شهید صدر؛ نظریهپرداز اسلامی و انقلابی بود
يکشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۵
بخش فقه و معارف دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر (19 فروردین 1359) به معرفی ابعاد مختلف شخصیت آن شهید پرداخت.
به گزارش نوید شاهد به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در 29 دی 1379 در پیامی به کنگره بزرگداشت شهید آیتاللّه سید محمدباقر صدر، این شهید را یک نابغه نامیدند و گفتند: او بیشک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانش ها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.
به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر (19 فروردین 1359) بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پرونده «متفکر نابغه» به معرفی ابعاد مختلف شخصیت شهید صدر پرداخت. در اولین مطلب این پرونده گفت وگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمد علی تسخیری از شاگردان شهید صدر انجام شده که در آن شخصیت علمی و تفکرات انقلابی شهید صدر به شرح ذیل بررسی شده است.
بنده واقعاً خودم را خیلی عاجز و ناتوان میدانم که بتوانم دربارهی چنین شخصیت عظیمی صحبت کنم، ولی یک چند کلمهای خواهم گفت. اولین مطلبی که متجلی میشود برای کسی که چنین شخصیتی و آثارش را مطالعه میکند، مسألهی جامعیت و گسترش تحقیقات در علوم و فنون مختلف است. اگر بخواهیم این جامعیت را ترسیم کنیم، در حقیقت باید اشاره بکنم به بحثهای فلسفی، علمی، اقتصادی، تفسیری، اصولی، فقهی و بحثهای دیگر ایشان که این جامعیت کمنظیر است.
نکتهی دیگر مسألهی نظریهپردازی است. در هر بحثی که مرحوم استاد شهید وارد میشود، مثل یک نظریهپرداز و مثل یک تئوریسین وارد ابعاد موضوع میشود و ریشههای تاریخی آن موضوع و مقدمات علمی آن موضوع را به طور دقیق بیان میکند و بالاخره به یک تئوری و نظریه میرسد که این نظریه میتواند زیربنای بحثهای بعدی بشود. اگر مثلاً به مباحث کلامی امامت میپردازند، در عمق امامت و امتداد نبوت و بر تأثیر امامت و نبوت در مسیر خلافت انسانی صحبت میکنند و نظریه خلافت و شهادت را تبیین میکنند.
این نکته خیلی جالب است و حتی اثری بر نظریههای دیگر خواهد داشت. وقتی مرحوم شهید صدر به این آیهی شریفه میرسند: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًی وَنُورٌ ۚ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ»(1) اینجا مسئلهی شهادت انبیاء و ائمه بر کل مسیر بشریت - نه در یک مقطع خاص- را بیان میکنند، مراحل این شهادت بدین ترتیب است که اول انبیاء شهید هستند، بعداً اوصیا شهید هستند، بعد از این مرحله احبار یعنی علما هستند، علما امتداد انبیاء و ورثهی انبیاء هستند، علما هم شهید هستند. شهید اینجا به معنای شهادت الگو بر دیگران است و این شهادت هم خیلی ابعاد مفصلی دارد. اگر احبار را امتداد حرکت انبیاء و امامان بدانیم به طور کامل مسألهی ولایت فقیه مطرح میشود. اینجا مقوّمات فقیهی که ولی باشد مشخص میشود، خود آیه میفرماید «بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ». اینها امانتدار کتابهای خداوندی است و اینها شهادت میدهند بر اینکه آیا بشریت توانست ابعاد کتابهای الهی را اجرا کند؟ بنابراین شهید صدر بحثهای تئوری مهمی مطرح میکنند.
اگر مرحوم آقای صدر به بحثهای منطقی استقراء میرسد، بحثهای عمیق استقراء همراه با مناقشاتی که منطقیون و علما داشتند را مطرح میکند تا به این هدف برسد که در قبال علما دو راه بیشتر وجود ندارد: یا اینکه ایمان به خداوند متعال داشته باشند، اگر بخواهند به علم ایمان داشته باشند، به خدا ایمان باید داشته باشند و اگر بخواهند به خدا ایمان نداشته باشند، به علم هم باید ایمان نداشته باشند زیرا نمیشود یک آدم به علم و قواعد علمی که بر اساس استقراء بنا میشود، ایمان داشته باشد ولی به خدا ایمان نداشته باشد.
بنابراین در شخصیت شهید صدر اول مسألهی نظریهپردازی، دوم مسألهی جامعیت و سوم مسألهی عمق مباحث مطرح است. تا زمانی که ریشههای مسأله را به دست نیاورد، تا زمانی که اشکالاتی بر نظریه مطرح نشود، مرحوم شهید موضوع را رها نمیکند تا اینکه به هدف برسد.
یکی از نکات دربارهی مرحوم آقای صدر مسألهی مقاصدیت است، ایشان یک فقیه بزرگ و مقاصدی است، مقاصد نه به آن شکلی که مقاصدیون دیگر مطرح میکنند، یعنی یک عموماتی مطرح کنند که هیچ اثری بر استنباط نداشته باشد بلکه ایشان مقاصد را آن چنان به دست میآورد که این مقاصد در استنباط احکام اثر میگذارد و یک ذوق فقهی منسجم با مقاصد برای بررسی همهی ادلهی قرآنی و روایی پیدا میشود تا در استنباط اثر عملی داشته باشد، بنابراین نکتهی اول در شخصیت مرحوم استاد شهید، نظریهپردازی ایشان با همهی ابعادش است.
نکتهی سوم مسألهی عشق به الله و عشق به دین بود. ایشان فانی در خدای خودش و در دین خودش بود. به هیچ وجه دنبال منافع شخصی و امثال اینها نبود، دیدیم در زمان جور و ظلم بعثیها، آقای صدر حتی آماده شد که جان خودش را در راه نجات مؤمنین تقدیم خداوند متعال بکند. پس از پیروزی انقلاب با شکوه اسلامی آقای صدر واقعاً سر از پا نمیشناخت و شیدای این انقلاب و نتایج این انقلاب شد و معروف است که آقای صدر نامه نوشت به شاگردانش که «ذوب بشوید در شخصیت امام خمینی، همچنان که او در اسلام ذوب شده است.» عشق به الله نتیجهی آن اخلاصی است که ایشان داشت. شاید بتوانیم بگوییم این چهار ویژگی مهمترین ویژگیهای شخصیت مرحوم آقای صدر است، یکی نظریهپردازی، یکی عمق مباحث، یکی تربیت شاگردان و یکی اخلاص نسبت به خدای متعال.
* از اولین آشنایی خودتان با شهید صدر بگویید، اینکه چگونه با شهید صدر آشنا شدید و چه خاطراتی در این آشنایی دارید؟
بحثهایی که ایشان در تفسیر موضوعی میگفتند، حتی در تفسیر دنبال تئوری میگشتند. ایشان میفرمودند دو نوع مفسر موضوعی قرآن داریم، یک نوع این است که مفسر میآید هر چه دربارهی مفردات قرآن یا آیه به آیه قرآن است، جمع میکند یا حتی اگر بخواهد یک موضوعی را از قرآن بررسی کند، در چارچوب همان موضوع میماند. ولی یک مفسر دیگری هست که میخواهد تئوری به دست بیاورد، میخواهد نظریهی اجتماعی را به دست بیاورد، این مفسر قبل از اینکه وارد بحث قرآنی بشود، آرای دیگران را مطالعه میکند. سؤالات دربارهی این موضوع را جمع میکند، ابعاد موضوع را پیدا میکند، آن وقت خدمت قرآن میآید و این سؤالات را بر قرآن عرضه میکند.
حضرت امیر(علیهالسلام) میفرمایند: «ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ»(2)، یعنی کتاب خدا را به حرف در بیاورید، لذا کتاب خدا با شما حرف میزند. البته به این آسانی که قرآن با یک آدم صحبت نمیکند. خیلی آدم باید با قرآن عجین بشود، خیلی باید خودش را پاک بکند و آماده بشود تا قرآن با او صحبت کند. آدمی که میخواهد تئوری به دست بیاورد، سؤالاتش را از اول آماده میکند، در محضر قرآن کریم حاضر میشود و از آیات قرآنی سؤال میکند و جوابش را میخواهد به دست بیاورد.
خود مرحوم شهید صدر مثلاً سؤالی مطرح میکند که مشکل اقتصادی انسانیت چیست؟ خب بعضی از متفکرین گفتند مشکل این است که طبیعت بخیل است. رشد انسانها سریعتر از رشد طبیعت است. شهید صدر این سؤال را بر قرآن عرضه میکند و قرآن برعکس متفکرین میگوید که طبیعت بخیل نیست، ما هر آنچه شما نیاز دارید در طبیعت نهفتیم و ذخیره کردیم. مشکل از طبیعت نیست، مشکل در خود انسان است که هم ظلم در توزیع میکند و هم کفران نعمت میکند و نعمتها را هدر میدهد. آیهی شریفهای که میفرماید «وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»، پس اشکال کجاست؟ «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ».(3)
هر کس به یک ایدهای از مرحوم شهید برسد، عاشق شهید میشود و به همین دلیل ما سراغ چنین شخصیتی رفتیم و نمیدانیم آیا توانستهایم چیزی را به دست بیاوریم یا لیاقت این را نداشتیم؟ شهید خیلی افق بالایی داشت، خیلی چشمانداز بالایی داشت و جداً من نمیتوانم بگویم که من حتی شاگرد شهید هستم یا نیستم. چون شاگرد باید حداقل ابعاد تفکر را بداند و بشناسد، آیا ما توانستیم ابعاد این تفکر را به دست بیاوریم؟ نمیدانم.
* از آن ایام آشنایی با شهید صدر خاطراتی دارید؟
یکی از خاطرات این است که یک روز ایشان فرمود که شما به عنوان نمایندگی ما برای هدایت جوانان به لندن بروید، من خدمتشان عرض کردم هنوز درسم را تکمیل نکردهام، اگر اجازه بدهید من یک مقدار به یک جایی برسم که بتوانم خودم را نگه بدارم و تغذیه کنم؟ ایشان قبول کردند و ماندم.
روزی که بعثیها میخواستند ایرانیها را از نجف با خانوادههایشان اخراج کنند، جداً آن روز، روز عزای مرحوم شهید صدر بود حتی تا مرحلهی گریه رسیده بودند و بعداً به این نتیجه رسیدند که شاگردان بمانند، ولی چون من یک شرایط خاصی داشتم، تازه از زندان اعدام نجات یافته بودم، به من اجازه دادند که ایران بیایم.
یک بار یک تفسیر جیبی خوبی منتشر شد، مرحوم آقای صدر از آن تفسیر خوشش آمد و به دو نفر از شاگردانش دستور دادند که یک تفسیر جیبی آماده کنید، یعنی یک صفحه قرآن باشد و یک صفحه تفسیر باشد، ولی تفسیر جامع الاطراف باشد، فقط کلمات را تفسیر نکند، بر اساس روایات اهل بیت(علیهمالسلام) باشد. بنده و برادرم حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای نعمانی را مکلف کردند که این تفسیر را انجام بدهیم، ما تقریباً در طول 30 سال توانستیم این تفسیر را تکمیل کنیم و به نام «المختصر المفید فی تفسیر الکتاب المجید» منتشر شد.
* در مورد زندانی شدن که فرمودید، ماجرای انتفاضهای بود که حزب الدعوة هم در آن نقش داشت و شما را حزب بعث گرفت و مدتی زندان بودید و تحت شکنجه قرار گرفتید، مقداری در این باره توضیح دهید.
من آن زمان عضو «حزب الدعوة» بودم ولی این حرکت را حزب نکرد، ما میخواستیم تودههای مردم در عراق را آگاه و تحریک کنیم، مخصوصاً در نجف چون نجف مانند قم در ایران بود، اگر نجف به تحرک میپرداخت، اثراتش در کل عراق آشکار میشد. برای دستهجاتی که در نجف بر پا میشود، شعر مؤثر درست کردیم -در زمان بیماری مرحوم آیتاللّه العظمی سید محسن حکیم بود- این شعر خیلی مردم را تشویق کرد، حس حماسهی مردم را به حرکت درآورد و بر علیه بعثیها قیام کردند. قیام نجف باعث شد تقریباً کل بعثیها را از صحن و مراکزشان راندند و نزدیک بود بعثیها کنترل نجف را از دست بدهند، حتی میخواستند با تیراندازی مردم را ساکت کنند که نشد، حتی به گنبد حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تیراندازی کردند. امید داشتیم که این نهضت اثر بگذارد، ولی متأسفانه بعثیها کنترل کردند و نگذاشتند آثار قیام شهر نجف به شهرهای دیگر برود. لکن آن حرکت بعثیها و اثر حرکت مردم در دلها نهفته شد که بعداً به شکل انتفاضههای دیگر درآمد.
* نقش شهید صدر در آن انتفاضهی نجف چه بود؟
* اینکه میفرمایید در انتفاضه نجف شهید صدر محور بود، در زمانی است که شهید صدر از لحاظ سنی حدود چهل سالگی و کمتر بودهاند و در همان زمان شخصیتی مثل آیتاللّه حکیم بودند و مرجعیت داشتند، همینطور آیتالله خویی و آیتالله شاهرودی بودند و بزرگان دیگر از مراجع حضور داشتند، اما چه شد که شهید صدر این جایگاه را پیدا کرد؟
علت، فکر انقلابی شهید صدر بود، شهید صدر سالی که اعدام شد، 48 سال داشت یعنی هنوز جوان به حساب میآمد، ولی حتی مراجع آن روز به ایشان عشق میورزیدند. از مرحوم آیت اللّه العظمی خویی نقل شده که به ایشان گفتند شهید حزب دارد، آقای خویی فرمود که من هم عضو آن حزب میشوم. یعنی شخصیتی بود که هر کس بشنود یا ببیند یا بخواند عاشقش میشود. شهید صدر به عنوان یک منبع آگاهی و یک منبع تحرک انقلابی به حساب میآمد. ایدئولوگ انقلاب بود، نه فقط آن زمان تابع او بودند بلکه تفکرات مرحوم شهید صدر میتواند در جهان، سازندهی حرکت انقلابی برای کل تودهها باشد.
* با توجه به مسئولیتی که در انقلاب اسلامی و همچنین ارتباطات بین المللیابی که داشتید، از نقش بینالمللی شهید صدر و تأثیرات شهید صدر در جنبشهای مختلف یا در فضاهای علمی مختلف بفرمایید.
نمونهی دیگر این است که خب میدانید وهابیها با فقه شیعه مخالفند، ولی در یک دانشگاه سعودی مجبور شدند کتاب «اقتصاد ما» را برای شناخت مکتب اقتصادی اسلام درس بدهند. یا نامهای هست از یکی از متفکرین عرب به نام «زکی نجیب محمود»، که نامهای به مرحوم آقای صدر مینویسد و میگوید «وصلتنی الانجم الثلاث فی الفکر العربی» سه ستارهی درخشان در ایدههای عرب یعنی مقصود سه کتاب اقتصاد ما، فلسفهی ما و تئوری منطقی استقراء به ما رسیده است، از این کتابهای شهید صدر به عنوان سه ستارهی تفکر عرب تعبیر و تشکر میکرد.
قصههایی از این قبیل نشان میدهد که اگر خوب کار میکردیم یا حتی خوب کار بکنیم میتوانیم فکر مرحوم آقای صدر را به عنوان یک فکر سازندهی عظیم به جهان اسلام ارائه بدهیم.
* آیا در فضاهای غیر اسلامی و اروپایی ارتباطی با تفکر شهید صدر وجود دارد؟
بله، مثلاً ترجمههایی که از کتاب مرحوم شهید در ژاپن توسط یک استاد غیر مسلمان انجام شده است یا ترجمههایی که در اروپا انجام گرفته است، البته به نظر بنده این ترجمهها خیلی کم است، باید به زبانهای زندهی دنیا ترجمه کنیم، ولی همین که اقبال به ترجمهی کتابهای «اقتصاد ما» و «فلسفهی ما» شده است، معنایش این است که تقدیر شده است و عظمت علمی این کتابها را متفکرین جهان به دست آوردهاند.
* یکی از سؤالات خیلی مهم نقش شهید صدر در انقلاب ایران هست و ارتباطی که ایشان و شاگردان ایشان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دارند، در این زمینه اگر نکته یا خاطراتی دارید بفرمایید.
* آن جزوهها در قانون اساسی تأثیر هم داشت؟
ما که شاگردان بودیم، از آن جزوهها استفاده کردیم و پیشنهاداتی به نویسندگان تدوین قانون اساسی تقدیم کردیم و به نظرم اثرات خوبی را گذاشت.
* از شهید بهشتی که در تدوین قانون اساسی مسئول بودند نکتهای در مورد این جزوهها شنیدید؟
چه توصیهای به علاقمندان به تفکر شهید صدر دارید؟
من توصیهام به کل طلاب جوان، چه شیعه و چه سنی این است که به سیر فکری و سیر مطالعاتی ایشان بپردازند، فکر ایشان را دقیقاً الگو قرار بدهند. این حرکت میتواند ضامن رسیدن آنهایی که استعداد دارند به اهدافشان باشد.
هنوز با گذشت تقریباً چهل سال از شهادت شهید صدر، اندیشهی ایشان را تازه میدانید؟
کاملاً، شما میدانید که در چند سال بعد از شهادت شهید، ما توانستیم در ایران یک اجلاس بزرگ جهانی برپا کنیم، این اجلاس از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات بود که آن موقع من رئیسش بودم. یک اجلاس عظیمی برپا کردیم و حضرت آیتالله خامنهای پیام دادند، ایشان در آن پیام از همهی طلبهها خصوصاً جوانان خواستند که ایشان را الگوی خودشان قرار بدهند و به این شخصیت نزدیک بشوند.
نظر شما