«من دعا میکنم تو آمین بگو»؛ ماجرای شهادت با دعای همسر
به گزارش نوید شاهد، «شهید عربی» متولد تیرماه سال 1355 است و سابقه فرماندهی گردان بیت المقدس لشکر 17 علیبن ابیطالب (ع) قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زینالدین (ره) را در کارنامه دارد. وی در هنگام شهادت، جانشین فرماندهی گردان 3 امام حسین(ع) لشکر 17 بود.
او مدتها آرزو داشت تا به سوریه برود و به عنوان مدافع حرم اهل بیت (ع) بجنگد و حرفش این بود که اگر به مبارزه با این تکفیریها در سوریه نشتابیم، باید با آنها در داخل کشور بجنگیم.
علی اکبر عربی البته مانند بسیاری از شهدای مدافع حرم، اعزامهای متعددی را تجربه نکرد و در نخستین و آخرین اعزام خود به سوریه، به فیض شهادت نائل آمد. او پانزدهم دیماه سال 1394 به سوریه رفت و به مبارزه با دشمنان کوردل اسلام مشغول شد.
کتاب «من دعا میکنم تو آمین بگو» روایتهایی از سبک زندگی و سبک فرهنگی تربیتی این شهید عزیز است که در چهار فصل به رشته تحریر درآمده است.
فصل اول کتاب روایتهایی از خانواده و دوستان شهید است که در این 39 سال عمر با برکت شهید با او زندگی کردند. اما فصل دوم کتاب کمی خاصتر است در واقع یکی از ویژگیهای شاخص شهید عربی این بود که ایشان در زمان حیات دنیایی خودش فرماندهی پایگاه بسیج را به عهده داشت که با رویکرد فرهنگی و تربیتی خاصی که داشت باعث جذب بسیاری از جوانان منطقه پردیسان قم به پایگاه بسیج و مسجد شد و از دل جامعه و کف خیابان آدمهای غنی شدهای برای انقلاب اسلامی تربیت کرد که حالا هر کدام در گوشه کنار این مملکت در حال خدمت به انقلاب اسلامی هستند و همگی خود را مدیون نگاه خاص شهید عربی به کار تربیتی و اخلاق ایشان در کار فرهنگی میدانند.
فصل سوم کتاب درباره سفر اربعین یا همان راهپیمایی اربعین است که در اربعین 94 به کربلا مشرف شدند. با توجه به سفری که شهید داشتند و خاطرات جالبی که همراهان شهید تعریف کردند یک فصل مجزا در این کتاب به زیارت اربعین شهید اختصاص داده شد. که بسیار خواندنی است؛ اما در نهایت در فصل چهارم کتاب به ماجرای سفر سوریه شهید علی اکبر عربی پرداخته شده است با توجه به اینکه شهید در اولین اعزام خودشان به شهادت رسیدند همه خاطرات در این فصل اورده شد و سپس به مراسم تشییع و تدفین شهید پرداخته شده است.
در برشی از کتاب میخوانیم:
معمولاً پاتوق دوران عقدمان گلزار شهدا و حرم امامزادگان بود هر موقع از درب گلزار شهدا میخواستیم بزنیم بیرون میگفت: خدایا مارا شرمنده شهدا نکن.
بعضی وقتها هم تا میدید حال معنوی خوبی دارم از فرصت استفاده میکرد میگفت: «یه دعا میکنم تو آمین بگو»؛ منم که کف دستم را بو نکرده بودم که میخواهد چه دعایی کند قبول میکردم. او دعای شهادت میکرد و من هم آمین میگفتم.
کتاب «من دعا میکنم تو آمین بگو» روایتهایی از سبک زندگی و فعالیتهای فرهنگی تربیتی شهید مدافع حرم علی اکبر عربی در قطع رقعی، 168 صفحه و به کوشش مسعود مختاری به رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات شهیدکاظمی منتشر شده است.