ما سربازان کوچک با دلهای بزرگ هستیم
نوید شاهد: شهید مدافع حرم علی صادقی (دراجی) متولد و بزرگ شده ایران و از شیعیان پاک و شجاع عراقی بود. پدرش، ابومیثم از رژیم بعث عراق بیزار بود و در دوران دفاع مقدس به ایران آمد و دوشادوش سپاه ایران مقابل ارتش بعثی عراق جنگید. ابومیثم از فرماندهان سپاه بدر بود که سال 1380 توسط نیروهای بعثی به شهادت رسید. علی همانند پدرش غیرت و شجاعت را آموخت و پس از شهادت او علاقه داشت که ادامهدهنده راهش باشد. با آغاز جنگ سوریه پیگیر درگیریهای آن کشور و مشکلات آنجا شد. او با وجود آنکه دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه شهید بهشتی(ره) بود، دفاع از حریم اهلبیت و ناموس مسلمانان را وظیفه خود دید و از طریق کتائب سیدالشهداء عازم سوریه شد. سالروز شهادت او بهانهای شد تا وصیتنامه این شهید را بخوانیم.
نام: علی
نام خانوادگي: صادقی
نام پدر: ابومیثم
تاریخ تولد: بیستوچهارم آبان 1368
تاريخ شهادت: بیستونهم مرداد 1380
کل نفس ذائقه الموت
انالله و انا الیه راجعون
در زندگی اشتباهات زیادی کردم اما به لطف پروردگار و ائمه اطهار توانستم راه درست را پیدا کنم و اشتباهات را جبران کنم. در زندگی شرایط سخت بیشماری را تجربه کردم اما به لطف پروردگار از آنها عبور کردم و به اینجا رسیدم؛ این جایی که ایستادم. حال این وظیفه را بر دوش خود احساس می کنم در این دورانی که بطلان قد علم کرده این وظیفه ما جوانان است که او را بشکنیم و به ادامه راه آن، خاتمه ببخشیم همانگونه که پدرم این کار را انجام داد. من علیاکبرم که در معرکه کربلا احساس مسئولیت میکنم و در ایام جوانی به جنگ کفر میروم. باشد که پروردگار منّان من را با او محشور کند. شهادت باعث سربلندی خود و خانوادههای ما خواهد شد و این است برکت اهلبیت(ع). ما سربازان کوچک با دلهای بزرگ هستیم و انشاءالله یکی از سربازان امام زمان خواهیم بود. خواسته من از برادران شیعه، همدلی است شاید گویش فرق کند، شاید رنگ فرق کند ولی امیر ما یکی است و اولاد او امامان و سروران ما هستند. نپرسید کجا هستم من در کنار علیاکبر و علیاصغر در وسط بهشتم راه من به وسیله برادرم ادامه خواهد داشت. فکر نمیکردم که روزی برسد به این راحتی دل از این دنیا بکنم در ایامی که به آرزوهای دنیویام نزدیک شده بودم ولی خداوند نور هدایت را در قلبم روشن کرده و دیگر به این درک نزدیک می شوم که دنیا پست تر از آن است که بدان دل بست. ما فرزندان شیعه باید خاری باشیم در چشم دشمنان علیبن ابیطالب و اجازه ندهیم روزی برسد که جرأت کنند به مولایمان بیاحترامی کنند. اگر خدا توفیق داد و شهید شدم گریه نکنید بلکه کِل بکشید و مولایم را به یاد بیاورید من در کنار حضرت زینب(س)، مادرم حضرت زهرا(س) و پدرم حضرت علی(ع) که پدر همه ایتام است، هستم. من را در وادیالسلام زیر پای مادرم و در کنار حضرت علی(ع) دفن کنید. برای او رفتم و می خواهم در کنار آن آرام بگیرم. من دارم میروم و از خداوند منّان میخواهم برادرم را در دنیا در پناه خود نگه دارد و او را به راه راست هدایت کند و نور هدایت را در قلب او نهاند تا ادامه راه ما را با خون خود هموار سازد.