نامههای پر مخاطب
يکشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۵
با گرامیداشت یاد و خاطره رئیسجمهور مردمی و سختیکشیده، مرحوم رجایی، در ذیل دو نامه او را از نظر میگذرانیم؛ یکی قبل از انقلاب نوشته شده و دیگری چند روزی پیش از شهادت
با گرامیداشت یاد و خاطره رئیسجمهور مردمی و سختیکشیده، مرحوم رجایی، در
ذیل دو نامه او را از نظر میگذرانیم؛ یکی قبل از انقلاب نوشته شده و دیگری
چند روزی پیش از شهادت و هر دو آموزنده:
نامهای از زندان به فرزند
۲۸ر۹ر۳۶ (۱۳۵۶)
شماره ۴ ضد امنیتی
نام و شهرت فرستنده: محمدعلی رجایی
نام پدر: عبدالصمد
به نام خدا، به نام الله که ما هم از اوئیم و بازگشت ما نیز به سوی اوست. درود به پیامبر گرامی و فرزندان شایستهاش امامان و پیشوایان ما. افتخار به قرآن مجید عالیترین دستور و راهنمایی برای زندگی انسانهای حقطلب.
سلام بر حمیده دختر عزیزم. سلامتی و شادکامی تو و خواهر مهربانت جمیله و برادر عزیزت کمال را در سایه هدایت و ارشاد مادر گرامیتان از خداوند متعال خواهانم. حال من هم به یاری خداوند و همت والای شما بحمدالله بسیار خوب است. به امید اینکه به کمک همدیگر بتوانیم در مقابل خداوند، انسانی شایسته و بنده صالح باشیم.
ساعت ۱۰:۳۰ بعد ازظهر است. همه کسانی که در اینجا هستند، در رختخواب رفته و آماده خوابیدن شدهاند و من در محل خوابم نشستهام و به تو فکر میکنم. به تو دختر عزیزم؛ دختری که امیدها به او داریم و از خداوند میخواهیم که به او همت عطا کند تا این امیدها را به واقعیت تبدیل کند.
شب با تمام شکوه و ابهتش فرا رسیده و همراه خود تاریکی و سکوت را به ارمغان آورده است. در سکوتش هوشیاران به خود میآیند و حساب روز را میکنند که چگونه گذراندهاند و چه کاری انجام دادهاند و تا چه اندازه توانستهاند در مسیر تکامل خود گام بردارند. چه فضیلت اخلاقی تازهای را شناختهاند و کدام کرامت اخلاقی را در وجود خود پرورش دادهاند؟ و در تاریکیاش به عده زیادی فرصت پنهانکردن آنچه را که آشکار بودنش ایشان را رنج میداده، داده است. میدانی که از خصوصیات شب شدت یافتن امراض، آرام شدن کشمکشها، خاموشی بیهودهگویان و راز و نیاز مؤمنان با خداوند و… است. شب نعمت است. همچنانکه روز نعمت میباشد.
حمیده دختر عزیزم! سال اول راهنمایی نسبتا درسهایش مفصل است؛ ولی کوشش و جدیت، هر سنگینی را سبک و هر مشکلی را آسان میکند، بهخصوص توصیه میکنم که با جمیله همکاری کن که هم برای تو مفید است و هم برای او. تو میتوانی برای کمال مشاور خوب و برای جمیله همفکر مناسبی باشی. مبادا غفلت کنی که فرصت از دست میرود.
دختر مهربانم! ساعات بیکاری را به مطالعه و بازی و کمک به مامان در انجام کارهای خانه و حفظ آیات و احادیثی که مامان صلاح میداند و اشعاری که خودت دوست میداری، تقسیم کن.
حمیده عزیز! از صفات جالبی که تو و جمیله داشتید و به خاطرم مانده این است که علاقهمند بودید که دوستانی داشته باشید. این کار بسیار خوب است، حتما مشورت مامان میتواند در این مورد راهنمای بسیار خوبی باشد و از معایبی که این کار میتواند داشته باشد، حتما شما را برکنار خواهد داشت.
دخترانم! خواهشمندم که به همه دوستان من که آنها را میشناسید، در موقع مناسب سلام برسانید؛ بهخصوص به مامانبزرگ و آقاجان سلام مخصوص برسانید و دستشان را به عوض من ببوسید و برایشان آرزوی سعادت بیشتر و سلامت بنمائید.
با آرزوی بهترین موفقیتها برای همه شما
۲۸ر۹ محمدعلی رجایی
***
آخرین نامه
شماره ۴ ضد امنیتی
نام و شهرت فرستنده: محمدعلی رجایی
نام پدر: عبدالصمد
به نام خدا، به نام الله که ما هم از اوئیم و بازگشت ما نیز به سوی اوست. درود به پیامبر گرامی و فرزندان شایستهاش امامان و پیشوایان ما. افتخار به قرآن مجید عالیترین دستور و راهنمایی برای زندگی انسانهای حقطلب.
سلام بر حمیده دختر عزیزم. سلامتی و شادکامی تو و خواهر مهربانت جمیله و برادر عزیزت کمال را در سایه هدایت و ارشاد مادر گرامیتان از خداوند متعال خواهانم. حال من هم به یاری خداوند و همت والای شما بحمدالله بسیار خوب است. به امید اینکه به کمک همدیگر بتوانیم در مقابل خداوند، انسانی شایسته و بنده صالح باشیم.
ساعت ۱۰:۳۰ بعد ازظهر است. همه کسانی که در اینجا هستند، در رختخواب رفته و آماده خوابیدن شدهاند و من در محل خوابم نشستهام و به تو فکر میکنم. به تو دختر عزیزم؛ دختری که امیدها به او داریم و از خداوند میخواهیم که به او همت عطا کند تا این امیدها را به واقعیت تبدیل کند.
شب با تمام شکوه و ابهتش فرا رسیده و همراه خود تاریکی و سکوت را به ارمغان آورده است. در سکوتش هوشیاران به خود میآیند و حساب روز را میکنند که چگونه گذراندهاند و چه کاری انجام دادهاند و تا چه اندازه توانستهاند در مسیر تکامل خود گام بردارند. چه فضیلت اخلاقی تازهای را شناختهاند و کدام کرامت اخلاقی را در وجود خود پرورش دادهاند؟ و در تاریکیاش به عده زیادی فرصت پنهانکردن آنچه را که آشکار بودنش ایشان را رنج میداده، داده است. میدانی که از خصوصیات شب شدت یافتن امراض، آرام شدن کشمکشها، خاموشی بیهودهگویان و راز و نیاز مؤمنان با خداوند و… است. شب نعمت است. همچنانکه روز نعمت میباشد.
حمیده دختر عزیزم! سال اول راهنمایی نسبتا درسهایش مفصل است؛ ولی کوشش و جدیت، هر سنگینی را سبک و هر مشکلی را آسان میکند، بهخصوص توصیه میکنم که با جمیله همکاری کن که هم برای تو مفید است و هم برای او. تو میتوانی برای کمال مشاور خوب و برای جمیله همفکر مناسبی باشی. مبادا غفلت کنی که فرصت از دست میرود.
دختر مهربانم! ساعات بیکاری را به مطالعه و بازی و کمک به مامان در انجام کارهای خانه و حفظ آیات و احادیثی که مامان صلاح میداند و اشعاری که خودت دوست میداری، تقسیم کن.
حمیده عزیز! از صفات جالبی که تو و جمیله داشتید و به خاطرم مانده این است که علاقهمند بودید که دوستانی داشته باشید. این کار بسیار خوب است، حتما مشورت مامان میتواند در این مورد راهنمای بسیار خوبی باشد و از معایبی که این کار میتواند داشته باشد، حتما شما را برکنار خواهد داشت.
دخترانم! خواهشمندم که به همه دوستان من که آنها را میشناسید، در موقع مناسب سلام برسانید؛ بهخصوص به مامانبزرگ و آقاجان سلام مخصوص برسانید و دستشان را به عوض من ببوسید و برایشان آرزوی سعادت بیشتر و سلامت بنمائید.
با آرزوی بهترین موفقیتها برای همه شما
۲۸ر۹ محمدعلی رجایی
***
آخرین نامه
بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسهای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد میکنم وصیتنامة جدیدی بنویسید. وصیتنامه قبلی را سالها پیش نوشتهاید.» رجایی به یاد آورد که در سال ۱۳۵۲ قبل از اینکه به زندان برود، وصیتنامهای نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصیتنامه میگذشت. کمی فکر کرد. سپس کاغذی خواست تا بنویسد. او بر روی یک برگ کاغذ دفتر مشق بدون اینکه پاکنویس کند، خوشخط و خوانا و بدون خطخوردگی و روان و ساده وصیتنامهای نوشت و آن را به همسرش داد. نکاتی که در این چند خط به آنها اشاره شده، بسیار قابل تأمل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این بنده کوچک خداوند بزرگ با اعتراف به یک دنیا اشتباه، بیتوجهی به ظرافت مسئولیت، از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی میکنم.
وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی که گفتهام و توصیههایی که داشتهام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب، تأکید مینمایم. به کسی تکلیف نمیکنم؛ ولی گمان میکنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت کتاب درآورند، برای دانشآموزان مفید باشد.
هر چه از مال دنیا دارم، متعلق به همسر و فرزندانم میباشد. کیفیت عملکرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان میگذارم.
برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.
خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان معصومین علیهمالسلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای کرمش امید عفو دارم.
این مختصر را برای رفع تکلیف و تعیین خطمشی برای بازماندگان و برحسب وظیفه شرعی نوشتم، وگرنه وصیتنامه این بنده حقیر با اینهمه تحولات در زندگی در این مختصر نمیگنجد.
حج بیتالله بر من واجب شده بود، امکان رفتن پیدا نشد. اینک که به لقاءالله شتافتم، این واجب را یکی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد.
ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند، به بنیاد شهید بدهید.
محمدعلی رجایی
نظر شما