خاطره شهید رضوی از همرزم شهیدش
![خاطره شهید رضوی از همرزم شهیدش خاطره شهید رضوی از همرزم شهیدش](/files/fa/news/1397/8/5/305647_489.jpg)
شهید سید محمد تقی رضوی مبرقع، در زمان حیاتش درباره اعتقاد قلبی که یکی از همرزمانش به شهادتش داشت برای دوستان خود تعریف کرده است که در ادامه میخوانیم:
اعتقاد قلبی؛
این شهید تعریف کرده است: برادر
ساجدى (فرمانده قرارگاه نجف) گر چه گذرنامه و بلیط هواپیما در دست داشت و قرار بود
در ساعت مشخصى به حج پرواز کند، ولى بدلیل اینکه موقعیت عملیاتى و نظامى منطقه اجازه
رفتن به ایشان نمىداد
تا آخرین لحظات منتظر ماند و سرانجام هم در همان آخرین لحظات، بدلیل اینکه از طرف مسئولین
اجازه رفتن به ایشان داده نشد سفرش را منتفى کرد و از همانجا به محل خدمتش اعزام شد.
ایشان در همان شب به من گفت: "این اعتقاد من بود که مرا از پاى پلکان هواپیما
به منطقه جنگى و سر کارم برگرداند" و این نشانه اعتقاد قلبى و عمیق ایشان به دستورات
فرماندهى است.
برادر ساجدى در آخرین سفرى که به قم داشت به زیارت حضرت معصومه (س) مشرف شد و من احساس
مىکنم که ایشان در
همان سفر، جواب اصلى و قطعى شهادت را گرفت چرا که هنوز ده روز از اعزامش به منطقه نمىگذشت
که خبر شهادتش را شنیدم.