والدینم مشوق طلبگیام بودند
به گزارش نوید شاهد، شهید روحانی «محسن آقاخانی» فرزند«رضا»، 8 خرداد 1347 در تهران دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 9 بهمن 1365 در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل آمد. بخشهایی از وصیتنامه شهید آقاخانی را میخوانیم.
با عرض سلام به محضر حضرت معشوق که عمر و جانم را فدای او کردم ولی باز هم از عهده شکرش برنیامدم و با سلام و درود خدمت سبب خلقت حضرت حجتبنالحسن العسگری که یک عمر برای دیدن رخ او اشک ریختم و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی، قلب من و جان من و خانواده شهداء.
جبهه مسلخ عشق است
کسانی که به جبهه نیامدهاند نمیتوانند این را درک کنند که جبهه چه مسلخ عشقی است و چه مکان مقدسی است، اگر مدتی با اخلاص بیایند، مییابند که این انقلاب با این جوانها چه کرده است.
صحبتی با جوانان عزیز دارم که مبادا روزی به خود آییم و ببینیم این جنگ تمام شده و ما سهمی در آن نداشتهایم و برای یک بار هم در این جبههها حضور پیدا نکردهایم.
جبهه با حضور طلاب مستحکم میشود
طلاب محترم باید بدانند که رزمندگان به وجود آنان نیازمندند که جبههها با وجود آنان مستحکم میشود. مردم پشت جبهه بدانند که رزمندگان با کمکهای آنان میتوانند استقامت کنند و خدا را شاهدمیگیرم که اگر کسی از روی بغض و عناد با این پیر جماران و به این انقلاب اگر مخالفت کند از او راضی نیستم و در محضر امام حسین(ع) شکایت او را خواهم کرد. همه مردم را توصیه میکنم دست از دامن ائمه برندارند که ما بدون ائمه هیچیم و کاری از ما بر نمیآید.
دست از دامن ائمه بر ندارید
مادرم! آخر مرا بپذیر. من هرچه دارم از حسینی بودن شما دارم. امیدوارم که همیشه دست از دامن ائمه اطهار بر ندارید و یکی از دهههای فاطمیه را بر روضهخوانی بیفزایید.
پدر و مادر عزیزم! از اینکه شما مشوق من برای شروع و ادامه دروس طلبگی و شاگرد امام صادق(ع) شدن بودید تشکر میکنم و شهادت میدهم که اگر خداوند مرا به شهیدی قبول کند شما را در محضر حضرت خودش، رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین شفاعت نمایم و دامن آن بزرگواران را تا شفاعت کردن شما رها نکنم.
مرا در عمامهام کفن کنید
اگر جنازه من به دست شما رسید داخل عمامه خودم کفنم نمایید و در تشییع جنازه من زیر تابوتم 14 سید باشند. هنگام دفن مقداری تربت امام حسین(ع) همراه من بگذارید و زمان دفن بر سر مزارم اذان بگویید.