سوی جبهههای حق روانه شوید
به گزارش نوید شاهد، شهید «محمدرضا علیخانی» سومین شهید مدافع حرم باغملک است که سوم خرداد سال 1344 در روستای طلاور این شهرستان متولد شد. وی پس از مدتها نبرد با تکفیریها در سوریه، روز یکشنبه 29 آذرماه سال 1394 همزمان با سالروز شهادت امام حسن عسگری (ع) در استان حلب سوریه مجروح و چند روز در بیمارستان بستری شد. این پاسدار حریم ولایت در روز چهارشنبه دوم دیماه سال 1394 مقارن با 11 ربیع الاول سال 1437 هجری قمری در شهر خانطومان استان حلب سوریه شربت شهادت نوشید و به همرزمانش پیوست. همزمان با سالروز شهادت وی، وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانیم.
نام: محمدرضا
نام خانوادگي: علیخانی
نام پدر: علی اصغر
تاريختولد: سوم خرداد 1344
محل تولد: باغ ملک
ارگان اعزامكننده: بسیج
تاريخ شهادت: دوم دی 1394
بسم الله الرحمن الرحیم
«ولاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»
گمان مکنید کسانی که در راه خداکشته شدهاند مردهاند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
با سلام و درود بر حضرت ولی عصر صاحب الزمان مهدی موعود و نائب بر حق او حضرت امام خمینی و سلام و درود بر تمام شهدا و مجروحین و معلولین، وصیتنامه خود را مینویسم:
اینجانب محمدرضا علیخانی با توجه به این موقعیت که تمام کفار با ما به جنگ آمدهاند، فرمان امام (ره) را از جان و دل پذیرفتم و به سوی جبهههای نبرد شتافتم، چون بنده حقیر یک مسلمانم و نمیتوانم نسبت به مسائل اسلام بیتفاوت باشم.
کشور ما یک کشور اسلامی است و دفاع از آن به گفتهی امام عزیز از اهم واجبات الهی است.
وصیت من به تمامی برادران عزیز این است که اگر واقعا پیرو امام(ره) هستند، به سوی جبهههای حق روانه بشوند و خود را در صف جهاد با کافران قرار بدهند و آنهایی هم که قدرت رزمی ندارند جای آنهایی را که به جبهه میآیند پر کنند و کارهای پشت جبهه را انجام بدهند.
وصیت من به آن آدمهای نادانی که تهمت میزنند میگویند بچههای ایرانی به خاطر چیزهای مادی به جبههها میروند این است که به راه خدا بیایید و قدرت و حالت این بچهها را در نظر بگیرید که فقط واقعاً به خاطر خداوند و دفاع از اسلام به جبههها میآیند و به خاطر اهداف شخصی نمیآیند، بلکه آنها عاشق خدا و عاشق دیدار و زیارت قبر اباعبدالله الحسین(ع) شدند.
من از هر کس که به ولایت امام خامنهای (مد ظله العالی) بدبین باشد، برای همیشه دلگیر و ناراحت هستم.
در سال شصت و یک هجری حضرت عباس(ع) برای دفاع از خیمه حضرت زینب (س) دو دست و چشمانش را از دست داد، اکنون نوبت من است که برای دفاع از حرم حضرت زینب (س)دست و چشمانم را از دست بدهم.