روز میلاد محمد (ص) شد و شد زنده جهان
خامه رحمت حق زد چو بر این ملک رقم
عید احمد (ص) شد و بارید به ما ابر کرم
گشته از رحمت حق ساحت گیتی خرم
شد جهان دامن فردوس و دمن همچو ارم
که برافراشته شد رایت حق در عالم
عید میلاد رسول (ص) است شده خندان گل
خیره شد نرگس و لبخندزنان شد سنبل
از سرود طرب اکنون به چمن شد غلغل
شد دلانگیز و فرحزا زنوای بلبل
بست هر زاغ و زغن رخت به صحرای عدم
روز میلاد محمد (ص) شد و شد زنده جهان
روز خاتم بنگر کاخ ستم شد لرزان
شد هوا روحفزا باد صبا مشک فشان
تا شود خلق رها از ستم و جور خسان
در جهان نهضت اسلام برافراشت علم
میرسد پیک مسیحا نفس از هر طرفی
در جهان گشت بپا شادی و شور و شعفی
عشق ورزان محمد(ص) زده هر گوشه صفی
هر کسی را به کف از فرط شعف چنگ و دفی
روز شادی است مباش از غم ایام دژم
همه شادند که امروز مبارک روزی است
روز پیروزی حق است که آن نوروزیست
وقت شادی و ظفر روز جهان افروزیست
فصل عیش است و گه وصل و دم فیروزیست
زانکه تابید زالطاف خدا نور قدم
این همان روز بزرگی است که خلاق عظیم
یاد از آن کرد ز اِکرام به قرآن کریم
که نبی آید و مشهود شود دین عمیم
خاتم جمله نبی مظهر الطاف نعیم
هان که پیغمبر حق آمده با فیض اَتَم
از ندایش به جهان گشت عیان نفخه صور
وزصدای قدمش نیز شکافنده قصور
شد بهر جلوه او ناری و نوری محشور
همه اسرار نهانی به جهان کرد ظهور
از صمد دور شود هر که پرستید صنم
مصطفی(ص) رفت به معراج خدای مسجود
شرک و طاغوتپرستی ز جهان جمله زدود
یافت آنگاه تقرب به حضور معبود
دید کز رحمت یزدان شده حاصل مقصود
از خداوند خطاب آمد به روی خاتم
او بود بر همگان سرور و فرمانفرمای
رهبر امت حق بنده محبوب خدای
هست گیتی همه از بهر وجودش برپای
نام وی ذکر خلایق به زمین و به سمای
هست بر لوح قدم نام گرامیش رقم
ایکه بستی به عبودیت حق سخت کمر
از پرستیدن حق گشت مقامت برتر
نیست زین مرتبه بهر تو مقامی بهتر
کور چشمی که کند سوی تو از بغض نظر
رستکار آنکه به میثاق تو باشد مُبرم
بس فضیلت به یقین شامل کردستان است
چون که این پایگه مردم با ایمان است
پاسدار شرف و منزلت ایران است
مجمع وحدت اسلام در این سامان است
زین سبب هست که گردیده سنندج چو ارم
این ز اعجاز نبی باشد و ارشاد علی
رحمت حق شده شامل همه زانفاس جلی
زنده شد عالم اسلام زحی ازلی
مفتضح گشت منافق همه از کوردلی
شد بسی وحدت اسلام به عالم محکم
وحدت کُرد و بلوچ و لر و اقوام دگر
ضامن امنیت و حریت اهل هنر
دانش هستهای است مفخر ارباب هنر
نام ایران بدرخشیده به عالم چو قمر
معجز ذات پیمبر (ص) به یقین کرده اثر
فخر کن «ناصر مردوخ» به پهنای جهان
که زدی مشت به دندان بسی بیخردان
شد بهار ابدی گیتی و رفته است خزان
از عطایای نبی(ص) مست شده پیر و جوان
جرعه نوش ار شوی از جام ولایش یکدم