دعا را از یاد مبرید که دوای هر دردی است
شهید «رمضان علی فیضی» دهم دی 1344 در شهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش رضا، انباردار بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته اقتصاد بود که از ســوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و ششم فروردین 1362، در فکه توســط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به شــهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
وصیتنامه شهید:
خدا يا تو خودت شاهدي كه با تمام گناهان سنگين تمامي تلاش خويش را بكار بردم تا در جهت رضاي تو حركت كنم، حال كه نيز پا به جبهه گذارده ام فقط به اين اميد است كه خدمتي به اسلام كرده باشم و يا با ريختن خون ناچيز خويش تمامي گناهانم انشاءالله آمرزيده شود.
پدر و مادر مهربانم و اي برادران و خواهران عزيزم:
از خداوند متعال براي شما صبر مسئلت مينمايم و اميدوارم كه الطاف الهي هر چه بيشتري نصيب شما گردد. برادران و خواهران عزيزم التماس دعا دارم و ميخواهم كه شبهاي جمعه در مسجد ولي عصر براي من دعا كنيد.
بار سنگين گناهانم اجازه نميدهد كه پيامي براي شما بنويسم فقط انشاء ا... كه قطرات خون ناچيزم روشني راهتان گردد. من ميدانم كه وقتي اين وصيت نامه را ميخوانيد من انشاءا... به ملكوت اعلي و به لقاء الله پيوستهام و از خدا ي بزرگ ميخواهم كه اين از جان گذشتگي مرا از من و ديگر شهدا قبول كند.
باري اي مردم از شما عاجزانه ميخواهم كه فقط و فقط به فكر اسلام و امام امت باشيد و از امام همچون گذشته حمايت و پشتيباني كنيد چون خداوند فرموده كه همه شهدا زندهاند و نزد ما روزي ميخورند.
مادر جان تو بايد افتخار كني كه فرزندي داشتي و آن را در راه الله دادي همچنانكه روزي وارد اين دنيا شدم بايد روزي هم از اين جهان چشم بپوشم پس چه بهتر كه اين مرگ، مرگ سرخ و شهادت باشد.
خدمت پدر مهربانم، پدر جان اين نهال انقلاب تازه داشت جان ميگرفت كه نگذاشتند و الان احتياج به خون دارد كه ما بايد خونمان را نثار اين درخت كنيم تا رشد كند، پدر جان هم اكنون كه اين وصيت نامه را مي نويسم از چشمهايم اشك جاري است و نميتوانم جلوي خودم را بگيرم چون من از شما خيلي خجالت ميكشم. انشاا... شما از گناهان من چشم پوشي مينيد و مرا ببخشيد.
پدر جان به مادرم وخواهرانم و برادرانم بگوييد كه ناراحت من نباشيد بلكه خوشحال هم باشيد ، براي اينكه پسرتان را در راه الله دادهايد و به آنها بگوييد كه شبهاي جمعه مرا در مسجد ولي عصر (عج) دعا كنند. پدر جان به مادرم بگو كه گريه نكند براي من اگر پيش ضد انقلاب ها و كافران گريه كند او آنها را شاد ميکند با اينكارش من نميگويم كه اصلا گريه نكند چون گريه براي شهيد ثواب دارد ولي پيش آن ناكسها گريه نكند بلكه با سرافرازي جلوي آنها بايستد و با مشت محكم توي دهانشان بزند.
پدر جان چند پيام دارم كه لطفا به مردم برسان: اول به جوانان: اي رفيقان و جوانان برومند اسلام مبادا در رختخواب ذلت بميريد كه حسين (ع) درميدان نبرد شهيد شد. مبادا در حال غفلت بميريد كه علي (ع) در محراب عبادت شهيد شد. مبادا درحالت بي تفاوتي بمیرید كه علي اكبر در راه پدرش حسين با هدف شهيد شد.
و به پدرو مادران: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا جواب زينب را چه ميدهيد. همچنين به مردم ايران: مانند خاندان وهب فرزندانتان را روانه جبهه ها كنيد و حتي جسد او را تحويل نگيريد زيرا مادر وهب گفت : سري كه در راه ا... داده ام نميخواهم.
برادران وخواهران دعا را از ياد مبريد كه دواي هر دردي هست و هميشه ذكر خدا را بكنيد و هرگز اجازه ندهيد كه دشمنان ميان شما تفرقه بيندازند و همچنين شما را از روحانيت متعهد جدا كنند كه اگر چنين شد اول بدبختي شماست و در امام بيشتر دقيق شويد و سعي كنيد بزرگي و عظمت او را دريابيد و خود را تسليم امام كنيد و هميشه يارو ياور امام باشيد اگر شهادت نصيبم شد انكه پيرو امام نيستند و اعتقاد به ولايت ندارند در تشييع جازه ام حاضر نشوند كه راضي نيستم و سلام مرا به امام امت و رهبر عزيزم برسانيد و بگوييد كه تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را هرگز خالي نخواهم كرد.
والسلام فدايي روحالله
علي فيضي
61/12/08