شهیدی که خلوص بیش از اندازهاش به او رنگ خدایی داد
نوید شاهد: شهید «غلامعلی جندقی» معروف به رجبی سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر وی حاج حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود، اهتمام ویژه ای در تربیت فرزندان خود ورزید.
غلامعلی بنابر راهنماییها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت (ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد نماید تا بدانجا که از سبکها و اشعار وی مداحان برجسته بسیاری استفاده میکردند. شعر معروف: «قربون کبوترای حرمت/ قربون این همه لطف وکرمت» از نمونه این اشعار است.
وی با انتخاب شغل معلمی راه پدر بزرگوارش را ادامه داد و در مدت عمر کوتاه خود توانست تاثیرات به سزایی بر اطرافیان خود به ویژه جوانان بگذارد. تربیت نسل جوان در محیط مسجد و مدرسه، شهید غلامعلی رجبی را از حضور در جبهههای حق علیه باطل باز نداشت و سرانجام پنجم مرداد سال 1367در سن سی و چهار سالگی در عملیات مرصاد توسط گروهک منافقین به شهادت رسید.
بیگمان هيچ يک از ويژگیهای شخصيتی شهيد «غلامعلی جندقی» به اندازه خلوص بيش از اندازهاش در عبادت برجسته نيست او آنچنان خالصانه عبادت میکرد که کمتر کسی موفق به درک او میشد. آنچنان عشق به اهلبيت عصمت و طهارت در جانش رسوخ کرده بود که مجالش همواره از سوز و گداز خاصی بهرهمند بود اين اخلاص و ارادت در وجودش فردی خاضع و خاشع ساخته بود و نورانيت خاصی به سيمايش بخشيده بود ايمان به خدا و تسليم رضای او به شهید غلامعلی رجبی بصيرتی عطا کرد که راه سعادت و صراط مستقيم را برگزيد و باعث شد تا از راه شهادت به سعادت ابدی برسد.
شهيد جندقی در سايه سار مکارم اخلاق، کمال احترام و ادب با خانواده بخصوص پدر و مادر خود داشت. ارادت او به پدر بزرگوارش به گونهای بود که در وصيت نامه اش مینويسد: «پدر عزيزم که معلم روح منی و مربی زندگی همه وجودم به زير خاک پايت که اين راه را تو به من آموختی و مرا عاشق حسين بار آوردی مرا ببخش که فرزند خوبی برايت نبودم.»
در نگاه شهيد جندقی ميزان سنجش هر رفتاری رضايت خدا بود و تمام روابط و مناسباتش را بر مبنای رضايت خدا استوار میکرد. هر که با ايشان بود رنگ خدايی میگرفت. بسيار افرادی که مجذوب او شدند و به راه راست هدايت شدند و از منجلاب فساد و تباهی به راه هدايت و راستی راه يافتند. همه دوستان صميمی او چون شهید غلامعلی جندقی راه شهادت را برگزيدند. و به ياد دوست پر کشيدند.
شهيد جندقی خود را مريد امام (ره) و انقلاب اسلامی را زمينه ساز ظهور حضرت مهدی(عج) میدانست. او بسیار به مسايل سياسی حساس بود و خود را مطيع محضر امام میدانست. بعد از انقلاب او در نقش يک بسيجی اهلبيت، معلم و خادم درگاه حضرت ولیعصر؛ هر جا که بود وجودش نياز بود و با جان و دل خدمت میکرد.
مدتی نيز در بنياد مستضعفين به دستگيری از مستمندان و مستضعفان مشغول بود.
شهيد جندقی با مطالعه آثار فلاسفه اسلامی بخصوص شهيد مطهری تلاش فراوانی برای زدودن القائات مارکسيستی از ذهن دانش آموزان و ساير افراد کرده. او خود را در همه حال معلم میدانست و ايفای نقش خود را محدوده مدرسه و کلاس نمیکرد. با وجود اينکه شغل معلمی به لحاظ مادی کفاف مخارجش نمیکرد او به آن عشق میورزيد و با تمام وجود وقت خود را صرف تربيت دانش آموزان میکرد و خالص برای رضای خدا به اين شغل روی آورده بود.
اگر چه شهيد در همه حال با خدا بود چونان کبوتري که قصد پرواز از قفس دارد. روح بلند پروازش قصد پرواز از اين تن خاکی داشت و برای پرواز چه جايی بهتر از جبهههای سرخ که آنجا کبوتران خونين بال آسمان را به زمين آورده بود. او نيز عزم سفر کرد و بارها و بارها براي نبرد با متجاوزان و ظالمان به جبهه عزيمت کرد و در نهايت روح بلند پروازش سنگينی زمين را تاب نياورد و با سبکبالی عاشقانهای به ديدار حضرت دوست شتافت.
«روحش شد و یادش گرامی»