شفیع زاده برای توپخانه، یک نسل تربیت کرد
نویدشاهد: در راه اندازی هر یگان نظامی، آنچه که پیش از همه چیز باید مدنظر قرار بگیرد امکانات لجستیکی آن واحد است .به خصوص سازمانی به مانند سپاه پاسداران که تا آن روزها تجربه زیادی در زمينه راه اندازی توپخانه نداشتند و با دست خالی و توپ های غنیمتی که از دشمن گرفتند توانستند این کار بزرگ را انجام دهند.
به جرأت می توانم بگویم که اگر صبر، متانت و تواضع شفیع زاده نبود نه تنها آن آموزشگاه در اصفهان راه اندازی نمی شد بلکه درگیری های زیادی نیز به وجود می آمد . خاطرم هست یک بار بنا بود امکاناتی را از طریق یکی از مسئولین سپاه اصفهان دریافت کند. برای دیدن آن مسئول نزدیک یک ساعت در اتاق انتظار نشست و خم به ابرو نیاورد. وقتی پیش او رفت هیچ گله ای نکرد. با همان تواضع و مهربانی همیشگی اش مشکل را حل کرد و بیرون آمد. این در حالی بود که به لحاظ نظامی جایگاه آن مسئول چند درجه پایین تر از حسن بود.
پس از شهادتش به تبریز رفتیم تا در مراسم تشییع جنازه و عزاداری اش شرکت کنیم. برای ما طبیعی بود که فکر کنیم همه مثل ما حسن را می شناسند و می دانند در منطقه چه جایگاهی دارد. ولی بین تمام فامیل ها و همسایگانشان هر کس را می دیدیم حیران و مبهوت بود. حتی یک نفر نبود که از موقعیت او در جبهه خبر داشته باشد. خیلی ها می گفتند او این قدر ساده و بی ریا بود و این قدر معمولی می آمد و می رفت که ما فکر می کردیم یک رزمنده عادی است. عجیب بود که حتی خانواده آن بزرگوار هم همین تصورات را داشتند.
پس از آن زمانی که حسن فرمانده توپخانه سپاه شد و مسئولیت گسترش آن را به عهده گرفت. یکی از اولین برنامه هایش دایر کردن یک آموزشگاه مستقل و پیشرفته برای این واحد بود.
در آن زمان با توجه به امکانات بسیار ناچیز و نداشتن مکان مناسب، عملی شدن چنین کاری محال به نظر می رسید. ولی او مصمم بود که این کار را انجام دهد. می گفت من در عملیات محرم ارزش واقعی توپخانه و دیده بانی را فهمیدم . به همین خاطر با امید به خدا هر کاری که از دستم بر بیاید برای پیشرفت این واحد می کنم . با وجود این که مسئولین سپاه از همان ابتدا مکان مشخصی را در اصفهان به این کار اختصاص دادند. ولی ما حتی برای گرفتن همان مکان با مشکلات فراوانی مواجه شدیم.
پس از آن برای گرفتن امکاناتی مانند ماشین یا مصالح ساختمانی و چیزهایی از این قبیل نیز با مشکلات بزرگی دست و پنجه نرم کردیم.
در آن مدت او برای پیش برد کار به امام جمعه مراجعه کرد. با فرمانده سپاه ارتباط برقرار کرد. از استاندار کمک گرفت وخلاصه هر کاری که از دستش بر می آمد انجام داد. او ارتباط روحی و عاطفی بالایی با مردم اصفهان برقرار کرده بود. این ارتباط طوری بود که همه او را به عنوان یک شخصیت در اصفهان پذیرفته بودند. جالب توجه این بود که او در صحبت هایش معمولا از اصطلاحاتی با لهجه اصفهانی استفاده می کرد که به نفوذ کلام او کمک بیشتری می کرد.
آن طور که در ذهن دارم راه اندازی آن آموزشگاه حدود سه ماه به طول انجامید که این مدت کم خود یک امر منحصر به فرد محسوب می شد. در این مدت او به کارهای دیگری نیز که در رابطه با فرماندهی توپخانه سپاه بر عهده اش بود، رسیدگی کرد.
سپاه پس از عملیات فتح المبین با استفاده از توپ های غنیمتی و با مشکلات فراوان توانست یک گردان توپخانه تشکیل دهد. در همان زمان در یکی از جلسات مهمی که در قرارگاه کربلا برگزار شد و بسیاری از مسئولین رده بالای سپاه نیز در آن حضور داشتند او با جرات و جسارت پیشنهادی را مطرح نمود که موجب شد حاضرین با تعجب به او نگاه کنند و حتی برخی از آنان به آن پیشنهاد بخندند.
یک گروه توپخانه از چند گردان تشکیل می شد. حسن در آن جلسه گفت ما باید در سپاه چند گروه توپخانه داشته باشیم. بعد هم گفت رو توپ های غنیمتی نباید حساب زیادی باز بکنیم . باید فکر خریدن توپ جدید باشیم. این حرف ها در آن زمان بیشتر شبیه یک لطیفه بود. بعضی از فرماندهان می گفتند ما برای هزار چیز واجب تر کلی کسر داریم. حالا حالاها نوبت به توپخانه و این حرفها نمی رسد.
حسن با چنین اعتقادی صد در صد مخالف بود. می گفت سپاه مخصوصا در بحث توپخانه باید رو پای خودش بایستد.
به هر حال او دیدگاه بلند خود را از دست نداد و با توکل به خدا کارش را پیش برد و در نهایت توانست در زمان حیاتش توپخانه ای مقتدر و کارآمد به وجود بیاورد. برای این مهم از نیرو و امکانات مردمی حداکثر استفاده کرد.
غالبا پایه و مبنای عملکرد و تعلیم نیروهای رزمی در جنگ مباحث تئوریک است. در همین رابطه بین نظامی ها قاعده ای وجود دارد و آن این است که کسی که در این مقوله وارد گردد و موفق شود نظامی شاخصی است.
حسن از جمله این نظامی های شاخص بود که مخصوصا در بعد آموزش خیلی اصولی و کلاسیک برخورد می کرد. ما وقتی مرکز آموزش توپخانه را می خواستیم راه اندازی کنیم با انبوهی از توپهای روسی مواجه شدیم که همه آنها را از دشمن غنیمت گرفته بودیم.
آن زمان سنگ بنای نظام آموزشی توپخانه ما در ارتش بر اساس توپ های آمریکایی پی ریزی شده بود. در مقایسه با آنها توپ های روسی برای ما حکم موجودات ناشناخته ای داشتند که از کرات دیگری آمده باشند بی هیچ مشخصه مکتوبی .
حسن اهتمام بسیار عجیبی به این نکته داشت که راهنما و برنامه جدید درباره این توپ ها نوشته شود. اگر این فکر به مرحله اجرا در آمد تحول شگرفی در نظام آموزش ایجاد می شد آن هم در کل قوای مسلح کشور.
او در بدو امر گروهی از نیروهای مجرب و کار آزموده مثل رضایت زهدی، صابری و عباسی تشکیل داد. پس از آن طریق عنایت و توجه ویژه ای که مرحوم صیاد شیرازی به او داشت ارتباط محکمی بین ما و عناصر ممتاز توپخانه ارتش برقرار کرد تا بتوانیم از تجربیات و کتبی که آنها درباره توپ های آمریکایی داشتند استفاده کنیم.
حسن با تمام مشغله و ضیق وقتی که داشت دائم از ما پشتیبانی می کرد. کمبودهایمان را جبران می نمود و تجربیات و کشفیات ارزشمند خودش را نیز در اختیارمان می گذاشت. ظرف دو سه ماه آن فکر به واقعیت پیوست و ما توانستیم جزوات و کتب ارزشمندی را در رابطه با توپ های روسی تهیه و تدوین کنیم و آن تحول شگرف را در آموزش توپخانه به وجود بیاوریم . این جزوات و کتاب ها هم در زمینه مباحث تاکتیکی کاربرد داشت و هم در زمینه مباحث تکنیکی.
اوایل شکل گیری توپخانه سپاه با دو نفر از اساتید مجرب دانشگاه اهواز رابطه برقرار کرد. ما را هم با آن دو آشنا نمود .از طریق آنها توانست در بحث غنی کردن وسایل کمک آموزشی و نیز در بحث استفاده از سیستم کامپیوتری برای محاسبات توپخانه اقدامات بسیار خوب و موثری را انجام بدهد.
منبع : ماهنامه فرهنگی شاهد یاران / شماره 109