زندگینامه و خاطراتی از شهید اقارب پرست
سرهنگ شهید حسن اقارب پرست فرزند محمدرحیم، در روز اول اردیبهشت سال 1325 در اصفهان به دنیا آمد. وی سال 1363 در سمت معاونت عملیات لشکر 92 زرهی ارتش در جزیره مجنون بر اثر انفجار خمپاره هنگام بازدید از منطقه به شدت مجروح شد و سپس در 25 مهر 1363 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در این کتاب، زندگینامه شهید، کلام شهید، یکی از سخنرانیهای شهید اقارب پرست، نامه شهید به یکی از دوستان، قسمتهایی از وصیتنامه شهید را میخوانیم. در ادامه خاطراتی از شهید اقاربپرست آورده شده است؛ از زبان پدر، از زبان همسر، از زبان فرزند شهید، از زبان برادرش محمد، از زبان برادرش مهدی، از زبان شهید سپهبد صیاد شیرازی، از زبان امیر سرتیپ حسنی سعدی، از زبان دکتر عبدالرضا نظریزاده کرمانی، از زبان امیر سرتیپ عبادت، از زبان امیر سرتیپ 2 نباتی، از زبان امیر سرتیپ 2 غفار رامین، از زبان فرمانده وقت لشگر 92، از زبان سرهنگ نجات براتی، از زبان امیر سرتیپ عباس مدارایی، از زبان امیر حبیبالله بهفر، از زبان امیر سرتیپ 2 تیمور رحیمیفرد، از زبان حاج محمد حسین ادیبی، از زبان یک بسیجی، از زبان امیر سرتیپ 2 کرمی، از زبان سرهنگ تولایی، از زبان امیرعلی محمدی، از زبان امیر رحیم ابراهیمی، از زبان امیر ابراهیم رضائیان، از زبان امیر کتیبه، از زبان ستوان ارجمند، از زبان سرهنگ دربندی، از زبان سرگرد سلحشور، از زبان امیر سرتیپ ترکان.
اوج عشق، در قاب صبحدم، نماز صبحگاهی، ضمیمهها و اسناد و تصاویر از دیگر بخشهای این کتاب هستند.
قسمتهایی از وصیتنامه شهید:
پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهرام! امید است خداوند هدیهی خانواده شما را بپذیرد که خون من عزیزتر از خون علیاکبر، ابوالفضل و امام حسین عزیز (ع) نیست. هرچه دارم و داشتم از لقمهی حلالی بود که شما به دهانم گذاردید و مرا با اسلام از کودکی آشنا کردید و امید است که خداوند به شما صبر عنایت کند.
و اما همسر ارجمندم! ای یار سختیها و گرفتاریهایم! سفارشم چنگ زدن به دامان اهل بیت و پیروی از نایب اوست. انشاالله خداوند تعالی به همه شما ملت عزیز کمک خواهد کرد تا نام اسلام عزیز اعتلا یابد و بهزودی امر فرج مهدی (عج) را اصلاح نماید و توفیقی فرماید.
همسر عزیزم! صبر و تقوا تنها توشهای است که برایت میگذارم. ان شالله بتوانی فرزندان عزیزمان را از یاران مهدی (عج) و نایب بر حق او تربیت کنی که مایهی مباهات ما در صحرای محشر و درحضور خداوند تبارک و تعالی باشند. آنچه را که از ابتدای آشنایی تا آخرین لحظهی حیات به تو دادم از من نبود بلکه از اسلام بود و لذا تو را به همان اسلام راهنمایی میکنم که او را دریابی و لذا غم و مصیبت رفتن مرا بزرگ نخواهی یافت... والسلام.
علاقمندان نیز میتوانند در مرکز کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت واقع در خیابان طالقانی، خیابان ملکالشعرای بهار، ساختمان معاونت فرهنگی بنیاد شهید، به این کتاب دسترسی داشته باشند.