هم سلولی مقام معظم رهبری در زندان ساواک که مفقودالجسد شد
به گزارش نوید شاهد، محمد طالبیان هفتم دی ماه سال 1316 در شهرستان نهاوند دیده به جهان گشود و پس از سپری کردن دوران ی باوجود همه سختی های آن روزها به آموزش و تحصیل علم پرداخت و با موفقیت به اخذ مدرک لیسانس در آن زمان شد.
شهر نهاوند یکی از شهرهای استان همدان به شمار می رود. این شهر در جریان انقلاب و سال ها پس از پیروزی انقلاب جنب وجوش فراوانی داشت و اهالی آن مخالف رژیم پادشاهی بودند. در آن شرایط معلمی در آن شهر وجود داشت که در میان دانش آموزان جاذبه داشت و به همین دلیل دانش آموزان پیرو مش و مرام طالبیان شده بودند.حاج محمد در نهاوند کلاس های آموزش دینی و سیاسی داشت و به تدریج جایگاهش در میان جوانان آن قدر بالا گرفت که او به فکر تشکیل گروه چریکی ابوذر افتاد که حاضر شدند برای مبارزه با رژیم شاه اسلحه به دست بگیرند.حاج محمد طالبیان در واقع نخست معلم معنوی دانش آموزان بود و سپس فرمانده عملیات نظامی این گروه شد. به دلیل مبارزاتی که وی داشت پس از پیروزی انقلاب فرمانده کمیته انقلاب نهاوند و شهردار این شهر شد و در یک عملیات برون مرزی به شهادت رسید.
جذب دانش آموزان توسط یک معلم انقلابی
محمد طالبیان به عنوان معلم از بین شاگردان خود هرکسی که حتی کوچکترین زمینه تحول را داشت رها نمی کرد و همواره تلاش در هدایت آنان داشت. ۶ نفر از بهترین ها را از مدارس مختلف جمع آوری کرد که عنوان این گروه ۶ نفره، گروه ابوذر شد حاصل آن شهدای گروه ابوذر بود. حاج محمد طالبیان درواقع نخست معلم معنوی دانش آموزان بود و سپس فرمانده عملیات نظامی این گروه شد. به دلیل مبارزاتی که وی داشت پس از پیروزی انقاب فرمانده کمیته انقلاب نهاوند و شهردار این شهر شد و در یک عملیات برون مرزی به شهادت رسید. وی که با قرآن و مفاهیم دینی و معارف الهی آشنایی کامل داشت در زادگاهش نهاوند و در دبیرستان سابق «کوروش» به تدریس فقه پرداخت و با شکل گیری نهضت اسامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی شروع کرد. هنگامیکه مشاهده کرد بهاییت و افکار التقاطی آن ها در حال شکل گیری و قدرت گرفتن است برای مبارزه با افکار شوم این فرقه ضاله انجمن ضد بهاییت شهرستان نهاوند را راه اندازی کرد و به مبارزه ایدئولوژیک با این گروهک پرداخت و همواره دست به روشنگری بر ضد آن ها می زد.
هدایت گروه انقلابی ابوذر
اقدامات محمد طالبیان در اوج دوران خفقان و سرکوب رژیم ست مشاهی موردتوجه سازمان ساواک قرار گرفت و او را بیشتر تحت نظر گرفتند و درصدد دستگیری اش برآمدند اما موفق به این کار نشدند. نقطه عطف فعالیت های انقلابی وی هدایت و رهبری گروه انقلابی ابوذر نهاوند در اوایل دهه 50 بود که توسط 6 جوان انقلابی نهاوند تأسیس شد و به مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه میپرداختند. گروه ابوذر نهاوند پس از دستگیری توسط ساواک، در سحرگاه 30 بهمن سال 1352 به دستور مستقیم شاه، در پارک چیتگر تهران مظلومانه به شهادت رسیدند.با شهادت گروه ابوذر حاج محمد برای مبارزه با رژیم طاغوت بسیار مصمم تر شد و فعالیت های خود را با شدت ادامه داد چون او کسی نبود که با این مشکلات دست از مبارزات خود بردارد، بنابراین نیروهای ساواک، این مبارز انقلابی را در سال 52 دستگیر کردند و بعد از ۶ ماه شکنجه، وی را به تحمل ۱۵ سال زندان محکوم کردند.
روایت فرزند از پدر پس از دستگیری
فرزندش علی می گوید: هرچند پس از دستگیری پدرم تا یک سال هیچ خبری از او نداشتیم و بعدازآن برای ملاقات پدر به زندان قصر میرفتیم اما تا بیش از یک سال و نیم، هیچ جوابی جز سلام از پدر نیمه جانی که کشان کشان توسط دو مأمور زندان آن هم از پشت دیوار شیشه ای با چند مهره شکسته کمر، جراحت شدید پا و بخیه های تمام نشدنی پیکرش، نشنیدیم.از سال 52 تا پیروزی انقلاب اسلامی اسوه مقامت و ایثار مردم نهاوند در زندان های رژیم ستم شاهی تحت شکنجه قرار داشت و با پیروزی انقلاب و ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی، آزاد شد.در همین ایام زندان بود که با مقام معظم رهبری آشنا شد و مدتی هم سلولی ایشان بود که این همنشینی مجاهدانه، بر روحیات معنوی وی تأثیر بسیار داشت.
پس از انقلاب، رئیس کمیته انقلاب اسلامی و درعین حال رئیس حزب جمهوری اسلامی و همزمان شهردار نهاوند شد. سال های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ از شهرداران منتخب استان و تنها شهرداری بود که بدون استفاده از بودجه مملکتی حقوق تمام کارکنان شهرداری را تأمین و پرداخت کرد.روزی که بازرسان استان، شهردار را در بین کارگرانی دیدند که مشغول بیل زدن و آسفالت کوچه ای از محله پای قلعه بود و علت را جویا شدند: طالبیان در پاسخ گفت: وظیفه خدمت است. وقتی کارگر ببیند که شهردار نیز مانند او کلنگ می زند احساس نمی کند که شغل پستی دارد، احساس حقارت نمی کند و این افتخار من است. به دنبال خدمات بسیار در حوزه های مختلف فرهنگی و تربیتی، با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل شتافت و دلاورانه در عملیات مختلف شرکت کرد و تا پایان جنگ در بسیاری از مناطق عملیاتی انجا موظیفه کرد. پس از سال های دفاع مقدس، مسئولیت های متعددی در آموزش و پرورش و وزارت کشور بر عهده گرفت و در سنگر فرهنگی و اجرایی کشور نیز از تمام وجود خود برای سربلندی ایران گذشت و تلاش های بسیار کرد.این مجاهد خستگی ناپذیر که به «ابوذر زمان » و «معلم شهید » مشهور شد، در 12 فروردین سال 1370 زمانی که منافقین تحرکاتی را در مرزها داشتند، در عملیات سرکوب منافقین (عملیات مروارید) در منطقه خانقین عراق که از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طراحی و اجرا شد شرکت کرد که در درگیری با منافقین کوردل به شدت مجروح شد و هم رزمانش نیز موفق به انتقال وی به عقب جبهه نشدند و همان جا به شهادت رسید.
پیکر معلم شهید هیچوقت پیدا نشد
علی فرزند شهید محمد طالبان درباره پدرش می گوید: میهمان داشتیم که پدرم تماس گرفت و گفت که کوله پشتی مرا آماده کنید می خواهم به جنگ بروم. ما خندیدیم، گفتیم احتمالاً دارد مزاح می کند، جنگ تمام شده، شاید به مأموریت می رود. پدرم ساک را برداشت و از همه خداحافظی کرد. ما هم با مزاح و به دور از هر جدیتی با او خداحافظی کردیم. مادرم پرسید: کی برمی گردی؟! در پاسخ گفت: معلوم نیست؛ و پدرم هرگز برنگشت! آنها با گروه خود پیشروی کرده بودند از محدوده تعیین شده قدری جلوتر رفته و در تیررس منافقین قرارگرفته بودند، آن تعداد که برگشتند، پس از مدتی برای پیدا کردن پیکر پدرم برگشتند اما هیچ اثری حتی کوچک ترین نشانی از پدرم پیدا نشد، با هواپیما نیز از تمامی منطقه عکس گرفتند که نکند جایی از قلم بیفتد اما بازهم هیچ اثری از شهادت و شهید نبود! حتی حدس زدند که شاید در زندان منافقین باشد، نیروی نفوذی فرستادند؛ اما بازهم هیچ اثری از او نبود! تا اینکه در سال ۱۳۸۵ شهید اعلام شد.پیکر مطهر شهید محمد طالبیان هیچ گاه به وطن بازنگشت.این شهید در سال 1390 به عنوان شهید نمونه کشوری از سوی رهبر معظم انقلاب انتخاب شد . کتاب «آقای معلم» که به همت مهین سماواتی جمع آوری شده، زندگینامه ، خاطرات، مبارزات فرهنگی و سیاسی شهید محمد طالبیان را به تصویر کشیده که خواندنی و جذاب است.