ماجرای جانبازی دست شهید سلیمانی و شهیدی که «حاج قاسم» از او الهام می گرفت
شهید سلیمانی چگونه وارد عرصه جنگ تحمیلی شدند؟
در اوایل جنگ، سال 59 و 60 سپاه نیروی کافی نداشت و شرایط جذب نیرو در سپاه سخت بود. مثلا برای حضور در سپاه اگر 200 نفر نیرو ثبت نام می کردند با توجه به سختی مراحل گزینش که شهید مهدی زین الدین مسئول گزینش سپاه بود از این تعداد شاید 30 نفر از مراحل گزینش موفق بیرون می آمدند و جذب سپاه می شدند. تعداد نیروهای سپاه محدود بود و زمانی که جنگ شروع شد سپاه در سراسر کشور تعداد 30000 نفر نیرو داشت. این تعداد وقتی در سراسر کشور تقسیم می شد به هر استان تعداد محدودی نیرو می رسید البته بخش زیادی از این تعداد در جنگ منطقه کردستان بودند.در سراسر کشور پادگان هایی بود که در خصوص آموزش به نیروهای سپاه فعالیت می کردند. بعد از شروع جنگ افرادی که مسئولیت آموزش به نیروها را داشتند همان تعداد نیرو مثلا 40 یا 50 نفر را آماده می کردند و به جبهه جنوب اعزام می شدند. شهید سلیمانی جزو همین مربیان بود.شهید سلیمانی مربی بسیار منظمی بوده به طوریکه دوستان ایشان روایت می کردند که وقتی نیروها را به خط می کردند از ابتدای صف نگاه می کردند و همه باید در یک ستون قرار می گرفتند. نیروهایی که آموزش داده بودند بسیار به ایشان احترام قائل بودند.
سردار سلیمانی در چه سالی و در کدام عملیات به جبهه جنوب آمدند؟
شهریور سال 1360 بود که با گروهی از نیروهایی که آموزش داده بود حدود 60 تا 70 نفر وارد جنگ شد، آن زمان 25 ساله بود. در ابتدا افرادی که از شهرستان به جبهه جنوب اعزام می شدند،ابتدا با حکمی که از سپاه داشتند باید می آمدند به ستاد گلف که ستاد عملیات جنگ جنوب بود و از آنجا به تشخیص فرماندهان گلف در مناطق عملیات تقسیم می شدند. آن ایام؛ شهید باقری ، رحیم صفوی و سردار رشید مسئول گلف بودند. حاج قاسم همزمان با عملیات رمضان در سال 1360 وارد گلف می شود که این عملیات در کرخه بوده که باعث آزادسازی بخشی از منطقه از دست بعثی ها شده بود. سردار سلیمانی به همراه نیروهایش بعد از توجیه آنها توسط شهید حسن باقری به منطقه حمیدیه اعزام شدند که فرمانده آن منطقه با شهید علی هاشمی بود.
شما برای اولین بار سردار سلیمانی را در کجا دیدید؟
برای اولین بار حاج قاسم سلیمانی را در آن جلسات دیدم که برای توجیه نزد شهید حسن باقری آمده بود. سردار سلیمانی بسیار کم حرف بود و تا سوال نمیپرسیدی چیزی نمیگفت و ساکت، آرام و متین بود. همه فرماندهان گزارش عملیاتها و شناسایی هایشان را می دادند.
اگر از اولین دیدار شهید حسن باقری و سردار سلیمانی خاطر های در ذهنتان است بیان بفرمایید؟
سردار سلیمانی بعد ها روایت می کردند که من در توجیه عملیات کرخه کور، شیفته حسن باقری شدم که مرا برای عملیات توجیه کرد. شهید حسن باقری تسلط زیادی در منطقه داشت و برایش با اهمیت بود که بتوانیم تعداد اسرای بیشتری از دشمن بگیریم و سعی کنیم تجهیزاتشان را سالم تصرف کنیم و این مطالب را بسیار پرانرژی برای فرماندهان توضیح می داد.
تیپ 41 ثارالله چگونه تشکیل شد؟
بعد از عملیات ثامن الائمه سپاه تصمیم گرفت که تیپ ایجاد کند. تیپ عاشورا، تیپ کربلا، تیپ امام سجاد و ... تیپ ها که تشکیل شدند افرادی که در جبهه ها بودند در داخل گردان ها سازماندهی شدند. نیروها در گردانهای 300 نفری قرار گرفتند و اگر تعداد نیروهای یک شهر به حدنصاب نمیرسید در زیرمجموعه گردان های دیگر قرار می گرفتند. گردان سردار سلیمانی در زیر مجموعه تیپ کربلا با فرماندهی سردارمرتضی قربانی قرار گرفت. بعد از اینکه گردان سردار سلیمانی سازماندهی شد، قبل از عملیات برای توجیه به ستاد گلف آمده بود که برای دومین بار ایشان را دیدم که ایشان آن ایام فرمانده گردان شدند. فرماندهانی که عملیات میکردند، شهید باقری بسیار حساس بود به عملکرد آنها و نحوه فرماندهی آنها را رصد می کرد. این سازماندهی را حسن باقری انجام میداد چون خوش برخورد بود و رفتار دلنشینی داشت. قدرت قانع کنندگی بالایی هم داشت و در کنار این موارد، بچه ها و فرماندهان را به خوبی میشناخت چون مرتباً سرکشی میکرد. توانایی افراد را به خوبی می شناخت و سعی می کرد فردی که به عنوان فرمانده انتخاب میکرد چند نفر در کنارش قرار دهد تا نقاط ضعف را مشورت داده و برطرف 22 ساله. ، کنند. همه فرماندهان جوان بودند 21 سردار سلیمانی در ادامه 4 گردان داشت که گروه رزمی تشکیل داد و شهید حسن باقری ایشان را توجیه کرد و گفت سعی کنید در کرمان نیرو جذب کنید و گروه رزمی خود را تبدیل به تیپ کنید. شهید باقری به ایشان گفت بروید در دو کوهه ساختمانی را تحویل بگیرید و نیروهایتان را آنجا مستقر کنید و در دو کوهه و در جبهه شوش مستقر شوید. مدتی که در شوش حضور داشتند یگانها و تشکیلات سپاه شکل گرفت.
آیا خاطرتان است شهید سلیمانی در کدام عملیات از ناحیه دست راست مجروح شدند؟
در عملیات طریق القدس از ناحیه دست راست زخمی شد و در بیمارستانی در اهواز بستری گردید. شهیدحسن باقری بعد از اتمام عملیات با حضور در بیمارستان از رزمندگان عیادت می کرد و آمار زخمی ها و شهدا را می گرفت. خاطرم است شهید حسن باقری در آن عملیات زخمی شده بود اما برای عیادت و سرکشی به بیمارستان رفت و به من گفت رفتم به دیدار بچه ها و آقای سلیمانی خواب بود و بیدارش نکردم.
نقش سردار سلیمانی در عملیات فتح المبین چگونه بود؟
در آستانه عملیات فتح المبین، نفراتی به گروه رزمی ثارالله اضافه شد و به حد نصاب رسید و تبدیل به تیپ ثارالله شد. آقای سلیمانی تعریف میکردند که من در گلف بودم که با خودروی استیشن به همراه شهید باقری و محمدجعفر اسدی برای شناسایی منطقه عملیاتی حرکت کردیم.به وضوح دیدم شهید حسن باقری به چه نکات ریز اما مهم توجه دارد که برایم آموزنده بود. در این عملیات شهید سلیمانی به همراه نیروهایش مستقر شد و من هم مسئولیت گردانی را در آنجا داشتم و مرتب به آن منطقه رفت و آمد داشتم.منطقه ای که ما حضور داشتیم منطقه صخره ای و بسیار صعب العبور بود. دشمن تصور نمی کرد که ما بتوانیم از آن منطقه عبور کرده و عملیات انجام دهیم که دقیقا اشتباه محاسباتی دشمن در همین بود چون آنها ارتشی بودند و آموزش نظامی دیده بودند و تصورشان این بود که ماهم مانند آنها آموزش دیده ایم و عبور ازآن منطقه غیرممکن است اما رزمندگان ما این کار را انجام دادند.چون تجهیزاتمان کم بود و شب را برای عملیات ترجیح می دادیم در صورتی که چون دشمن آموزش دیده بود و تجهیزات داشت روز را برای عملیات انتخاب می کرد. در عملیات فتح المبین فرمانده قرارگاه ها تعیین شدند که تیپ ثارالله هم در این عملیات حضور داشت. شهید باقری قرارگاه جدیدی ایجاد کرد بنام قرارگاه قدس و سردار جعفری که معاون خودش بود را به عنوان فرمانده قرارگاه قرار داد. سردار سلیمانی در قرارگاه قدس قرار گرفت. خاطرم است عراقی ها در شب عید نوروز به ما حمله کردند و اوضاع جبهه جنوب به هم ریخت. عملیات فتح المبین که آغاز شد در ابتدا قرارگاه نصر عملیات انجام داد و قرارگاه قدس ابتدا پیشروی موفقی داشت اما در ادامه عراقی ها با ادوات سنگین و حمله های مکرر باعث شدند که مواضع را پس بگیرند. در این عملیات شاهد بودم که شهید باقری چندین بار با سردار سلیمانی با بیسیم صحبت کرد و نکات لازم را گوشزد کرد. در این عملیات حدود 40 نفر از رزمندگان کرمان به شهادت رسیدند و سردار سلیمانی برای اولین بارطعم تلخ شکست را چشید. این شکست در روحیه سردار سلیمانی و سربازانش تاثیر منفی گذاشت.
بعد از این شکست چه اتفاقی افتاد؟
سردار سلیمانی در عملیات فتح المبین کارنامه موفقی نداشت، البته فقط ایشان نبودند بعضی از فرماندهان دیگر هم این اتفاق برایشان افتاد و موفقیت کم بود چون دشمن با ادوات سنگین پیشروی کرده بود و تجهیزاتمان کافی نبود. در جلسه های که محسن رضایی و سایرین هم حضور داشتند بعضیها تصمیم گرفتند که سردار سلیمانی را از فرماندهی خلع و فرد دیگری را به جای ایشان قرار دهند اما حسن باقری مخالفت کرد و گفت که ایشان فرمانده ارزشمندی هستند و آینده خوبی دارند. حسن باقری استعدادها را خوب میشناخت. سردار سلیمانی در فرماندهی تثبیت شد و رسیدیم به عملیات بیت المقدس که قرارگاه قدس که شامل 5 تیپ سپاه عضو آن بودند و سردار سلیمانی به همراه نیروهایش یکی از این 5 تیپ حاضر بود که در کرخه کور مستقر بودند.در این عملیات بازهم قرارگاه قدس خوب پیشروی کرده اما در ادامه باز میماند و متوقف میشود. در این عملیات نیز موفق عمل نمیکنند. خاطرم است در یکی از جلسات که عملیات به تنگنا افتاده بود و وضعیت خوبی در جنگ برقرار نبود اختلاف بین فرماندهان در جلسه به وقوع پیوست. در این جلسه حاج محسن رضایی هم حضور داشت و حاج محسن صحبت کردند و چراغها را خاموش کرده و گفت اگر کسی می تواند با من کار کند بماند در غیر اینصورت می تواند برود. سردار سلیمانی به عنوان اولین نفر صحبت کرد و گفت آقا محسن ما تا آخر با شما هستیم.
آیا خاطره ای از جلسات ستاد گلف به یاد دارید که برای خوانندگان بازگو کنید؟
در جلسه ای که برگزار شده بود داخل اتاق جلسات نشسته بودیم که احمد متوسلیان هم حضور داشت. به شوخی به احمد متوسلیان گفتم من از صدای کفش و راه رفتن فرماندهان متوجه میشوم چه کسی است! چند نفری را درست جواب دادم از جمله صدای پای شهید سردار سلیمانی. یعنی ما آنقدر با رزمندگان و فرماندهان مانوس شده بودیم که با صدای راه رفتنشان متوجه می شدیم که چه کسی است و چون با سردار سلیمانی در چندعملیات حضور داشتم ایشان را خوب می شناختم و باهم مانوس بودیم.
خاطره دیگری که به یاد دارم، در یکی از همین شبهایی که جلسه برگزار شده بود محسن رضایی فرمانده سپاه صحبت کرد و گفت که حضرت امام دستور داده برادران سپاهی در هر حزب و گروهی که هستند انصراف دهند و برادران سپاهی نباید در هیچ حزبی عضو باشند. عده ای طرفدار حزب فجر اسلام بودند، عد های طرفدار حز بهای دیگری بودند. در آن لحظه قاسم سلیمانی در کنار من نشسته بود. به قاسم سلیمانی گفتم که قاسم! عضو حزبی که نیستی؟ گفت من فقط حزب خدایی هستم و عضو گروه و حزبی نیستم.
درخشش سردار سلیمانی در جنگ تحمیلی چگونه آغازشد؟
سردار سلیمانی برای اولین بار در عملیات والفجر 8 درخشید و بسیار خوب عمل کرد. در سال 62 تصمیم گرفته شد که تعدادی افراد جهت مشاوره فرماندهان تیپ مشخص شوند که من به همراه سردار محمدحسین باقری و شهید تهرانی مقدم برای مشاوره به تیپ ثارالله انتخاب شدیم. من به همراه سردار رشید به کرمان رفتم جهت ارزیابی وضعیت تیپ ثارالله. خبر دادند سردار سلیمانی صاحب فرزندی شده اند و ما هم هدیه ای خریده و به منزل ایشان رفتیم. سردار سلیمانی ما را که دیدند از دیدنمان بسیار خوشحال شدند و تولد فرزندشان را تبریک گفتیم و برگشتیم. بعد از چند روز که سردار سلیمانی به لشکر آمد، آن ایام حسن باقری شهید شده بود. حاج قاسم سلیمانی محمد باقری برادر شهیدحسن باقری را که دید بسیار متاثر شد و شدیدا می گریست.سردار سلیمانی گفت که شهید باقری خیلی به من کمک می کرد و در ایام دلتنگی و سختی دلداریمان میداد. سردار سلیمانی اشاره کرد که من تمام حرکاتم الهام گرفته از حرکات شهید باقری است و زمانی که من قدم از قدم بر میدارم حرکات و گام های حسن باقری را به یاد میآورم که ایشان چه رفتاری داشته اند تا مثل ایشان قدم بر دارم و گفتند که من کارهای مدیریتی زیادی از ایشان یادگرفتم. ایشان بسیار ساده، کم حرف و مظلوم بود. والفجر 8 و موفقیت ایشان در این عملیات در ادامه فرماندهی ایشان ، بسیار تأثیرگذار بود البته در عملیات والفجر 4 کربلای 4 و 5 هم بسیارتاثیرگذار بود.
نقش سردار سلیمانی در عملیات کربلای 5 چگونه بود؟
عملیات کربلای ۵ پس از عد مالفتح کربلای ۴، با تصمیم شجاعانه فرماندهان و دلاوری رزمندگان انجام شد و به یکی از موفق ترین عملیات های ایران در مقطع حساس دفاع مقدس تبدیل شد. کربلای ۵ موازنه قدرت در جنگ را تغییر داد و بلوک شرق و غرب را متوجه قدرت نظامی نیروهای ایرانی کرد. لشکر ۴۱ ثارالله (ع) به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی یکی از لشکرهای تأثیرگذار در عملیات کربلای ۵ بود که توانست با مقاومتی مثال زدنی ادامه عملیات را میسر سازد. عملیات کربلای ۴ که به اتمام رسید، فرماندهان خیلی زود تصمیم به انجام عملیات دیگری در همان منطقه گرفتند. نیر وها باید در یک عملیات حساب شده دشمن سرمست از موفقیت در کربلای ۴ را غافلگیر میکردند. حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله(ع) درباره شرایط تصمیم گیری درباره عملیات کربلای ۵ روایت می کرد: دشمن دچار یک غرور کاذب شده بود. « از طرف دیگر با توجه به زحمت های زیادی که کشیده شده بود و نیروهای زیادی که جمع شده بودند و همچنین به خاطر وضعیت سیاسی و نظامی ای که در جنگ حاکم بود نمی شد این عملیات نیمه تمام گذاشته شود و نیروها برگردند. جمع بندی فرماندهان این بود بلافاصله در موقعیتی که نیروها حضور دارند و با استفاده از غرور دشمن و جشن پیروزی که گرفته، عملیاتی انجام بگیرد تا جبران عدم موفقیت کربلای ۴ باشد. در همان ». جلسات جمع بندی به زمین کربلای ۵ رسید به گفته شهید سلیمانی رزمندگان هم قسم شده بودند که در عملیات کربلای ۵، انتقام خون شهدای کربلای ۴ را بگیرند و م یگفتند تا زمانی که غرور و تکبر دشمن را در هم نشکنند از منطقه بیرون نخواهند رفت. کربلای ۵ با این تصمیم گیری ها در ۱۹ دی ۱۳۶۵ انجام شد و نتایج موفقیت آمیزی را به همراه آورد. در این عملیات لشکر ۴۱ ثارالله مأموریت داشت تا بعد از پاکسازی جاده و پل دشمن، یک سرپل در غرب کانال ماهی ایجاد کند. شهید سلیمانی زمین شلمچه و بوبیان و دریاچه ماهی را به یک غول نظامی و یک تابلوی گر گمانند تشبیه می کرد. جایی که نیر وهایی مثل کوه می توانستند در این منطقه به نبرد بپردازند. رزمندگان بدون هیچ هراسی از منطقه عملیاتی و موانع دشمن می گفتند: ما برویم و ما نباشیم که امام خدای نکرده نگران و « ناراحت باشد. آرزوی دنیوی شان این بود که ملت ». ایران شاد و خندان باشد، امام شاد باشد لشکر ۲۵ کربلا پس از تأمین سرپل از سوی لشکر ۴۱ ثارالله می بایست با عبور یگان از داخل منطقه پنج ضلعی به سمت راست و پشت کانال ماهی رفته و سرپل را تأمین می کرد. با شروع عملیات، رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله از کانال ماهی عبور کردند، کاری که تصورش برای کارشناسان نظامی غیرممکن بود. لشکر ۴۱ ثارالله (ع) در عملیات کربلای ۵ یکی از سخت ترین محو رها را برعهده داشت و با مقاومت فراوان نیروهایش توانست با سربلندی از این منطقه عبور کند. عملکرد نیروهای این لشکر به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی یکی از دلایل موفقیت رزمندگان در کربلای ۵ بود. با وجود موفقیت های بزرگی که رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله به دست آوردند، ولی تلخی شهادت نیروها بر دل فرمانده شان ماند. در این عملیات قاسم میرحسینی جانشین فرمانده لشکر ثارالله به شهادت رسید. قاسم میرحسینی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید، اما فقدانش همواره برای همرزمانش ملموس بود و حاج قاسم سلیمانی سال ها پس از شهادت او گفت: سیدالشهدای همه شهدای استان سیستان و بلوچستان و بزرگ لشکر ثارالله که واقعا من امروز در هر مأموریتی جای او را خالی می بینم شهید میرحسینی است. یونس زنگی آبادی و مهدی زندی نیا فرماندهان تیپ لشکر ۴۱ در کنار نیروهای دیگر لشکر در این عملیات به شهادت رسیدند تا یکی از بزرگ ترین دستاور دهای نظامی و سیاسی ایران در دفاع مقدس را رقم بزنند. لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی شهید سلیمانی با جانفشانی فرماندهان و نیروهایش در عملیات کربلای ۵، ضمن گرفتن انتقام از دشمن، قدرتشان را به همگان دیکته کردند.
ارتباط شما با سردار سلیمانی در عملیات های دیگر چگونه بود؟
در اهواز با سردار سلیمانی همسایه بودیم. فرد بسیار مخلص و توانمندی بود. عملیات کربلای 4 که موفق نشد ما تصمیم گرفتیم که لشکر ثارالله و تیپ ذوالفقار یک ارتباط مشترکی انجام دهند. چند روز با ایشان همراه بودیم و در این چند روز خیلی به هم نزدیکتر شدیم و دیدیم که ایشان بسیار فرد بی ادعایی هستند. بسیار با اخلاق بودند و این چنین شد که با سردار سلیمانی بیشتر آشنا شدم. سردار سلیمانی با اینکه در جلسات آرام ، ساکت و کم حرف بود اما حرف های بسیار کلیدی می زد که تبدیل شد به یکی از فرماندهان رده بالای سپاه و خودشان را از نظر نظامی بالا کشیدند. این توانمندی، بعد از اتمام جنگ و نقش تاثیرگزار ایشان در مرزهای شرقی کشور در مبارزه با مواد مخدر نمایان تر شد.
چه شد که سردار سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس انتخاب شدند؟
زمانی که سردار رحیم صفوی فرمانده سپاه شدند من با ایشان ارتباط داشتم و هفته ای یک بار خدمت ایشان می رسیدم تا دیداری با هم داشته باشیم. در یکی از این دیدارها به من گفتند که میخواهند سردار سلیمانی را برای فرماندهی سپاه قدس انتخاب کنند و نظر مرا در این مورد پرسید. گفتم خیلی خوب است و فرد بسیار با حوصله و متدینی است و بسیار پر تلاش. به سردار صفوی گفتم که سردار سلیمانی فردی است عملیاتی و پیشنهاد دادم که ستادی قوی برایش فراهم کنید تا کارهای ستادش را انجام دهند چون ایشان عملیاتی است و شهامت ورود به صحنه عملیاتی را دارد و بسیار شجاع است و ایشان نباید درگیر کار ستاد شوند. دو هفت های گذشت که خبر دادند در جلسه معارفه شرکت کنم.
آیا به خاطر دارید محتوای سخنرانی سردار سلیمانی در جلسه معارفه چه بود؟
سردار سلیمانی در سخنرانی خودشان به نکات جالبی اشاره داشتند که باعث شد در ذهن بنده باقی بماند.ایشان گفتند که من تجربه ای در سپاه قدس ندارم اما تلاشم را خواهم کرد.گفتند من در داخل کوله پشتی خودم از جنگ تاکنون 2 ابزار همیشه به همراه داشته ام یکی توکل است و دیگری اخلاص و سعی کردم این 2 ابزار همیشه همراهم باشد. در آن معارفه سردار سلیمانی در صندلی کنار من نشسته بودند و جلسه که تمام شد در هنگام خروج از من خواستند که در اداره امور کمکشان کنم که گفتم اگر کاری از دست من بر می آید انجام می دهم.
سردار سلیمانی بعد از انتخاب به عنوان فرمانده سپاه قدس چه تغییراتی کردند؟
حاج قاسم با انتخاب به عنوان فرمانده قدس متحول شد. دیگر شب و روزش را گذاشت برای این کار. جبهه ای که تشکیل شده بود را تقویت کرد و جریانهای مختلفی که بعدها در منطقه شکل گرفت مانند حزب الله، جریان 33 روزه ، مسائل سوریه و عراق که بسیار توانمند عمل کرد.
سپاه قدس چگونه تشکیل شد؟
سپاه قدس بلافاصله بعد از جنگ با پیشنهاد محسن رضایی تشکیل شد و نظر و هدفش این بود که به نیروی حزب الله لبنان کمک کرده و اگر اتفاق برون
مرزی به وقوع بپیوندد بتوانیم کمک کنیم.
آیا خاطره ای با ایشان بعد از جنگ تحمیلی در ذهن دارید بیان بفرمایید؟
خاطرم است بعد از اتمام جنگ، مراسم اهدای درجه بود که من در حال تمرین بودم که چگونه نزد مقام معظم رهبری حاضر شده و درجه ام را دریافت کنم. دریافت نشان فتح هم قرار بود انجام شود به دلیل فتح خرمشهر، سردار سلیمانی هم در حال تمرین بود. به سردار سلیمانی گفتم بیاید با همدیگر تمرین کنیم! ایشان پذیرفتند و تمرین می کردیم و به هم احترام می گذاشتیم. من به شوخی به ایشان می گفتم خوب احترام نگذاشتی برو و مجدد بیا!
علت موفقیت های سردار سلیمانی در سپاه قدس چه بود؟
ایشان به دلیل اخاص، تواضع و اخلاقش تاثیرگذار بود. وقتی فردی به دنبال شهادت باشد از خودگذشتگی های زیادی از خودش نشان میدهد. خداوند به خاطر اخلاص سردار سلیمانی این موفقیت ها را برایش فراهم کرد. سردار سلیمانی در سوریه و عراق مدیریت توانمندی داشت.
نقش سردار سلیمانی را در پاکسازی و نابودی داعش چگونه می توان توصیف کرد؟
سردار سلیمانی در عراق و مخصوصاً سوریه خدمتی بزرگ کرد نه تنها برای ایران بلکه برای کل جهان اسلام. بی رحمی های داعش را می دیدیم و واقعاً همه مات و مبهوت بودند که این میزان از بی رحمی از کجا آمده، اسلام که دین مهربانی است و حتی گفته اند کشتن اسیر حرام است اما اینها این چنین مردم بیگناه را قتل و عام می کردند. کار حاج قاسم بسیار پر اهمیت بود که داعش را که یک اقدام کثیف آمریکایی و اسرائیل در منطقه بود را خشکاند. این ها میخواستند رعب و وحشت راه بیاندازند و اهداف کثیف خودشان را پیش ببرند. نقش حضرت آقا بسیار حائز اهمیت بود در هدایت، فرماندهی و کنترل نیروی قدس. یعنی حاج قاسم بدون رهبری نمیشد، حاجی زاده بدون رهبری نمیشد و امکان نداشت. این نقش رهبری در حمایت از نهضت ها بسیار تعیین کننده بود. رهبری و نقش رهبری بسیار با اهمیت است. رهبری فرماندهی میکرد و هدایت و حاج قاسم اجرا می کرد و مدیریت. رهبری آگاه، مسلط، مجتهد، فقیه، فهیم و بسیار با هوش بالای سر مجموعه ای است که میتواند عامل موفقیت باشد. اکنون که سپاه موفق عمل میکند به خاطر حمایتهای رهبری است.خاطرم است زمانی که داعش به عراق و سوریه حمله کرد. محسن رضایی تمام فرماندهان لشکر و تیپ های زمان جنگ را جمع کرد و چند جلسه گذاشتیم و قرار گذاشتیم رو در روی تکفیری های داعش حاضر شده و جنگ کنیم. همه ما نیرو آماده کردیم و رفتیم خدمت مقام معظم رهبری و تصمیم خودمان را به ایشان گفتیم اما حضرت آقا فرمودند فعلا صبر کنید.
شهادت حاج قاسم چه تاثیری در ماندگاری ایشان خواهد داشت؟
ما یک عاشورا و یک فرهنگ عاشورایی داریم. در این فرهنگ سلیمانی هایی می آیند و می روند. در سال 59 که بنی صدر در جنگ شکست خورد و اعلام کرد که نمیتوانیم اما شهید باقری گفت تا زمانی که فرهنگ عاشورایی در این سرزمین است میجنگیم و شکست نمیخوریم. باید به فکر فرهنگ عاشورایی و ایمان روی بیاوریم تا همیشه پیروز باشیم. ما با این فرهنگ در زمان جنگ با دست خالی در برابر بعثی هایی که تجهیزات کامل داشتند ایستادیم. امام حسین با 72 نفر در برابر هزاران نفر ایستاد و پیروز شد. الان چه یادی از آن چند هزار نفر سرباز یزید است؟ اما از یاران امام حسین(ع) همیشه یاد میشود و در اذهان باقی است. به نظرم سردار سلیمانی یکی از این فرزندان فرهنگ عاشورایی در کشورمان است و راهش تداوم دارد. شجاعانه آمد، مخلصانه کار کرد و متواضعانه ظاهر شد و مظلومانه و خالصانه شهید شد. حاج قاسم خیلی خاص و مخلص بود و خداوند اجر عظیمی به او داد به خاطر این تلاش های فی سبیل الله او، خداوند به این خاطر به او عزت داد و آمریکایی ها اشتباه کردند که شهیدش کردند و اشتباه بسیار بزرگی انجام دادند.
به نظر شما بعد از شهادت حاج قاسم موازنه سیاسی و نظامی در منطقه به چه شکل خواهد بود؟
بعد از شهادت سردار سلیمانی دست آمریکاییها در ترور و تروریسم رو خواهد شد و تمام جهان دیدند که امریکا چقدر آشکارانه کار ترور انجام میدهد و این چنین خودروی بی دفاع را مورد اصابت موشک قرار می دهند. جهان دید که آمریکا تروریسم است و اذهان عمومی متوجه شدند. سردار سلیمانی یک الگویی ایجاد کرد و ماندگار شد و باعث شد فرهنگ عاشورایی تداوم پیدا کند و جوان های ما به این فرهنگ سوق پیدا کنند. سردار سلیمانی الگویی شد برای جوانان ، کودکان و نوجوانان. به نظرم آمریکایی ها با اینکه سردار را از ما گرفتند اما خدمت بسیار بزرگی به حاج قاسم سلیمانی کردند و او را در جهان اسلام قهرمان کردند. ترامپ وقتی تجمع مردم را دید بسیار وحشت کرد . جمعیت میلیونی در تشییع سردار، آمریکا را به وحشت انداخت. علاوه بر اینکه تشییع حاج قاسم بود یک تجمع ضد آمریکایی ها بود مثلا در اصفهان که مراسم تشییع نبود! اما دیدیم چند صد هزار نفر در اصفهان در تجمع ضد آمریکایی حاضر شدند در شهرهای دیگر هم همینطور.تدبیر مقام معظم رهبری بسیار خوب بود که ابومهدی مهندس هم در ایران تشییع شود و پیکر سردار سلیمانی در عراق تا آمریکاییها ببنند که عراق و ایران چقدر نزدیک به هم هستند و در کنار هم ایستاده اند.
در پایان اگر مطلبی دارید بیان بفرمایید؟
سردار سلیمانی تواضع بالایی داشت و دلسوزی ایشان در جامعه باعث شد که خداوند به او عزت بدهد. خیلی ها بعد از شهادتش محبوب می شوند اما سردار قبل از شهادتشان هم محبوب و نکته اصلی محبوبیت ایشان تواضع ایشان بود. محبت زیادی به خانواده های شهدا داشت اخلاص و تواضع ایشان جدا از فرماندهی ایشان بود، این مسیر ادامه دارد. این خون هایی که خالصانه میریزند باعث تداوم انقلاب و اسلام است. ما در سپاه 30 هزار نفر شهید داده ایم. یعنی یک نسل از سپاه شهید شده اند. اگر سردار سلیمانی رفت، توانمندتر از ایشان می آیند و مطمئن هستیم این مسیر و حرکت متوقف نخواهد شد. ما جوانان با اخلاص زیادی داریم که توانمند هستند و می توانند مانند سردار سلیمانی به میهن خدمت کنند.
منبع شماره 171 ماهنامه شاهد یاران