عبادت، آهنگ سازنده روح و روان است
به گزارش نوید شاهد، شهید«علیرضا حاجی اسفندياری» فرزند«قاسم»، 2 فروردینماه 1340 در تویسرکان دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 22 شهریورماه 1360 به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید حاجیاسفندیاری را میخوانیم.
بسم الله الرحمن الرحيم
ولاتحسبن الذين قتلوا فی سبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
هرگز مپنداريد آنان كه در راه خدا كشته میشوند مردهاند؛ بلكه آنان زندهاند و در نزد خدايشان روزی میخورند.
پس از سلام خدمت پدر و مادر و تمام دوستان و آشنايان. اينک تا رسيدن به لقاء الله چندان زمانی باقی نيست، به دليل آن در مكانی واقع شدهام كه در اينجا اميد آن را دارم كه به خواست خدای از شهدا قرار گيرم، بنابراين تصميم گرفتم برحسب وظيفه الهی كه هر انسانی در هنگام مرگ وصيت مینمايد.
سخنانی چند به صورت وصيت خدمت پدر و مادر و خطاب به آنان كه خواهند شنيد بنويسم، باشد كه مقبول درگاه تو باشد ای خدای بزرگ.
1- به همه مسمانان توصيه میكنم كه به مبانی و دستورات اصيل و جهانساز اسلام كه بدون شک و ترديد راه گشايی است بر همه انسانها عمل نموده و وحدتی را كه خدا در قرآن فرموده جامه عمل بپوشانند و با قرار گرفتن در خط امام همين خمينی كبير عملاً وحدت را نشان دهند و در اين خط مقدس مبارزه و پيكار عليه هرگونه تجاوز و ستم نمايند.
2- از همه جوانان میخواهم كه خدای بزرگ را فراموش نكرده و دست از عبادات كه همان آهنگ سازنده روح و روان انسان الهی است بر ندارند.
3- به شما ای مادران و خواهران! شما ای سازندگان نسلهای آينده، ای كسانی كه بايد از شيره جانتان انسانهايی پرخاشگر عليه ستم و خودكامگی پرورش دهيد توصيه میكنم كه چون فاطمه(ع) حتیالامكان زنی زيبنده و نمونه باشيد.
4- به شما ای مناديان حق، ای كسانی كه انقلاب ما با تلاش شما پيروز گشت. شما ای وارثان امامان! ای ناجیان برحق! ای فريادگران راه آزادی، ای راه گشايان راه شهيدان ای چراغان روشن در دل شبهای سياه و ستم! ای بيمدهندگان بر نا اميدان! زمانی كه كركس سياه يأس و نا اميدی بالهای خشن خويش را چون پتكی كوبنده بر فرق انسانها میكوبد و شما كه با وقف كردن خويش بر چوبههای دار و درميدانها! شما ای روحانيت عزيز و مقدس و پاک، همين شما ای الگوی انسانيت! ای نوادگان پيامبر و تو ای خمينی كبير! اميد است كه تا انقلاب مهدی(عجالله) همچنان فرياد خشمتان چون صاعقهای رعد آساف طومار ننگين تجاوز و ستم را در هم پيچيده و به زبالهدان تاريخ بيفكند. از شما میخواهم كه دعا كنيد من بیارزش هم كه برای رضای خدا و نجات مكتبش به فرمان شما به قربانگاهش آمدهام بپذيرد.
5- آخرين پيامم به شماست، شما ای دايههای دلسوزتر از مادر! شما ای خلقيان رحيمتر از خاله! شما ای بيوطنان ناپاک! توصيه میكنم كه من اگر خونم ريخته شد بدانيد كه از هر قطرهاش عليرضای ديگر خواهد روييد و آنانند كه طومار زندگی ننگينتان را درهم پيچيده و يا شما را باسخنانی الهی به راه راست هدايت خواهند كرد.
« والسلام »