانم از اصغر آقا پرسيد؛
- شما هنوز هم مي خواهيد به جبهه رفتن ادامه بدهيد؟
- بله! تا زماني كه خون در رگ هايم هست مي روم.
پدر دختر رو به جمع كرد و گفت:
- من پسرم شهيد شده است، اگر دخترم را جواب بدهم، ايشان هم فردا مي روند و شهيد میشوند، با عرض معذرت دوست ندارم دخترم توي خانه اسير باشه !
اصغر آقا كه انتظار چنين حرفي را نداشت، يك دفعه مثل فنر از جاش پريد و گفت:
- بلند شويد برويم، من دوست دارم با زني ازدواج كنم كه وقتي سلاحم بر زمين افتاد او بردارد، من نمي خواهم كسي مانع رفتنم به جبهه باشد.
اصغرآقا! در حالي كه از خانه خارج مي شد مي گفت:
- من تا زماني كه خون در رگم باشد به جبهه مي روم و تا قطره ي آخرش را فداي اسلام مي كنم.
راوي: فاطمه جهانگيري
منبع: داماد اروند، خاطرات شهید علی اصغر حاجی غلامزاده سبزیکار، ابوالقاسم علیزاده
نظر شما