چرا آويني سيد شهيدان اهل قلم شد؟ / روزی برای پاسداشت سيد شهيدان اهل قلم
به گزارش نوید شاهد، "ن و القلم و ما یسطرون " نشان از حرمت و قداست قلم و جایگاه ویژه اهل قلم در عصر امروز را نشان میدهد، اما چرا با وجود آیهای از قرآن در راستای قداست قلم و صاحبان این عرصه، باز هم فعالان این حوزه در جامعه ما آنچنان شناخته شده نیستند و در مهجوریت هستند که نمونه بارز این امر آوینی سید شهیدان اهل قلم است که فقط در سالروز شهادت وی یادی از وی میشود.
بیشک، آمدن یک آیه از قرآن کریم باعنوان "ن و القلم و ما یسطرون " نشان از حرمت و قداست قلم و جایگاه ویژه اهل قلم در عصر امروز را نشان میدهد. به عبارت دیگر "ن و القلم و ما یسطرون " قسم به قلم و آنچه بدان مینویسند. از این آیه قرآن کریم دریافت میشود، حرمت و قداست قلم در طول تاریخ گذشته و امروزه در باور و اندیشه ما مسلمانان جایگاه ویژهای دارد و برای نویسندگان و اهلقلم افتخاری بس گرانبها و بزرگی است که خداوند متعال در عظمت و شأن قلم، سورهای به آن اختصاص داده و به قلم آنان سوگند یاد کرده است.
در هر حال سخن ما با دستاندرکارن، مسوولان و دستگاههای متولی در این عرصه این است، چرا در عصر ما افرادی چون شهید آوینی که به تمامی عمر خود را برای ارتقاء فرهنگ و هنر این مرز و بوم در طبق اخلاص گذاشتهاند، کمتر یاد و نامی برده میشود.
با این وجود در رثای شهید مرتضی آوینی میگویند، این شهید شاگرد ممتاز انقلاب و تجلی رویشهای انقلاب بود که بهترین وصف از این شهید را باید از منظر رهبری یاد کرد که ایشان فرمودند:« نباید بگذارید کارهای ایشان زمین بماند».
در همین راستا، سالروز شهادت آوینی فرصت خوب و بهترین بهانه برای یادآوری منزلت، قداست و حرمت قلم، صاحبان آن و حتی تجلیل و قدردانی از قشر زحمتکش است و از این رو ضروری است مسوولان و دستگاههای ذیربط با برنامهریزی و تدوین سیاستها، با برگزاری هر چند مراسم کوچکی در این راستا گامهای موثری بردارند، چرا که به قداست و جایگاه قلم و صاحبان آن باید بیش از اینها در جامعه اسلامی توجه شود که نمونه بارز این امر وجود آیه ای از سوره قرآن «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه نویسند» است.
در هر صورت بیستم فروردین سالروز شهادت آوینی سید شهیدان اهل قلم بهانه خوبی است، تا اینکه در عصر ارتباطات امروز به جایگاه «قلم» و رسالت و وظیفه اهل قلم در عصر پرآشوب فضای مجازی و فناوریهای ارتباطی بپردازیم.
ناگفته نماند؛ در عصر ارتباطات دهکده جهانی مک لوهان، کسب اطلاعات موثق و قابل اطمینان در مورد وضعیت اقتصادی، سیاسى، اجتماعى و امنیتى جوامع بشری بسیار دشوار و در عین حال ضرورى و حیاتى بوده که در این میان رسانههای ارتباط جمعی با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات، نقش حیاتی در بالا بردن آگاهیهای گوناگون و ضروری به عهده میگیرند و جامعه را در نیل به تعالی و ترقی همه جانبه یاری میکنند.
بدون تردید، نسل کنونی جامعه که از ابتدای حیاتش با رسانهها بزرگ میشود. رسانهها به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی کارکردهای متفاوتی همچون انتقال ارزشها و میراث فرهنگی را برعهده دارند. دنیس مک کوئیل در کتاب مقدمهای بر نظریه رسانههای جمعی، ارتباط جمعی را فرآیند جامعه گستر و رسانهها را میانجی روابط اجتماعی میداند.
در این میان، هم اکنون فرهنگسازی، آموزش، اطلاعرسانی و ایجاد مشارکت اجتماعی عمدهترین نقش رسانهها بیان شده است و افزون بر نقشهای یاد شده برقراری ارتباط پویا و زنده با پیامگیران، حفظ تنوع و تازگی در تولیدات فرهنگی، فکری، سیاسی، اجتماعی و عرضه اندیشههای نوین، از مهمترین نقشها و کارکردهای وسایل ارتباط جمعی نوین است که در صورت عدم رعایت آنها، جامعه باید بهای گزافی را بپردازد.
به بیان روشنتر، رسانهها به عنوان رکن چهارم، رسالت مهم و سنگین اطلاع رسانی و آگاهیدهی را در جامعه بر عهده دارند. نقد و نظارت، اطلاعرسانی صادقانه، شفاف، طرح، تبادل آراء و افکار از جمله وظایف اهل قلم است.
بنابر این، باید در نظر داشت که انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، باید به دور از هتک حرمتها، اهانتها، فحاشی و دشنام باشد. نقد و انتقادها نباید به دعوا، اختلاف و کشمکش منتهی شود.
نقد منصفانه و نقدپذیری متواضعانه هر دو لازم است. اما نقد و انتقادها باید در چارچوب اصول قانون اساسی، رهنمودهای امام (ره)، مقام معظم رهبری، انقلاب، اسلام و سیاستهای کلی نظام باشد که در قانون اساسی معین شده است.
از سویی در این باره، زیر سوال بردن اصل مشروعیت نظام، فاش کردن اسرار کشور و انتشار اسناد و مسائل محرمانه، تهمت و افترا به اشخاص، بزرگنمایی مشکلات، ایجاد اختلاف بین قوا، انتشار اخبار دروغ، ناامید کردن مردم نسبت به آینده خود، ضدیت با شاخصهای اساسی جمهوری اسلامی، اشاعه فحشا، تهمت زدن، بدگویی کردن، افشاگریهای بیپایه و اساس نسبت به اشخاص، تخریب و هتک آبروی افراد، سرقت ادبی و انتساب اخبار و عقاید و تألیفات دیگران به خود، سخن پراکنی علیه دیگران، سیاهنمایی کردن، اهانت به مقامات و مسوولان ارشد کشور، درشت کردن و برجسته کردن ضعفها و تحریف حقیقت به عنوان چالشی فرا روی اهل رسانه تلقی میشود.
کوتاه سخن اینکه، نباید فراموش کرد که در عصر انفجار اطاعات، دنیای ماشینی و بیثباتی که ما در آن زندگی میکنیم، یک خبر نادرست، دروغ و شایعه میتواند اغتشاش و اختلافهای اجتماعی را بر انگیزد یا تشدید کند. به ویژه خبرهای نادرست یا تحریف شدهای که دارای خصوصیت جنجالی و هیجانانگیز هستند، میتوانند آسیبها و خسارتهای زیادی را در عرصههای مختلف به کشور وارد آورند.
در نهایت اینکه، آینده حیات رسانهها به کلام صادقانه، نگاه منصفانه و نقد مشفقانه استوار بوده و لازمه تحقق این منظور، پایبندی به ارزشهای اخلاقی و میثاق حقوق حرفهای است.