مروری بر خاطرات و رنج های 10 سال اسارت در عراق
وی به یاد میآورد: چهارم مهرماه سال 1359، تهاجم عراق به کرمانشاه آغاز شد، ما مسلح شدیم و در اداره فرمانداری مقاومت کردیم. من فرماندهی بسیج و نیروهای مردمی را بر عهده داشتم اما شهر سقوط کرد و عراقیها به سه زبان فارسی، کردی و عراقی اعلام کردند که شهر قصر شیرین سقوط کرده است و مردم یا از شهر خارج یا به عراق پناهنده شدند. با توجه به اینکه در قصر شیرین مسئولیت داشتم، بعد از سقوط شهر مورد تعقیب نیروهای عراقی قرار گرفتم. سعی کردیم از بیراههها فرار کنیم اما نهایتا چهاردهم مهرماه به اسارت نیروهای عراقی درآمدم و به بغداد منتقل شدم.
حجتالاسلام والمسلمین نوروزی با اشاره به اینکه در زمان اسارت جوانی 20 ساله بوده، توضیح میدهد: از آنجا که ما مقاومت در برابر دشمن را از امام راحل آموخته بودیم، در زمان اسارت هم خودمان را یک اسیر و زندانی که باید وقت خود را به بطالت بگذراند، در نظر نگرفتیم و خودمان را نیروی انقلابی میدانستیم که باید در همه احوال با مقاومت خود روحیه انقلابی را حفظ کنیم. بنابراین، شروع به خودسازی کردیم. سعی کردیم با کتابهایی که از سوی صلیب سرخ در اختیارمان قرار میگرفت، با زبانهای خارجی (انگلیسی و فرانسوی) آشنا شویم و شروع به خواندن کتابهای دانشگاهی و حوزوی کردیم. گاهی در روز 17 ساعت کلاس درس داشتیم و من سعی میکردم با استفاده از کتابهای حوزوی که از صلیب سرخ آمده بود، دروس حوزوی را تدریس کنم. موفق شدیم بیش از 30 بار نهجالبلاغه را بخوانیم. بارها قرآن کریم را ختم کردیم و با ادبیات عرب آشنا شدیم. میکوشیدیم نماز جماعت و تبلیغ دین را ترک نکنیم.
این آزاده جنگ تحمیلی می افزاید: عراقیها اجازه تجمع بیش از 10 نفر را به ما نمیدادند. اگر بخواهم برنامه یک روز را برای شما بگویم؛ به این ترتیب بود که روز ما با اقامه نماز صبح آغاز میشد. بعد از آن 10 دقیقه برنامه حفظ قرآن داشتیم و سپس ورزش میکردیم. حدود ساعت 7 یا 8 صبح، زندانیان برای صرف صبحانه میرفتند و تا ساعت 8 و نیم در محوطه آزاد بودیم. ساعت 11 صبح باید جلوی آسایشگاه میایستادیم تا ما را بشمارند. در این زمان اندک سعی میکردیم لغات زبان آسمانی، فرانسوی و انگلیسی را با هم تبادل و حفظ کنیم. پس از آن، تدریس فقه، ادبیات عرب و نهجالبلاغه آغاز میشد. میتوانم در یک جمله بگویم که با برنامههایی که سعی میکردیم به صورت منظم انجام دهیم، هیچوقت روحیه خود را نباختیم و احساس اسارت نکردیم. حتی وقتی محفوظاتمان تمام شد، قرآنی که از رادیوی عراقیها پخش میشد را میشنیدیم و با قلمی که از استخوان ساخته بودیم، روی دیوارهای آسایشگاه مینوشتیم تا بتوانیم آیات الهی را حفظ کنیم. ما در دوران اسارت آزاده بودیم و احساس میکردیم برای تبلیغ در کشور خارجی هستیم.
نماینده مردم رباطکریم و بهارستان در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان در زمانی که کشورمان با تحریمهای ظالمانه روبروست، روحیه آزادگی را در مردم جامعه تقویت و ترویج کنیم، توضیح میدهد: ما مسئولان نباید همیشه از شرایط تحریم گلایه کنیم . گلایه و ابراز شکایت همیشگی از تحریم، به معنای پذیرفتن آن است. بدانیم که کشورمان بسیار قدرتمند است منابع و ظرفیتهای زیادی در کشور داریم که میتوان با کمک نیروی انسانی آنها را برای رشد و ارتقای کشور بهکار گرفت.
وی میگوید: معتقدم که باید از ظرفیت آزادگان و ایثارگران عزیز که سالها رنج تحمل کردهاند، در مدیریت کشور استفاده کنیم تا بتوانیم از بالندگی و اندیشه آنها بهرهمند شویم. به اعتقاد من، کسانی که دانشآموخته غرب هستند و در سالهای دفاع مقدس در خارج از کشور به تحصیل میپرداختند، تحریمهای ظالمانه را میپذیرند اما افرادی که دانشآموخته سنگرهای دفاع از کشور هستند، هرگز تحریم را باور نمیکنند و محدودیتها را نمیبینند. جهاد باید ادامه یابد و ما باید از هر راهی که میتوانیم به صادرات محصولات نفتی و غیر نفتی خود ادامه دهیم و تولید را در کشور رشد دهیم. باید دست به دست یکدیگر دهیم و متحد باشیم و مسئولان باید به نیروهای مقاومت و انقلابی اعتماد کنند. چراکه در قاموس آزادگان و جانبازان، لغتی به نام محدودیت و تحریم نداریم.