شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۹
همرزم شهید علم‌الهدی گفت: ما در افکار بچه‌گانه خود نمی‌خواستیم حسین در عملیات شرکت کند تا او را از دست ندهیم، اما او آنقدر ابهت داشت که نمی‌توانستیم از حضور او در عملیات ممانعت کنیم، وجود حسین بود که به ما شجاعت می‌داد.

همرزم شهید علم‌الهدی چه گفت؟

به گزارش نوید شاهدبه نقل از ایسنا - احمد خمینی در مراسم گرامیداشت سی‌وهشتمین سالگرد شهادت حسین علم‌الهدی و یارانش که امروز، ۱۴ دی‌ماه در یادمان شهدای هویزه برگزار شد، با بیان اینکه صحبت کردن در مجلس شهدا کار سختی است، اظهار کرد: شهدا نورهای الهی بودند که هر کدام مشخصه خود را داشتند. 

وی ادامه داد: در اول جنگ شهید اصغر گندمکار از اهواز تصمیم گرفت پشت نیروهای عراقی، سپاه هویزه را راه‌اندازی کند. تعدادی از بچه‌های هویزه را جمع کرد و من نیز در خدمت ایشان بودم و هسته مرکزی سپاه هویزه تشکیل شد. درگیری آن موقع زیاد نبود و شهید اصغر گندمکار تصمیم گرفته بود با تشکیل سپاه پاسداران از جوان‌های عشایر عرب خوزستان حفظ و حراست کند. مدتی نگذشته بود که سوسنگرد در محاصره افتاد. شهید تصمیم گرفتند که به کمک سوسنگرد بروند و در همان جا هم به شهادت رسید. 

خمینی گفت: بعد از مدتی شهید علم‌الهدی گفت بهتر است برگردیم و کاری که شهید گندمکار شروع کرده بود را احیا کنیم. او جمعیتی که باقی مانده بود را دعوت کرد و عده دیگری را هم گرد آورد و سپاه هویزه را دوباره شکل داد. سیدحسین آدم بسیار متفکری بود. برخلاف آنچه دشمن شایعه کرده بود که بچه‌های حزب اللهی بی‌گدار به آب می‌زنند حسین اینطور نبود. او یک متفکر نظامی، معلم قرآن و معارف اسلامی و معلم اخلاق در عمل بود.

همرزم شهیدعلم‌الهدی درباره خصوصیات رفتاری و اخلاقی شهید گفت: حسین برای مجاهدان قداست قائل بود. او همه شهدا را جمع و همه را یک نور واحد کرد. حسین هنرمند بود و با بیان قوی، نهج‌البلاغه را به‌گونه‌ای درس می‌داد که بچه‌ها برای تنهایی امام علی(ع) در خلوتشان گریه می‌کردند؛ اینها همه تاثیر سخنان حسین بود که از دل پاکش سرچشمه می‌گرفت. 

وی بیان کرد: ما در افکار بچه‌گانه خود نمی‌خواستیم حسین در عملیات شرکت کند تا او را از دست ندهیم، اما او آنقدر ابهت داشت که نمی‌توانستیم از حضور او در عملیات ممانعت کنیم. به محض شروع عملیات آتش سنگین دشمن شروع شد. جرات نداشتیم سر از سنگر بیرون بیاوریم. پیشروی از سمت ما بود. یکباره برگشتم دیدم حسین با کوله آرپی‌جی روی دوش با قد خمیده می‌دوید و به دنبالش همه بلند شدند و دویدند. فهمیدیم بدون حسین نمی‌شود عملیات کرد. همان روز ۴۰ کیلومتر پیش روی کردیم، وجود حسین بود که به ما شجاعت می‌داد.


انتهای پیام

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده