روایت فتح، روایتی دیگر از بعثت دیگربارهی انسان است
تبیین و تحلیل آثار این شهید بزرگ که به حق سید اهل قلم و آل قلم نام گرفته است از چشماندازهای گوناگون بایسته و لازم است. چراکه شناخت آفاق اندیشه و رفتار رزمندگان و حماسهآفرینان هشت سال دفاع مقدس بدون مطالعه و بررسی آثار شهید سید مرتضی آوینی ناقص و نارسایت و این اثر (معراج عشق) که پایاننامه کارشناسی ارشد سرکار خانم میترا احمدخمسه است، تکاپوی عاشقانه در این مسیر است.
«روایت فتح، روایتی دیگر از بعثت دیگربارهی انسان، سفری به قلمروی اُنس آنجا که سجادهی نماز برآتش گستردهاند.»(آوینی، 1389، سایت فرهنگی هنری آوینی)
مطالعه و تامل در گنجینهی آسمانی «روایت فتح» و آشنایی با
زندگی، شخصیت و دیدگاه ادبی-دینی و ایدئولوژی نویسنده، باعث شده تا هدف از تهیهی
این برنامهی رسانهای و روایت متفاوت از دیگر روایتهای رایج را بشناسیم، تکملهی
این شناخت آنجا رسمیت پیدا میکند که نظر و معرفی شهید آوینی را از زبان همراهان،
آشنایان، همکاران، کارشناسان و ... در ابعاد متفاوت وی شناخته و آگاهی پیدا کنیم؛
شدنی نیست مگر با تحقیق و پژوهش بسیار، چراکه آوینی مستندساز مهندس کارگردان؛
تاکنون بهعنوان یک پدیده ادبی که روایتگری نویی را ابداع کرده، مورد توجه و
مطالعه قرار نگرفته است؛ از مجموعهی این پژوهش در زمینههای هنری، ادبی، عرفانی و
روایی، بهعنوان کلیاتی از این مجموعه (روایت فتح) بیان شده است:
1 - «روایت فتح، روایت عاشقانی است که عشق، قلبشان را تا آنجا انباشته که ترس از مرگ جایی برای ماندن نمیبیند و عقل مصلحتاندیش را کنار گذاشته و با عشق کار میکنند که هیچ عقلی را یارای انجام آن نیست. به قول شهید آوینی: « عقل ما را به خاک میچسباند، اما عشق سراغ از خانه دوست میگیرد.» باتوجه به نگرش عارفانهی شهید میتوان دریافت، روایت فتح صحنههایی است که بیان دلنشین روایی الهی و قدسی آن، افسانه نیست؛ بلکه عین حقیقت عالم است.»(سایت شهید آوینی)
2- «در روایت فتح نشان داده شد، جنگی که باید انقطاع تاریخی ایجاد میکرد کار را به جایی برساند تا همه به ما افتخار کنند؛ ایران از انقطاع به سوی پیشرفت رفت و جاودانه شد و اولین روایتگر آن شهید آوینی بود.»(جمعی از یاران، فیاض 1392)
3- «روایت فتح از مجموعه تکنیک، عرفان، بیان متین و تاثیرگذار، چشمی بازشده بر صحنههای جنگ که همهی اینها به درونیات مرتضی برمیگردد.»(مزرعتی، 1390)
4- «روایت فتح، حکایت از این واقعیت میکند که مخاطب نمیخواهد گیرنده بماند و حال، در قامت راوی ظاهر شده است.» (مظاهری،1385)
5- «روایت فتح از شهدا، روایتی است متمایز از دیگر روایتهای موسوم در گفتمان دفاع مقدس؛ روایتی خاص نویسندگان و مخاطبان جوان، روایتی متفاوت از جنگ و شهدا تا روایتهای پیشین را به تناسب اقتضائات زمان بازتولید و بازروایی کند.» (مظاهری،1385)
6- «روایت فتح، روح حاکم بر فضای جبهه را واقعا زیبا و (کامل و صادق و ...) به تصویر کشید.» (تاجدینی، 1390)
7- «روایت فتح را به عنوان یکی از بارزترین جلوههای اقتدار روایتگری در هنر معاصر ایران میتوان نامید. شهید با درک بالایی که از مفهوم جهاد فیسبیلالله داشت، کوشید گونه جدیدی از روایت را که متناسب با عرصههای معنوی دفاع مقدس است، ارائه کند.» (دالایی، 1387)
8- «گفتار متن نوشتهی روایت فتح، بسیاری از معنیهایی را که تصویر از رساندن آنها عاجز بوده، بهخصوص در برداشتهای عرفانی، از محیط جبهه القا میکند.» (امامی، 1380)
به گفته شهید آوینی: «توصیف ادبی و تصاویر، تاثیر عمیق آن تصاویر را صدچندان میکند و یا حتی دریچههایی از معانی به جهان تصویر میگشاید که هرگز درصورت، قابل تجلی و عرضه نیست.» (آوینی، 1371 مجله فارابی)
9- بیان واقعیت: «با دیدن روایت فتح بیننده با اعتماد بر اینکه واقعیت را میبیند، به پیام میرسد، کنجکاویهای خود را اشباع میکند و تفکر و اندیشه خود را دربارهی جبهه و مسائل جاری آن گسترش میدهد.»(امامی، 1380)
10- «روایت فتح، وظیفه روایتگری حماسی بزرگی را بر دوش داشت (دارد) که قهرمانانش همان بچههای معمولی کوچه و محله شهرهایمان بودند، میخندیدند، میگریستند، میترسیدند، عشق میورزیدند و ... اما شیوهی روایتگری، این حماسه بزرگ را متحول کرد و به چارچوبهای جدیدی در عرصه روایتگری دست یافت.»(دالایی،1393)
11- روایت فتح ترکیب متعدد روایت است که تمامی تجربههای پیشین تاریخی، ادبی، دینی و جمع معانی متعدد روایت را میتوان مشاهده کرد.
12- پیوند ناگسستنی جنگ با واقعه کربلا، شهید آوینی اعتقاد داشت: «انسان همواره میزان و معیارش را از آرمانش کسب میکند و آرمان ما کربلاست.» (آوینی، 1384)
محبوب، خود را همواره به کسی میبخشد که از بیشترین و سختترین بگذرد و چه چیز بیشتر و سختتر از جان. کربلا اسوه گذشتن از خود و وابستگیهای آن است و از این منظر میزان و حرم حق است. در جایی از گفتار متن روایت فتح میگوید: «در بطن همه تلاشهای ما آرمان کربلا نهفته است و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز، لحظهای بر ما نگذشته است جز آنکه آن را با عاشورا محک زدهایم و سر استقامت ما نیز همینجاست.» (آوینی، 1384)
از این نظر جنگ پیوندی ناگسستنی با کربلا داشت. آوینی، عشق به حسین و شوق کربلا را بهعنوان صحنهی تام آزمایش بشر و نهراسیدن از مرگ را از اصول حزبالله و بسیجیان میدانست. او درخصوص پیوند تاریخی جبهههای جنگ با واقعهی کربلا میگوید: «رزمندگان این پیوند تاریخی را در اعماق وجود خویش احساس کردهاند و در پناه قران به یاری حسین (ع) میشتابند و همین است، امانتی که آسمانها، زمین و کوهها از پذیرش آن ابا داشتهاند و انسان پذیرفته است. اگرنه، هیچ از خود پرسیدهای که چرا بعد از هزار و چند صد سال این مومنین، خود را راهیان کربلا نامیدهاند؟ مگر کربلا از تبعیت زمان و مکان خارج است که همهجا کربلا باشد و هر روز عاشورا؟ آری، کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو میخواهی که به کربلا برسی، باید از خود و وابستگیهایش، از سنگینیها و ماندنها گذر کنی و از زمان و مکان و مقتضیات آنها فراتر روی و غلو و زنجیر جاذبههای دنیایی را از پای ارادهات بگشایی و هجرت کنی. حب حسین در دلی که خودپرست است، بیدار نمیشود.» (حسین قهرمانی، 1386)