زندگینامه شهید سید عمر عنایتی مدرس
نوید شاهد- شهيد سيدعمر عنايتي مدرس در كودكي پدرش را از دست داد و دوران طفوليت را در دامن مادري محروم و مستضعف گذراند و به علت فقر شديد نتوانست به مدرسه برود و از كسب علم بي‌بهره ماند، ولي در نزد پدرش سيدفتاح مقدار زيادي كتاب مقدس قرآن را فرا گرفته بود.
همیشه اكثريت مال و پول خود را در بين فقرا و محرومين تقسيم مي‌كرد

نوید شاهد:شهيد سيدعمر عنايتي مدرس در كودكي پدرش را از دست داد و دوران طفوليت را در دامن مادري محروم و مستضعف گذراند و به علت فقر شديد نتوانست به مدرسه برود و از كسب علم بي‌بهره ماند، ولي در نزد پدرش سيدفتاح مقدار زيادي كتاب مقدس قرآن را فرا گرفته بود.

توضيحي پيرامون وضع خانوادگي شهيد:

شهيد از پدر و مادري مسلمان در سال1319 شمسي در شهرستان مهاباد به دنيا آمد كه آخرين فرزند خانواده و داراي2 برادر از خود بزرگتر و يك خواهر مي‌باشد و هر كدام از آنها ازدواج كرده و داراي زندگي مستقل مي‌باشند. شهيد در سن12 سالگي يعني در سال1330 پدرش را از دست مي‌دهد، از همان اوایل كودكي به علت اينكه سرپرستي خانواده را به عهده او واگذار مي‌شود، از كسب علم و دانش محروم و مجبور مي‌شود به شغل آزاد روي آورد تا بتوانند زندگي مادر پير و خواهر و خويش را تأمين نمايد.

 ويژگي‌هاي اخلاقي و علمي و اجتماعي شهيد (چنانچه مطلب درخوري باشد يادداشت فرمايند):

شهيد فردي خدا شناس، باصداقت، درستكار، پاكدامن، دلسوز و مهربان و به طور كلي يك فرد مسلمان واقعي بود و در بين مردم شهر محبوبيت فراواني داشت و تربيت صحيح اسلامي او باعث شده بود كه هميشه در مقابل ظالمان و ستمگران قد علم ننمايد، هيچگاه ترك نماز نمي‌كرد و به مسائل ديني به شدت پايبند بود. از موقعي كه قدرت كار كردن يافت از هر نوع كار و كوششي دريغ نداشت، سعي‌اش بر اين بود كه با وجود خودش، مادرش ناراحتي نبيند و از لحاظ اخلاقي به تمام معني وارسته بود، آنچنان كه از يك فرد بي‌سواد چنين انتظاري نمي‌رفت. شهيد به خاطر صفات مردانگي كه داشت در بين محرومين و فقراي جامعه مردم منطقه محبوبيت خاصي داشت و هميشه تمام رفتار كليه همسايه‌ها را خود زير نظر قرار داده و هر موقع زني را بدون حجاب مي‌ديد بلافاصله به او تذكر مي‌داد و مي‌گفت كه خودت را بپوشان. با توجه به اينكه نسبت به فقرا و محرومين جامعه خيلي دلسوز و مهربان بود، هميشه اكثريت مال و پول خود را در بين فقرا و محرومين تقسيم مي‌كرد و به آنها كمك و مساعدت مي‌نمود و مي‌گفت كه وقتي اين بيچاره‌ها را مي‌بينيم با لباسهاي پاره و وصله شده رفت و آمد مي‌كنند، خودم آتش مي‌گيريم و تحمل ديدن اين وضع آنها را ندارم و گرسنگي خود را بر سيري آنها ترجيح مي‌دهم و جان خودم را براي آنها فدا مي‌كنم و خون من بايد در راه اسلام و قرآن و محرومين جامعه ريخته بشود. شهيد از گروه بازي و حزب گرايي اجتناب مي‌كرد و به هيچكدام غير از اسلام اعتقاد نداشت.

 فعاليت‌هاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي شهيد قبل و بعد از انقلاب:

شهيد در پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي فعاليت‌هاي چشمگيري داشته است از جمله تربيت صحيح اسلامي او باعث شده بود كه در مقابل ظلم و بيداد هميشه قد علم ننمايد، به همين خاطر بارها و شايد بيشتر به خاطر مبارزه و فعاليتهايي بر عليه آنها از طرف حكومت ستمشاهي محكوم به زندان مي‌شد، به طوري كه مي‌توان گفت در مدت چهل سال از زندگي، 15 سال را در زندانهاي مخوف شاهي گذراند و هرگاه از زندان خلاص مي‌شد همچنان به راه خود ادامه مي‌داد. اكثراً به خانواده‌هاي طاغوتي توهين و به مقامات مملكتي شاه ملعون بي‌احترامي مي‌كرد و او را تحت تعقيب قرار مي‌دادند و بالاخره اكثر اوقات و عمر گرانبهاي جواني خود را در گوشه‌هاي زندان و در زير شكنجه اين دژخيمان آريا مهري پشت سر گذاشته است. شهيد در آن ايام، سال‌ها جهت جهت ارشاد براي جلب افكار نسل جوان به اسلام اصيل فعاليت گسترده‌اي نمود كه منجر به وحشت رژيم شاه مي‌گرديد و هميشه مي‌گفت كه تا خون من ريخته نشود اين پهلوي قلدر سرنگون نمي‌شود. از نظر پليس و شهرباني هميشه مخفي بود و در نظر شهرباني و ساواك به مرد هزار چهره معروف بود، شهيد در راه سياست با طاغوت زمان به نبرد برخاست، مردم را به راهپيمائي و تظاهرات بر عليه رژيم طاغوت تشويق مي‌كرد و اعلاميه و پوسترهاي امام را در بين مردم پخش مي‌كرد و شعار (زنده باد اسلام، مرگ بر شاه) را دست مردم مي‌داد. شهيد در ايام زندگي سخترين شكنجه‌هاي دژخيمان و ساواك را تجربه نمود و از سلول كوچك خود دريچه‌اي به همه دنيا و همه تاريخ گشود و ظلم و ستم جباران و ستمگران تاريخ را لمس كرده بود. نامبرده در15 خرداد سال1342 فعاليت چشمگيري داشت به طوري كه در به تعطيل كشاندن بازار و شهر، نقش بسزايي داشت كه بعد از اين واقعه نيز مجدداً مورد تعقيب اين مزدوران قرار مي‌گيرد و زنداني مي‌شد كه بعد از مدتي آزاد مي‌گردد. شهيد در طول مبارزاتش با روحانيوني مانند شهيد محراب آيت ا... مدني در ارتباط بود، با شروع شدن مبارزات جهت پيروزي انقلاب اسلامي او همچنان در پيش همه استوار در حركت بود و هميشه در پي ترور و اذيت و آزار ساواك‌هاي شهر بود. شب‌ها را به شعار دادن (مرگ بر شاه) و چسباندن اعلاميه بر ديوار و (زنده باد اسلام) مي‌گذرانيد و تا صبح در خيابان‌ها مشغول فعاليت و مبارزه مسلحانه مي‌بود. شهيد هميشه چند تا اسلحه و نارنجك را در منزل نگه مي‌داشت و همه وقت يك كلت كمري، حتي وقتي كه به كلانتري‌ها و شهرباني‌ها هم مي‌رفت با خود حمل مي‌كرد، به طوري كه به پيروي از امام امت جزو پيشگامان مبارزه با رژيم ستمشاهي بود و در اين راه تحمل زندان‌ها و زجرها نموده است كه سرانجام خدمت وي به اسلام و انقلاب اسلامي به ثمر رسيد.آن شهيد قبل از اينكه انقلاب به پيروزي برسد به شهادت رسيد.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده