ناگفتههایی پنهان از فاجعه حلبچه/ آیا سرویسهای اطلاعاتی غربی بیاطلاع بودند؟
16 مارس 1988، در واپسین روزهای جنگ هشتساله ایران و عراق، یکی از حوادث ننگین تاریخ رقم خورد و در حمله ناجوانمردانه شیمیایی، حدود پنج هزار نفر از مردم غیرنظامی و بیدفاع دشت حلبچه، جان خود را از دست دادند و چندین هزار مجروح و چند ده هزار نفر نیز بیخانمان شده و در سرمای کشنده زمستان، سر به کوهستان گذاشته و برای حفظ جانشان به سمت مرزهای ایران روانه شدند.
این بمباران، بخشی از عملیات گستردهای بهنام «انفال» بود که رژیم بعث عراق بر ضد ساکنان مناطق کردنشین انجام داد. در پی عملیات والفجر 10 توسط ایران و تصرف بخشهایی از کردستان عراق در واپسین روزهای سال 1366 که منجر به استقبال مردم این مناطق از نیروهای ایرانی شد، صدام حسین به پسرعمویش علی حسن المجید، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد.
در مدت 31 سال از وقوع این حادثه، اطلاعات و آمارهای مختلفی درباره جزئیات این فاجعه انسانی و همچنین میزان کشته، مصدومان و آوارگان، در منابع و رسانههای داخلی و خارجی ارائه شده است. کتابهایی نیز در این زمینه از سوی نویسندگان ایرانی و خارجی نوشته شده که یکی از آنها «رابطه زهرآگین؛ آمریکا، عراق و بمباران شیمیایی حلبچه» است. این کتاب را یوست آر. هیلترمن نوشته و ترجمه آنرا یعقوب نعمتی وروجنی؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران که به مدت بیش از یک دهه، در حوزه مطالعاتی جنگ ایران و عراق مشغول به پژوهش بوده، انجام داده است. گفتوگویی با این مترجم صورت گرفته که در ادامه میخوانید.
در ابتدا، این کتاب و نویسنده آنرا بهطور اِجمال برای ما و مخاطبان معرفی کنید؟
کتاب «رابطه زهرآگین؛ آمریکا، عراق و بمباران شیمیایی حلبچه» با نام انگلیسی
(A Poisonous Affair: America, Iraq, and the Gassing of Halabja)، به نویسندگی دکتر یوست آر. هیلترمن (Joost R. Hiltermann)، در سال 2007 میلادی توسط انتشارات دانشگاه کمبریج انتشار یافت. یوست آر. هیلترمن، یکی از کارشناسان باتجربه امور خاورمیانه است که هنگام تدوین کتاب یادشده، مدیریت اجرایی بخش جنگافزار سازمان دیدهبان حقوق بشر را برعهده داشته است. وی در حال حاضر مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی گروه بحران بینالمللی است.
پس از ترجمه شدن کتاب «رابطه زهرآگین» به زبانهای کردی، عربی و ترکی، ترجمه فارسی آن به قلم من و به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و نشر مرز و بوم، در اواخر زمستان 1392 روانه بازار کتاب شد. ترجمه فارسی این کتاب در روز 27 اسفندماه 1392 با حضور آقای هیلترمن نویسنده کتاب، مترجم و جمعی از جانبازان شیمیایی و همچنین شماری از نویسندگان و پژوهشگران و فعالان صلح، در موزه صلح تهران رونمایی شد. نظارت فنی و محتوایی ترجمه را عبدالمجید حیدری از پژوهشگران و مترجمان برجسته مطالعات دفاعی و امنیتی برعهده داشت.
متن فارسی کتاب، مشتمل بر پیشگفتار، مقدمه ترجمه فارسی، مقدمه نویسنده بر ترجمه فارسی، مقدمه اصلی و 10 فصل است. فصل اول؛ عبور از آستانه شیمیایی، فصل دوم؛ واکنش آمریکا، مهار اوضاع، فصل سوم؛ میانپرده حملات شیمیایی، فصل چهارم؛ جنگ در کردستان، فصل پنجم؛ حلبچه، فصل ششم؛ تاثیر بازتاب واقعه حلبچه، فصل هفتم؛ ایران و کاربرد گاز (شیمیایی)، فصل هشتم؛ بررسی شواهد، فصل نهم؛ به سوی کویت، فصل دهم؛ نتیجهگیری، پیامدهای ناگوار نام دارند. در پایان هر فصل پینوشتهای همان فصل آمده و در صفحات انتهایی نقشههای مرتبط با موضوع است. آخرین عنوان کتاب، کتابشناسی است.
کتاب «رابطه زهرآگین؛ آمریکا، عراق و بمباران شیمیایی حلبچه»، حائز دو جایزه در سطح ملی نیز شده است؛ کتاب برتر در بخش ترجمه گروه علوم انسانی شاخه علوم سیاسی در بیست و یکمین دوره جشنواره کتاب سال دانشجویی، آبان 1393 و کتاب برگزیده در بخش ترجمه شاخه انگلیسی به فارسی در شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس، اسفند 1393.
با توجه به ابعاد و عمق این فاجعه، انتظار میرفت که بیش از اینها به آن پرداخته شود و ابعاد مختلف آن مورد پژوهش و بازخوانی قرار گیرد. اما شاید تاکنون آثاری که در این زمینه منتشر شده به تعداد انگشتان یک دست هم نباشد. کتاب «رابطه زهرآگین؛ آمریکا، عراق و بمباران شیمیایی حلبچه» که از سوی یک محقق خارجی نوشته شده، تا چه اندازه توانسته به این نیاز پاسخ دهد و خلأ موجود را پر کند؟ آیا این نویسنده توانسته بیطرفانه و منصفانه به این موضوع نگاه کند؟
کتاب 520 صفحهای «رابطه زهرآگین؛ آمریکا، عراق و بمباران شیمیایی حلبچه»، به معنای واقعی کلمه یک پژوهش علمی، مستند و مستدل بهشمار میآید که بنا به گفته نویسنده کتاب آقای دکتر «یوست آر. هیلترمن» نگارش آن 6 سال زمان برده و برای اجرای این پژوهش، از طیف گستردهای از منابع و اسناد بهره گرفته شده است؛ همچنین نویسنده اثر، به منظور تکمیل پژوهش خود، مسافرتهای متعددی به ایران و عراق و برخی کشورهای دیگر منطقه داشته و با افراد زیادی از جمله مصدومان و بازماندگان واقعه حلبچه، بعضی از رزمندگان، عکاسان و پزشکان ایرانی، شماری از نیروها و فرماندهان و مقامات عالیرتبه عراقی، کارشناسان و صاحبنظران بینالمللی در زمینه جنگ شیمیایی، بازرسان سازمان ملل، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده و... گفتوگو کرده است.
از اینرو، اثر حاضر را میتوان یک پژوهش علمی معتبر دانست که تا حدود بسیار زیادی بیطرفانه و منصفانه نوشته شده است. البته برخی مسائل ذکر شده توسط ایشان و آن هم به ندرت، نیاز به تبیین و توضیح داشت که به منظور رعایت امانتداری، مترجم، ناظر ترجمه و ناشر ترجمه فارسی کتاب، بدون اینکه دخل و تصرفی در متن اصلی انجام دهند، مطالب لازم را در پاورقی تشریح کردهاند. با تلاشی که نویسنده اثر داشته، به خوبی توانسته یک پژوهش معتبر و ماندگار در زمینه واقعه بمباران شیمیایی حلبچه ارائه دهد که برای سالهای سال بهعنوان یک اثر مرجع در این زمینه باقی خواهد ماند.
محورهای اصلی این کتاب چیست و نویسنده بیشتر بر چه ابعادی تاکید داشته است؟
دکتر هیلترمن پس از اینکه اطلاع یافت که این اثر در حال ترجمه و انتشار به زبان فارسی است، مقدمهای اختصاصی برای ترجمه فارسی کتاب نگاشته و در آن، ضمن ابراز خرسندی از ترجمه و انتشار این اثر پژوهشی به زبان فارسی، نکاتی را متذکر شد؛ یکی از این نکات اشاره شده در این مقدمه، ذکر اهداف نگارنده از اجرای این پژوهش بود. وی اهداف خود را را اینگونه تشریح کرد: «مهمترین هدفم از نگارش این کتاب آن بود که ماجرای [حلبچه] را از زبان کسانی که بهطور مستقیم شاهد آن بودهاند برای مخاطبان غربی بازگو کنم؛ از زبان قربانیان جنگ شیمیایی، پزشکان معالج، افسران نظامی مطلع از کاربرد جنگافزارهای شیمیایی، عوامل اطلاعاتی و دیپلماتهایی که همواره با عباراتی از مواضع کشورهای متبوعشان دفاع میکنند. اما هدف مهم دیگرم این بود که ضمن روشن کردن علل بروز این رویداد برای مخاطبان کُرد و ایرانی، مشخص کنم که سیاستمداران غربی تصمیمات خود را در این زمینه براساس چه اطلاعاتی و چگونه اتخاذ کردند و با پیامدهای خواسته یا ناخواسته آن چه برخوردی کردند» (صص 21 و 22 کتاب).
در واقع دکتر هلیترمن، چارچوب کلی پژوهش خود را براساس وقایع جنگ ایران و عراق و با تمرکز بر کاربرد تسلیحات شیمیایی پیریزی کرده و بنابراین و برحسب ضرورت، نقطه آغاز پژوهش حاضر به اوایل دهه 1980 میلادی یا دهه 1360 شمسی بازمیگردد. از اینرو موضوع اصلی این کتاب، بررسی واقعه حمله شیمیایی به شهر حلبچه در استان سلیمانیه عراق است و در کنار آن، مسائل دیگری مثل کمکهای بینالمللی برای توانمندسازی عراق در ساخت و کاربرد جنگافزارهای شیمیایی، سیر جنگ شیمیایی عراق علیه ایران از آغاز تا پایان و مواضع سازمانهای بینالمللی و کشورهای غربی در قبال این رفتار جنگی عراق و همچنین جزئیاتی از عملیات انفال ارتش عراق (علیه کردهای این کشور) و نسلکشی در عراق نیز در این اثر بررسی شده است.
فراز و فرود رابطه ایالات متحده و عراق در دوران جنگ عراق و ایران، یکی دیگر از درونمایههای اصلی کتاب «رابطه زهرآگین» است و همانطور که آقای هیلترمن نشان داده، سیر رویدادها در بازه زمانی مذکور بهگونهای پیش رفت که چشمپوشی عامدانه ایالات متحده از اقدامات غیرقانونی عراق بهویژه در زمینه کاربرد جنگافزارهای شیمیایی را به دنبال داشت؛ دکتر هیلترمن، خود در اینباره گفته است: «تبانی دولت ریگان با عراق در دوران جنگ با ایران و سکوت عملیاش در مورد فاجعه حلبچه، زمینه نسل¬کشی در کردستان عراق، تکثیر جنگافزارهای کشتار جمعی در خلیج [فارس] و حمله عراق به کویت را فراهم ساخت» (ص 77 کتاب).
اسناد موجود در کتاب «رابطه زهرآگین»، نشان میدهد که سازمانهای اطلاعاتی کشورهای غربی عمدتا از اطلاعات مربوط به اقدامات شیمیایی عراق با خبر بودند و این جنایت با حمایت برخی قدرتها و سکوت غمبار مدعیان حقوق بشری و مجامع بینالمللی همراه بود. در این زمینه توضیحاتی بفرمائید؟
کاربرد تسلیحات شیمیایی از سوی ارتش بعثی عراق علیه نیروهای نظامی ایران و سپس افراد غیرنظامی و مردم عادی، مسئلهای نبود که از دید سازمانهای اطلاعاتی کشورهای غربی پنهان بماند؛ نه تنها دستگاههای اطلاعاتی، بلکه رسانههای عادی نیز از این جنایت جنگی باخبر بودند و گزارشهایی نیز در اینباره تهیه و منتشر میکردند. در این کتاب نیز موارد متعددی در این زمینه ذکر شده است.
در اینجا لازم است به بخشی منتشرشده از قدرت و اِشراف اطلاعاتی سرویس های جاسوسی قدرتهای بزرگ در طول جنگ عراق علیه ایران اشاره شود. سرلشکر وفیق سامرایی؛ رئیس اداره اطلاعات نظامی (استخبارات) نیروهای مسلح عراق در بخش اعظمی از دوران جنگ، در سال 1977 کتابی را درباره روند این جنگ به زبان عربی نوشت که به فارسی نیز منتشر شده است؛ وی در بخشی از این کتاب، اذعان میکند که از اواخر مارس 1982، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، اطلاعات بسیار حساسی را در اختیار عراق میگذاشتند. سامرایی درباره دقت اطلاعات نظامی ارائه شده از آمریکا مینویسد: «من عکسهایی را که به وسیله ماهواره از اهداف نظامی و یا بسیج نیروهای ایرانی تهیه شده بود، مشاهده کردم. ما به راحتی میتوانستیم تصویر سربازانی را که در پادگانهای آموزشی ایران در حال آموزش نظامی بودند مشاهده کنیم؛ حتی سربازی که در مراسم رژه، دست و پایش را بهصورت اشتباه حرکت میداد، در این عکسها مشخص بود. هنگامی که کارخانههای سیمان را بررسی میکردیم، تعداد کیسههایی که روی کامیونها بار میشد را میتوانستیم شمارش کنیم.»
پس هیچ ادعایی در مورد بیاطلاعی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی از جنایت جنگی رژیم بعثی عراق، نمیتواند قابل پذیرش باشد. از سوی دیگر، در جای جای کتاب «رابطه زهرآگین»، به اسنادی از دستگاههای اطلاعاتی کشورهای غربی استناد شده که نشاندهنده گزارشهای محرمانهای است که این دستگاههای اطلاعاتی درمورد دستیازی رژیم عراق به جنگافزارهای شیمیایی، به مقامات ارشد کشورهای متبوع خود ارائه دادهاند. شکی نیست که سکوت و اغماض دولتمردان غربی بهویژه مقامات ایالات متحده آمریکا در قبال اینگونه جنایتهای جنگی رژیم عراق، تنها در جانبداری آنان از کنش جنگی این رژیم ریشه داشت.
در منابع مختلف آمده که دولت آمریکا نقش اساسی در انحراف این مساله که حمله شیمیایی به حلبچه برعهده ایران بوده، داشه است! آیا هیلترمن در کتابش به این موضوع اشاره کرده که چرا آمریکا تلاش کرده حمله شیمیایی صدام به حلبچه را به ایران نسبت دهد؟
گفتنی است رژیم عراق در سال 1967 میلادی (جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل) به بهانه حمایت ایالات متحده از رژیم صهیونیستی، روابط خود با آمریکا را قطع کرد؛ ولی به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، این دو کشور به مرور به همدیگر نزدیکتر شدند که مقابله و دشمنی با انقلاب اسلامی، محور اصلی این همگرایی بود. دو کشور در آذرماه 1363، روابط رسمی خود را تجدید کردند و این در حالی بود که از مدتها قبل، روابط دو کشور در عمل برقرار شده بود. در سال 1982 ایالات متحده، نام عراق را از لیست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد و بدینگونه راه برای سرازیر شدن کمکهای تسلیحاتی و مالی به عراق، هموار گردید. در عینحال، در دوران قبل از تجدید رسمی رابطه، دولت ایالات متحده، از طریق بانک صادرات واردات خود، وامهایی را در اختیار دولت عراق میداد.
همچنین ایالات متحده، نام جمهوری اسلامی ایران را در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار داد و اقدامات متعددی را به منظور تحریم ایران (به ویژه تحریم تسلیحاتی) در دستور کار قرار داد؛ همچنین ایالات متحده از سال 1983 سازوکاری را اتخاذ کرد که مسیر دستیابی ایران به سلاح طولانی شود یا اینکه سلاحها با قیمت بالاتری به دست ایران برسد. در واقع آمریکا با خارج کردن نام رژیم عراق از لیست کشورهای حامی تروریسم و قرار دادن نام ایران در این لیست، امکان سرازیر شدن جنگافزارها و کمکهای مالی و اعتباری به عراق را فراهم کرد و در عینحال ایران را از دریافت این نوع حمایتها محروم کرد.
تلاش ایالات متحده برای اتهامزنی به جمهوری اسلامی در مورد فاجعه حلبچه نیز درچارچوب رویکرد حمایتگرایانه از رژیم عراق (چرخش به سوی عراق) قابل ارزیابی است. باید توجه داشت که به دنبال حمله شیمیایی ارتش عراق به شهر حلبچه، جمهوری اسلامی پویش تبلیغاتی بسیار گستردهای به منظور افشای این جنایت جنگی آغاز کرد؛ تهیه فیلمها و عکسهای متعدد و انتشار آن در سطح گسترده، دعوت از رسانههای بینالمللی (توسط ستاد تبلیغات جنگ) برای بازدید از حلبچه و انتشار این گزارشات در سطح بینالمللی، رژیم عراق را به شدت در معرض فشار افکار عمومی بینالمللی قرار داد و رژیم عراق به شدت از این فعالیتهای تبلیغاتی ایران غافلگیر شد و تا مدتی، در سکوت کامل رسانهای بهسر میبرد (شرح برخی از این اقدامات در صفحات 56 تا 59 کتاب رابطه زهرآگین آمده است).
ولی در این مقطع نیز بار دیگر ایالات متحده، به کمک عراق شتافت. در حالیکه افکار عمومی جهانی به سوی این جنایت جنگی عراق جلب شده بود، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا، ضمن محکوم ساختن عراق به دلیل نقض پروتکل 1925 ژنو، بدون ذکر هیچگونه دلیل و مدرکی، ادعا کرد که ایران نیز از گلولههای توپ شیمیایی استفاده کرده است؛ به دنبال این سرنخی که ایالات متحده به رژیم عراق داد، نماینده عراق در سازمان ملل نیز این ادعا را تکرار کرد. گفتنی است تمامی ادعاها در مورد دست داشتن ایران در فاجعه شیمایی حلبچه، فقط با عباراتی کلی و سربسته و بدون ذکر شواهد و مدارک و مستندات دقیق ارائه میشدند.
این ادعاها که نقطه شروع آن به اظهارات مقامات وقت ایالات متحده در اوایل فروردین 1367 باز میگردد در طول سالهای بعد نیز کموبیش تکرار میشدند و از اینرو آقای هلیترمن در بخشی از پژوهش خود، این ادعاها را مورد آزمون قرار داد تا صحت و سقم آنرا مشخص کنند. فصل هشتم کتاب «رابطه زهرآگین» به بررسی همین ادعاها اختصاص یافته و ایشان خود این نکته را متذکر شده که «اکنون دیگر کمتر کسی در میان ناظران امور وجود دارد که درباره بمباران شیمیایی حلبچه به دست عراق تردید داشته باشد.» آقای دکتر هلیترمن با بررسی ادعاها و برخی شواهد و مدارک ادعایی به این نتیجه رسیده که هیچگونه شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ایران درخلال جنگ ایران و عراق در حلبچه جنگافزار شیمیایی بهکار گرفته است.
از اینرو شاید بتوان گفت به دنبال انتشار کتاب «رابطه زهرآگین»، ادعای دست داشتن جمهوری اسلامی ایران در بمباران شیمیایی حلبچه بهطور کامل خنثی شده است و دیگر هیچگونه تردیدی وجود ندارد که رژیم بعثی عراق (و به نوعی حامیان آن) بهطور کامل مسئولیت بمباران شیمیایی حلبچه را برعهده دارند.
طبق اسناد موجود، عراق در جنگ علیه ایران، ذیل چتر حمایتهای رسانههای غربی و آمریکایی، از سال 1362 تا 1367 از تسلیحات شیمیایی استفاده کرد. درباره صحت و سقم این موضوع و جزئیات آن توضیح دهید؟
برای اولینبار در طول تاریخ، این رژیم بعثی عراق بود که سلاح شیمیایی را علیه مردم غیرنظامی استفاده کرد. قبل از آن در جنگ جهانی اول، حملات گاز شیمیایی فقط در کانالها و سنگرها و برضد نیروهای نظامی استفاده شد و نه علیه مردم عادی در مناطق مسکونی. در واقع ارتش بعثی عراق پس از ناتوانی در مقابله با رزمندگان ایرانی، به حمله شیمیایی روی آورد و به بیان دیگر مرتکب جنایت جنگی شد. این نوع دستیازی به جنگافزارهای جنگی در مقاطع مختلف جنگ عراق علیه ایران قابل مشاهده است. این امر از بکارگیری مواد شیمیایی ساده و ابتدایی در جبهههای جنگ علیه نیروهای نظامی شروع شد و سپس به بمباران گسترده مواضع و عقبههای نظامی و خطوط مقدم جبهه و در نهایت به بمباران مناطق غیرنظامی از جمله شهرهای سردشت در کردستان ایران و حلبچه در کردستان عراق منتهی شد.
درباره آثار نگاشته شده در زمینه حملات شیمیایی عراق در دوران جنگ علیه ایران، میتوان از یک کتاب نام برد که یک پژوهش بسیار معتبر و جامع در این حوزه محسوب میشود. این اثر، «جنایت جنگی؛ حملات شیمیایی عراق در جنگ با ایران» اثر محمد باقر نیکخواه بهرامی است که در دوران جنگ، مسئولیتهای مهمی در پدافند شیمیایی در سطح نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) برعهده داشت. این کتاب در سال 1391 به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است. در این اثر، تاریخچه جنگهای شیمیایی، عوامل شیمیایی و کاربرد آنها در جنگ، استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در دوران جنگ با ایران در مقاطع مختلف جنگ از جمله دوره اشغالگری، دوره تنبیه متجاوز (ازجمله عملیاتهای خیبر، بدر و والفجر8 و ...) فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه، حملات شیمیایی عراق در مقطع پایانی جنگ و مواضع قدرتهای جهانی و سازمانهای بینالمللی درباره کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ عراق علیه ایران، به تفصیل بررسی شده است؛ با این توضیحات، مطالعه این اثر نیز به علاقهمندان این مباحث پیشنهاد میشود.