شهید هاشمی نژاد، مطهری ثانی است/ جوانان کتاب «مناظره دکتر و پیر» را بخوانند!
شهید «سید عبدالکریم هاشمی نژاد» یکی مبارزان تاثیر گذار در دوران قبل از انقلاب اسلامی است. ایشان مبارزات خود را از چه زمانی و چگونه آغاز کرد؟
پدر از سال 1337 مبارزات خود را با نوشتن کتاب «مناظره دکتر و پیر» آغاز کرد. این کتاب تا پیروزی انقلاب اسلامی ممنوع شد. «مناظره دکتر و پیر» اولین کتابی بود که به شبهات جوانان پاسخ می داد و به صورت مخفیانه دست مبارزان می چرخید. بنابراین شهید هاشمی نژاد پنج سال پیش از شروع نهضت امام خمینی (ره) مبارزات خود را آغاز کرد.
مبارزانی همچون شهید هاشمی نژاد ریشه های مبارزاتی و اسلام ناب را از استاد خود، امام خمینی (ره) آموخته بودند و با نشر و گسترش آن زمینه های ایجاد نهضت را آغاز کردند. پدر از سال 1342 تا پیروزی انقلاب بارها توسط ساواک دستگیر شد و به زندان افتاد.
شهید هاشمی نژاد در محضر بزرگانی هم چون آیت الله بروجردی و علامه طباطبایی کسب دانش کرده است. این علما بر شکل گیری بینش فقهی شهید چه تاثیری داشتند؟
پدر در محضر آیت الله «کوهستانی» در کوهستان که عارفی بزرگ و به نام در استان مازندران بود، تحصیلات مقدماتی خود را انجام داد. بعد از آن به قم آمده و در محضر استادان بزرگی که در محوریت آن آیت الله بروجردی به عنوان مرجعی یگانه وجود داشت، و همچنین امام خمینی (ره) شاگردی کرد. این سیر نشان می داد مباحث فقهی و دیدگاه های اسلامی اصیل را از مراجع بزرگوار آموخت و نگاه های سیاسی و مبارزاتی حضرت امام هم با این دریافت های فقهی طلبه های آن روزگار تلفیق شده بود از آنها مبارزانی ساخته بود که توانستند تحول عظیمی در کشور ایجاد کنند.
ایشان در سیر مبارزات خود ارتباط نزدیکی با مقام معظم رهبری داشته اند. آشنایی شهید با حضرت آیت الله خامنه ای چگونه آغاز می شود؟
این آشنایی به دوران تحصیل در حوزه و زمانی که از شاگردان مبرز امام خمینی (ره) بودند، برمی گردد اما همکاری آنها با شروع مبارزات آغاز شد. اگرچه در دوران تحصیل هم بحث های مبارزاتی مطرح بود اما شروع نهضت امام خمینی (ره) این مبارزات را مسنجم تر کرد.
در مشهد آیت الله «واعظ طبسی» مبارزات را آغاز کرد، مقام معظم رهبری بیشتر در تهران بودند و شهید هاشمی نژاد هم در قم مبارزات را شروع کرد. شبی که در سال 1342 امام خمینی (ره) را در قم دستگیر کردند، در تهران هم علمای بزرگ و موثری از جمله آیت الله مکارم شیرازی، شهید مطهری، شهید هاشمی نژاد، آیت الله فلسفی نیز دستگیر شدند. این شکل مبارزاتی آن ها را به هم نزدیکتر کرد و بعد از آن شهید هاشمی نژاد به مشهد رفت و جمع مبارزاتی در این شهر دو نفره شد. بعد از آن، مقام معظم رهبری نیز به مشهد آمد. ایشان در جایی گفته اند: «وقتی به مشهد آمدم، جمع مبارزاتی این دو بزرگوار را بسیار گرم و پرشور دیدم.» حضور ایشان این جمع را بسیار قوی تر، منسجم تر و پرشورتر کرد به گونه ای که مبارزات مشهد توسط حضرت آیت الله خامنه ای، مرحوم آیت الله واعظ طبسی و شهید عبدالکریم هاشمی نژاد هدایت می شد.
با توجه به این که زمان شهادت پدر، فرزندان ایشان سن و سال کمی داشتند و 40 سال از شهادت گذشته، تاثیر ارتباط شهید با این بزرگان در زندگی فرزندان تا چه اندازه اثرگذار بوده است؟
بنده زمان شهادت پدر حدود شانزده سال داشتم و اگر می خواستم بهره ای از وجود ایشان ببرم، از آن سن به بعد باید اتفاق می افتاد. دوران کودکی، دوران کودکی است و حد و سقف بهره گیری فردی مثل شهید هاشمی نژاد مشخص است اما از آن به بعد که می توانسیم از وجود پدر بهره مند شویم، دشمن ایشان را به شهادت رساند. اگرچه شهادت ایشان ضایعه سنگینی برای ما بود اما شهید هاشمی نژاد با آن کمالات هنوز هم بر خانواده مان حاکم است. بعد از شهادت، با دوستان شهید رفت و آمد داشتیم. دخیل بودن در انگیزه ها و آمال هایی که شهید بزرگوار داشت باعث می شد به دنبال مسائل انقلاب اسلامی باشیم. یکی از پُرمسوولیت ترین کارهایی که تلاش کردیم بعد از شهادت ایشان انجام دهیم این بود که خانواده را از حاشیه های جامعه که ممکن بود برای خانواده یا کشور مساله ایجاد کند، مصون نگه داریم. امیدوارم مجموعه فعالیت هایی که انجام داده ایم نفعی برای انقلاب اسلامی داشته باشد؛ هرچند نسبت به مسیر بزرگی که امثال شهید هاشمی نژاد در آن گام برداشتند، چیز ناچیزی محسوب می شود.
شهید هاشمی نژاد هنگام شهادت، دبیرحزب جمهوری در خراسان بود. چگونه این مسوولیت برعهده شهید گذاشته شد؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، این سه مبارز بزرگ در مشهد حضور داشتند و به طور طبیعی برای ایجاد ساختارهای نظام جمهوری اسلامی ایران که نظام نوپایی بود، تلاش می کردند. استان خراسان خطه بزرگ و با اهمیتی بود. خاستگاه تفکرات بزرگ هم استان خراسان و شهر مشهد بود. بسیاری از گرایش های مثبت و منفی، ریشه شان در مشهد قرار داشت که نشان می دهد این شهر از نظر فرهنگی اهمیت داشته است. بنابراین هم باید از این شهر مراقبت و آن را مدیریت می کردند و هم باید یکی از این بزرگواران در تهران در کنار دیگر شاگردان امام خمینی (ره) این مسیر را هدایت می کرد. به این ترتیب از بین خود تصمیم گرفتند که حضرت آیت الله خامنه ای در تهران حضور یابند و در مشهد امور استان به دو شعبه تقسیم شود. امور اجرایی استان به مرحوم آیت الله واعظ طبسی موکول شد و امور فرهنگی با توجه به تلاش گروهک های منحرف که تلاش داشتند انقلاب را از مسیر خود خارج کنند به شهید هاشمی نژاد سپرده شد.
با توجه به این که حزب «جمهوری» در آن زمان سدی محکم و خاری در چشم دشمنان و جریان های انحرافی بود، باید در این محور شهید هاشمی نژاد حاضر می شد که سمت دبیرکلی حزب جمهوری استان خراسان به این منظور به شهید داده شد. رهبر معظم انقلاب در هنگام شهادت ایشان سخنرانی مفصلی انجام دادند و به صراحت بیان کردند که «بی شک کانون تفکرات اسلامی در استان خراسان شهید هاشمی نژاد بود.»
شهادت شهید بهشتی چه تاثیری روی شهید هاشمی نژاد گذاشت؟
افرادی که تلاش کرده بودند اجازه ندهند براساس تجربه تاریخی، انقلاب اسلامی از مسیر خود خارج نشود، جمعی را تشکیل داده بودند که متشکل از تعدادی از مجتهدین و شاگردان ناب امام خمینی (ره) بودند که در مرکزیت آنها شهید بهشتی به عنوان تشکیل دهنده حزب جمهوری قرار داشت.
شهید بهشتی شخصیت فرهنگی بسیار بزرگی بود که این بزرگواران در تبادل فکری با یکدیگر آینده کشور را مطابق اهداف انقلاب اسلامی و خواست مردم پایه ریزی می کرد. بنابراین تیغ تیز دشمن این نوع تفکر را هدف قرار داد. ضایعه حذف شهید بهشتی و شهادت ایشان لطمه بسیار سنگینی به این جمع چند نفره زده بود.
با توجه به فعالیت شهید هاشمی نژاد در حزب جمهوری، آیا ایشان بعد از شهادت شهید بهشتی تهدید به ترور شده بود؟
پدر از زمانی که پا در مسیر مبارزه گذاشت، تهدید شد. در همان سال 1342 شهید هاشمی نژاد را محکوم به اعدام کردند اما با اقدامات وسیع مراجع تقلید و حوزه های علمیه، رژیم عقب نشینی کرد. ایشان بارها مورد سوقصد قرار گرفت. این مسیر ادامه داشت و انقلاب اسلامی باعث شد همان دشمنان در قالب ها و شکل های مختلف اهداف خود را دنبال کنند. ترور شهید مطهری و شهید مفتح در ماه های اول پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد نشان می داد که این تهدید در مورد تمام این مبارزان واقعی و جدی است و گاهی از طریق نامه هایی که ارسال و تماس هایی که گرفته می شد، خود را نشان می داد.
ما به عنوان خانواده و فرزندان شهید هاشمی نژاد از دوران کودکی هرلحظه آمادگی داشتیم که پدر ترور شود که این اتفاق در دروان پس از انقلاب اسلامی افتاد با توجه به ترورهای روزهای نخست پس از انقلاب، ترور پدر برایمان غیرمنتظره نبود.
آقای هاشمی نژاد از روز ترور شهید برایمان بگویید. خبر شهادت را چگونه شنیدید؟
بنده آن زمان علاوه بر آن که دانش آموز دبیرستان بودم، نصف روز هم در مرکزی فرهنگی فعالیت داشتم. روز شهادت پدر، به محض این که صبح زود وارد مرکز فرهنگی شدم، با پچ پچ های اطرافیان ناخودآگاه احساس کردم برای پدر اتفاقی افتاده است. چند دقیقه بعد مسوول فرهنگی که آمد تا با من صحبت و برای شنیدم خبر شهادت آماده ام کند، به ایشان گفتم «پدر شهید شده است؟» که در جوابم بله بود. بلافاصله خود را به محل شهادت پدر رساندم. دشمن در آن روز شهید هاشمی نژاد و چهار امام جمعه دیگر در کشور را به شیوه انتحاری به شهادت رساند. اعضای بدن پدر به در و دیوار پاشیده شده بود و من از نزدیک این صحنه را مشاهده کردم.
ترور شهید چه ساعتی اتفاق افتاد؟
ایشان صبح زود کلاس هایی برای اعضای حزب جمهوری برگزار می کرد و بعد از آن به محل کارش می رفت. روز حادثه کلاس پدر ساعت 7:30 صبح تمام می شود و زمانی که می خواهد از محل حزب جمهوری خارج شود، فرد نفوذی، با نارنجکی که به خود وصل کرده بود، پدر را بغل می کندف خودش به درک واصل می شود و شهید هاشمی نژاد نیز به شهادت می رسد.
دفتر حزب جمهوری آن زمان در کدام منطقه مشهد بود؟
خیابان عشرت آباد که بعدها به نام شهید هاشمی نژاد نام گذاری شد.
از منش شهید هاشمی نژاد برایمان بگویید.
شهید هاشمی نژاد یکی از سخنرانان مشهور ایران بود که سبک سخنرانی و خطابه منحصر به فردی داشت و و بنده به این سبک بسیار علاقه مند بودم. دوران کودکی شاید برخی از صحبت های ایشان را متوجه نمی شدم اما در جلساتشان شرکت می کردم. گاهی در ماه محرم سه جلسه در روز سخنرانی در شهرهای مختلف داشت که اغلب همراهشان بودم. ایشان بسیار خوش سفر و خوش خلق بود.
اگرچه سن و سال کمی داشتم اما پدر که شاهد علاقه ام به سخنرانی و فعالیت های ایشان بود در برخی امور دخالتم می داد. خاطرم هست زمانی که حاج آقا مصطفی خمینی به شهادت رسید، شهید هاشمی نژاد، مقام معظم رهبری و مرحوم واعظ طبسی نامه ای مشترک به زبان لاتین برای امام خمینی (ره) نوشته و عرض تسلیت داشتند. آن زمان کلاس دوم راهنمایی بودم و خواندن انگلیس را به صورت ابتدایی می دانستم. داخل ماشین بودیم که نامه را به دست من داد و گفت بخوان. به وسط های نامه که رسیدم متوجه متن نامه شدم. جرم سنگینی بود و از من خواست به کسی چیزی نگویم.
ایشان از نظر علمی سطح بالایی داشت و اهل مناظره و گفت و گو بود. آن زمان دانشگاه جو مارکسیستی داشت و دانشجویان و جوانان گرایش های مارکسیستی پیدا می کردند. خانواده هایشان جوان خود را نزد شهید هاشمی نژاد می آوردند تا قانعشان کند. پدر در مناظره بسیار چیره دست بود.
آقای هاشمی نژاد از همراهی مرحومه مادرتان، خانم « طیبه ابطحی» با پدر بگویید.
زندگی شهید هاشمی نژاد بسیار پرفراز و نشیب بود و شاید در بین مبارزان وضعیت متفاوتی داشت. خطیبی که در سراسر کشور رفت و آمد می کرد و ساواک مدام به دنبال ایشان بود. حدود 20 سال پیش کتابی دیدم که حاوی مدارکی بود که ساواک در ارتباط با مبارزان و شاگردان امام خمینی (ره) جمع آوری کرده بود. در بین این کتاب ها، کتاب شهید هاشمی نژاد از همه قطورتر و بالای هزار صفحه بود که شامل بخشی از اسناد می شد. تمام کتاب را خوانده ام و نکته جالب این است که گاهی در جمع سه نفر یک مامور ساواک حضور داشته است که میزان حساسیت شدید ساواک نسبت به ایشان را نشان می دهد. بارها شاهد هجوم ساواکی ها به منزلمان در نیمه شب بودم. اگر کسی زندگی موفقی دارد و با خیال راحت در مسیری که انتخاب کرده گام بر می دارد، به طور قطع همسرش بیشترین همراهی را با او داشته است و بار عظیم زندگی را به دوش کشیده است. این موضوع در مورد همسر شهید هاشمی نژاد نیز صدق می کند.
شهید هاشمی نژاد از سال 1354 تا 1356 در زندان «وکیل آباد» مشهد بازداشت بود. این زندان بیرون از شهر واقع شده بود. مادر با شرایط سخت به ملاقات پدر می رفت و هربار دو سه نفر از ما را با خودش می برد. در سایه صبر، استقامت و همراهی امثال مادرم مبارزانی بزرگ رشد کردند.
همان طور که گفتید کتاب «مناظره دکتر و پیر» یکی از کتاب های تاثیرگذار شهید بر مبارزان است. لطفا دیگر آثار شاخص شهید هاشمی نژاد را معرفی بفرمایید.
شهید هاشمی نژاد بعد از شهید مطهری بیشترین آثار علمی را داشت. از جمله دیگر آثار می توان به «درسی که حسین (ع) به انسان ها آموخت» اشاره کرد. این کتاب وضعیت جامعه بعد از پیامبر (ص) تا شهادت امام حسین (ع) را بررسی می کند که چه شرایطی پیش آمد تا امام حسین (ع) به شهادت رسید. کتاب «عبرت های عاشورا»، «اصول پنج گانه اعتقادی»، «قرآن و دیگر کتاب های آسمانی» و «راه سوم بین کمونیست و سرمایه داری» از دیگر آثار ایشان است. علاوه بر این آثار حدود 400 عدد از نوارهای کاست سخنرانی ایشان را جمع آوری و پیاده سازی کرده ایم که به دلیل حجم بالای سخنرانی ها، از نظر مالی امکان چاپ آن برایمان فراهم نیست. بعضی کتاب ها با همکاری برخی نهادها به چاپ رسیده اند. تعدادی از سلسله درس هایی ایشان ایشان با محورهای مختلف از جمله اقتصاد را نیز جمع آوری کرده ایم. جوانان کتاب «مناظره دکتر و پیر» را بخوانند.
آقای هاشمی نژاد در پایان هرآنچه را که دوست دارید درباره پدر بگویید، بفرمایید.
زندگی شهید هاشمی نژاد می تواند به الگو تبدیل شود. ایشان در 26 سالگی مجتهد می شود که یک سال بعد ثمره این اجتهاد را در کتاب «مناظره دکتر و پیر» می بینیم؛ کتابی که در سراسر کشور صدا می کند و تاثیرگذار است. این کتاب اولین اثر فارسی پاسخگویی به شبهات ذهنی جوانان است که تا پیش از آن وجود نداشت. ایشان این کتاب را در قالب رمانی جذاب می نویسد و خوانندگان آن بارها کتاب را خوانده اند. این که کسی 49 سال بیشتر عمر نمی کند و در این مدت جامعه خود را به درستی می شناسد نشان می دهد زندگی ایشان با محاسبات دنیایی فرق دارد و عنایت های الهی شامل حالشان بوده است.
امام خمینی (ره) با شهادت دو شخصیت بسیار محزون می شود و درباره آنها سخن می گوید؛ این دو شخصیت شهید مطهری و شهید هاشمی نژاد، از پیشگامان پاسخگویی به ذهنیت جوانها بودند. بسیاری از آثار مکتوب شهید هاشمی نژاد، حاصل ارتباط با جوانان و پاسخ با اندیشه های آنان است.
متاسفانه شهید هاشمی نژاد و شهدایی مانند ایشان به خوبی برای جامعه معرفی نشده اند. بعضی غفلت ها اتفاق افتاده که ناخواسته به دشمنان مسیر انقلاب اسلامی کمک کرده است. چرا در در دنیا اقامه دعواهایی راجع به ترور شخصیت های علمی و دانشمندان کشور نداریم. شهید هاشمی نژاد نه رئیس جمهور بود و نه نخست وزیر؛ او یک اندیشمند بود که دشمن او را به شهادت رساند. هنگامی که یکی دو نسل از جنایات دشمن چیزی ندانند، دشمن این جنایات را معکوس می کند و همان جانیان را قهرمان جلوه می دهد. باید به این مسائل توجه کنیم تا خدایی ناکرده حق شهیدان ضایع نشود.
گفت و گو از نیره دوخائی