وصیت‌نامه شهید «امین‌اله ملائی»
شهید ملائی در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است: «گول دنيا، منافقين و شيطان را نخوريد؛ چرا كه اينها تنها ظاهری آراسته و فريبنده دارند و در درون زهری كشنده.»

نوید شاهد: شهید «امین‌اله ملائی» فرزند «طاهر»، 15 مرداد 1340 در خراسان جنوبی دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 30 مهر ماه 1361 در منطقه عملیاتی سومار به فیض شهادت نائل آمد. بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید را به بهانه سالگردش می‌خوانیم.

گول منافقین و شیطان را نخورید

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآْخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآْخِرَةِ إِلاّ قَلیلٌ إِلاّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَیْء قَدیرٌ»( توبه - 38 و 39 )

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، جهت چيست كه چون امر مى شود، براى جهاد در راه دين، بى درنگ خارج شويد، به خاک زمين دل بسته‌ايد، آيا راضى به زندگانى دنيا عوض حيات ابدى آخرت شديد، در صورتى كه متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندک و ناچيز است، بدانيد كه اگر در راه دين خدا براى جهاد بيرون نشويد، خدا شما را به عذابى دردناک معذب خواهد كرد و قومى ديگر براى جهاد، به جاى شما برمی‌گمارد و شما به خدا زيانى نرسانده‌ايد و خدا بر هر چيز توانا است»

حال كه ندای جانسوز «هل من ناصر ينصرنی» مولايم حسين(ع) و قائدم روح‌الله مرا می‌لرزاند و آتش عشق به حسين(ع) مرا می‌سوزاند و خدای رحمان بر من حقير منت گذاشته و به معبد سعادت و كوی شهادت رهنمونم شده است، مايلم چند دقيقه‌ای با شما امت حزب‌الله و شهيدپرور سخن گفته باشم. وصايايم را بشنويد، برايم طلب مغفرت نمایيد و مرا ببخشيد.

می‌روم تا به ندای حسين زمان، خمينی عزيز لبيک گفته باشم و اين دفعه اگر انشاءالله قابليت پيدا كرده باشم، قطره خونم را در ركابش ايثار نمايم. زندگيم خدمتی به اسلام نكرد، شايد مرگم باعث خدمتی شود.

در سرعت گذشت زمان و تاريخ زندگی دقيق شويد و بنگريد كه چگونه مرگ با شتاب به سويتان می‌آيد. بدانيد دنيا آزمايشگاهی موقت يا به قول امام علی(ع) مسافرخانه‌ای بيش نيست، دير يا زود بايد رخت سفر بربست و به ديار آخرت كه دار مقر است، پيوست. هنوز كه دير نشده است، از خواب غفلت برخيزيد، ايمان را دريابيد و به سوی عمل شايسته بشتابيد و حال كه مرگ حتمی است و اسلام عزيز محتاج خون است، حسين‌وار مرگ سرخ را در آغوش كشيد و از مرگ ذلت‌بار برهيد.

در ذره ذره اعمالتان رضای خدا را در نظر بگيريد، بيشتر به ياد مرگ باشيد و از ترس قيامت، اين روز هول انگيز بر خود بلرزيد. نماز را سبك نشماريد، قرآن زياد بخوانيد و در راه عمل بر احكام و دستورات قرآن از خوشی‌ها دست بشویید.

گول دنيا، منافقين و شيطان را نخوريد؛ چرا كه اينها تنها ظاهری آراسته و فريبنده دارند و در درون زهری كشنده. از خدا بخواهيد تا بصيرتی نيكو به شما عنايت فرمايد تا خود را بشناسيد، قدر خود را بدانيد و تنها بنده او باشيد و از بندگی غير او بپرهيزيد چون شيطان، نفس و دنيا قابل اين نيستند كه حتی يك لحظه پرستش شوند.

امام را تنها نگذاريد، گوش به فرمان رهبر و دنباله‌رو روحانيت اصيل بوده، در راه خدا صبور و شكيبا باشيد، با كمبودها بسازيد، با اراده‌ای آهنين در خط امام كه همان صراط مستقيم الهی است، استوار باشيد و از تهديد شياطين جن و انس نهراسيد. زندگی مصائب و مشكلات فراوان دارد، چه بهتر كه اين مشكلات در راه خدا بر ما ببارد نه در طريق شياطين.

مسجدها، اين سنگرهای دفاع از اسلام را محكم نگه داريد و خالی نگذاريد.

شما برادران دانش آموز! غافل نباشيد كه در بنيانگذاری حكومت جهانی اسلام و نبرد با مستكبرين محتاج فرهنگی، غنی هستيم. از سنگرهای مدرسه به خوبی دفاع و پاسداری كنيد، خود را بسازيد و از كاهلی دوری كنيد كه در غير اينصورت مديون خون شهدا بوده و فردا بايد جواب دهيد.

برادران بسيجى و پاسدار! شما كه بايد در عمل صالح بر ديگران سبقت بگيريد، مواظب اعمالتان باشيد، نماز شب را به پا داريد، وحدت را حفظ كنيد و در كارهای‌تان نظم بيشتری برقرار نماييد.

والدين عزيزم! با ياد حسين و صحنه جانسوز كربلا در شهادتم گريه نكنيد و مفتخر باشيد از اينكه در چهارمين مرحله اعزام به جبهه امتحان، در امتحان اخلاص قبول شدم و خدا اين قربانی ناقابل را از شما پذيرفت و به آرزوی ديرينه‌ام كه شهادت بود، رسيدم و شما می‌دانيد كه من عاشق لقاء پروردگار بودم و هرگاه آيه «انا لله و انا اليه راجعون» را می‌شنيدم شاد می‌شدم و راستی كه چه زيباست به سوی سپيده پيش رفتن و از دنيا بريدن، اگر خدای نخواسته بی‌صبری كنيد، فردای قيامت بايد جوابِ زينب كه 72 تن از عزيزانش را جلوی چشمش پاره‌پاره كردند و جواب مادرانی كه چند شهيد تقديم اسلام كرده‌اند، بدهيد.

برادرانم! راه خدا بهترين راه‌ها است، پوينده و كوشنده در اين صراط باشيد و راه مرا كه جهاد فی‌سبيل‌الله است در هر زمينه‌ای تداوم بخشيد.

خواهرانم! مسئوليت شما زينب‌گونه شدن است، سنگين و بر دوش كشيدن پيام خون برادراتان كه پاسداری از مقام والای زن و زهراگونه شدن ديگر خواهران و حفظ حجاب و پاكدامنی و عفت است، سنگين‌تر است، در اين راه ثابت قدم باشيد و بر تجملات دل نبنديد و تسليم خواسته‌های نفسانی نشويد.

و اما اى شمايی كه دنيا، آمال و آرزوها، هوی و هوس‌ها فريبتان داده و از خدا غافلتان نموده است، آيا نمی‌دانيد كه مثل دنيا، مثل آبِ شور دريا است كه هرچه آن را بنوشيد تشنه‌تر می‌شويد؟ آيا نمی‌دانيد در دنيا خوشی وجود ندارد و تنها با ياد خدا دلها آرام می‌گيرد؟ آيا زمان فرا نرسيده كه در برابر ذات كبريای خدای قهار، خاشع شويد و خطوط شيطان را رها كرده، بر صراط مستقيم درآييد و برگرديد؛ چون هر قدم كه برداريد بر گرداب‌های هلاك نزديكتر و از ساحل نجات دورتر خواهيد شد.

سری به جبهه بزنيد تا حقيقت سخن امام را كه فرمودند: «زندگی واقعی در سنگرهاست» درك نماييد، هرچند در جبهه نياز به شما نيست، حزب‌الله با خونش درخت تنومند اسلام و نهال نوپای انقلاب را شاداب می‌كند، اما ای كاش لحظه‌ای حجاب‌های قلبتان به يک سو می‌رفت تا نياز خود را به جنگ و شركت در اين دانشگاه خودشناسی، خداشناسی، خودسازی و خداپرستی، درك كرده بوديد.

اگر جنازه‌ام از اين راه مقدس برنگشت و در صحرای كربلا ماند چه بهتر، در غير اين صورت بدنم را با لباس رزم و به خون آغشته‌ام دفن نماييد.

بر سر قبرم كلمه ناكام ننويسيد، زيرا به بهترين آرزويم رسيدم و شهيد از ميان ظلمت‌ها و تاريكی‌ها راهِ روشنِ شهادت را آگاهانه انتخاب می‌كند و چه كامی بالاتر از اينكه حقيری سعادت يابد در سفر كربلا، در راه احيای دين خدا در خون خويش بغلتد.

وصيت‌نامه‌ام را در بلندگوی مسجد جامع دره‌باز بخوانيد، مايلم سخنم به كوه‌ها، سنگ‌ها، زمين و آسمانی كه از كودكی تجلی خدا را در آن می‌ديدم برسد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته 1361/06/01

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده